به گزارش ایسنا، او را میتوان یکی از مردان تاریخ داوری ایران دانست. وی شاگرد بزرگانی چون جعفر نامدار و داوود نصیری است. مردی که چه در زمین چمن و چه در پشت میز کمیته داوران، ابهت خاصی داشت و چهره معمولا درهم و اخمویش، شناسه خوبی برای کسانی بود که قصد تخطی از قانون را داشتند.
حسین عسگری، متولد ۱۲ دی ۱۳۳۲ است. تنها داور ایرانی که هم در جام جهانی فوتسال و هم در جام جهانی فوتبال قضاوت داشته و از این روز جزو خواص داوری دنیا محسوب میشود. عسگری در سال ۱۹۹۲ در جام جهانی فوتسال در هنگ کنگ سوت زد و هم در جهانی جهانی جوانان در سال ۱۹۹۵ در اکوادر قضاوت داشت. مردی که ریاست دپارتمان داوری را برای ۵ سال در اختیار داشت و در این مدت هم با فساد و هم با دخالت نهادهای بیگانه در فوتبال جنگید. در آخر هم برخی مسائل سبب شد که او خانهنشین شود و اکنون به عنوان کارشناس داوری و همچنین ناظر فیفا، دانشش را در اختیار داوران مستعد میگذارد.
ساعتی را با این داور قدیمی به گفتوگو نشستیم تا با او درباره علاقهاش به داوری، خاطرات تلخ و شیرینش از این رشته و همچنین فسادها و حواشی که چه در دوران قضاوتش و چه در دوران ریاستش در دپارتمان داوری وجود داشت، صحبت کنیم. هنوز هم جدیت در نگاه و صدایش وجود داشت و پوشیدن لباس ناظری فیفا نشان میداد که علاقهاش به سوت و چمن هنوز هم وجود دارد.
* چه اتفاقی افتاد که داوری را انتخاب کردید؟
دورهای که من داوری را شروع کردیم، آنهایی که واجد شرایط بودند، به داوری میآمدند. معمولا کسانی که به داوری میآمدند که یا فوتبالشان تمام شده بود یا معلم ورزش بودند. کسانی که میخواستند وارد داوری شوند، باید حداقل در یک تیم ورزشی در حد دانشگاهی یا بالاتر بازی میکردند. مثلا پرویز قلیچخانی و مرحوم روستا بازیکنان مدرسه حکیم بودند. مرحوم حجازی دروازهبان مدرسه ایرانمهر بود. یکی از اشکالات داوری الآن ما این است که داوران فعلی ما فوتبال بازی نکردند. قبل از انقلاب بیش از ۶۰ درصد از داوران ما مثل مرحوم صالحی، مرحوم خوشخوان، منوچهر نظری و جمشید اخباری معلم ورزش بودند.
در آن زمان درآمد داوران مطرحی چون برادران حیدری و محمد صالحی ماهیانه از اکثر فوتبالیستهای ما بیشتر بود زیرا به بازین ماهیانه حقوق میدادند که روال آن هم ماهی ۲ هزار و پانصد بود اما داوران مطرح برای هر بازی هزار تومان میگرفتند که در ماه حداقل ۵ هزار تومان میشد. این می توانست انگیزهای برای رقابت برای داوران باشد.
