به گزارش ایسنا، عصر ایران نوشت: «در روزهای گرم تیر ۱۴۰۱ خورشیدی خالی از لطف نیست که در سفری تاریخی به ۴۴ سال قبل - تیر ماهِ سال پرالتهاب ۱۳۵۷ - از اتفاقی بگوییم که در دیدار یک شخصیت مشهور فرانسوی از ایران رخ داد و در واقع رخ نداد!
در خاطرات دکتر مرتضی مشیر، حقوقدان برجستۀ ایرانی، آمده در تیر ۱۳۵۷ میزبان «ژاک ایزرنی»، حقوقدان برجستۀ فرانسوی، در ایران بوده که تمایل داشت با محمدرضاشاه ملاقات کند و نکاتی را دربارۀ حوادث ایران و پیشبینی خود با او در میان بگذارد ولی هر چه کوشیدند و این و آن را واسطه کردند این امکان را نیافتند و بی ملاقات با شاه از ایران رفت.
ابتدا بدانیم دکتر مرتضی مشیر که بوده است. او یک چهرۀ ملی و مصدقی بود و با این وجود نمایندۀ فسا از استان فارس در آخرین دورۀ مجلس شورای ملی شد و چون در کوران انقلاب از نمایندگی استعفا کرد، بعد از پیروزی انقلاب به سرنوشت دو رییس و دیگر نمایندگان مجلس شورای ملی دچار یا چندان گرفتار نشد. البته تا هفت سال از سفر به خارج از کشور منع شده بود اما سرانجام در سال ۱۳۶۴ به دعوت رییس کانون وکلای پاریس و به قصد شرکت در کنفرانس سه ماهۀ آنان در این شهر و لاهه راهی فرانسه شد و بعد هم به آمریکا رفت تا به خانوادۀ خود بپیوندد و دیگر بازنگشت تا سال ۱۳۹۷ که درگذشت.
هر دو رییس مجلس شورای ملی دورۀ ۲۴ - مهندس عبدالله ریاضی و دکتر جواد سعید - اما با حکم دادگاه انقلاب به مرگ محکوم و اعدام شدند.
عبدالله ریاضی که ۱۲ سال رییس مجلس شورای ملی بود، در فروردین ۱۳۵۸ اعدام شد و جواد سعید - پزشک اهل ساری - جانشین او و آخرین رییس مجلس شورای ملی پیش از انقلاب نیز یک ماه بعد از او در مقابل جوخۀ آتش قرار گرفت. پس از امیرعباس هویدا، این دو عالیترین مقامات حکومت پهلوی بودند؛ اگر چه مثل او در دادگاه گفتند تصمیمات را شخص شاه میگرفت و آنها کارهای نبودند اما همین دفاع مهمترین اتهام آنان شد: از تأثیر انداختن پارلمان.
از راهیابی سید مرتضی مشیر به مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۴ بعدتر به عنوان یکی از نشانههای بازشدن نسبی فضای سیاسی یاد شد؛ چرا که درباری نبود و به گرایشهای ملی شهرت داشت و بسیار باسواد بود و با سران جبهۀ ملی چون کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر در ارتباط؛ کمااینکه در خرداد ۱۳۵۶ در پی آن بود که پاسخی از شاه برای نامۀ مشهور سه امضایی - پیشنهاد برگزاری انتخابات آزاد به شاه - دریافت کند.
در نام اول - مرتضی مشیر - بیش از این نمیتوان درنگ کرد و سراغ موضوع اصلی میروم.
نام دیگر، ژاک ایزرنی، وکیل بسیار مشهور فرانسوی، است که ۳۴ سال تمام تلاش کرد ثابت کند «مارشال پتن» - رییس کشور فرانسه در دوران جنگ دوم جهانی - و نماد خیانت در تاریخ معاصر فرانسه به خاطر آنکه تسلیم نیروهای آلمان نازی شده بود، خائن نبوده است. قهرمان جنگ اول جهانی که در جنگ دوم تسلیم هیتلر و رییس حکومت شد اما فرانسۀ اشغالشده.
