نشست مسئله شناسی و جامعه شناسی سیاسی با حضور شماری از اساتید و دانشجویان دانشگاه شیراز با تاکید بر تحلیل جامعه شناختی حوادث ماههای اخیر به همت دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز برگزار شد.
به نقل از دانشگاه شیراز، در این نشست، دکتر محمدهادی صادقی، دانشیار جزا و جرمشناسی؛ دکتر خلیلالله سردارنیا، استاد علوم سیاسی؛ دکتر سیدسعید زاهد زاهدانی، دانشیار علوم اجتماعی؛ دکتر هادی صادقی اول، استادیار علوم سیاسی و دکتر محمدعلی توانا، دانشیار علوم سیاسی و شماری از دانشجویان دانشگاه شیراز به بحث و بررسی مسائل و رخدادهای اخیر پرداختند.
دانشگاه باید بازوی مشورتی حکومت باشد
خلیلالله سردارنیا، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیراز در این نشست گفت: حوزهی جامعهشناسی سیاسی مربوط به تعارضات، وفاق و سازگاری است؛ البته سیاست را نمیتوان صرفا نظم یا تعارض قلمداد کرد؛ اما کفهی ترازو بیشتر به نفع تعارض است و اساسا مسئلهمحوری در جامعهشناسی سیاسی این است که چرا تعارضها در یک جامعه روی میدهند؟
سردارنیا با بیان اینکه این تعارضها در خلأ شکل نمیگیرند، گفت: برخی عوامل خارجی و داخلی در رویکردهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر هستند و هیچ موضوع و بحرانی در خلأ رخ نمیدهد؛ طبق رویکرد جامعهشناسی تاریخی هرچه موضوع بزرگتر و ابعاد آن گستردهتر باشد، دارای عقبهی تاریخی بزرگتری است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بحران هرچه بزرگتر، عقبهی بحران در یک جامعه بسته به عوامل داخلی و خارجی آن گسترده است، گفت: در ایران در دو ماه اخیر با یک سری رویدادها و بحرانهای ناخوشایند روبهرو هستیم که این رویدادها قطعا بدون عقبهی تاریخی نیست. نمیتوان هیچ مسئلهای را مطلقا بهصورت سلبی یا ایجابی نگاه کرد؛ بلکه باید رویکرد واقعبینانه، روشمند و نگاه خاکستری داشته باشیم.
وی بیان داشت: بحرانها در همهی جوامع رخ میدهد؛ در جامعهی ما هم یک سری بحرانهایی روی داده است که هم معلول یک سری تناقضات در ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه است و هم مربوط به خود کنشگر، جامعهی مدنی، جنبشها و نیروهای اجتماعی میشود که چگونه خویشتنداری کنند.
سردارنیا عنوان کرد: اگر میخواهیم بحرانها در یک جامعه بدفرجام نشود، باید حکومت و نیروهای اجتماعی خویشتنداری و خود را بازنگری کنند و به این شرایط به عنوان یک فرصت نگاه و خود را واکاوی کنند؛ اما گاهی این توازن به هم میخورد و اینجاست که باید ببینیم که کجای کار حکومت میلنگد و در چه زمینههایی مشکل وجود دارد.
وی گفت: اگر میخواهیم دچار التهاب شدید نشویم، باید جامعه و نیروهای اجتماعی هم خویشتنداری داشته باشند؛ خوشبختانه در جامعهای زندگی میکنیم که بهلحاظ عقبه تمدنی بسیاربالا و ریشهدار است.
این استاد دانشگاه افزود: باتوجه به عقبهی تاریخی درازمدت و تمدنسازی که در ایران قبل و پس از اسلام داریم و دستاوردهای کشور پس از انقلاب اسلامی و همچنین خویشتنداری حکومت و مردم قطعا به سرانجام خوبی خواهیم رسید.
وی با اعتقاد به اینکه هیچ عامل و بحرانی بدون بستر داخلی نیست، گفت: ما در شرایطی هستیم که با یک همگرایی شدید نظام رسانهای روبهرو هستیم که با دورشدن از مسئولیتپذیری رسانهای در تقابل جدی با حکومت و نظام جمهوری اسلامی هستند؛ نظام جمهوری اسلامی هم باید این را مدنظر قرار دهد که یک سری بحرانسازهای داخلی و تناقضهای ساختاری در داخل داریم.