من هم فوتبال بازی میکردم و در تیمی به نام گارد فوتبال بازی میکردم که بعدها به هما تغییر نام داد. من دو پسردایی به نام احمد و محمود نقوی داشتم که در هما بازی میکردند. ما با هم در جوانان هما بودیم و که من جدا شدم و رفتم به سمت داوری و آنها به تیم بزرگسال هما راه یافتند. ۲ عامل سبب شد که من داور شوم. دلیل اول من این بود که معلم ورزش من داور بود و دلیل دوم هم مرحوم پدرم بود. پدر من حدود ۳۵ سال در فدراسیون فوتبال کار میکرد. آن زمان فدراسیون مثل الآن کار نمیکرد و روزهای زوج، ۲ الی ۳ ساعت باز بود و بعد از انقلاب نحوه کار فدراسیونها تغییر کرد. سال ۵۱ کلاسی ۱۵ روزه در ورزشگاه داوودیه برگزار شد که ما ۳ استاد بزرگ در این کلاسها داشتیم. مرحوم صدقیانی، مرحوم داوود نصیری و مرحوم جعفر نامدار مدرس ما بودند. اکنون کلاسهای درجه سه، ۲ الی و ۳ روزه است و کیفیتی هم ندارد. من سال ۵۲ سربازی رفتم و محل خدمتم بندرعباس بود. آن زمان بندرعباس خیلی رشد نکرده بود و در چندکیلومتری آن یک قهوهخانه داشت به نام "ممد تبعیدی". بعد از آن ما را به بندر لنگه فرستادند و در یک سال و نیم خدمتی که کردم، در تیمهای مختلف بندرعباس فوتبال بازی کردم.
بعد از خدمت دوباره به کار داوری روی آوردم و در سال ۵۵ در لیگ دو تخت جمشید به من کمک داوری دادند که این دیدار در مسجدسلیمان برگزار شد. در آن زمان اینگونه نبود که هتل تدارک ببیند و بلیت هواپیما تهیه کند. فدراسیون مخارج سفر از جمله رفتو آمد، پول هتل و خورد و خوراک را در بالاترین مقدار حساب میکرد و به ما میداد و اجازه میداد هرگونه که دوست داریم آن را هزینه کنیم. من به عنوان کمک داور برای آن بازی ۱۱۵۰ تومان گرفتم که آن زمان حقوق خودم به عنوان کارمند در برق تهران، ماهیانه ۸۵۰ تومان بود. فکر میکنم حدود ۲۰۰ تومان هزینه کردم. با قطار از تهران به اهواز رفتم و با اتوبوس به مسجدسلیمان رفتم. برگشت هم به همین منوال بود و با خورد و خوراک، مجموعا ۲۰۰ تومان خرج کردم و ۹۵۰ تومان برایم ماند.
* در آن زمان نگاه ویژهای به داوری میشد؟
در آن زمان به داوری توجه میشد. در آن زمان درآمد داوران مطرحی چون برادران حیدری و محمد صالحی ماهیانه از اکثر فوتبالیستهای ما بیشتر بود زیرا به بازیکن ماهیانه حقوق میدادند که روال آن هم ماهی ۲ هزار و پانصد بود اما داوران مطرح برای هر بازی هزار تومان میگرفتند که در ماه حداقل ۵ هزار تومان میشد. این میتوانست انگیزهای برای رقابت داوران باشد. تعداد داوران در آن زمان زیاد نبود اما کیفت قضاوتها بالا بود. در آن زمان به آموزش داوران اهمیت زیادی داده میشد. در سال ۵۳، مدرس کلاس ما، رییس کمیته داوران فیفا بود. کشورهای عربی داور نداشتند و اکثرا از ایران داور دعوت میکردند.
* آیا اولین قضاوتتان را در لیگ تخت جمشید به یاد دارید؟
آن زمان اینگونه بود که هر داوری ۸ سال ابتدایی قضاوتش را به عنوان کمک داور در زمین حاضر میشد. مثلا من در دسته سه یا دسته دو داور وسط بودم اما در بالاترین سطح به عنوان کمک داور در زمین حاضر میشدم. از ابتدای انقلاب که حدودا اواخر سال ۵۸ بود، یک پای دیدارهای باشگاه های تهران بودم و به عنوان کمک داور در زمین حاضر میشدم. در بازیهای آسان مثل بانک ملی با آرارات به عنوان داور سوت میزدم و در بازیهای مشکل مثل بازیهای استقلال و پرسپولیس به عنوان کمک داور پرچم میزدم. یادم نمیآید که کدام بازی اولین داوری من بود.
بعد از آن هم لیگ قدس برگزار شد که تماشاگران زیادی از آن استقبال میکردند. مثلا در سال ۶۵ منتخب گیلان با منتخب خوزستان بازی داشت که ساعت ۱۰ صبح ما برای بازدید زمین رفتیم، استادیوم پر بود؛ آن هم در حالی بود که بازی قرار بود ۵ عصر برگزار شود. در تبریز و اردبیل و انزلی هم همینطور بود.
