در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در روستای سهرورد خدابنده کودکی چشم به جهان گشود که در سالهای پایانی عمرش فعل خواستن را صرف کرد و نشان داد برای آغاز حتی رسیدن به انتها نیز میتواند نقطه شروع باشد.
ماجرای منور رمضانی، نقاش خودآموز زنجانی و معروف به ننه حسن از آنجا شروع میشود که او در سن ۷۰ سالگی که اغلب برای ما سن پیری و رخوت تلقی میشود قلم به دست گرفته و نقاشی کشیدن را آغاز کرد. مادری که پسر هنرمندش مشوقی شد برای ادامه راهش.
زندگی روستایی، داستانها و خاطرات دوران کودکی، همچنین خوابهایی که ننه حسن میدید به جزء جداییناپذیر نقاشیهای او تبدیل شده بود اما این پایان ماجرا نیست، نقاشی منحصراً تنها هنر این بانوی هنرمند زنجانی نبود، بلکه او از هفت سالگی پشت دار قالی نشسته و گره بر تار و پود فرش میزد؛ او که حالا به جای قلاب، خودکار به دست گرفته بود حتی نقشههای قالی را که سینه به سینه به وی رسیده بود، بر روی بوم به تصویر میکشید.
شاید وقتی این هنرمند کهنسال زنجانی برای اولینبار خودکار به دست گرفت، کمتر کسی فکر میکرد که آثار ساده و بیتکلفاش مرزها را در نوردیده و سر از نمایشگاههای مختلف، از جمله نمایشگاه نقاشی لسآنجلس در بیاورد، نقاشیهایی به دور از هیاهوی دنیا، ساده اما پرمعنا.
به جرأت میتوان گفت نقاشیهای ساده اما زیبای ننه حسن از آن جهت ماندگار شد یادآور خاطرات روزهای قشنگی است که مردم به دور از هیاهوی زندگی ماشینی و فضای مجازی گرد کرسی کوچکی که شبچره آن اغلب نقل و نبات یا کشمش و گردو بود، نشسته و زندگی را زندگی میکردند، روزگاری که دوست داشتنها بیریا بود و ابراز احساسات تنها از روی عشق و علاقه، دورانی که حتی یک ساعت آن نیز برای امروز ما آرزو شده است.
ننه حسن روز گذشته برای همیشه رخت از بین خاکیان بست، اما آنچه که امروز از او برای فرزندان این مرز و بوم به ویژه نسل جدید باقی ماند در کنار سادگی و صفای وجودش این است که هیچگاه برای آغاز دیر نیست و هر روز فرصتی برای شروع دوباره است.
انتهای پیام