به گزارش ایسنا، وجود مراکز فروش پایاننامه و مقاله در خیابانهای شهر به خصوص اطراف دانشگاه تهران، معضلی است که سالهاست فضای علمی کشور را مهآلود کرده است و اعتماد بخشی از مردم را به یافتههای علمی و فعالیتهای پژوهشگران ایرانی، از بین برده است و باعث ناامیدی محققانی شده که با رعایت اخلاق علمی به فعالیت تحقیقاتی پرداختهاند.
در سال ۱۳۹۶ مجلس شورای اسلامی قانون «پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» را تصویب کرد و دو سال بعد در سال ۱۳۹۶ آییننامه اجرایی این قانون نیز در هیئت وزیران تصویب شد و به موجب این قانون، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ملزم شدند تا کمیتههای اخلاق در پژوهش را برای پیگیری سوءرفتارهای علمی راهاندازی کنند.
سال گذشته دکتر کیوان الستی؛ پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، مطالعهای را به سفارش معاونت حقوقی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام داد و در آن به بررسی سیاستهای پیشگیری و مقابله با سوءرفتارهای علمی در برخی کشورها پرداخت و بخشی از این مطالعه به صورت مقالهای با عنوان «مطالعه نقش دستورالعملهای مقابله با سوءرفتارهای علمی در سلامت علمی» در نشریه سیاست علم و فناوری منتشر شد. در این مقاله با دستورالعملهای وضعشده سه کشور بریتانیا، آمریکا و آلمان به عنوان کشورهایی که تجربه موفق در این زمینه داشتند و سه کشور روسیه، هند و چین که از لحاظ جغرافیایی یا تاریخی مشابه ایران هستند، مورد بررسی قرار گرفتند.
در این مطالعه عنوان شد که دستورالعملها به تنهایی برای مقابله با سوءرفتارهای علمی کافی نیستند. این دستورالعملها، هر چند به صورت موضعی برخی مشکلات را حل کرده؛ اما به طور کلی چندان راهگشا نبوده، یا راهحلی جزئی محسوب میشوند. همچنین بیان شده که با توجه به تفاوتهای موجود در پدیده سوءرفتارهای علمی در این دو نوع کشور، به کار بستن سیاستهای حقوقی کشورهای موفق، در کشورهای کمتر موفق، راهگشا نخواهند بود.
به همین بهانه و با توجه به اینکه حدود پنج سال از تصویب قانون «پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» و حدود سه سال از ابلاغ آییننامه اجرایی این قانون و تشکیل کمیتههای اخلاق در پژوهش در دانشگاهها و پژوهشگاهها میگذرد، گفتگویی تفصیلی با پژوهشگر این تحقیق انجام دادیم تا ببینیم سوءرفتارهای علمی در چه شرایطی ایجاد میشوند و برای مقابله با این سوءرفتارها چه اقداماتی باید انجام داد؟
دکتر کیوان الستی در گفتوگو با ایسنا، در مورد معضل پایاننامهفروشی و مقالهفروشی در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، گفت: ابتدا باید مشخص کنیم که قرار است چه مسئلهای را حل کنیم؟ مراکز فروش مقاله و پایاننامه و همچنین موارد دیگری همانند سلب اعتبارشدن تعداد زیادی از مقالات، تنها بخشهای قابلمشاهده از یک مساله بسیار بزرگتر هستند.
وی با بیان این که این مسائل نمودهای بیرونی یک کوه یخ بزرگ است، ادامه داد: مسئلهای که وجود دارد، این است که ما بخش زیرین و عمده کوه یخ را رها کردهایم و به جای اینکه به این فکر کنیم که چطور با این کوه یخ مواجه شویم، به دنبال این هستیم که نمود بیرونی آن را از بین ببریم تا خیالمان راحت باشد که حداقل دیده نمیشود.
پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور به قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی اشاره کرد و گفت: من بعید میدانم که اجرای این قانون و انجام سختگیریهای حقوقی بتواند در ماجرای پایاننامه و مقالهفروشی روبروی دانشگاه نتیجهبخش باشد. چرا که زنجیره روابط اقتصادی پیچیده و قدرتمندی در این موضوع دخیل است که شاید به راحتی نتوان با آن درگیر شد.
