ویژگی تلفیق دانش نظری و ترجمه عملی در زمینه ترجمه در کتابهای دکتر امام به خوبی پدیدار است. عناوین برخی کتابهای عباس امام عبارتند از: «از ترجمه»، (مجموعه شانزده مقاله در زمینه مباحث نظری و عملی ترجمه)، اهواز؛ انتشارات خالدین ۱۳۷۸، «مسابل کاربردی ترجمه شفاهی». انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز،۱۳۹۲، «ترجمه متنهای دشوار انگلیسی». اهواز: انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز،۱۳۹۳، «انگلیسی پیشرفته ویژه ترجمه». اهواز: انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز، ۱۳۹۳، آموزش ترجمه پیشرفته: ترجمه، تجربه، تنوع. رشت: نشر داریا، ۱۳۹۹، جنبههایی از ترجمهپژوهی: رویکردی ایرانمدار. رشت: نشر داریا، ۱۴۰۰، رمان «دانهای گندم؛ سرگذشت یک انقلابینما»، نوشته جیمز نگوگی، تهران: نشر راه معاصر، ۱۴۰۰. «فرهنگ نوواژههای آکسفورد»، اهواز، انتشارات خالدین ۱۳۷۸ و «نخستین کاوشگر شوش: سفرنامهپژوهشی سرهنگ لوفتوس»، تهران: نشر شادگان، ۱۳۸۶. با توجه به پیشینه کاری این مترجم ـ مولف خوزستانی، ایسنای خوزستان علاقهمندان را به مطالعه یاداشت «ترجمهمحور» دکتر عباس امام فرامیخواند:
در گفتمان «حرفهایگری» (professionalism) حالت بهینه حرفهایگری برای هر شغل و حرفهای را «آمیزه بهینه نظر و عمل» میدانند. این رویکرد بدین معنا است که هر فردی اگر بخواهد در رده کارشناسان حرفهای یک شغل و حرفه قرار گیرد از او انتظار میرود که هم از دانش نظری سطح بالایی در آن زمینه برخوردار باشد و هم در عین حال به صورت تجربی خود شخصا آن دانش سطح بالا را در عمل به کار گیرد یا گرفته باشد. این گزاره منطقی هم درباره ورزشکاران، مهندسان، روحانیون و موسیقیدانان صدق میکند و هم درباره پزشکان، نظامیان، حقوقدانان، حسابداران و نیز دیگر مشاغل و رشتهها. این نکته کلیدی به ویژه زمانی از اهمیت دوچندان برخوردار میشود که فرد متصف به صفت «حرفهای» بخواهد (یا نیاز باشد) در فضایی کار کند که فضا و محیط آموزشی است و فرد کارشناس قرار است در جایگاه استاد یا استادکار دانش نظری و دانش عملی خویش را به مجموعهای از هنرآموزان یا کارآموزان انتقال دهد. بدیهی است ناتوانی یا کاستیهای استاد یا استادکار در هر یک از دو جنبه دانش نظری (theory) و دانش تجربی ـ عملی (practice) باعث خواهد شد تا فراگیران، هنرآموزان و کارآموزان تحت آموزش استاد یا استادکار از جنبه یا جنبههایی آنچنان که باید و شاید بهره آموزشی لازم را به دست نیاورند و این نقض غرض اهداف آموزشی هر دوره آموزشی با هر بازه زمانی است. بیتردید ممکن است بنا بر الزامات موردی در یک محیط کفه ترازوی این دو نوع دانش بیشتر به سمتی بچرخد و در محیطی دیگر بیشتر به سمتی دیگر، اما در ضرورت تسلط بهینه همزمان استاد بر این دوگونه دانش جای تردید نیست.
با توجه به دایر بودن چند دههای رشتههای مترجمی زبان انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی، اسپانیولی، روسی، چینی و غیره در دانشگاههای ایران انتظار میرود مدرسان این رشته (در هر یک از زبانهای نامبرده) به عنوان «استاد» از تواناییهای نظری و تجربی بهینه مرتبط با آن رشته برخوردار باشند تا در کار خود از کارآمدی بالایی برخوردار باشند و بتوانند به گونهای شایسته این دو نوع دانش خود را به دانشجویان مترجمی منتقل کنند. بدیهی است تشویق و تضمین اجرای این انتظار بایستی در آییننامهها، بخشنامهها و رویههای گزینش تخصصی اعضای هیات علمی این رشته لحاظ شوند تا با بهکارگیری متقاضیان شایسته تدریس گرایشهای ترجمهمحور مورد نظر امکان دستیابی به اهداف آموزشی دورههای دانشگاهی مربوطه به بهترین شکل ممکن فراهم شود. اما شوربختانه وضعیت فعلی ارزشیابی معیارها و ملاکهای گزینش علمی ـ تخصصی پذیرش استاد در رشته مترجمی زبان انگلیسی (و طبعا مترجمی دیگر زبانهای نامبرده بالا) بهگونهای نیست که در راستای تحقق درست و دقیق این هدف باشد.