اعمال نفوذ پاس و کتک خوردن از نیروی انتظامی
* کدام بازی بیشتر در ذهنتان مانده است؟
یادم میآید در دسته دو تهران تیمی به عنوان "سازمان گوشت" حضور داشت که برادران پاژخ در آن حضور داشتند. در یکی از دیدارهای آنها که مرحوم برازنده ناظر بازی بود، توپی در عمق ارسال شد مهاجم حریف در پی تعقیب توپ بود که دروازهبان توپ را گرفت و مهاجم هم ایستاد. دروازهبان سازمان گوشت با سبک خاصی که توپ را جمع میکرد، با زانو به شکم مهاجم حریف زد. من هم سوت زدم و پنالتی گرفتم و دروازهبان را اخراج کردم و بعد از اعتراض یکی دیگر از بازیکنانشان، او را هم اخراج کردم. آن زمان بازیکنان این تیم اکثرا اهل جوادیه و جنوب شهر بودند. کسی جرات نمیکرد آن زمان به بازیکنان این تیم کارت قرمز نشان دهد اما من در عرض ۱۰ دقیقه ۲ بازیکن این تیم را اخراج کردم که تا مدتها برای همه جای تعجب داشت.
امکان ندارد داوری بخواهد خواسته و به طور واضح جانبداری کند. ۲ پسردایی من که در هما بازی میکردند، در یکی از بازیها من داورشان بودم. من به محمود نقوی در آن دیدار اخطار دادم. چند روز بعد که به خانه ما آمده بودند، اعتراض کرد که چرا رعایت نمی کنم و به او کارت دادم. من هم گفتم کاری نکن که به تو اخطار دهم و تو باید رعایت کنی.
من بارها دیدارهای پرسپولیس و پاس را سوت زدم و آخرین قضاوتی که در سال ۷۸ برای این دو تیم داشتم، فردای آن روز باید برای مسابقات آسیایی به تاجیکستان میرفتم. در آن دیدار تا دقیقه ۸۸ بازی یک بر یک مساوی بود. آن زمان داستانهایی بود که میگفتند کسی جرئت ندارد در دقایق پایانی علیه پرسپولیس و استقلال پنالتی بگیرد. من در دقیقه ۸۸ یک پنالتی برای پاس گرفتم که جواد نکونام نتوانست آن را گل کند و همان توپ رفت و برای پرسپولیس تبدیل به گل شد. بلافاصله پرسپولیس گل سوم را هم زد که کسی باورش نمیشد.
* درباره اعمال نفوذ پاس در آن زمان و ماجرای درگیری که برای شما پیش آمد صحبت کنید.
متاسفانه چنین چیزی وجود داشت و برای من هم درگیری به وجود آمد که البته در فوتسال بود نه در فوتبال. در سال ۱۹۹۲ بعد از این که از جام جهانی فوتسال برگشتیم، سعی کردیم که به کمک مهدی انوری مسابقات فوتسال را برنامهریزی کردیم و حتی داوران را هم آموزش میدادیم. تنور این مسابقات هم سه، چهار سالی داغ بود و تیمهای مطرح مثل پرسپولیس، استقلال و پاس هم تیم داده بودند. در فینال یکی از این مسابقات بود که پاس مقابل استقلال قرار گرفت و ۴ بر ۲ مغلوب شد. بعد از بازی یک صحنه ناجوانمردانه پیش آمد که ما به حفاظت اطلاعت نیروی انتظامی شکایت کردیم. من را با نقشه و برنامهریزی به اتوبوس نیروی انتظامی کشیدند. آن نفری که من را هل داد، دنبالش دویدم و رفت داخل اتوبوسهای نیروی انتظامی اما از طرف دیگر او را فراری دادند و من را زیر بار کتک گرفتند. من هم شکایت کردم اما متاسفانه از قدرتشان به غلط استفاده میکردند.
