صفارزاده را با فروغ نمی‌توان مقایسه کرد

یک منتقد ادبی با بیان این‌که فردیت برای ترسیم صفارزاده بهترین واژه است، می‌گوید: فردیت در صفارزاده ‌بارزتر از این است که او در گروهی قرار بگیرد. همین‌که صفارزاده از گروه‌ها فاصله می‌گیرد، عملا راه را برای مقایسه با دیگران می‌بندد.

به گزارش ایسنا، طاهره صفارزاده ۲۷ آبان‌ماه ۱۳۱۵ در سیرجان به دنیا آمد و در کودکی پدر و مادرش را با فاصله زمانی اندکی از دست داد. طاهره نخستین شعرش را در ۱۳سالگی سرود و نخستین جایزه شعر را نیز در سال چهارم دبیرستان به پیشنهاد محمدابراهیم باستانی پاریزی که دبیر دبیرستان بهمنیار بود، از رییس آموزش و پرورش استان گرفت.

او در جوانی با یک پزشک ازدواج کرد. مدتی بعد آن‌ها صاحب پسری شدند اما طاهره کمی بعد از ازدواج به دلیل اعتیاد همسرش از او جدا شد و پسرش علیرضا را به تنهایی بزرگ کرد. چند سال بعد صفارزاده که در استخدام شرکت نفت بود، برای گذراندن دوره سه‌ماهه روزنامه‌نگاری بورسیه شد و به انگلستان رفت. او پسر پنج‌ساله‌اش را به خواهرش سپرده بود اما در همان دوره علیرضا به‌دلیل اشتباه پزشکی با تزریق آمپول از دنیا رفت.

چندی بعد صفارزاده که لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در ایران گرفته بود، با بورس تحصیلی به آمریکا رفت. در آن‌جا مدرک معادل دکتری گرفت و کتاب شعری نوشت و چاپ کرد. او پس از بازگشت به ایران زندگی ساده‌ای را در یک آپارتمان اجاره‌ای آغاز کرد.

صفارزاده که در مبارزه علیه حکومت پهلوی فعال بود، پس از پیروزی انقلاب، به‌عنوان رییس دانشگاه شهید بهشتی و نیز رییس دانشکده ادبیات این دانشگاه انتخاب شد. او در سال ۶۱ با خواستگار ثروتمندش، دکتر عبدالوهاب نورانی وصال ازدواج کرد، مدتی در باغ ۱۰هزار متری او در شیراز ساکن شد و بعد دوباره به تهران بازگشت.

طاهره صفارزاده چهارم آبان‌ماه سال ۱۳۸۷ در پی یک عمل جراحی در بیمارستانی در تهران از دنیا رفت و پیکرش در زیرزمین صحن امام‌زاده صالح (ع) به خاک سپرده شد.

سیداحمد  نادمی، شاعر و منتقد ادبی، به بهانه سالروز درگذشت طاهر صفارزاده، درباره او و شعرهایش به ایسنا گفت: خانم صفارزاده از مهم‌ترین شاعران بعد از نیما است، این را فارغ از  جنسیت می‌گویم. اگر قرار باشد درباره شاعر زن حرف بزنیم، باید بسیاری از عناصری را که برجستگی ‌صفارزاده را در «شعر نیمایی» نشان می‌دهد، نادیده بگیرم و مجبور ‌شویم به نکاتی که درباره زن بودن و نوسیسنده زن بودن وجود دارد، تکیه کنیم. صفارزاده، شاعر بسیار مهمی است، زیرا او با دانش بسیار گسترده‌ای از جریان‌های روز شعری در جهان به ایران می‌آید و می‌تواند چیزهایی را که در ادبیات امروز جهان خیلی برجسته است، در شعرهای خود متبلور کند.  

 نادمی ادامه داد: کتاب «طنین در دلتا»ی صفارزاده، از کتاب‌های مهم شعر فارسی، هم در درونه و محتوا و هم در شکل است. صفارزاده در این کتاب به صورت و شکل توجه بسیار کرده تا آن‌جا که می‌توان نمونه‌های موفق شعر تصویری رادر این کتاب پیدا کرد. از طرف دیگر او به جنبش «بیت» که در  آمریکا شکل‌ گرفته، توجه دارد و در شعرهایش بروز می‌دهد. درونه شعرهای او در این مجموعه  نشان می‌دهد که صفارزاده از دغدغه‌های رمانتیک که در کتاب‌های اولش مانند «کودک قرن» بوده فاصله گرفته و به شدت نگاه روشنفکرانه به جهان اطراف خود دارد و در همین‌جا باورها و اعتقادات دینی خود را کم‌کم در شعرهایشان نشان می‌دهد. این‌ها باعث می‌شود، خانم صفارزاده را به عنوان شخصیتی ببینیم که تقریبا مانند او را  خیلی خیلی کم در شعر بعد از نیما داریم. این اهمیت خانم صفارزاده است.

