کرمانشاه هزاران ظرفیت دارد و ندارد!

نامش کرمانشاهان بود، استان پنجم که از جنوب دروازه‌های دزفول تا همسایگی استان اصفهان، اراک، مرزهای قزوین و زنجان و از شمال بوکان و مهاباد و از غرب تا مرز عراق ایلام را در بر می‌گرفت، با جمعیتی که اگر به نرخ امروز حسابش کنیم به ۱۴، ۱۵ میلیون نفر می‌رسد. روزگاران تلخ و شیرین زیادی را در طول تاریخ پشت سرگذاشته، از ابتدای تاریخ نوشته شده موجود، قبل از اسلام، صدر اسلام، چه در زمان حمله انگلیس و روس‌ها، چه در زمان کریم خان زند و چه سایر ادوار و به عقیده کارشناسان بارها با خاک یکسان شده و دوباره متولد شده و آخرین بار از فیض آباد، تیمچه و چنانچی رشد کرده است.

از بین رویدادهای مهمی که پشت سر گذاشته سالروز عملیات مرصاد در تاریخ معاصر بهانه‌ای شده تا پنجم مرداد به عنوان روز ملی کرمانشاه نامگذاری شود.

این روز فرصتی  است که به ریشه مشکلات کرمانشاه بپردازیم، به اینکه چرا با وجود آنکه همواره گفته می‌شود کرمانشاه سرشار از ظرفیت و ثروت است، اما از یک عقب ماندگی تاریخی رنج می‌برد که البته نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد زمینه‌های این توسعه نیافتگی به قرن‌های دور برمی‌گردد.

برای بررسی دلایل عقب ماندن کرمانشاه از غافله توسعه کشور پای صحبت های دکتر سهراب دل انگیزان استاد دانشگاه و از پژوهشگران استان نشستیم. او در ابتدای این گفت و گو گریزی به وضعیت کرمانشاه در ادوار گذشته تاریخ زد و چنین گفت: کرمانشاه در طول تاریخ - بجز چند مقطع- خیلی مورد توجه حاکمان نبوده و زمینه توسعه این استان به مانند دیگر نقاط کشور فراهم نشده و این عدم توسعه یافتگی بنا به دلایل متعدد و فراوان تا امروز با ماست.

کرمانشاه عمدتا بواسطه دشت‌های حاصلخیزی که داشته محلی برای تامین غلات مورد نیاز کشور بوده است. از سوی دیگر در طول تاریخ به کرمانشاهان به مرکزی برای تامین قشون نگاه می‌شده و حکومت‌های مرکزی عموما جز برای سربازگیری و تامین غذا نگاه دیگری به این استان نداشتند و آن نگاهی که به اصفهان، خراسان و یا آذربایجان بوده، به کرمانشاه نبوده است.

 دل انگیزان سر آغاز تحولات در کرمانشاه را مربوط به ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قبل دانست و یادآور شد: از آن زمان کرمانشاه که عمدتا استانی کشاورزی و سنتی بوده، به تدریج به سمت توسعه تجارت و تجارت مبتنی بر زیارت سوق یافت. در این دوران تلاش شد کرمانشاه به مرکزی برای خرید مایحتاج زائرین عتبات عالیات تبدیل شود، اما باز هم همچنان استانی که مرکز تولید صنعتی در کشور باشد، نبودیم، با وجود آنکه ظرفیت هایی خصوصا در حوزه دامداری داشتیم.

اولین جرقه‌های صنعتی شدن کرمانشاه در دهه ۵۰

دل انگیزان از وضعیت کرمانشاه در دوران پهلوی هم یاد کرد و افزود: در دوره پهلوی اول اگرچه توسعه زیرساختی و صنعتی از جمله راه آهن، راه سازی و ایجاد برخی کارخانه‌ها در کشور شکل گرفت، اما مختص به دیگر استان‌ها بود و حتی در این زمان هم کرمانشاه از توسعه صنعتی و زیرساختی بی بهره بود.

می توان گفت اولین جرقه‌های صنعتی شدن در کرمانشاه در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ رقم خورد. در این ایام کارخانجاتی مانند قند بیستون، شیر بیستون، سیمان، کشمیر و ... در کرمانشاه راه‌اندازی شد و حتی برای کارگران این کارخانجات شهرک آبادانی و مسکن امروزی ساخته شد تا نیروهای کار در این منطقه ماندگار شوند.