وی خاطر نشان کرد: حتی در صورت اجرای این قانون و ناپدید کردن مراکز فروش آثار علمی، از آن جا که مشکل عمیقتر است، از جای دیگری مجدد خود را نمایان خواهد کرد.
استادیار گروه پژوهشی مطالعات نظری علم، فناوری و نوآوری مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی را دارای ضعفهایی دانست و گفت: یکی از ضعفها این است که طوری نوشته شده که انگار بزرگترین مسئلهای که ما داریم، خرید و فروش آثار علمی است. در ماده واحده این قانون تعریفی از جرم و سوءرفتار وجود دارد که تنها معطوف به خرید و فروش آثار علمی است؛ در حالی که مصادیق واژه سوءرفتار به مراتب وسیعتر هستند.
مساله سوءرفتارهای علمی را باید به رسمیت شناخت
الستی در خصوص مقاله اخیرش در مورد بررسی سیاستهای پیشگیری و مقابله با سوءرفتارهای علمی در برخی کشورها و بیان اینکه تنها متوسل شدن به آییننامهها برای مقابله با سوءرفتارهای علمی کافی نیست، توضیح داد: در ابتدا باید این را به رسمیت بشناسیم که مساله بزرگی وجود دارد که نیازمند توجه است و در مرحله دوم باید دید که چطور میتوان این مساله را حل کرد.
این متخصص فلسفه علم، تاکید کرد: وقتی گفته میشود که این مساله، بزرگ است؛ به این معنی است که برای حل آن باید ابتدا آن را به عنوان مسالهای میان رشتهای به رسمیت بشناسیم و در نتیجه از سطح صرفاً قانوننویسی و کاری که حقوقدانها میکنند، فراتر رویم.
نگرانم در ایران شرایطی مانند چین اتفاق بیفتد
پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور با اشاره به تحقیق انجام شده در خصوص سیاستهای پیشگیری و مقابله با سوءرفتارهای علمی در برخی کشورها، ادامه داد: در آن پژوهش کشورهایی بررسی شدهاند که از نظر سوءرفتار وضعیت فاجعهباری داشتهاند و نمونه آن کشور چین است. روشن است که ما نگران هستیم که نکند در کشور ما نیز شرایطی مانند چین اتفاق بیفتد.
وی برای شرح ادعا و نشان دادن ابعاد متفاوت مساله با اشاره به اهمیت تعاملات دانشگاهی، ادامه داد: وقتی در مورد دانشگاه یا پژوهشگاه صحبت میشود، منظور تنها یک «ساختمان» نیست، منظور تک تک افراد دانشگاهی که فارغالتحصیل شدهاند و در یک ساختمان گرد هم آمدهاند نیز نیست؛ بلکه منظور مجموعهای از تعاملات خاص است که بین افراد وجود دارد. اگر افرادی باشند و این افراد تعاملات خاص از جنس علمی، پژوهشی، دانشگاهی داشته باشند؛ مثلا، آزادی نقد یکدیگر را داشته باشند، نقد یکدیگر را بپذیرند، اهداف علمی و کنجکاویهای مرتبطی داشته باشند، روالهای مورد توافق خاصی را دنبال کنند و... تنها آن زمان است که میتوانیم به آنها افراد «دانشگاهی» بگوییم.
الستی با بیان اینکه «اگر این روابط و تعاملات و اهداف علمی به هر دلیلی از بین بروند یا تحتالشعاع اهداف و خواستههای قویتری قرار بگیرند، فاجعهای اتفاق خواهد افتاد»، گفت: این فاجعه به معنای از دست رفتن نظام دانشگاهی و نظام پژوهشی است و اولین نتیجه آن، این است که میتوان سوءرفتارها را در بخشهای مختلف آن مشاهده کرد.