سردارنیا بیان کرد: جمهوری اسلامی دستاوردهای قابل توجهی داشته است، اما از آنجاکه این دستاوردها با انتظار مطلوب فاصله زیادی دارند، مشکلات و عواملی حل نشده جامعه خود را بهصورت بحران نشان دهند.
وی اظهار داشت: متأسفانه در عرصهی ساختار نیروهای اجتماعی و گروهبندیهای سیاسی در دولتسازی بیشتر از اینکه بدنههای فکری در تشکیلات حکومتی باشد، عمدتا از آکروباتها و کسانیکه کمتر دغدغه فکری داشتهاند، بهره گرفته شده است.
سردارنیا بیان کرد: در برخی موارد چه جناح اصلاحطلب ورود کرده و چه اصولگرایان آمدند، کادرسازی در بروکراسی و مجلس عمدتا تابعی از برادری سیاسیجناحی و ایدئولوژیک بوده است. از همینرو مبارزات جدی که با فساد داشتیم درخور انتظار مطلوب نیست.
وی گفت: نسل امروز دانشگاهها نسل آگاه و نسل دهکده جهانی هستند، ما باید شرایطی فراهم کنیم که ضوابط و روابط و شأن دانشگاهی و شأن گفتوگو و مناظره حفظ شود و دانشگاهیان بتوانند حرف خود را شفاف بزنند.
او بیان کرد: دانشگاه که قلب تپندهی تحول در همهی جوامع است، از جایگاه خوبی در ایران بهره نمیبرد و نگاه به دانشگاهیان در حد انتظار مطلوب نبوده است؛ نمیگویم به دانشگاهیان اصلا توجه نشده، اما درخور انتظار مطلوب نبوده و ما احساس بودن جدی نکردیم؛ از همینرو دانشگاه بایستی بهعنوان بزرگترین بازوی مشورتی در خدمت حکومت و حکمرانی باشد و امیدواریم از این پس توجه بیشتری شود.
گفتوگو دارد راه خود را در دانشگاه بازمیکند
استاد جامعهشناسی و جنبشهای اجتماعی نیز اظهار کرد: جای خوشحالی است که گفت وگو دارد راه خود را در دانشگاه باز میکند؛ در بحثهای جامعهشناسی سیاسی تا اواخر قرن بیستم، دو مفهوم قدرت و اقتدار مورد بحث قرار میگرفت.
سیدسعید زاهد زاهدانی ادامه داد: در اواخر قرن۲۰، اندیشمندان جامعهشناسی سیاسی برای اینکه بهتر بتوانند مسائل اجتماعی سیاسی را موردمطالعه قرار دهند، قالب جنبشهای اجتماعی را پیش گرفتند.
وی با بیان اینکه جنبشهای اجتماعی محوریت بحثهای جامعهشناسی سیاسی را تشکیل میدهد، گفت: بنده معتقدم که اگر میخواهیم مسأله را حل کنیم، باید در وهلهی نخست صورت مسأله را خوب درک کنیم. از همینرو اگر مسألهای در جامعه وجود دارد باید در ابتدا صورتمسأله را درک کنیم و سپس برای پرداختن به راه حل تلاش کنیم.
زاهدانی بیان کرد: میتوان گفت جنبش اخیر یک جنبش جهانی است و اگر میخواهیم این جنبش جهانی را تحلیل کنیم، باید یک نظریه و تئوری جامع داشته باشیم.
وی با بیان اینکه هر جنبش اجتماعی از سه عامل اصلی تشکیل شده است، توضیح داد: یکی از ملزومات ظهور جنبش اجتماعی فراهمشدن زمینهی اجتماعی تقابل و تعارض است. ایدئولوژی و نقشه راه و همچنین کنشگران نیز از دیگر ملزومات ظهور جنبش اجتماعی محسوب میشود؛ تا کنشگرانی فعال نشوند، طبیعتاً جنبش اجتماعی اتفاق نمیافتد.
او با اشاره به اینکه کنشگران به سه دسته تقسیم میشوند، افزود: کنشگران از سه دسته رهبران جنبش، توزیعکنندگان و تودهی روان تشکیل شده است؛ اینها مجموعهعواملی است که باید در هر جنبش سیاسی شناسایی کنیم تا بتوانیم براساس این عوامل راجع به آن جنبش قضاوت کنیم.