این وکیل به خاطر همین مدافعات مستمر شهرت جهانی یافت و نام او در کتابهای حقوق دانشگاههای دنیا و تاریخ علم حقوق ثبت شده که نهتنها در مقام دفاع حقوقی از مارشال پتن برآمد تا خائنبودن او را رد کند که پس از مرگ موکل و طی سالهای متمادی پرونده را بسته شده ندانست و برای رد اتهامات او کوشید و خود نمادی شد از پیگیری در پروندههای قضایی.
مارشال پتن به دستور ژنرال دوگل، رهبر فرانسۀ پس از جنگ، محاکمه و به اتهام خیانت به ملت و همکاری با دشمن به اعدام محکوم شد و این یعنی دفاع وکیل مؤثر نیفتاد. البته افکار عمومی نیز همه علیه مارشال بود. با این حال به خاطر سن بالا و با موافقت دوگل، حکم را اجرا نکردند و سرانجام مارشال پتن در ۹۵ سالگی و شش سال پس از پایان جنگ جهانی در زندان درگذشت.
وکیل او اما چنانکه اشاره شد پس از مرگ هم دستبردار نبود و کوشید تعریف خیانت را هم تغییر دهد و چهبسا اگر یکی از استدلالات او را بپذیریم که اگر پتن تسلیم نمیشد پاریس ویران میشد خودمان هم باید دربارۀ تسلیمشدن شاه سلطان حسین صفوی در مقابل محمود افغان تجدید نظر کنیم زیرا او هم مدعی بود اگر تاج را به او نمیبخشیدم از اصفهان چیزی باقی نمیماند؛ اگر چه مخالفان میگویند در هر دو فقره بیم جان خودشان میچربیده بر نگرانی بابت تخریب دو شهر زیبا.
باری، ژاک ایزرنی که وکیلی بود با اشتهار جهانی و سوژۀ مورد علاقۀ روزنامهنگاران در تیر ۱۳۵۷ مهمان حقوقدان ایرانی و نمایندۀ مجلس شورای ملی بود و ۴۴ سال قبل در همین روزها در ویلای میزبان در نوشهر به سر میبُرد؛ درست در همان روزها که محمدرضاشاه پهلوی هم تعطیلات تابستانی را در نوشهر سپری میکرد.
مرتضی مشیر از طریق مهندس ریاضی، رییس مجلس شورای ملی، در تهران و بعد با مراجعه مستقیم به کاخ نوشهر با پیغام به سرلشگر نشاط، رییس گارد سلطنتی، - که همیشه با شاه بود - خواستار وقت ملاقاتی میشود تا مرد سرشناس فرانسوی بتواند مواردی را با شاه در میان بگذارد.
نمایندۀ مجلس اما نتوانست وقت ملاقات با شاه بگیرد. رییس مجلس هم موفق نشده بود. چون مجلس هم در تعطیلات تابستانی بود. سرلشگر نشاط در محل بود اما به آتابای، معاون وزارت دربار، ارجاع داد و او هم به امیرعباس هویدا، وزیر دربار.
مشیر، هویدا را از نزدیک میشناخت و در دوران نخستوزیری بارها با هم ناهار خورده بودند اما نتوانست او را پیدا کند. ضمن اینکه خود سرلشگر نشاط را مؤثرتر میدانست؛ چرا که کافی بود در همان نوشهر به شاه منتقل کند ولی این کار را نکرد. شاید هم نشاط به شاه گفته بود و نپذیرفت چون شاه به دوستی با دوگل افتخار میکرد و میزبان او هم بود و نمیخواست با وکیل دشمن او ملاقات کند یا از خود مشیر هم خوشش نمیآمد چه رسد به دوست حقوقدان او یا چون میدانست هر دو در ستایش دکتر مصدق سخن گفتهاند قبول نکرد یا در تعطیلات تابستانی میخواست لذت ببرد یا تصور میکرد مشیر قصد دارد شاه را نسبت به تغییر نخستوزیر و انتصاب نخستوزیری مجاب کند؛ در حالی که سال قبل هم اعتنا نکرده بود و اعتراضات را که از اواخر سال ۱۳۵۶ شروع شده بود، جدی نمیگرفت که اگر گرفته بود در تیر ۵۷ به سفر تابستانی نمیرفت.