* آیا آن زمان داوران نگاه رنگی داشتند؟
اصلا امکان ندارد که یک داور بخواهد مستمر داوری کند و جانبدارانه برای تیمی سوت بزند زیرا در طول زمان مشخص میشود. امکان ندارد داوری بخواهد خواسته و به طور واضح جانبداری کند. ۲ پسردایی من که در هما بازی میکردند، در یکی از بازیها من داورشان بودم. من به محمود نقوی در آن دیدار اخطار دادم. چند روز بعد که به خانه ما آمده بودند، اعتراض کرد که چرا رعایت نمیکنم و به او کارت دادم. من هم گفتم کاری نکن که به تو اخطار دهم و تو باید رعایت کنی.
* مرحوم خوشخوان معتقد بودند که بیشتر داوران آن زمان پرسپولیسی بودند. چنین چیزی صحت دارد؟
نه میشود آن را تایید کرد و نه تکذیب. در آن زمان یک داور داشتیم به نام "حاج ابوالحسن" که به او می گفتند "تاج ابوالحسن" زیرا تاجی بود. این چیزها وجود دارد اما مطلق نیست. امکان دارد چنین چیزی وجود داشته باشد اما مستند نیست. داوران آن زمان همه فوتبالیست بودند و خیلی تعصبی نداشتند.
سازمان بدنی فشار آورد که از داوران خارجی استفاده کنیم
* خودتان استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
آن زمان که من بازی میکردم، هواداران این دو تیم چشم نداشتند من را ببینند زیرا اکثر بازیهای مشکل این دو تیم را من قضاوت میکردم و احتمال این که نبرند زیاد بود و همین سبب شده بود از من خوششان نیاید. من دوست دارم تیمی که خوب فوتبال بازی میکند و اخلاق را رعایت میکند، برنده شود.
* یک دورهای از داوران خارجی برای داربی استفاده میکردند. اعتراضی به این مسئله داشتید زیرا یکی از پیشتازانی بودید که سبب شد این مسئله جمع شود.
با توجه به اتفاقی که در آن زمان رخ داد، چنین تصمیم گرفته شد. یکی از اشکلات ما این است که فدراسیون مستقل نیست و خود را به هر طریقی برای گرفتن کمک به وزارت ورزش وصل میکنند. بعد از آن داربی که اوضاع به هم ریخت و بازیکنان درگیر شدند و تماشاچیان به وسط زمین ریختند، سازمان تربیت بدنی فشار آورد که فدراسیون از داور خارجی استفاده کند و دردسر آن هم کمتر بود زیرا اگر داور خارجی یک روز هم بد باشد، فردا نیست و فحشی نمیخورد. ما اعتراض کردیم و گفتیم که این برای اعتبار داوری ایران در خارج از کشور خوب نیست زیرا فیفا میگفت وقتی اینها بازیهای خودشان را نمیتوانند قضاوت کنند، چهطور میتوانیم به آنها اعتماد کنیم و بازی بینالمللی بدهیم. بعد از این که زمان گذشت و قضیه فروکش کرد، داور خارجی را برداشتند و مسئله خاصی هم نبود.
* درباره فساد در داوری بگویید. آیا درست است که میگویند جامعه داوری ایران فساد زیادی به خصوص در ردههای پایینتر دارد؟
هر جامعهای ممکن است یک کجروی داشته باشد و این مختص ایران هم نیست. وقتی رییس فیفا و رییس یوفا فساد می کنند، نمیتوانید از جوامع دیگر انتظار داشته باشد بدون کجروی باشد. این غلط است که بعضیها ادعا میکنند داوری ما پاک است زیرا امکان ندارد. در آلمان، داوری در که پایش در شرطبندی گیر بود را گرفتند و محروم کردند. نمیشود گفت که وجود ندارد اما متاسفانه هست. یک مورد آن هم زیاد است ولی وجود دارد.
