جواد درستکار، دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه خانواده خودش یک جامعه است که اعضای آن با همدیگر ارتباط، تعامل، همدلی، گفتوگو و مشارکت دارند، اظهار کرد: اگر روزی پدر و مادر با هم دچار مشکل شوند، خانواده آسیب میبیند و به نوعی طلاق عاطفی شکل میگیرد.
وی گفت: ارتباطاتی که اعضای خانواده با همدیگر دارند اگر به سمت و سوی ایجاد گفتمان باشد، بهطوری که با همدیگر حرف بزنند و حرف همدیگر را بشنوند میتوان گفت تعامل و ارتباط متقابل میان اعضای خانواده شکل گرفته، در غیر اینصورت دچار طلاق عاطفی شدهاند. جامعه هم به همین شکل است و اگر تعامل و روابط متقابل برای درک و همدلی میان اعضای جامعه وجود داشته باشد، ارتباطات اجتماعی شکل میگیرد، در غیر اینصورت جامعه هم دچار طلاق عاطفی میشود.
این روانشناس با اشاره به اینکه هر کدام از ما عضوی از جامعه هستیم که با همدیگر مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... داریم، افزود: وقتی تعامل و گفتوگوی مؤثر در میان اعضای جامعه وجود داشته باشد میتوان گفت آن جامعه شکل گرفته است، همانطور که اعضای خانواده با یکدیگر گفتوگو و تعامل دارند. متأسفانه بیشتر افراد مهارت برقراری ارتباط مؤثر و گفتوگوی سازنده را ندارند و گویی طلاق عاطفی گرفتهاند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا طلاق عاطفی در جامعه اتفاق میافتد؟ توضیح داد: ارتباطات مؤثر باید از زمان کودکی آموزش داده شود. ما نهاد آموزش و پرورش داریم که باید این مهارتها را به نسل جدید آموزش دهد، درحالی که از این مهم غفلت شده است.
درستکار با بیان اینکه زمانی که افراد جامعه فکر میکنند نیازهای آنها برآورده نشده تابآوری خود را از دست میدهند، ادامه داد: هر کس از دریچه ذهن خود به مسائل نگاه میکند، چون یاد نگرفتهایم نگاه همهجانبه داشته باشیم و به همین خاطر به خود حق میدهیم ناراحت و عصبانی باشیم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در فرهنگ ما بچه خوب بچهای است که به حرف پدر و مادر خودش گوش کند! این جمله از اساس اشتباه است، چون بچه باید با پدر و مادرش بحث و گفتوگو کند، سوالات و ابهاماتش را مطرح کند و پاسخ بشنود و والدین و فرزندان به حرف هم گوش دهند. زمانی تاب آوری کودک بالا میرود که پاسخ سوالات و ابهامات خود را بگیرد.
وی اضافه کرد: ما با دستهبندی و تفکیک دانش آموزان به مدارس دولتی، غیرانتفاعی، استعداد درخشان و ... که در دنیا چنین چیزی وجود ندارد خود خشونت ایجاد میکند و نتیجهای مثبت برای جامعه به بار نخواهد آورد، رقابت نابرابر در کنکور، نبود چشمانداز شغلی و آینده برای نسل جدید باعث کم شدن تاب آوری این نسل میشویم. نسل جدید خیلی جاها عصبانی است، چون مسیر زندگی او مشخص نیست و پر از سوالات بی پاسخی است و باعث خشم او میشود.
این روانشناس با اشاره به اینکه ما در دوران کودکی آموزشهای زیادی در مدرسه میبینیم اما کدام از این آموزشها یادمان است؟ افزود: این درحالی است که مهارتهای مورد نیاز زندگی را آموزش نمیبینیم. نسل جدید نیاز به پاسخ دارد، اینکه چرا باید تحصیل کند؟ بعد از اینکه سطوح مختلف تحصیلی را طی کرد چه میشود؟ چه شغلی خواهد داشت؟ چه آیندهای دارد؟ و هزاران سوال ... برای پاسخ این سوالات باید ذهن نوجوان را اقناع کرد. اگر پاسخ این سوالات را به خوبی دادیم و در مدرسه هم نگفتیم دانش آموز خوب دانش آموزی است که به حرف معلم گوش دهد و به جای آن تفکر نقاد را جایگزین کردیم و او را اقناع کردیم، از طلاق عاطفی خارج میشود، آن وقت است که میتوان گفت آموزش و پرورش هم نقش خودش را به خوبی ایفا میکند.
درستکار با بیان اینکه به غیر از آموزش و پرورش، نهاد خانواده هم مسئولیت سنگینی دارد، تصریح کرد: خانواده باید بداند سوال پرسیدن نشانه هوش کودک و نوجوان است و اتفاقاً وقتی فرزندمان سوال میپرسد باید خوشحال باشیم که پرسشگر و پویاست، با این وجود اگر نتوانیم پاسخ سوالات او را بدهیم این سوالات در ذهنش باقی میماند. متأسفانه نهاد خانواده و آموزش و پرورش در جامعه ما افرادی را پرورش میدهند که کوله باری از سوالات پاسخ داده نشده دارند، این موضوع زمینه ساز خشم و نارضایتی است.