چنین ایامی که توسعه صنعتی در کرمانشاه کم کم در حال شکل گرفتن بود با تحولات دوران انقلاب مواجه شدیم و برخی از افرادی که منابع مالی بزرگی در اختیار داشتند و باید چرخه توسعه صنعتی و کارآفرینی را در کرمانشاه راه‌ می‌انداختند، از استان رفتند که البته این موضوع تقریبا برای سایر استان‌های دیگر هم اتفاق افتاد.

جنگ در کرمانشاه تا ۱۳۷۵ طول کشید

دل انگیزان ادامه داد: تحولات دوران انقلاب حدود یک سالی کرمانشاه را بلاتکلیف قرار داد و بعد از آن در سال ۱۳۵۹ رسما جنگ تحمیلی با عراق آغاز شد که در این ایام با شدت بیشتر خروج نخبگان و صاحبان سرمایه و از بین رفتن زیرساخت‌ها خصوصا در شهرهای مرزی که محل اصلی تجارت بود را داشتیم و هویت تجاری منطقه هم از بین رفت.

 اگرچه جنگ تا سال ۱۳۶۷ طول کشید، اما کرمانشاه تقریبا تا سال ۱۳۷۵ با پیامدهای آن مواجه بود، زیرا هنوز در مناطق مرزی استان مشکلات ناشی از انفجار مین‌ها و احساس ناامنی شدید را داشتیم و تازه سال ۱۳۷۵ بود که قصرشیرین به عنوان منطقه مهم تجاری استان تا حدودی بازسازی شده بود.

 در این سال‌هایی که به دلیل جنگ، کرمانشاه بسیاری از زیرساخت های خود را از دست داد، استان‌های دیگر چنین شرایطی نداشتند و همین امر فاصله توسعه یافتگی کرمانشاه با سایر استان‌ها را بیشتر کرد.

 بعد از آن هم که دوران بازسازی شروع شد، شاهد حمله آمریکا به عراق بودیم و چون نزدیک مرزهای ما بود به شدت بر ایجاد احساس ناامنی در استان ما اثر گذاشت و بعد از آن هم بحران داعش رخ داد و همه این عوامل باعث شد حتی بعد از جنگ هم کرمانشاه به اندازه سایر استان‌های مرکزی برای سرمایه گذاری جذاب نباشد.

بحران‌های فرهنگی، سد مهمی پیش روی توسعه

این استاد دانشگاه اضافه کرد: در کنار همه این عوامل، یکسری بحران‌های فرهنگی و انسانی هم بر توسعه نیافتگی کرمانشاه دامن زده است. اگر بخواهم واضح‌تر بگویم ماهیت اجتماعی این منطقه عشایری و بخش عمده ای از مردم کرمانشاه از دیرباز رعیت بوده اند و در چنین شرایطی هر قوم و طایفه ای سعی می‌کرد برای آنکه خود را کمی بالا بکشد، یک نفر از نزدیکان خود را به عنوان پیشکار نزد "خان" بفرستد و پیشکار همه کارگران و اطرافیان خود را از طایفه و خانواده خود انتخاب می کرد. این روند تقریبا به یک سنت تبدیل شده و باعث شکل گرفتن نوعی رقابت همراه با حسادت می شد که متاسفانه این فرهنگ هنوز هم بین ما حاکم است و به یکی از موانع توسعه یافتگی و موفقیت کرمانشاه تبدیل شده، زیرا هر گروهی عقیده دارد اگر خود نتوانست به جایی برسد، اجازه ندهد دیگران هم به جایی برسند.

دل انگیزان یکی دیگر از مباحث فرهنگی و انسانی که مانع توسعه یافتگی کرمانشاه شده را برخی جنبش‌های روشنفکری در کرمانشاه می داند و معتقد است همین حالا نیز تبعات آن وجود دارد. او در این رابطه چنین می گوید: اولین جنش روشنفکری که شکل گرفت دیوانی بود و بسیاری از افراد فرهیخته و تحصیل کرده و باسواد این جنبش را راه‌اندازی کردند، اما متاسفانه بسیاری از این افراد یا از دنیا رفتند و یا ترک وطن کردند و دیگر چیزی از این جنبش نماند.