وقتی در خانه در حال خالی کردن ساکم بودم، ۲ چک پول ۲۰ هزار تومانی دیدم. این اتفاق مربوط به سال ۱۳۷۵ است که آن موقع حق قضاوت چیزی حدود ۱۴ هزار تومان بود. یک دفعه یادم افتاد که توسط چه کسی این چک پولها در ساکم قرار داده شدهاند. آن کسی این کار را کرده بود که ساکم را از من گرفت تا در صندوق عقب ماشین بگذارد. این چک پولها را به فدراسیون بردم و قصه را شرح دادم؛ بعد از آن نه من چیزی متوجه شدم و نه هیچکس دیگر.
* مورد خاصی هست که در ذهنتان باشد؟
در دورهای که من رییس کمیته داوران بودم، دو داور را به خاطر فساد کنار گذاشتم. آن زمان هم اسم نبردم زیرا صحیح نیست اما خیلی راحت آنها را کنار گذاشتم. در اواخر دوران داوریام، برای من که ظاهری اخمو داشتم هم این موارد ۲ بار به وجود آمده بود. یک تیم جنوبی در سال ۱۳۷۴ به من پیشنهاد دادند که اگر برنده شوند، ۵ میلیون و اگر مساوی کنند ۳ میلیون به من میدهند اما من حاضر به انجام هیچکاری برای آنها نشدم و در آخر هم شکست خوردند و سقوط کردند.
* اعلام شدن فسادهای انجام شده کمک میکند که این تخلفها کمتر شود. آیا با این سیاست که در ماجرای "کارت به کارت" هم اتفاق افتاد، موافقید یا خیر؟
به نظرم اعلام کردن اسامی سیاستی اشتباه است. همان موقع هم من به این قضیه معترض بودم. نمیتوان در این قضیه مثل برخورد با یک بازیکن خاطی برخورد کرد زیرا این داستان یا وجود دارد یا وجود ندارد. اگر نیست که داور باید به کارش ادامه دهد، اگر وجود دارد آن داور باید مادام العمر محروم شود. آن زمان این ۲ داوری که من محروم کردم، را خیلی نرم از داوری کنار گذاشتم. ابتدا برای سال بعد و سپس سال بعدش آنها را در لیست قرار ندادیم و آنها را کنار گذاشتیم. این قضیه برای سال ۹۲ است.
گزارشهایی برای ما ارسال شد و مدیرعامل باشگاه هم برای شهادت پیش ما آمد. آن زمان شهید قندی یزد شاکی بود و مستنداتی هم ارائه داد که من با نبی و مدیران ارشد فدراسیون جلسه گذاشتیم و بی سر و صدا آن دو کمک داور را حذف کردیم.
فدراسیون فوتبال باید روی این قضیه جدی باشد. وقتی صالحی، همین چند وقت پیش صحبت کرد، ابتدا گفتند مستند نیست و سپس گفتند مستند است اما آن را پیگیری نکردند. این موضوعات برای جامعه داوری بد و زننده است. سیگار کشیدن شاید در جامعه فعلی زننده نباشد و قبح آن ریخته شده باشد اما وقتی یک داور سیگار بکشد، در اولین بازی که اشتباه سوت بزند به او کنایه میزنند زیرا شخصیت و قداست داوری با این قضیه همخوانی ندارد.
* دادکان یک زمانی گفت که داوران سکه میگیرند. هیچوقت این قضیه باز نشد و کسی به طور جدی پیگیری نکرد. چرا؟
این نیاز به تشکیلات دیگری دارد که همان نهادهای نظارتی هستند که باید بیایند و کمک کنند. این چگونه توسط وزارت ورزش و فدراسیون هماهنگ شوند، وظیفه آنها است. من و دادکان که چنین تخصصی نداریم. این نیاز به تجهیزاتی مثل شنود دارد. این ها نیاز دارند نهادهای نظارتی و امنیتی کمکشان کنند. کار سختی نیست اما بررسی آن کار فدراسیون نیست.
