فیلم "قسم" به کارگردانی و نویسندگی محسن تنابنده، داستان راضیه، زنی است که تعدادی از بستگانش را سوار اتوبوس کرده تا برای اثبات جرم قتل خواهرش برای ادای قسم به دادگاه ببرد. مهناز افشار، سعید آقاخانی، حسن پورشیرازی و مهران احمدی از جمله بازیگران حاضر در این فیلم هستند.
پس از پایان اکران فیلم به همت کانون نما جلسه نقد و بررسی آن با حضور کارشناسان فرهنگی، اجتماعی و حقوقی برگزار شد که در ادامه به آن میپردازیم.
سید محمد میرحسینی، فعال فرهنگی در جلسه نقد و بررسی این فیلم، اظهار کرد: "قسم" دومین ساخته محسن تنابنده پس از "گینس" است که فیلم خوب و کاملی به نظر میرسد و بخش عمده موفقیت آن در نگاه اول مدیون فیلمنامه خوب آن است که توسط خود او نوشته شده است.
وی ادامه داد: هرچند تنابنده را با پایتخت و نقش "نقی معمولی" بیشتر میشناسیم اما در سینما نیز توانسته شایستگیهای خود را به نمایش بگذارد و کارنامه موفقی کسب کند. چنانچه نقشهای او را مثلاً در فیلمهای "سنپترزبورگ"، "استشهادی برای خدا" و "چند کیلو خرما برای تدفین" با هم مقایسه کنیم متوجه توانمندیهایش میشویم.
میرحسینی با اشاره به درخشش "قسم" در جشنواره فیلم فجر، بیان کرد: فیلم در سال ۹۷ تولید و در همان سال در جشنواره فیلم فجر اکران و در چندین بخش کاندیدای دریافت سیمرغ شد؛ از جمله "محسن تنابنده" در بخش بهترین فیلمنامه، "مهناز افشار" در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن و "حسن پورشیرازی" در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، نامزد دریافت سیمرغ شدند که نشاندهنده موفقیت این فیلم است.
وی افزود: در حالی که طی یکی دو دهه اخیر فیلمهای سینمایی زیادی به سمت موضوعات کلیشهای عاشقانه و قصههای پیش پا افتاده با استفاده از بازیگران پولساز رفتهاند، ساخت فیلمی با موضوع خاص که یک مسئله فقهی و حقوقی را به چالش میکشد، کار ارزشمندی است و کمتر کارگردان و تهیهکنندهای بدون نگرانی از بابت گیشه سینما به خلق چنین آثاری دست میزند.
این فعال فرهنگی "قسم" را یک فیلم اتوبوسی با کاراکترهای زیاد خواند و اظهار کرد: بخش عمده جریان فیلم درون اتوبوس و در جاده میگذرد که در تاریخ سینمای ایران و جهان فیلمهایی مشابه با این سبک داریم و شاید در این فیلم تعمداً سراغ اتوبوسی قدیمی رفته بودند تا فضای سنتیتری را به تصویر بکشند. حضور تعداد زیاد کاراکتر در یک اتوبوس که هر کدامشان قصهای برای خود دارند در کنار قصه اصلی فیلم، تقریباً از ابتدای فیلم بیننده را جذب خود کرده است.
میرحسینی تصریح کرد: جدای از اتوبوس قدیمی، لوکیشنهای انتخاب شده و پسزمینه فیلم در اغلب سکانسها که ظاهراً در مسیر گرگان - مشهد میگذرد، کمی کسالتآور به نظر میرسد و گاهی این حس القا میشود که تعمداً سعی در پررنگ نشان دادن مناظر خارج از اتوبوس مثل تپه ماهورهای خشک اطراف جاده دارد و این تأکید روی منظرههای بیرون به شکل خاص، موجب بیرونزدگی از فیلم شده بود. ضمن اینکه استفاده نشدن لهجه بومی در بین مسافران اتوبوس دور از انتظار بود. با توجه به اینکه این افراد از اهالی گلستان یا گرگان بودند انتظار میرفت حداقل چندین نفر از مسافرین به لهجه بومی و محلی صحبت کنند. همچنین نشان دادن صحنههای متعدد استعمال سیگار و حتی مواد مخدر نیز میتوانست نشان داده نشود یا به شکل دیگری نمایش داده شود.
با وجود پیشینهای که از آقاخانی در نقشهای طنز سراغ داشتیم، در جایگاه و موقعیت جدی هم بسیار توانمند نشان داد به گونهای که ممکن است مخاطب با خود بگوید ایکاش همیشه در چنین نقشهایی بازی کند.