اینها را نمیدانیم چون سرلشگر نشاط هم بعد از انقلاب بهسرعت اعدام شد و چهبسا اگر مجال خاطرهنویسی مییافت این داستان را بازمیگفت و با نگاه منفی بعید نبوده شاه این ملاقات را توطئه بپندارد زیرا مارشال پتن از منفورترین شخصیتهای تاریخ فرانسه است و وکیل او اگر چه در پی استدلال حقوقی ولی به هر حال وکیل او بوده است.
این را اما میدانیم که ژاک ایزرنی که در تیر ۵۷ به تهران آمد و سپس به اتفاق میزبان خود - دکتر مشیر - به شمال رفت و هشت روز منتظر بود به ملاقات پذیرفته شود میخواست به شاه بگوید اوضاع سیاسی آنگونه که نیست که او تصور میکند.
شاه، کمونیستها را دشمن اصلی میدانست و بنا نداشت به نیروهای ملی میدان بدهد و هرگز تصور نمیکرد نیروهای مذهبی دست بالا را داشته باشند.
ایزرنی که تا ۲۰ سال بعد هم زنده بود در خاطرات خود آورده که قصد داشته به شاه بگوید آن راه به چاه ختم میشود اما دیداری دست نداد. هر چند که بعید است در تیر ۵۷ اگر هم ملاقاتی صورت میگرفت به اندرزهای وکیل فرانسوی عمل میکرد؛ کمااینکه یک ماه و نیم بعد و در آخرین کنفرانس مطبوعاتی به مناسبت سالگرد ۲۸ مرداد باز به دکتر مصدق طعنه زد و موجب نزدیکشدن نیروهای ملی به مذهبی شد.
شاید هم شاه میدانست دکتر مصدق در دادگاه فرمایشی خود گفته بود: «در فرانسه مارشال پتن را به اتهام همکاری با دشمن - آلمان نازی - محاکمه و محکوم کردند و اینجا مرا به جرم دفاع از حقوق ملت ایران و اخراج انگلیسها محاکمه میکنید.»
مرتضی مشیر کتابی هم دربارۀ سرنوشت «پییر لاوال»، نخستوزیر فرانسه، ترجمه کرده بود که هم شاه آن را خوانده بود و هم فرح و هم هویدا و جالب اینکه خود هویدا هم به سرنوشت همان نخستوزیر دچار شد.
اینکه رییس و نمایندۀ فرانسهدان مجلس موفق نشدند وقت ملاقاتی برای دیدار شاه با وکیل مشهور فرانسوی بگیرند و هویدا و نشاط هم نخواستند یا نتوانستند البته بیشتر به زیان خود آنها تمام شد؛ چرا که شاید نکتهای در سخنان او سرنوشت دیگری برای آنان رقم میزد؛ در حالی که میدانیم ایزرنی تا سال ۱۹۹۵ زنده بود و مرتضی مشیر هم به جرم نمایندگی مجلس اعدام نشد اما در تیر ۱۳۵۸ و یک سال بعد هویدا و سرلشگر نشاط در این دنیا نبودند و شاه هم آوارۀ این و آن کشور شده بود.
نکتۀ جالب دیگر در خاطرات مرتضی مشیر این است که انتخابات دورۀ ۲۴ مجلس شورای ملی را اگرچه همچنان رستاخیزی اما متفاوت میداند زیرا امکان ثبت نام برای نامزدهای بالنسبه متفاوت فراهم آمد و خود او در فسا با نزدیکان دربار رقابت کرد و به مجلس راه یافت و از ۲۰ حقوقدان برجسته نام میبرد که در آخرین مجلس حضور داشتند.»
انتهای پیام