در سالیان بعد جنبش روشنفکری دیگری به شیوه بسیار سطحی راه افتاد، اما به ریشه‌داری جنبش قبل نبود، زیرا اعضای آن از دانش و سواد و مهارت کافی برخوردار نبوده و بیشتر به دنبال حاشیه و سر و صدا بودند. این جریان افراد بزرگ و متخصص را پذیرا نبودند و آنها را می‌راندند و متاسفانه این فرهنگ هنوز هم تا حدودی در کرمانشاه برقرار و جریان توسعه استان را بر هم زده است. در این شرایط هیچگونه امکان شکل گیری فضای گفت و گو بین روشنفکران و نخبگان وجود ندارد و  به نوعی رقابت و لجاجت جای گفتگوی سازنده را گرفته است.

هزاران ظرفیت داریم و نداریم

این استاد دانشگاه گذری هم به ظرفیت های کرمانشاه زد و افزود: کرمانشاه استانی پر از سرمایه‌های طبیعی و خدادادی، دست ساز بشر، زیرساختی و... است که به دلیل حکمرانی نامناسب برخی از این ظرفیت‌ها در حال از دست رفتن است.

برای نمونه در حوزه گردشگری پتانسیل‌های زیادی داریم، اما هنوز فرهنگ گردشگرپذیری بین مردم ما جا نیفتاده است. به معنای دیگر هنوز مهمان نوازی مردم کرمانشاه تجاری سازی نشده است.

یا در بخش آب که همواره از آن به عنوان یکی از مزیت‌های مهم کرمانشاه یاد می‌شود دچار چالش جدی هستیم و بخش زیادی از حدود ۴.۸ میلیارد مترمکعب آبی که سالانه در اختیار ماست - در بعضی اسناد به غلط میزان 9 میلیارد نوشته شده که این اطلاعات غلط برای استان مخرب است- به دلیل شیوه های غلط مصرف از بین می رود.

 و یا در بخش محیط زیست و منابع طبیعی با داشتن بیش از یازده هزار گونه گیاهی، پنج هزار گونه جانوری، تنوع زیستی چهار فصل و ... شرایط بسیار خوبی که داریم، اما بسیاری از جنگل‌ها و محیط زیست ما به دلیل بیماری ها، آتش سوزی، چرای بی رویه و یا نداشتن مدیریت چرای درست دام و... در حال نابودی است. امروز به دلیل همین شیوه های غلط از بسیاری از رودخانه‌ها و چشمه‌ها که در گذشته در کرمانشاه بود، اثری نمی‌بینیم.

معتقدم با این روند تنها دو سال دیگر تا رسیدن به نقطه بی بازگشت آب زمان داریم و محیط زیست ما نیز نهایتا ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر به ما وقت می‌دهد. در مجموع در آستانه رسیدن به "ورشکستگی زیست محیطی و آبی" در استان هستیم.

هنوز امیدی برای نجات کرمانشاه هست؟

وی ادامه می دهد: برای اینکه از این روند نجات پیدا کنیم فرصت زیادی نداریم، اما باید ابتدا روش‌های غلط را کنار بگذاریم، مسیرهای اشتباه رفته را پاک کنیم و تلاش کنیم آنچه از دست رفته بازیابی شود.

این استاد دانشگاه در پایان در پاسخ به اینکه امیدی برای بهبود اوضاع کرمانشاه هست، می گوید: کرمانشاه فرهیختگان بزرگی دارد که نباید از آنها غافل شویم، افرادی که در حرفه‌ خود بسیار متخصص و البته بسیار دلسوزِ کرمانشاه هستند.

اگر اجازه داده شود افراد توانمند کار کنند، پروژه بیرون‌رانی نخبگانی را کنار بگذاریم و در عوض فرایند جذب نخبگان حقیقی و حرفه ای را در پیش بگیریم و اجازه دهیم در مسیر توسعه استان نقش آفرینی کنند، می شود کاری کرد. زیرا هنوز عده‌ای هستند که به عشق نجات کرمانشاه با وجود همه مشکلات در استان مانده اند و حاضرند هر آنچه که در توان دارند پای کار بیاورند تا کرمانشاه به جایگاه واقعی خود برسد.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۵ مرداد ۱۴۰۱ / ۰۷:۳۱
  • دسته‌بندی: کرمانشاه
  • کد خبر: 1401050503525
  • خبرنگار : 50181