وی عنوان کرد: صحنه تعقیب و گریز اتوبوس و سقوط آن در حوض پرورش ماهی و در ادامه صحنههای زیر آب، از بهترین و اصلیترین بخشهای فیلم بودند که در بحث جلوههای ویژه مرحوم "ارشا اقدسی" به خوبی از عهده کار برآمده بود و کارگردانی و فیلمبرداری این سکانس نیز بسیار خوب بود.
این فعال فرهنگی با اشاره به بازی درخشان بازیگران در این فیلم، بیان کرد: ۴ بازیگر اصلی فیلم مهناز افشار، حسن پورشیرازی، سعید آقاخانی و مهران احمدی که درواقع از گردانندگان اصلی فیلم به حساب میآمدند به خوبی از عهده نقششان برآمده بودند و البته آقاخانی نسبت به بقیه موفقتر به نظر میرسید. با وجود پیشینهای که از آقاخانی در نقشهای طنز سراغ داشتیم، در جایگاه و موقعیت جدی هم بسیار توانمند نشان داد به گونهای که ممکن است مخاطب با خود بگوید ایکاش همیشه در چنین نقشهایی بازی کند.
میرحسینی در خصوص پایانبندی فیلم، اظهار کرد: شاید اگر فیلم جایی که "خسرو" در جعبه اتوبوس و زیر آب محبوس بود و تلاش میکرد نجات یابد و سرانجام تلاشهایش بیثمر ماند و خفه شد به پایان میرسید، پایان سینماییتر و زیباتری میشد. در هر صورت مقصر اصلی داستان به سزای اعمالش میرسد و عدالت اجرا میشود؛ بنابراین پرداختن به جزییات قتل ضروری نبود و از جذابیت آن کاسته بود.
دکتر رضا هاشمیزاده، دکترای تخصصی علوم ارتباطات و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد بندرعباس در جلسه نقد و بررسی این فیلم اظهار کرد: "قسم" دومین ساخته محسن تنابنده و یک فیلم جادهای از نوع معمایی - جنایی و ذرهای خانوادگی - اجتماعی محسوب میشود که خود زیرگونههای بسیار زیادی دارد.
وی اضافه کرد: در این فیلم ما شاهد دستمایه قرار گرفتن یکی از اصول فقهی در اصول فقه امامیه هستیم که آن هم بحث قسامه است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که به تشخیص قاضی تعدادی از افراد برای ثابت شدن جرم متهم در دادگاه حاضر میشوند و قسم یاد کنند.
این منتقد و کارشناس بیان کرد: در این فیلم خواهر راضیه به قتل رسیده و بهمن شوهر مقتول، متهم به قتل است. راضیه تلاش میکند جرم ثابت و حکم صادر و اجرا شود و همسرش خسرو در پی متقاعد کردن همسرش و مسافران است که از رفتن منصرف شوند. بنابراین ٩٠ درصد فیلم در اتوبوس میگذرد.
وی تصریح کرد: کنش و واکنشهای بسیار جذابی در بین بازیگران متعدد حاضر در اتوبوس و فیلم روایت میشود. داستان و درامی که در حال اتفاق افتادن است، بسیار استادانه طراحی شده و به جز عشقی که بین مرتضی و رعناست و خیلی هم باز نمیشود، داستان به حاشیه نمیرود.
هاشمیزاده عنوان کرد: پخش ویدئو مربوط به صحنه بازسازی قتل در اتوبوس تمهید جالبی بود درواقع داستان را به صورت فیلم در فیلم میدیدیم و جایگزینی زیبایی به حساب میآمد؛ از این جهت که مخاطب را به روز مرگ رضوان و دستگیری بهمن میبرد. خسرو در این فیلم متهم اصلی قلمداد میشود و تلاش میکند از رفتن و قسم خوردن مسافران جلوگیری کند. مورد بعدی که در ادامه فیلم مطرح میشود تصادف دختری افغان است که شاهد ماجرای منجر به قتلی غیرعمد بوده و بحث آزار جنسی که رضوان شاهد ماجرا بوده و از اینجا دنیای مخاطب که تصور میکرده بهمن قاتل است به هم میریزد. این گرهگشایی در فیلم، ماهرانه و استادانه همراه با ظرافت و خلاقیت صورت میگیرد.
کارگردانی "قسم" به خوبی انجام شده، تمام عناصر حرفهای سینمای جادهای جذاب را با خودش همراه داشته و از این باب جزء معدود فیلمهایی است که در آن در یک اتوبوس داستان خانوادگی، اجتماعی و جنایی دارای کشش دراماتیکی اتفاق میافتد.