من یک بار در اهواز داوری داشتم و عادت داشتم بعد از هر بازی با لباس داوری زیر دوش بروم. هم دوش میگرفتم و هم نمیگذاشتم این پیراهنی که غرق عرق شده را با خودم تا تهران بروم. هم خودم را میشستم و هم پیراهن را. بعد از دوش گرفتن، شام را در هتل خوردیم و لباسهایم را در ساک گذاشتم. سپس ساکم را در صندوق عقب گذاشتم و با ماشین به فرودگاه رفتیم و سپس به تهران برگشتم. وقتی در خانه در حال خالی کردن ساکم بودم، ۲ چک پول ۲۰ هزار تومانی دیدم. این اتفاق مربوط به سال ۱۳۷۵ است که آن موقع حق قضاوت چیزی حدود ۱۴ هزار تومان بود. یک دفعه یادم افتاد که توسط چه کسی این چک پولها در ساکم قرار داده شدهاند. آن کسی این کار را کرده بود که ساکم را از من گرفت تا در صندوق عقب ماشین بگذارد. این چک پولها را به فدراسیون بردم و قصه را شرح دادم؛ بعد از آن نه من چیزی متوجه شدم و نه هیچکس دیگر.
افرادی که در فدراسیون هستند، دنبال دردسر نیستند و به خاطر همان این مسائل را پیگیری نمیکنند و همین در اذهان عمومی تاثیر میگذارد.
مخالف انتخاب فغانی بودم
* یک نفر شما و آقای غیاثی را تهدید به چاقوکشی کرده بود، چنین چیزی درست است؟
بله، از این اتفاقها زیاد برای ما رخ داده بود. متاسفانه تشکیلات فدراسیون جدی نیستند. این قضیه هم پیگیری نشد که اصلا ببینیم چه کسی بوده است. اگر کسی بخواهد کاری کند، نیاز به هوچیگری ندارد و کارش را انجام میدهد. وقتی کسی نخواهد کاری کند، فقط شعار میدهد و داد و بیداد میکند. متاسفانه این چیزها بوده و هست اما فدراسیون به تنهایی نمیتواند کاری کند.
همین الآن هم خبر دارم چنین اتفاقهایی برای داوران و ناظران رخ میدهد و در هر مجموعهای آدم کجرو وجود دارد.
* درباره حواشی دیدار تراکتور و نفت صحبت میکنید؟ گویا با انتخاب فغانی به عنوان داور آن دیدار موافق نبودید.
داور این دیدار فغانی بود اما من سر انتخاب داور این دیدار، با وجود این که فکر میکردم فغانی بهترین داور حال حاضر فوتبال ایران بود اما موافق انتخاب او نبودم. در هر بازی، شما فکر میکنید که قویترین فرد باید انتخاب شود اما نظر من این است که مناسبترین فرد باید برگزیده شود. مدارک آن بازی وجود دارد که من نظرم فغانی نبود و اختلافات موجود بین دپارتمان و کمیته داوران در خصوص انتخاب این داور وجود داشت که متاسفانه فدراسیون زیر بار پیشنهاد ما نرفت. من ترکی را پیشنهاد داده بودم. این داور سن و سال و اقتدار بیشتری هم داشت. داوری با توجه به سن و سالش تصمیماتش متفاوت است. در سوتهایی که داوران جوان میزنند، غرور هم دخیل است.
همین فغانی قضاوتهای ۱۰ ساله پیش او با الآن متفاوت است. او قبلا عصبانیت بیشتری داشت و با پیشانی در صورت بازیکن میرفت اما من خیلی با او صحبت کردم و اکنون که مقایسه کنید خیلی آرامتر شده است. ترکی نیز همان اوایل قضاوتش تندی میکرد و کارتهای زرد و قرمز زیادی میداد اما اواخر قضاوتش آرام شده بود و محتاطتر سوت میزد. فغانی برای آن دیدار مناسب نبود. در آن دیدار، کارت زرد اول تیموریان اخطاری لازم نداشت اما خطای دومش کارت زرد داشت. همان اخراج هم روند بازی را تغییر داد.
