داور دومین جایزه ملی داستان حماسی:

در بیان حماسه‌های خود لکنت داریم

داور دومین جایزه ملی داستان حماسی گفت: در واقعیت حماسه‌های کمی در کشورمان خلق نکرده‌ایم اما در بیان آن لکنت داریم.

علی اصغر عزتی پاک در سیزدهمین جلسه از سلسله جلسات هم‌اندیشی علمی و پژوهشی هنر حماسی، با عنوان نقش هنر حماسی در تعالی ادبیات داستانی که شامگاه گذشته، ۲۵ اردیبهشت‌ماه در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد، در ارتباط با غیر بومی بودن داستان امروز، اظهار کرد: اینکه در ایران به این نتیجه و یا نیاز رسیده‌ایم که باید جشنواره‌ای با نام داستان حماسی برگزار شود، برای من به عنوان یک ناظر بیرونی مشخص می‌کند که این نیاز را فقط یک ارگان احساس نکرده است و همه به این نتیجه رسیده‌اند که این اتفاق باید بیفتد. همه چیز نشان از این دارد که در این بین مشکلی وجود دارد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید بپذیریم که در فرهنگمان دچار گسست هستیم. دکتر خالقی مطلق در کتاب‌های خود با موضوع شاهنامه می‌گوید: «غرب از اسطوره و حماسه به رمان رسیده و الان هم به همان شکل در حال جلو رفتن است. با این تفاوت که کمی در ظاهر تغییراتی به وجود آورده است، اما ما هزار سال است که دقیقا در یک جا ایستاده‌ایم و داستان‌های امروز ما با آن نوشته‌های قرن ۴ هیچ تفاوتی ندارد». مشکل این است که ما باید به خودمان برگردیم و خود را مورد نقد قرار دهیم. 
 
وی افزود: ما در واقعیت، کم حماسه خلق نکرده‌ایم ولی در بیان آن لکنت داریم. حماسه‌ای بزرگتر و امید آفرین‌تر از این وجود ندارد که ما در برابر جبهه‌ای با عظمت بسیار، از هر طرف ضربه می‌خوریم و مقاومت می‌کنیم. اما داستان مهم جنگ ما کجاست؟ حتی در این سال‌ها که در حال گفتن حرف متفاوتی هستیم و انتظار داریم حرفمان شنیده شود، نگاهی که باید به این موضوع وجود داشته باشد، وجود ندارد. من تنها در کارهای "پاموک" دیدم که به تحریم‌های ایران اشاره‌ شود، و هیچ نویسنده ایرانی به آن اشاره‌ای نکرده است. این وضعیت ماست و نگاه ما به حماسه که گویا از آن یک نگاه غیر واقعی داریم. 
  
ادبیات معاصر ایران آرمان‌های خود را گم کرده است

این نویسنده تصریح کرد: ادبیات معاصر ایران به شدت مقهور واقعیات روزمره شده و آرمان‌های خود و اهداف بالای انسانی را گم کرده است. لذا می‌بینیم که بیشتر نویسندگان، درگیر برخی مسائل امروز اجتماعی از جمله گران شدن قبض‌های آب و برق هستند. این مسائل مهم هستند اما کجاست آن کسی که قرار است به افق چشم بدوزد و به ما بگوید که خورشید در حالا بالا آمدن است. در ادبیات معاصر چنین فردی را نداریم.

عزتی‌پاک خاطرنشان کرد: ما خود را به‌روز نگه نداشته‌ایم و حالا به جایی رسیده‌ایم که سخن از خلق ادبیات حماسی می‌زنیم. در این موضوع یک تلاقی وجود دارد که بعد از هزار سال می‌خواهیم ادبیات حماسی خلق کنیم. این گویای آن است که انگار نویسنده را دعوت کنیم به قرنی که فردوسی در آن می‌زیست، در حالی‌که واقعا به این شکل نیست. ادبیات حماسی چنانکه امروز آن را در مغرب زمین می‌بینیم، به‌روزترین اتفاقات را رقم می‌زند.

 داور دومین جایزه ملی داستان حماسی با اشاره به کتاب حیوان قصه گو عنوان کرد: در فصل آخر این کتاب، نویسنده از قول کسی می‌گوید که "واقعیت در آینده روزگار غمباری خواهد داشت" و اشاره می‌کند که انسان خسته از روزمرگی‌ها، مفلوک و بدبخت، برای اینکه دوباره آن روح بزرگ خود را پیدا کند، جهان دیگری را برای زیست انتخاب خواهد کرد که همان جهان مجازی است. او صبح بیدار می‌شود، به سر کار می‌رود و خرید می‌کند؛ به این امید که زود به خانه برسد و کامپیوتر خود را روشن کند و برود در جهانی که در آنجا بزرگی کند. اینجاست که به بازی‌های آنلاین هم اشاره می‌کند. این بازی‌ها امروز بیشتر حماسی هستند و عموما مبتنی بر مبارزه و آدم‌ها؛ برای اینکه سعی می‌کنند روحیه حماسی خود را در این بستر اشباع کنند.

دعوت ما به حماسه، دعوت به گذشته است
 
وی اظهار کرد: من احساس می‌کنم که رفتارمان در برابر داستان حماسی کمی غیر طبیعی است؛ چراکه در غرب، حماسه زنده بوده و حتی از مردم باهوش‌تر و زرنگ‌تر است. آن‌ها در ابتدا، خود را به رُمانس و سپس به رمان رساندند و حالا که کمی وضعیت آشفته شده به فضای مجازی روی آورده و در آنجا در حال طراحی داستان‌های بزرگ هستند. البته که به تمام آحاد بشر این اجازه را می‌دهند که قهرمان باشند. 
 