خطری که در کمین تعاملات اصیل دانشگاهی است
وی خاطر نشان کرد: مقصر بخش عمدهای از این اتفاقات، قسمتی از فعالیتهای خود وزارت علوم در تمام سالهای گذشته بوده است. بسیاری از مداخلاتی که وزارت علوم انجام میداد و یا بعضاً انجام میدهد، بدون در نظر گرفتن خطری است که ممکن است این مداخلات برای تعاملات اصیل دانشگاهی داشته باشد. تعاملات دانشگاهی همانند محیط زیست است که پیش از آغاز توسعههای تکنولوژیک باید به مراقبت از آن فکر کرد. تعاملات اصیل دانشگاهی در بستر آزادی آکادمیک و استقلال دانشگاهی و در مدت زمان طولانی ایجاد شدهاند و نیاز به مراقبت جدی دارند.
پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در توضیح چیستی تعاملات اصیل دانشگاهی با تاکید بر اینکه تعاملات دانشگاهی در بستر آزادی آکادمیک شکل میگیرد، توضیح داد: اجتماعات علمی از افرادی تشکیل شدهاند که حداقل در یک سری از باورها با هم مشترک هستند. یعنی در بستر یک سری توافقات با هم همکاری میکنند. این افراد قدرت نقد یکدیگر را دارا هستند.
وی ادامه داد: این افراد از آنجا که دانش مشترک و باورهای مشترکی دارند میتوانند مقاله یکدیگر را بخوانند و بفهمند. یا میتوانند پایاننامههای مرتبط با دانش خود را بخوانند، بفهمند یا داوری کنند. این اجتماعات علمی، دارای ویژگی خودتنظیمی هستند و به دلیل اینکه روالهای کاری رشته خودشان را میشناسند و قادرند روال درست و روال غلط را تشخیص دهند، در صورتی که تخلفی اتفاق بیفتد، میتوانند آن را کشف کنند و در قالب فرآیندهای موجود در همان اجتماع، با آن مقابله کنند. چون تخلف چیزی نیست به جز انحراف از روالهای شناختهشده در هر رشته خاص. ارزیابی آثار علمی، یعنی اینکه چه چیزی به عنوان پژوهش خوب محسوب میشود؟ چه چیزی پایاننامه خوب محسوب میشود؟ چه چیزی کار علمی باارزش محسوب میشود؟ و اینکه چه فردی، دارای ارزش بالای دانشگاهی است؟ این موارد تنها توسط همان اجتماع علمی قابل تشخیص است.
الستی افزود: در مواردی، ملاک ارزیابی، دامنهای فراتر از یک اجتماع علمی عادی خواهد داشت. مثلاً ممکن است مسئلهای باشد که حل آن، نیازمند همکاری اجتماعات علمی در حوزههای مختلف باشد. در این شرایط نیز افراد سعی میکنند تا حدی روالهای یکدیگر را یاد بگیرند و یک اجتماع همتایان بزرگتر را برای حل آن مساله شکل دهند. ولی حال تصور کنید که مقیاسی که میخواهم ارزیابی کنم، بزرگتر و بزرگتر شود و آنقدر بزرگ شود که کل علوم یک سرزمین را پوشش دهد، یعنی مقیاسی که شاید تنها برای یک دولت اهمیت پیدا کند.
پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، اظهار کرد: مسائلی که برای یک دولت اهمیت دارد از این جنس است که مثلا میخواهد بفهمد که شرایط ایران در منطقه چگونه است؟ دانشگاهها را چگونه باید رتبهبندی کرد؟ به افراد و دانشگاههای مختلف چگونه باید پاداش داد؟ چگونه بهترین محقق را شناسایی کرد؟ این ملاکها دیگر ملاکهای یک اجتماع علمی نیست. در این شرایط آرام آرام مجبور میشویم که چیزهایی را بشماریم؛ به عبارتی مجبور میشویم به عدد و رقم متوسل شویم.
وقتی ملاکهای عددی، تعاملات علمی را تغییر میدهد
الستی ادامه داد: وقتی نهادهای دولتی که وظیفه سیاستگذاری را نیز بر عهده دارند از این شیوه ارزیابی استفاده میکنند و مبنای سیاستهای خود را نیز همین ملاکهای عددی میگذارند، بعد از مدتی خود دانشگاهیان هم نوع تعاملات خود را تغییر میدهند. آنها متوجه میشوند که با همکار خودشان سر و کار ندارند و در درجه اول با مسؤولین و ارزیابهای بزرگ سر و کار دارند! پس فعالیتهای «علمیشان» را نیز با این افراد تنظیم میکنند.