جامعۀ ایرانی درحال حرکت به سمت فردگرایی است
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز نیز در این نشست بیان کرد: درخصوص بحث اعتراضات اخیر بایستی در ابتدا نیمنگاهی به ساختار جامعه داشته باشیم و سپس به این موضوع بپردازیم که چه ذهنیتهایی مسبب این اعتراضات بوده است.
دکتر هادی صادقی اول، ادامه داد: در این اعتراضات نمیتوان نقش رسانههای خارجی، سلبریتیها، نقش نهادهای حکومتی و جنس اعتراضات را نادیده گرفت؛ این اتفاقات از جوانب مختلف قابل بحث است.
صادقی اول بیان کرد: اعتراضات را میتوان در یک بستر اجتماعی تحلیل کرد؛ اگر نگاهی به شرایط جامعه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که نخستین مسألهی جامعهی ما از زمان مشروطه تاکنون این است که جامعهی ایرانی ترکیبی از ذهنیتها و هویتهای مختلف شده است و هریک از این هویتها مطالباتی از سیستم سیاسی دارند؛ اما نکتهی قابل تأمل این است که مطالبات این هویتها در تعارض با یکدیگر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز افزود: این هویتها هیچگاه کمرنگ نشدند و بدونشک، جامعهی ترکیبی وابسته به این هویتهای ناهمساز با چالشهای بسیاری مواجه میشود.
او با اعتقاد به اینکه جامعهی ایرانی درحال حرکت به سمت فردگرایی است، گفت: نظام سیاسی، پساز پیروزی انقلاب اسلامی بهدنبال اجتماعگرایی بود، این درحالیست که جامعهی ایرانی به سمت یک نوع فردگرایی درحال حرکت است. بهعنوان مثال درخصوص مسألهی حجاب اگر از بانوان کمحجاب دلیل عدم رعایت حجاب کامل را بپرسیم، پاسخ خواهند داد که این خواست خودم است و خودم ترجیح میدهم چه پوششی داشته باشم.
صادقی اول با بیان اینکه خواست تفکر اسلامی جمع گرایی است، گفت: در جامعهی ایرانی در طی سالهای اخیر بهتدریج اتفاقی افتاده، که دولت بهعنوان نهاد خادم در نظر گرفته نمیشود؛ بلکه بهعنوان نهاد مانع در نظر گرفته میشود و این هم بخشی از پروژهی فردگرایی است که درحال اتفاق افتادن است؛ بسیاری از معترضان تصورشان این است که دولت یا نظام سیاسی مانع کنشها و تفکرات مبتنیبر آزادی آنها است.
وی افزود: اینکه ذهنیت جامعه دارد به سمت نهاد دولت بهمثابهی مانع به جای خادم حرکت میکند، یکی از چالشهایی است که در ساختار جامعه شکل گرفته و روند آن رو به افزایش است.
استادیار علوم سیاسی دانشگاه شیراز ادامه داد: جامعهی ایرانی افزونبر اینکه به سمت شکاف نسلی درحال حرکت است، به سمت یک نوع شکاف فکری دیجیتالی مبتنیبر دلزدگی نیز درحال حرکت است.
وی با اشاره به اینکه در عصر جدید رسانهها ذهن انسانها را به تسخیر خود درآوردهاند، گفت: بهجای اینکه رسانه در خدمت انسان باشد، انسان در خدمت رسانه است؛ باید ببینیم تکونولوژی چگونه ساخت و زیست سیاست را در کشورهای مختلف تحتتأثیر قرار میدهد و ایران نیز از این امر مستثنی نیست؛ امروزه مفهومی بهعنوان وب ۲ مطرح است که این وبزدگی فزاینده، خودش جزء عواملی است که دارد ذهنیت جامعه را جهت میبخشد و ساختارهای تبلیغاتی، فکری و دینی ما توانایی مقابله با این وبزدگی را ندارند.
صادقی اول با بیان اینکه جامعهی وبزده امکان ثبات در یک طرز بینش و تفکر را از دست میدهد و یکی از آفات تکنولوژی همین است، یادآور شد: هر عضو بدن انسان یک کارکرد دارد و اگر هر عضو دچار اختلاف شود، سایر اعضای بدن هم تحتتأثیر قرار خواهدگرفت؛ جامعه هم به همین صورت است و در این جامعه چه در نزد مردم و چه در حاکمان نگاه سیستمی وجود دارد و به همین خاطر دچار این آفات شده است. بدونشک اگر با یک رویکرد بالانسی به مسائل مختلف در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نگریسته شود، بسیاری از معضلات حل میشد.