وی گفت: یک فرد سعی می‌کند در یک بازی کامپیوتری هزاران نفر را بکشد و فرماندهان را مغلوب کند. با این اوصاف حماسه در غرب زنده است و خود را به روز نگه می‌دارد و این پیام را به انسان می‌دهد که تو بزرگ هستی و خود را به چیزهای کوچک محدود نکن. اما در کشور ما این اتفاق نیفتاده است‌.

لذا دعوت ما به حماسه به نوعی دعوت به گذشته است در حالی‌که اتفاقا داستان حماسی در ماهیت خود، دعوت به آینده است که در آنجا انسان، محترم و با فضیلت است و در سایه ارزش‌های بالا در حال گذران یک زندگی ارزشمند است. به اعتقاد من بخشی از ماجرا باید در اینجا سرمایه‌گذاری شود و ما برگردیم و این افتادگی‌ها و گسست‌ها را با همان تک چراغ‌هایی که هست جست‌وجو کنیم.

ادبیات تنها یک بستر برای بیان حماسه است

در ادامه این نشست، محمدجواد استادی، نویسنده و فعال فرهنگی، گفت: یکی از معضلات بزرگ ما در هنگام‌ گفت‌وگو این است که با ذهنیت خودمان وارد بحث می‌شویم و نسبت به مفاهیمی که نسبت به این موضوع وجود دارد احتمالا ذهنیت‌های متفاوتی داریم. این یکی از مشکلات شکل گیری بحث‌ها در کشور ماست که هیچ وقت روی تعاریف عملیاتی کار نمی‌کنیم. 
 
وی افزود: بر این اساس یکی از کارهایی که حوزه هنری نسبت به انجام آن باید کمک کند، رسیدن به تعاریف مشترک است. من در جلسه گذشته این سلسله جلسات در خصوص انطباق عناصر مفهوم حماسه با عناصر فرهنگ اسلامی با رویکرد اسلام ‌سیاسی صحبت کردم و در آن بحث هشت مولفه را برای حماسه ذکر کردم و آن‌ها را با هشت مولفه‌ اسلامی سیاسی و فرهنگ اسلامی انطباق دادم و بر آن اساس آنگونه تبیین کردم که طبیعتا حماسه از موضوعات جدی برای ترویج و نشر فرهنگ سیاسی با همان رویکرد اسلام شیعه و اسلام سیاسی که قبولش داریم، است. 
 
این فعال فرهنگی بیان کرد: مشکل دیگر این است که ما دچار یک نوع تحلیل‌نگری یا تقلیل‌گرایی در کشورمان هستیم و اساسا نسبت به مفاهیم دانشی، رویکردهای تقلیل‌گرایانه وجود دارد. به عنوان نمونه اگر بخواهیم حماسه را در حوزه پژوهش فراتحلیل کنیم، تقریبا به غیر از حوزه ادبیات و به‌ خصوص ادبیات حماسی و شاهنامه مطلب دیگری پیدا نخواهیم کرد. حماسه به ادبیات تقلیل پیدا کرده، در حالی‌که حماسه، مفهومی فرهنگی است که یکی از محل‌های بروز و ظهور آن ادبیات است. این‌گونه نیست که ادبیات معادل حماسه باشد، بلکه ادبیات بستری است که حماسه بتواند خود را در آن بروز دهد.  

باید بر فرهنگ حماسی تمرکز کنیم

استادی گفت: در ارتباط با مساله سنت باید بگویم من سنت‌گرا هستم، اما این مساله هم وجود دارد که درک درستی از سنت وجود ندارد. سنت به معنی بازگشت به گذشته نیست، بلکه سنت همیشه پویا بوده است. جریان‌های فرهنگی تلاش می‌کنند که سنت را به نوعی نوستالژیک نشان دهند در حالی‌که  اینگونه نیست. سنت یک مفهوم جهانی و انسانی است، تا اینکه بخواهد متعلق به یک جغرافیای خاص باشد.
 
وی تصریح کرد: حماسه را نباید به ادبیات محدود کرد. قطعا حماسه در حوزه‌های متنوع  فرهنگی ما نمود داشته است‌. من اعتقاد دارم که ادبیات مقدمه‌ای برای هنر است و ادبیات را زیرمجموعه هنر نمی‌دانم. ادبیات را حوزه‌ای می‌دانم که این امکان را دارد که مفاهیم فرهنگی را فرآوری کند و زمینه‌ای را ایجاد کند که هنرها بتوانند از آن تغذیه کنند.

این نویسنده و فعال فرهنگی با بیان اینکه هیچ هنری در دنیا وجود ندارد که وامدار ادبیات نباشد، خاطرنشان کرد:  در ایران به معنای درست کلمه هنوز ادبیات مدرن و ادبیات دراماتیک وجود ندارد. در مراحلی هستیم که کوشش‌هایی شده اما آن‌ها شکل نگرفته است. بنابراین تا به یک دریافت درست از واژه‌ها نرسیده‌ایم، نمی‌توانیم به نتیجه درستی برسیم. در این راستا هنر حماسی می‌تواند به ما کمک کند؛ فرهنگ حماسی است که می‌تواند به شکل‌گیری داستان ملی در ایران کمک کند و دقیقا این همان چیزی است که نداریم. همان‌گونه که تئاتر ملی، سینمای ملی و داستان ملی نداریم. بنابراین در گام اول باید روی فرهنگ حماسی کار کنیم و بعد ادبیات حماسی و داستان حماسی را تقویت کنیم.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ / ۱۲:۲۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1401022617436
  • خبرنگار : 50447