استادیار گروه پژوهشی مطالعات نظری علم، فناوری و نوآوری ضمن تشریح این شرایط، توضیح داد: برای مثال در جلسه دفاع یک دانشجو، منِ استاد راهنما، دیگر خودم را در مقابل استادِ داور مسئول نمیدانم و داور نیز خودش را در مقابل من مسئول نمیداند. بلکه ما هر دو خودمان را در قبال نهاد بالادست مسئول میدانیم که قرار است به آنچه در جلسه دفاع اتفاق میافتد، امتیاز دهد. در این شرایط دیگر علاقهای به اینکه یکدیگر را نقد کنیم، نداریم و طوری رفتار میکنیم که به نفع هردو باشد. طوری کار میکنیم که من یک امتیازی بگیرم و در یک جلسه دیگر، طرف مقابل امتیاز بگیرد و در نهایت باعث ارتقای هر دوی ما شود! این اتفاق آرامآرام در کل دانشگاه اتفاق میافتد و آرام آرام روابط اصیل دانشگاهی تحتالشعاع این مناسبات پوچ قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه «با اینگونه مداخلات نهادهای بالادست دانشگاهها، تعاملات اساسی بین اعضای هیئتعلمی و افراد دانشگاهی از بین میرود و پژوهش، آموزش از معنای اصیل خود خارج میشود»، گفت: هنوز در ایران این اتفاق نیفتاده، ولی چنین داستانی وجود دارد و خطری که ما را تهدید میکند، همین است. با اینگونه سیاستگذاری بیرونی برای دانشگاهها، پژوهشگاهها و پژوهشگرها، نهایتاً این اتفاق میافتد و آرامآرام تعاملاتی که باید بین اعضا وجود داشته باشد، از بین میرود. نتیجه آن هم آرام آرام از بین رفتن کیفیت فعالیتهای علمی خواهد بود و یک نمود از آن شیوع سوءرفتار میشود.
وزارت علوم باید از عنصر مقدسی که در سطوح زیرین دانشگاههاست، مراقبت کند
دانشآموخته دکترای فلسفه علم تاکید کرد: من با اینکه دانشگاه در فعالیتهای دولت و جامعه نقش داشته باشد، مخالف نیستم، با اینکه رنکینگها و رتبهبندیها، به درد دولت بخورد مخالف نیستم، با کارآفرینی دانشگاهها مخالف نیستم؛ ولی عرضم این است که سیاستگذاران باید خیلی مراقبت کنند. چرا که در سطح زیرین دانشگاهها و پژوهشگاهها عنصر مقدسی وجود دارد و نباید از بین برود و آن همان تعاملات اصیل دانشگاهی است. زایندهرود علم در ایران نباید قربانی توسعهطلبیهای افراطی شود.
الستی در پاسخ به این سوال که آیا نباید از شاخصهای علمسنجی مثل تعداد مقاله، تعداد استنادات و .... استفاده کرد؟ توضیح داد: این شاخصها نباید مبنای سیاستگذاری باشند. ملاکهای علمسنجی، خیلی خوب است و کارکرد خودش را دارد. متخصصان علمسنجی هم تلاش میکنند این شاخصها را ارتقاء دهند. متخصصان علمسنجی تلاشهای موفقی داشتهاند برای اینکه کیفیت فعالیتهای علمی را با کمیت نشان دهند؛ ولی اگر از این شاخصها برای سیاستگذاری و ارزش دادن به خروجیهای علمی استفاده شود و اگر شاخصهای علمسنجی ملاکی برای توزیع پول، انتخاب پژوهشگر برتر، ارتقاء، رتبهبندی دانشگاه و ... شود، آنگاه تبدیل به محلی برای سوءاستفاده خواهند شد.
وی با بیان اینکه کار علمسنجی، اندازهگیری است، گفت: علمسنجی اندازهگیری میکند. همانند یک خطکش که میزی را اندازهگیری میکند. میتوان برای اندازهگیری دقیقتر یک میز، از خطکشهای متفاوت (دقیقتر یا کمتر دقیق) استفاده کرد؛ ولی نکته مهم اینجاست که در ابتدا باید میزی وجود داشته باشد که اندازهگیری شود!