وی با اشاره به اینکه شیوه کنونی تربیت و آموزش، باعث تاب آوری نسل جدید نمیشود، گفت: تابآوری در گفتوگو اتفاق میافتد و ما باید حرفهایی که میزنیم را به نحوی اثبات کنیم تا فرد پذیرنده باشد و درک کند، در این صورت شاهد گفتوگوی بهتری در روابط بیرونی و اجتماع خواهیم بود.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه وقتی میگوییم نسل جدید نسلی متفاوت است باختهایم، تصریح کرد: ما داریم درباره انسان صحبت میکنیم که صاحب اندیشه و تفکر و رشد است و هر نسلی ویژگیهای خودش را دارد که طبیعی است. اگر نتوانیم با این نسل تعامل و ارتباط برقرار کنیم، نسل بعد و بعدی هم انبوهی از سوال خواهد داشت، اگر سوالات این نسل را پاسخ ندهیم نمیتوانیم به نسلهای بعدی هم پاسخ دهیم.
وی با بیان اینکه باید بپذیریم مهارت پاسخ و اقناع ذهن نسل جدید را نیاز داریم فرا گیریم، تاکید کرد: از جایی که فهمیدیم نمیدانیم، کارمان شروع میشود. این موضوع باعث ایجاد گفتمان بهتری میشود؛ چه در روابط فردی و چه جمعی افراد میتوانند همدیگر را درک کنند و این شروع کار ما میشود.
درستکار ادامه داد: اگر کودکی ۳۰ سوال داشت باید همه سوالاتش را پاسخ داد، اما اگر گفتیم بچه خوب باید بگوید چشم! نه تنها او را اقناع نکردهایم، بلکه خشمی درون او ایجاد کردهایم. بیشتر خانوادهها نمیگذارند فرزندانشان تجربه کند، ببینند، سوال بپرسد و پاسخ بگیرد، حتی گاهی میگوییم این سوالات به تو نیامده است!
وی با اعتقاد بر اینکه آموزش و پرورش باید زمینه گفت و گو را فراهم کند، گفت: اگر آموزش و پرورش بتواند زمینه گفتوگو را فراهم کند آن وقت میتواند مشکلات دانشآموز در دل خانوادهاش را هم رصد کند تا متوجه شود ارتباط درون نظام خانواده سالم است یا نیست و اگر سالم نیست به او کمک کند تا ارتباط سازنده شکل گیرد.
وی خاطرنشان کرد: ارتباط متقابل یعنی تو میدانی، من میدانم، تو اینطور نگاه میکنی، من اینطوری نگاه میکنم، تو اینطوری میفهمی و من آنطوری میفهمم! و این تعامل نهایتا به درک متقابل خواهد رسید. تعامل باید از اینجا شروع بشود که پدر و مادر در خانواده پاسخ سوالات فرزندش را بداند، و اگر نمیداند باید از طریق مشاوره، مطالعه، آموزش و ... یاد بگیرد، چون در هر صورت نمیتوان سوالات نسل جدید را بی پاسخ گذاشت. اگر جایی فرزندمان خشمگین شد باید بتوانیم با او دیالوگ داشته باشیم، در این صورت است که تاب آوری او در مواجهه با مسائل و مشکلات بالا می رود و با شکل گیری گفتمان و افزایش تاب آوری، زمینه رشد فرزندمان فراهم میشود. وقتی به این نقطه برسیم حال همه ما خوب میشود.
این روانشناس با تاکید بر اینکه ما نباید به نسل جدید فقط آموزش بدهیم بلکه می خواهیم او را پرورش هم بدهیم، گفت: پاسخ به نیازهای انسانها به پرورش تا سالیان سال موثر خواهد بود و به همین دلیل است که ما باید بر روی این نقطه تمرکز کنیم. در این صورت نسل جدید حتی اگر خطایی ببیند آن را میپذیرد، درک میکند و شناخت بالایی دارد چون به خوبی پرورش یافته است. این نیاز امروز جامعه ماست و علل و ریشه بی تابیهای امروز نسل جدید در جامعه است.
وی با تاکید بر اینکه در مواجهه با نسل جدید باید بتوانیم پاسخ سوالات آنها را بدهیم، افزود: در هر نقشی که هستیم پدر، مادر، معلم و ... باید بتوانیم با نسل جدید ارتباط برقرار کنیم. ما مدعی این هستیم که می خواهیم اسلامی زندگی کنیم، پس باید در عمل آن را اثبات کنیم، در این صورت است که به رشد میرسیم و فضایی ایجاد میشود که باعث برقراری ارتباط سازنده بین افراد میشود و میتوانند همدیگر را بهتر بپذیرند.
این روانشناس در خاتمه خاطرنشان کرد: گاهی ما پدر و مادرها میخواهیم فرزندانمان زندگی نزیسته ما را زندگی کنند، در این شرایط باری روی دوش فرزندمان میشویم، چون میخواهیم چیزی که ما نشدهایم و راهی که ما نرفتهایم را بروند که این موضوع تأثیر بسیار بدی بر زندگی و آینده آنها دارد.
انتهای پیام