هیچکس داخل ورزشگاه خبر نداشت که نتیجه بازی سپاهان چه چیزی شده است و من از بابت آن دروغی که درست شده بود، خوشحال هستم و ممنونم از کسی که این دروغ را درست کرد که نتیجه دیدار سپاهان و سایپا ۲ بر ۲ مساوی شده است. اگر میدانستند که سپاهان قهرمان شده، به داخل چمن میریختند و یکی، دو نفر کشته میشدند.
وقتی من استعفا دادم، تمام دلایل آن را نوشتم. فیفا به سادگی شرح وظایف دپارتمان و کمیته را توضیح داده است، هر که میتواند بماند و هر کسی نمی تواند، برود. اگر با من سازگار بود، من می مانم. متسفانه این قضایا برای ایشان مهم نبود و تلاش من این بود که این رویه جا نیافتد. با رفتن من قویتر شد. بعد از اصفهانیان هم ممبینی آمد، بدتر شد.
* شما قربانی اول این بازی بودید، درست است؟
از فردای آن روز قضیه پرتنش شد. سفر استانی رییس جمهور وقت (حسن روحانی) به تبریز بود که کانون هواداران تراکتور تهدید کرده بودند که اگر رییس جمهور به تبریز بیاید، به او کارت قرمز نشان میدهیم. بعد از این دستور دادند که وزیر ورزش، کفاشیان و معاون وزیر به تبریز بروند و اوضاع را آرام کنند. وقتی آنها به تبریز رفتند و دیدند که اوضاع به اصطلاح پس است، تصمیم گرفتند که من را سلاخی کنند. من پیش از این اتفاقات ۳ بار استعفا داده بودم که آخرین بارش یک ماه و نیم پیش از دیدار تراکتور و نفت بود. ۲ روز بعد از این داستانها در فدراسیون نشسته بودم و ساعت حدود ۵ بعد از ظهر بود که از کفاشیان تماس گرفت و گفت بیا بالا، دفتر من! بعد از این که رسیدم کاغذی مقابل من گذاشت و گفت: برای این که دل شما را خوش کنیم، با استعفایتان موافقت کردیم!
به او گفتم که این تصمیم، تصمیم شما نیست زیرا اگر میخواستید موافقت کنید، یک سال و نیم است که در حال استعفا هستم و اگر قرار بود موافقتی باشد، همان دو ماه پیش که این استعفا را دادم، موافقت میکردند.
* آیا درست که وزیر ورزش وقت اصرار داشت که فغانی قاضی آن دیدار جنجالی باشد؟
خیر، چنین چیزی درست نیست. متاسفانه اختلاف شدید بین کمیته داوران و دپارتمان بود که عامل اصلی آن، رییس کمیته داوران یعنی فریدون اصفهانیان بود.
* درباره اختلاف با فریدون اصفهانیان صحبت میکنید؟ زیرا بسیاری معتقد بودند که اصفهانیان به عنوان رییس کمیته داوران فردی خودرای است.
اکنون هم همین است. من نمیخواستم این ساختار جا بیافتد. وقتی من استعفا دادم، تمام دلایل آن را نوشتم. فیفا به سادگی شرح وظایف دپارتمان و کمیته را توضیح داده است، هر کس میتواند بماند و هر کسی نمیتواند، برود. اگر با من سازگار بود، من میمانم. متاسفانه این قضایا برای ایشان مهم نبود و تلاش من این بود که این رویه جا نیافتد. با رفتن من قویتر شد. بعد از اصفهانیان هم ممبینی آمد، بدتر شد. دوره سهرابی هم همین بود و حتی اکنون هم اوضاع همین است. این قضیه برای داوری مثل سرطان شده است. هر موقعی که اوضاع این شکلی بوده، ناموفق بودند و وضعیت همین بوده است. آقا مدعی میشود که تعداد داوران زیاد است و باید کم کنید اما آخر فصل که میشود، داوران را زیاد میکند. بر چه اساس و معیاری این کار را میکنید؟ دلیل این است که میخواهید برای انتخابات رای بیاورید. من میخواستم که جلوی این قضیه را بگیرم که نگذاشتند و ما رفتیم و قضیه بدتر هم شد. آن موقع که من رفتم، ۷۰ داور و کمک داور داشتیم اما الآن ۱۵۰ داور داریم. اکنون اوضاع بدتر هم شده است.