استادیار گروه پژوهشی مطالعات نظری علم، فناوری و نوآوری تاکید کرد: کار علمسنجی هم اندازهگیری است. برای رتبهبندی دانشگاه، تشخیص صلاحیت یک پژوهشگر برای ارتقاء و ... از علمسنجی استفاده میشود؛ ولی باید توجه کرد که اول چیزی برای اندازهگیری وجود داشته باشد که بتوان از ابزار علمسنجی استفاده کرد!
استاد فلسفه علم در پاسخ به این سوال که «آیا در حال حاضر چیزی برای اندازهگیری وجود دارد یا خیر؟» گفت: تا زمانی که تعاملات سالم و بدون مداخله خارجی، وجود نداشته باشد و افراد با یکدیگر تعاملات، از آن جنس که گفته شد، نداشته باشند، چیزی نداریم که اندازهگیری کنیم. ابزار اندازهگیری نباید موضوع اندازهگیری را مخدوش یا نابود کند.
دانشگاه "استنفورد" چگونه برترین دانشگاه جهان شد؟
وی با ذکر مثالی توضیح داد: وقتی در مورد رتبهبندی دانشگاهها صحبت میکنیم، باید ابتدا یک تمایزاتی بین دانشگاهها اتفاق افتاده باشد، تا آنها را رتبهبندی کنیم. وقتی در دنیا میگوییم ۱۵ دانشگاه برتر، اینگونه نبوده که مثلاً دانشگاه "استنفورد" شاخصهای یک وزارتخانه را کسب کرده و دانشگاه برتر شده؛ نه! دانشگاه "استنفورد" یا "هاروارد" به هزار و یک دلیل ِتاریخی به عنوان یک دانشگاه خوب شناخته شده و قسمت اعظم دلیل آن، فارغالتحصیلان برجستهای بوده که بیرون داده و تاثیری که این فارغالتحصیلان در بخشهای مختلف ایجاد کردهاند. تمایزات از ابتدا وجود داشته و بعد شمارش کردند و دیدند که میتوان ویژگی این دانشگاهها را با برخی از شاخصها تبیین کرد.
الستی ادامه داد: ولی این رابطه را نمیتوان برعکس کرد، نمیتوانیم بگوییم که ۵ دانشگاه یا ۱۰ هزار پژوهشگر داریم و بعد ملاکهایی را برایشان مشخص کنیم و بگوییم که خب ما نشستهایم تا ببینیم که کدامیک از شما از خط پایان رد میشوید! با این روش، همه دانشمندان کار و زندگی و پژوهش خودشان را رها میکنند و همه دانشگاه نیز منحصر به فردترین ویژگیها و شناختهشدهترین هویتشان را کنار میگذارند تا ملاکهای همسان کننده وزارت علوم را برآورده کنند و از خط پایان عبور کنند!
راههایی که به خلق یک مقلد شیطانی ختم میشود!
پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، این نتیجه را خلق «یک موجود هَجو» دانست و اظهار کرد: من اگر میتوانستم مغز تولید کنم، میتوانستم انسان ایجاد کنم. ولی اگر چیزی که هیچ کدام از خصلتهای مغز را ندارد، بخواهم با یک سیستم کامپیوتری و یا مُشتی ترانزیستور ایجاد کنم که بتواند بخشی از کارکردهای قابل مشاهده مغز انسان را محقق کند، انسان ایجاد نکردم؛ تنها یک مقلد تولید کردهام و تاریخ که بگذرد، تفاوت این موجودات از هم مشخص میشود.
وی ادامه داد: همین مثال انسان و کامپیوتر را اگر بیاوریم در دانشگاه، چیز عجیب و غریبی ساخته میشود. اگر یک چیزی بسازم که بتواند کارکردهای خوب یک پژوهشگر را ایجاد کند، به این معنی نیست که پژوهشگر تولید کردهام. اگر یک چیزی (یا انسانی) را بسازم که در طول چهار سال میتواند ۵۰ کتاب چاپ کند، به این معنی نیست که من یک نویسنده قهار به وجود آوردهام؛ واقعیت این است که من تنها یک مقلد شیطانی تولید کردهام.
پایان بخش اول مصاحبه