روند جاری ارزشیابی و راستیآزمایی شایستگیهای فنی ـ تخصصی افراد متقاضی عضویت در هیات علمی دانشگاههای کشور در رشته مترجمی زبان انگلیسی ( و نیز دیگر زبانها) بهگونهای است که بر اساس فرمهای رسمی «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» امتیازات توانایی عملی ـ تجربی ترجمهمحور متقاضی در پایینترین سطح ممکن قرار داده شده است. براساس بند شماره ۵ فرم ارزشیابی مربوطه (با عنوان «تالیف و ترجمه کتاب در زمینه تخصصی فرد») حداکثر امتیازی که به هر مورد کار ترجمه (خواه مقاله و خواه کتاب) متقاضی تعلق میگیرد فقط «یک امتیاز» است! این در شرایطی است که براساس بند شماره ۳ همان فرم برای «چاپ مقاله در مجلات علمی ـ پژوهشی» تا حداکثر ۱۵ امتیاز در نظر گرفته شده است! براین اساس، ترجمه یک کتاب (در هر زمینه و با هر سطح دشواری تخصصی مربوطه و با هر مقدار حجم) فقط یک امتیاز دریافت میکند، اما چنانچه فرد متقاضی مقالهای علمی ـ پژوهشی مثلا به زبان انگلیسی در نشریات نمایه شده بینالمللی (موسوم به ISI و یا ISC) منتشر کرده باشد برای هر مورد مقاله حداکثر تا ۴ امتیاز به دست میآورد.
پرپیداست که این رویه برای رشتهای که ناماش رشته مترجمی است معیاری است فاجعهآمیز و زیانبار. وقتی فرد متقاضی عضویت در هیات علمی رشته مترجمی زبان انگلیسی (یا هر زیان دیگری) متوجه شود که دانش و زحمات تجربی وی در زمینه ترجمه به صورت رسمی و نهادینه محلی از اعراب ندارد طبعا از همان زمان با ترجمه عملی وداع خواهد کرد (که البته با توجه به اطلاعات عمومی سابق متقاضیان در این باره بعضا از سالها پیش پیوند خود را با ترجمه عملی امری بیهوده تلقی کرده و از آن گریزان میشوند). پس از پذیرش و ورود به جرگه اعضای هیات علمی دانشگاه ارزشیابی ترفیع سالانه و ارتقای عمودی شغلی این فرد باز هم براساس همان متر و معیارها خواهد بود. پیداست که پیامد عملی این امر در رشته مترجمی که مانند هر شغل و حرفهای مهارت در آن عمدتا از طریق کار تجربی به دست میآید چیزی نخواهد بود مگر بسنده کردن استاد به کلیگوییهای محض، تئوریک، نقلقولهایی از نظریهپردازان و بیتوجهی الزامی به مبانی رشته خود در کلاس درس! بهراستی وقتی فردی خود در عمل با زیروبمها، دشواریها و چالشهای ترجمه کتبی، ترجمه شفاهی و دیداری ـ شنیداری دستوپنجه نرم نکرده باشد چگونه خواهد توانست دانش و مهارتهای لازم را به کارآموزان ترجمه منتقل کند؟ ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستیبخش!؟ به این ترتیب، حتی چنانچه استاد مترجمی ذوق و شوق و انگیزه ضروری کار عملی و تجربی در زمینه شغل و حرفه خود را داشته باشد در عمل درمییابد که سازوکارهای اداری آکادمیک بهشدت وی را از پیگیری تحقق خواسته مشروع و ضروری ارتقای دانش تجربی رشته خویش بازمیدارند! طبیعی است پیامد منفی این وضعیت گریبانگیر دانشجویانی خواهد شد که آمدهاند تا از تجارب و به خصوص تجارب عملی شخص استاد درس بهره گیرند. با توجه به حضور اکثریت ۹۵ درصدی دانشجویان رشته مترجمی زبان انگلیسی (و دیگر زبانها) در مقطع کارشناسی بدیهی است ادامه روند فعلی جز زیان آموزشی و هدر دادن منابع انسانی و مالی دستاوردی نخواهد داشت. نکتهای که این قضیه را تشدید میکند این واقعیت است که این حجم جمعیت هنرآموز ترجمه ۹۵ درصدی در دوره کارشناسی (و حتی کارشناسی ارشد) بهدنبال تحقق یادگیری مهارتهای عملی بازارمحور هستند تا بتوانند در بازار عملی کار ترجمه برای خود جایگاهی درخور دستوپا کنند و صرفا برای مشغول کردن خود با مباحث نظری محض این رشته را انتخاب نکردهاند.
درواقع، به نوشته یکی از نامآوران رشته ترجمهپژوهی به نام دوروتی کلی (Dorothy Kelly) در کتاب A Handbook for Translator Trainers (درسنامه آموزگاران ترجمه): هنرآموزان ترجمه برخی رویکرد آموزش قیاسی را ترجیح میدهند؛ به این معنا که برای حل مشکلات عملی ترجمه از نظریهپردازی استفاده شود. اما، دسته دیگری از هنرآموزان ترجمه ترجیح میدهند به صورت استقرایی عمل کنند؛ یعنی اینکه ترجیح میدهند تا برای حل مشکلات و چالشهای عملی ترجمه اصول کلی آن را براساس حل عملی نمونههای عینی بهدست آورند. به نظر میرسد امروزه این اجماع همگانی و گسترده وجود دارد که رویکردهای آموزشی استقرایی جزء به کل باعث یادگیری عمیقتری میشوند. (Kelly,۲۰۰۵:۱۱۴).