جنبش شهریور ۱۴۰۱ با جنبشهای قبلی متفاوت است
دیگر عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز هم در نشست مسئلهشناسی و جامعهشناسی سیاسی گفت: گفتمان یک چارچوب ذهنی و زبانی است که حول یک کار مرکزی شکل میگیرد؛ به سوژهها هویت میدهد و آنها را به کنش وامیدارد؛ در تعبیری که من از گفتمان دارم این است که با ایدئولوژی درهم آمیخته شده است.
دکتر محمدعلی توانا، ادامه داد: نمیتوانیم تمایز چندانی میان گفتمانها و ایدئولوژیها قائل شویم؛ در عین حال من معتقدم که در هر گفتمانی منازعه است و گفتمانها در تلاش هستند که هژمونیک شوند.
توانا اضافه کرد: منازعه قدرت در گفتمانها اساسی است. ریشههای گفتمانها هم از ایدئولوژیک بهره میبرند و هم در تلاش هستند تا رقبا را از صحنه خارج کنند؛ با تمام این اوصاف اگر یک نگاه خیلی مختصر از سال ۵۷ تاکنون به جامعه ایران داشته باشیم به نظر میرسد ایدئولوژی اسلامگرایی موفق شد خود را به گفتمان تبدیل کند و سایر گروهها و جریانهای سیاسی مختلف و متعارض را از صحنه خارج کند.
وی افزود: اولین گفتمانی که شکل گرفت اسلامی-سیاسی است. سیاست جزء ناگزیر اسلام است و مهمترین جزء آن است و نهایتا با رفراندومی هم که در فروردین ۵۸ برگزار شد، جمهوری اسلامی هستهی سوم این هستهی مرکزی شد.
توانا ادامه داد: از سال ۶۰ به بعد اسلام سیاسی، نهاد ولایت فقیه و جمهوری اسلامی بهعنوان سه هستهی مرکزی هستند و مفاهیم دیگر مانند نظم حقوقی، سیاسی و اجتماعی بر همین مبنا شکل گرفته است.
وی با بیان اینکه عنصر مهم دیگر اسلامسازی جامعه است، گفت: در بعد اجتماعی قوانین قصاص و حجاب در اوایل دههی ۶۰ بهصورت قانون درآمد و تلاش برای تربیت انسان مؤمن و تلاش برای احیای امت و وحدت اسلامی شکل گرفت.
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه ما در این سالها جنبشهای بسیارزیادی داشتیم، گفت: این جنبشها در سال های متفاوت از لحاظ شدت، قدرت و خشونت با تحولات شهریور ۱۴۰۱ متفاوت است؛ به عنوان مثال جنبش سبز در سال ۸۸ از نظر تعداد معترضین و تسخیر خیابان از اعتراضات اخیر گستردهتر بود؛ اما فاقد گفتمان بود. درواقع هدف آن جنبش معطوف به سیاست خاص بود و گرچه با شعارهای براندازانه هم همراه بود، اما بخش عمده و بدنه جنبش از اصلاحطلبی حمایت میکرد.
تمدن غربی از طریق فرهنگ در حال نفوذ است
یکی از اعضای هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شیراز هم در این نشست بیان کرد: اصولاً کار علمی و دانشگاهی و حتی اعتراض و حرکت فکری دانشگاهی با آنچه که در کف خیابان در شهر اتفاق میافتد، متفاوت و متمایز است.
دکتر محمدهادی صادقی ادامه داد: ادبیات و نحوه و محتوای شعاردادن و حتی سلوک سیاسی دانشگاهیان متأثر از هویتها و شأن دانشگاهی است.
وی با اعتقاد به اینکه شأن دانشگاهی کار حزبی نیست، گفت: ممکن است علاقهی حزبی داشته باشیم، اما عضو هیأتعلمی، استاد و دانشجویان فراتر از علایق حزبی اهداف بلندتری را تعریف میکنند.
