وحید جعفری نوشآبادی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: جهانی که برخلافِ گذشتگان، غرق در علوم است، امّا مانند آنان و شاید بیشتر از آنان، غرق در درد و رنج است، گمشده دارد. آن گمشده چیست که بدون آن علوم، دردها را گاهی از میان میبرد و گاهی ایجاد میکند. گاهی مرگ مرا به تأخیر میاندازد و گاهی مرا در چنگال خونین ویروس و بمب و موشک میاندازد. ناگفته پیداست که جاهلان نمیتوانند مانند عالمان، هنرمندانه ستم کنند! گمشده همان فلسفه است.
وی افزود: فلسفه چیزی جز عقلانیت و بررسی عقلانی سؤالهای بنیادین و پایههای علوم و اخلاق نیست. فلسفه چیزی جز آزادی عقل نیست که امروز چون مرغ نیم بسمل در قفس وهم و خیال و حس، پر و بال میزند.
این مدرس فلسفه تصریح کرد: راهی جز بازگشت به فلسفه نداریم. مگر میشود گفت که انسان از حیوانات بالاتر است، چون عقل دارد و امّا آنچه از انسان دیده نشود استدلالورزی و استدلالپذیری باشد؟
جعفری نوشآبادی گفت: مگر میشود عقلی که شمشیر جواهر نشان است را ساطور گوشت گندیدهای کنیم و به جای جرّاحی مفاهیم دنیایی که در آنها زندگی میکنیم، چون عشق،دوستی، تنهایی و تمامی مفاهیمی که ستون علم و اخلاق هستند، به مسائلی بپردازیم که حداکثر فضیلت هستند، نه ضرورت جهان ما.
وی افزود: به راستی اگر بسیاری از اطّلاعاتی که اکنون داریم را نمیداشتیم، بدبخت نبودیم و چنان که اکنون داریم، خوشبخت نیستیم. مگر میشود که بپذیرید یکبار بیشتر زندگی نمیکنید و آن موقع با زندگی خود قمار کنید و آن را بر پایههای سست و احتمالی بنا کنید.
این مدرس فلسفه، گفت: زندگیِ ناآزموده، ارزش زیستن ندارد. فلسفهورزی، تقلید را به گورستان تاریخ و آزادیِ عقل را بر سریر قدرت مینشاند. فلسفه به ما میآموزد تا اعتراف کنیم که نمیدانیم و میخواهیم که بدانیم و اعتراف میکنیم که از دیگران بینیاز نیستیم. اینگونه همه در اندیشه آزاد میشوند و اینگونه نقابها کنار میرود.
جعفری گفت: با فلسفه میآموزیم که چگونه علاوه بر سیاهیها، سفیدیهای متن و علوم را بخوانیم. اینگونه، فلسفه، به علم کمک میکند تا شعار معاد اندیشیِ معاش آمیز را از لفظ و مفهوم، به واقعیت تبدیل کند و یا حداقل، جهان را از این سرمای استخوان سوز تنهایی و بیاخلاقی نجات دهیم.
انتهای پیام