یکی دیگر از ترجمهپژوهان برجسته به نام دونالد کرالی (Donald C. Kiraly) نیز بر این باور است که: تخصص و حرفهایگری ترجمه از طریق انتقال صرف گزارههای فنی از سوی آموزگار به هنرآموز بهدست نمیآید بلکه از رهگذر فرضیهپروری عملی و آزمون تجربی صحت و سقم آنها (در گفتوگو و مناظره) و در نتیجه تلاش مشترک و هماهنگ مجموعهای متشکل از شاگرد و معلم به دست میآید (Kirarly,۲۰۰۳:۱۷).
با این توصیفات پیداست این امر از یک مدرس غیرمجرب ترجمه ساخته نیست. تا زمانی که مثلا استاد ایرانی مترجمی زبان انگلیسی (یا هر زبان خارجی دیگری) تجربه گسترده و عمیق همنشینی با شعر فارسی (کهن و نو)، موسیقی ایرانی (سبکهای گوناگون)، رمانهای فارسی، فیلمها و سریالهای ایرانی، اخبار عمومی رسانهها، متون علمی و مهندسی و پزشکی، متنها و گفتمانهای علوم اجتماعی و طبیعی، متنها و گفتمانهای ورزشی، مذهبی، سیاسی، حقوقی و غیره را لمس و ملکه ذهن خود نکرده باشد بسیار بعید است بتواند موفق به پرورش دانشجویانی شود که در عمل گرهگشای کار ترجمههای خود و دیگران شوند. در نتیجه با توجه به اینکه زبان بومی یا زبان مادری مترجم در موفقیت ترجمه نقشی اساسی ایفا میکند بی توجهی به زبان فارسی (ابزار اصلی کار هر مترجم کتبی، مترجم شفاهی و مترجم دیداری ـ شنیداری) آینده حرفهای کارآموز را به معنای واقعی از معنای تخصصی تهی خواهد کرد چرا که مترجم زبان انگلیسی چه بخواهد از انگلیسی به فارسی ترجمه کند و چه از فارسی به انگلیسی، تا خود شخصا با ریزهکاریهای فنی زبان فارسی آشنایی کافی نداشته باشد نخواهد توانست در هیچ یک از این دو زمینه آن چنان که شایسته است انجام وظیفه کند.
بیگمان یکی از علل تاسفباری که بخشهای زبان و ادبیات انگلیسی و نیز مترجمی (زبان انگلیسی و غیره) تاکنون موفق نشدهاند مترجمان صاحبنامی در زمینههای سهگانه مترجمی (ترجمه کتبی، ترجمه شفاهی و ترجمه دیداری ـ شنیداری) به جامعه فرهنگی ـ حرفهای ذیربط کشور ارایه کنند همینگونه آییننامههای بازدارنده و دلسردکننده برای استادان و دانشجویان این رشته است؛ وضعیتی که زیان آن آشکارا پیش روی ما قرار داد. با توجه به گسترش روزافزون دورههای گارشناسی مترجمی زبانهای گوناگون در دانشگاههای ایران و نیز گسترش دورههای تحصیلات تکمیلی مترجمی در کنار نیاز به جذب هر چه بیشتر استاد برای این رشته کاربردی پیشنهاد میشود دانشجویان و استادان رشتههای مترجمی (به ویژه بخشهای برگزارکننده دورههای مترجمی در سطح کارشناسی ارشد و دکتری) از وزارت عتف (علوم، تحقیقات و فناوری) و نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهند تا با ایجاد تغییراتی منطقی و هدفمند در بخش ذیربط آییننامه جذب عضو هیات علمی برای این رشته به توانمندسازی نظری ـ عملی این رشته و دانشجویان و استادان آن کمک کنند. عدم تلاش عملی در راستای ایجاد تغییرات ضروری و فوری برای این مورد به کاستیهایی بس زیانبار خواهد افزود که اینجانب پیش از این در مقالههایی با عنوانهای «ادامه سیاست یک بام و دو هوا کاردرستی نیست» (https://www.isna.ir/news/khouzestan-۱۸۶۲۸) و «مشکل میلیونها دانشجو و فارغالتحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی» (https://www.isna.ir/news/۱۴۰۰۰۳۰۳۰۲۰۲۶) به آنها اشاره کرده بودم.
منابع:
.Kelly,D.(۲۰۰۵). A handbook for translator trainers. St. Jerome
.Kiraly, D.C.(۲۰۰۳). From instruction to collaborative construction. In B. J. Baer & G.S. Koby(eds.)Beyond the ivory tower: Rethinking translation pedagogies(pp. ۳-۲۷). John Benjamins
انتهای پیام