داور را با هواپیمای ۳۳۰ به بازی رساندند
* داوران قدیمی میگفتند که چینشهای زمان اصفهانیان، داورهای آشنا و برای رای آوردن در انتخابات بوده است. به عنوان کسی که با او کار کردهاید، چنین چیزی صحیح است؟
بحث فقط اصفهانیان نیست و این مشکل الآن هم است. دعوای من سر این بود که این اتفاق رخ ندهد. این روال جا افتاده است. آن موقع همین بوده است، بعد از او هم همین بود و همین الآن هم چنین روالی است. چون میخواهند بیشتر بمانند، به این هیات و آن هیات امتیاز میدهند. بحث انتخابات است و آنها میخواهند که باشند. آن زمانی که بودم، با وجود فشاری که میآوردند نهایتا میگذاشتم در تغییر یک داور اعمال نفوذ کنند. وقتی دیدم نمیشود و مدام میخواهند فشار بیاورند، گفتم ما را به خیر و شما را به سلامت! از آن زمان به بعد، یک داور نتوانستیم بسازیم. تمام داورانی که اکنون هستند، داورانی هستند که ما بالا آوردیم. موعود بنیادیفر، زاهدیفر، برادران حیدری، حسن اکرمی و سایر داورانی که اکنون در لیگ برتر سطح بالایی دارند، دوره ما ساخته شدند. اشکان خورشیدی و حسن زرگر که داوران ملی آن زمان بودند را از لیگ یک به لیگ برتر آوردم. الآن کدام یک از اینها داور پرورش دادند و داور بیاورند. ۶ سال است که من از داوری رفتم و هنوز نتوانستهاند یک داور بیاورند. من خودم ۵ سال مسئولیت داشتم و این همه داور پرورش دادیم. داوران فعلی را نگاه میکنید، انگار مردان آهنین هستند و متناسب نیستند.
* اگر بخواهید یک فدراسیون را نام ببرید که به داوری فوتبال کمک کرد، کدام دوره را نام میبرید؟
قبل انقلاب را نمیشود با بعد از انقلاب مقایسه کرد. در لیگ تخت جمشید تعداد داوران محدود بود و کلا ۸ داور در این لیگ قضاوت میکردند. یک بازی بود که پرسپولیس و تراکتور در تبریز بازی مهمی داشتند. داوران در آن زمان اکثرا زمینی به شهرستان میرفتند. ۳ داور با هم هماهنگ میکردند که با ماشین یک کدام بروند و خرج را تقسیم میکردند. کمک داوران این دیدار زودتر با هم رفته بودند و داور اصلی زمینی با ماشین خودش رفته بود که تصادف کرد. آن زمان اینگونه بود که داور طوری حرکت میکرد که صبح بازی آن جا باشد. ۹ صبح روز بازی با یک مکافاتی فدراسیون خبردار شد که داور به بازی نمیرسد. مثل الآن هم نبود که ۲۰ داور بیکار داشته باشیم.
رییس فدراسیون وقت کامبیز آتابای بود که رییس ترابری دربار بود. در این مدت کم هماهنگ میکنند که یک هواپیمای ۳۳۰ نیروی هوایی، محسن زمانی را از تهران به تبریز میبرد. زمانی در هواپیما لباس داوریاش را میپوشد و یک ربع مانده به بازی، به زمین میرسد. این فدراسیون را نمیشود با فدراسیونهای دیگر مقایسه کرد.
در فدراسیونهای اخیر، نمیتوان گفت که کار خاصی برای داوری کرده باشند و خیلی تفاوت خاصی بینشان نبوده است.
* سخن پایانی؟
امیدوارم روزی در کمیته داوران، دپارتمان داوری و فدراسیون از کسانی استفاده شود که دلشان برای این رشته بسوزد و بخواهند کاری کنند نه این که دلشان تنها قدرت و پشت میز بودن را بخواهد.
انتهای پیام