وی ادامه داد: نقشهای خسرو با بازی سعید آقاخانی و راضیه با اجرای مهناز افشار را که شخصیتهای اصلی بودند در این فیلم شاهد بودیم. دو بازیگر بازی روان و خوبی را به نمایش گذاشتند و بسیار هنرمندانه کاراکترها را خلق کردند.
هاشمیزاده ادامه داد: کارگردانی این فیلم به خوبی انجام شده، تمام عناصر حرفهای سینمای جادهای جذاب را با خودش همراه داشته و از این باب جزء معدود فیلمهایی است که در آن در یک اتوبوس داستان خانوادگی، اجتماعی و جنایی دارای کشش دراماتیکی اتفاق میافتد. کارگردان توانسته از عناصر صدا، موسیقی، محیط، بازیگری و تمام عناصر سینمایی که به عنوان یک هنر_صنعت نقش دارد و آن را جذاب و دیدنی و باورپذیر میکند، استفاده کند.
این منتقد و کارشناس پایان فیلم را صحنهای شگفتآور توصیف و اضافه کرد: صحنهای که اتوبوس درون حوضچه فرو میرود، برای مخاطب قابل پیشبینی نیست و یکی از صحنههای جذاب فیلم به شمار میرود، خسرو در صندوق بغل اتوبوس گیر کرده و قربانی رفتار و عملکرد خودش میشود. در این اتوبوس مخاطب نیز مسافر و همراه فیلم میشود، موضوعات مختصر فرعی شاخ و برگ پیدا نمیکند و از موضوع اصلی خارج نمیشود و نشان میدهد مسافران همراهی میکنند اما همدلی خیر؛ درنهایت فیلم پرکشش و گرم است و بیننده را تا آخر رها نمیکند.
ابوذر سالاریفر، دکترای حقوق جزا و جرمشناسی، عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد بندرعباس و وکیل پایه یک دادگستری در این جلسه ابتدا پیرامون پدیده جرم و مجازات در اجتماع سخن گفت و افزود: " دیوید امیل دورکیم " جامعهشناس بزرگ میگوید: "جرم پدیده بهنجاری است" به عبارتی نه به این معنا که از نظر اخلاقی پذیرفته شده باشد، بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی همیشگی و دائمی است.
وی ادامه داد: با نگاهی به سرتاسر تاریخ از زوایای مختلف دینی و اعتقادی، فلسفی و اجتماعی، متوجه میشویم که همواره جرم وجود داشته است. مسئله اینجاست که جامعه باید چه واکنشی نسبت به این موضوع داشته باشد تا موجودیت خود را حفظ و از جان و مال و ارزشهای اجتماع دفاع و حمایت کند.
این کارشناس حقوق قضا و جرم عنوان کرد: قدیمیترین و رایجترین واکنش به جرم، مجازات بوده که خود مقولهای پیچیده است و از زوایای مختلف میتواند مورد بررسی قرار گیرد. فراموش نکنیم که مجازات هم یک پدیده اجتماعی است. مجازات در چارچوب و ساختار تعیین و در نظام حقوقی تدوین میشود و راجع به شکل و نحوه اجرای آن فکر میکنند اما درنهایت مجازاتها هم به عنوان بخشی از ساختارهای اجتماعی محسوب و کارکردهای مخصوص به خود را دارند.
سالاریفر افزود: در این فیلم به بحث مجازات و موضوع قصاص در قتل عمد پرداخته میشود. نقد اصلی آن مجازات قصاص است. اینکه مجازات قصاص گرفتن جان انسان تعیین شده آیا بهترین و مناسبترین تصمیم است؟ اگر پذیرفتیم که قصاص به عنوان یک پدیده معقول و امروزی است، راجع به طریقه تعیین و اجرای قصاص میتوانیم گفتوگو کنیم.
وی در خصوص اثبات جرم و صدور حکم قصاص، بیان کرد: قصاص به عنوان یک پدیده اجتماعی که بخشی از جامعه مطالبه چنین مجازاتی را دارند، مورد پذیرش است. نکته بعد اینکه در دادگاه از چه طریقی جرمی که توسط انسانی صورت گرفته باید اثبات شود، با چه دلایلی و از چه طریق یقین آوری مجازات سنگین قصاص را اجرا کنیم. نکته قابل تأمل دیگر اینجاست که آیا قصاص قابل برگشت است؟ خیر و چنانچه در آینده خلاف آن ثابت شود، قابل برگشت و جبران نبوده و این مسئله طبیعتاً بسیار تلخ است.