صادقی بیان کرد: دانشگاه مکلف است فرصت و زمینهی مناسب را برای تضارب دیدگاهها و اندیشهها در فضای دانشگاهها فراهم کند؛ بدونشک برای پرداختن به هر موضوعی باید امکان توصیف آن بهدرستی فراهم شود؛ سپس در مقام علتشناسی عواملی که آن شرایط و وضعیت را ایجاد کردند، شناسایی کنیم و پس از آن به دنبال راهکارها و نسخههایی برای مقابله یا هدایت آن وضعیت باشیم؛ دانشگاه اصرار دارد این اتفاق بیفتد و انشاءلله با استفاده از ظرفیتهای دانشگاه، نخستین پژوهش و تحلیل را به مسألهی امروز اختصاص خواهیم داد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان داشت: بدون کار میدانی و بدون درنظرگرفتن ترکیب جنسی و سنی عواملی که در کف جامعه در مقام اعتراض برآمدند، نمیتوانیم موضوعات و مسائل را بهدرستی تحلیل کنیم.
صادقی عنوان کرد: من معتقدم این اعتراضات و آنچه در جامعه در شرف اتفاق است، ویژگیهای یک جنبش را نداشته است و باید صرفنظر از آنکه آن را جنبش و شورش بنامیم، به تحلیل آن بپردازیم.
او با اعتقاد به اینکه این اعتراضات بهدلیل خلأهایی که دارد جنبش محسوب نمیشود، گفت: ما این رفتار را در امتداد جدال تمدنی میدانیم. درحال حاضر ما با جنگ تمدنها مواجه هستیم و این اتفاقات یک واقعیت میدانی و جهانی است. ما در جدال و جنگ هستیم.
وی به تمدن غربی اشاره کرد و گفت: تمدن غربی ویژگیها و خصوصیاتی دارد که قرنهاست جایگاه خود را حفظ کرده است. این تمدن با نشانههایی از افول تمدنی ناشی از اختلال در هویت و مسائل و مشکلات اقتصادی و کاهش نرخ جمعیت روبهرو است که زمینههای افول قدرت آمریکا را دامن زده و موجب نگرانی جدی نظریهپردازان در این حوزه شده است.
صادقی بیان کرد: تمدن غربی توانسته است سلطهی خود را هوشمندانه، عالمانه، بیرحمانه، مقتدرانه، شیادانه و در پناه بهرهمندی از سلاح رسانه حفظ کند.
وی اضافه کرد: باور من این است که ابزار قوی تمدن غربی در توان تبلیغات و امواجی است که در اختیار دارد؛ شاخص قدرت و توانایی در سلطه مسألهی تبلیغ است. تمدن غربی چنان قوی است که نیاز کاذب در افراد ایجاد میکند و در ظریفترین ابعاد زندگی و شخصیتی چنان نفوذ میکند که برای مردم زیبایی، مُد و سبک زندگی را تعریف میکند.
صادقی عنوان کرد: تمدن غربی از طریق فرهنگ نفوذ میکند بهگونهای که حتی اگر من در کشور خودم رأی میدهم ناخودآگاه در راستای منافع این تمدن است. اگر اینطور نباشد، امکان ادامهی حیات ندارد.
وی گفت: در این میان انقلاب اسلامی حضور پیدا کرد و تعریف دیگری از سیاست را مطرح کرد؛ سیاست مدیریت تعارضها و ظرفیتها است؛ این هویتی که انقلاب اسلامی درجهت طراحی زندگی مبتنیبر اطمینان و آرامش مدعی آن شده رویکرد «زندگی انسان متعالی» است که این رویکرد در قواعد حقوقی ما بهشدت اثرگذار است.
صادقی با اعتقاد به اینکه هویت اسلامی در تقابل با هویت ملی نیست، گفت: حجاب یک پوشش کاملا ایرانی است و هیچ ربطی به جهان اسلام ندارد و از ایران به آن سمت رفته است و اگر در تاریخ ایران هم نگاه کنیم، متوجه میشویم که یک آمیختگی بین اینهاست.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز افزود: یک ساختار براساس هویت ملی و دینی با تعریفی از زندگی شکل گرفت؛ آنچه که با آن مواجه هستیم جدالی است که از ابتدای انقلاب بین الگویی از زندگی و الگویی که غرب ارائه میکند، آغاز شد.
دانشیار جرمشناسی دانشگاه شیراز با بیان اینکه جمهوری اسلامی بر ضرورت حفظ کرامت انسانی تأکید دارد، اظهار داشت: به اعتقاد ما ایران کشوری است که بیشترین ظرفیت ایجاد قدرت تمدنی را دارد؛ هم احساس ملی آن وجود دارد و هم ظرفیت تاریخی و ظرفیت فکری، فلسفی و اعتقادی آن را دارد و این تهدیدی برای سایر تمدنهای رقیب است.
انتهای پیام