 او درباره این‌که آیا صفارزاده از جریان‌های شعر بعد از نیما تأثیر گرفته یا جریان‌سازی  داشته  است، توضیح داد: او برخلاف بسیاری از شاعران دهه‌ ۴۰ اصلا خودش را به جریان‌های شعری محدود نمی‌کند بلکه تلاش می‌کند، تجربیات و چیزی را که به آن رسیده و دانشش را پیدا کرده به ویژه شعر، برجسته‌تر و در آثار خود متبلور کند.

 این منقد ادبی درباره این‌که می‌توان او را با شاعران زن چون فروغ فرخزاد مقایسه کرد، با بیان این‌که او با شاعران دیگر تفاوت عمده‌ای دارد، اظهار کرد: تفاوت او با فروغ  فرخزاد این است که فرخزاد در گروه‌های مختلف ادبی وارد می‌شود و خود را نشان می‌دهد درحالی که فردیت در صفارزاده ‌بارزتر از این است که در گروهی قرار بگیرد. تأثیر امثال نادرپور و احمد شاملو را می‌توان در شعرهای فروغ دید اما خانم صفارزاده این‌گونه نیست، نمی‌توانید بگویید او به فلان جریان شعری توجه داشته و به دیگر جریان شعری نوشجه نداشته است. او قدم به قدم تجربه کرده و جلو آمده است، صفارزاده با شعرهای  چهارپاره و موزن شروع می‌کند و به شعرهایی که موسیقی درونی  دارند، می‌رسد؛  شعرهای که نمونه‌هایش را در دهه‌ ۴۰ نداریم. فردیت برای ترسیم صفارزاده بهترین واژه است.

 او خاطرنشان کرد: همین که صفارزاده از گروه‌ها فاصله  می‌گیرد، عملا راه را برای مقایسه با دیگران می‌بندد، مثلا او با جریان‌ها شعر شاملویی و اخوانی و  شعر حجم،  موج نو و شعر ناب فاصله دارد، زیرا فردیت در او مهم است اما درباره دیگران می‌توانید ویژگی‌های گروهی ارائه دهید.

 احمد نادمی درباره تأثیر صفارزاده بر جریان ادبیات معاصر نیز با بیان ین‌که تأثیر او غیرقابل انکار است، اظهار کرد: منتقدان  نمی‌توانند او را نادیده بگیرند زیرا تجریباتی اصیلی که او دارد برای ارائه نظریه ادبی خیلی راه‌گشا است و از سوی تأثیر او در شاعران بعد از خود، خصوصا بعد از انقلاب کاملا مشهود است. او از جمله شاعرانی است که بعد از انقلاب می‌تواند دست شاعران را بگیرد. البته تأثیر شاملو و اخوان را می‌توانید بسیار بببند اما آن‌طور که خانم صفارزاده می‌تواند جوابگوی شاعران باشد، نیست و  به نظرم کمتر شاعر دیگری توانسته این نقش را داشته باشد.

در سال ۱۳۶۷ طاهره صفارزاده در فستیوال بین‌المللی شعر «داکا» به عنوان یکی از پنج عضو بنیان‌گذار کمیته ترجمه آسیا و در سال ۲۰۰۵ میلادی به‌عنوان برترین زن مسلمان از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر برگزیده شد.

از طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، محقق و مترجم قرآن به زبان انگلیسی، کتاب‌های متعددی در زمینه‌های ادبیات، علوم، علوم قرآنی و ویراستاری منتشر شده است. مجموعه‌های شعر «رهگذر مهتاب»، «طنین در دلتا»، «سد و بازوان»، «سفر پنجم»،‌ «حرکت و دیروز»، «بیعت با بیداری»، «مردان منحنی»، «دیدار صبح»، «در پیشواز صلح»، «هفت‌ سفر»، «روشنگران راه» و «جلوه‌های جهانی» نیز از آثار این شاعرند.

 انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۴ آبان ۱۴۰۱ / ۰۹:۴۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401080402399
  • خبرنگار : 71573