سالاریفر تصریح کرد: در جوامع سنتی، وجدان و ارزشهای جمعی، جامعه را حفظ میکند و در جوامع مدرن فردیت و فردگرایی حاکم است و باید به دنبال ساز و کار دیگری برای کنترل جامعه باشیم. از جمله وضع قوانین، تقسیم کار اجتماعی یا تخصص گرایی و ... .
وی خاطرنشان کرد: جوامعی که در حال گذار و رو به جلو هستند، چه در وضع قواعد ماهوی و چه در وضع قواعد شکلی، نظم حقوقی میطلبند. در اینجاست که مسئله "قسامه" با روح جامعه سنتی با باورهای مذهبی و خداباور جور در میآید. نظام حقوقی قسامه برای اثبات قتل عمدی و غیرعمدی و یک ساختار و نهادی است که در چنین جوامع سنتی که قسم خوردن برایش مسئله حیاتی و قسم دروغ خوردن عواقب و تبعات دارد، جواب میدهد.
این کارشناس حقوقی اظهار کرد: در این فیلم افرادی دور هم جمع شدهاند و برای اثبات جرم متهم حاضر به خوردن قسم هستند. طبق قانون ادله اثبات دعوای کیفری شامل اقرار، شهادت، علم قاضی، قسامه و سوگند است و تفاوت قسامه و سوگند در تعدد قسم است. قسامه ماهیتش همان سوگند است اما اول اینکه در جنایات پذیرفته شده، جرمی که علیه تمامیت جسمانی باشد و خارج از آن نداریم، دوم اینکه تعدد قسم داریم. تنها زمانی که سایر ادله اثبات جرم وجود نداشته باشد و به اصطلاح "لوث " ایجاد شود قسامه به کار میرود.
سالاریفر تصریح کرد: "لوث " به معنی قرائن و اماراتی است که زمینه ظن برای قاضی ایجاد کند و "ظن" چیزی بین شک و یقین، فراتر از شک و کمتر از یقین است. در این حالت ٥٠ نفر مرد از اقوام و خویشاوندان متهم یا شاکی باید قسم بخورند به جز استثنایی که زن اگر از اولیاء دم باشد میتواند قسم یاد کند.
قصاص به عنوان یک پدیده اجتماعی که بخشی از جامعه مطالبه چنین مجازاتی را دارند، مورد پذیرش است. نکته بعد اینکه در دادگاه از چه طریقی جرمی که توسط انسانی صورت گرفته باید اثبات شود، با چه دلایلی و از چه طریق یقین آوری مجازات سنگین قصاص را اجرا کنیم. نکته قابل تأمل دیگر اینجاست که آیا قصاص قابل برگشت است؟ خیر و چنانچه در آینده خلاف آن ثابت شود، قابل برگشت و جبران نبوده و این مسئله طبیعتاً بسیار تلخ است.
وی به چند اشتباه فاحش در این فیلم اشاره کرد و گفت: نکته اول اینکه از تکرار قسم در فیلم صحبت میشد در حالی که تنها یک جا در قانون تکرار قسم پیشبینی شده و آن زمانی است که قسامه توسط متهم در جهت اثبات بیگناهیاش اجرا میشود نه توسط شاکی.
این کارشناس حقوق قضا و جرم ادامه داد: نکته دوم اینکه قانون میگوید قسم خورندگان از اقوام یا خویشاوندان باشند اما مشخص نکرده نسبی یا سببی باشند؛ در حالی که در فیلم گفته میشود قسم خورندگان باید نسبی باشد. اشتباه دیگر بحث وکیل تسخیری است که از آن در مقام شاکی سخن میگویند در صورتی که شاکی وکیل تسخیری ندارد و این امر مختص متهم است.
سالاریفر اضافه کرد: مورد جالب توجه در فیلم افرادی بودند که در یقین متزلزل بودند، همراه با قضاوتهای اشتباه و مرتب در موردهای مختلف دچار تحلیل و قضاوت اشتباه میشدند و این نکته در فیلم به چالش کشیده میشود که آیا قسم خوردن افرادی که خود یقین ندارند و در زندگی روزمره خود دچار اشتباهات و قضاوتهای نادرست و غلو میشوند، میتواند مبنای اثبات جرم قرار بگیرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: قسم خورندگان باید علم پیدا کنند و منشأ علم هم چیزی به جز دیدن نمیتواند باشد و ما باید علم و حرف شخصی که مورد قبول و تائید ماست را بپذیریم و مبنا قرار دهیم؛ اما افراد حاضر در این فیلم به چنین علمی نرسیدهاند و این از معایب این قانون است که در فیلم نقد میشود.
گزارش از احمر دهقانی، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام