به گزارش ایسنا، تولید و پخش برنامه های استعدادیابی در تلویزیون های دنیا امری معمول است که اتفاقا مخاطب بسیاری را هم پای گیرنده ها می نشاند. این برنامه ها که گاه به صورت تخصصی در حوزه موسیقی برگزار می شوند از چنان جذابیت و جایگاهی برخوردارند که می توانند در مدت زمان کوتاهی سکوی پرشی باشند برای بسیاری از جوان های جویای نام.
نگاهی به یکی از برنامه های استعدادیابی تلویزیون که این روزها با الگو از مدل های خارجی در شبکه سه سیما تولید و پخش می شود، نکتهای را یادآور می شود؛ اینکه در اغلب قسمت های این برنامه، تعداد قابل توجهی از متقضیان حوزه خوانندگی، حضور دارند که این میزان حتی در مقابل دیگر عرصه های موسیقی مانند نوازندگی، رقم قابل توجهی را به خود اختصاص داده که البته میتوان تا اندازه ای این وضعیت را به ممنوعیت نمایش ساز در تلویزیون هم نسبت داد.
البته ممکن است در این میان استعدادهایی هم شناسایی شوند و اجراهای خوبی هم ارائه دهند اما به همان اندازه این نگرانی هم وجود دارد که اجراهای غیرحرفهای از سوی افراد و معرفی آنها به عنوان یک استعداد، تبدیل به الگویی نامناسب شود و خوانندگی را حرفهای آسان نشان دهد.
همچنین نگرانی دیگر میتواند متوجه استعدادها باشد؛ چراکه حضور آنها در این برنامه میتواند موجب شود که ره صد ساله شهرت را یک شبه پشت سر بگذارند و پس از مدتی به یک باره رها شوند.
اکنون سوال این است که اصلا حضور مرتبط افراد با حوزه موسیقی در این برنامهها به چه صورت باید باشد؟ چقدر نیاز به سختگیری است؟ روندی که در پیش گرفته شده درست است؟ و اینکه چنین برنامههایی چه فواید و ضررهایی میتوانند برای فضای موسیقی کشور داشته باشند؟
به همین جهت تصمیم گرفتیم با حسین علیشاپور ـ خواننده آواز ایرانی ـ صحبتی داشته باشیم.
او به ایسنا میگوید: برنامههای استعدادیابی چون «عصر جدید» ماهیت استعدادیابی دارند و لازم نیست کسانی که در رقابتهای موسیقایی این برنامهها شرکت میکنند، تحصیلات موسیقی یا مهارتهای آکادمیک داشته باشند. در این برنامهها، عمدتا جوانان شرکت میکنند تا بتوانند با کسب موفقیتهای احتمالی راهی به بازار موسیقی پیدا کنند.
این هنرمند ادامه میدهد: بالاخره در کشور ما بسترهای حضور و بروز، بسیار محدود و معدود است و از سویی هم تب و تاب خوانندگی بسیار بالاست. از طرفی شرایط، منطقی و عادی نیست و خب بدیهی است در چنین شرایطی همه نوع اتفاقی امکان رخ دادن داشته باشد؛ مثلا این امکان هم وجود دارد که برنامه «عصر جدید» یا هر برنامه دیگری در تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی، کسی را به عنوان خواننده برگزیده به اجتماع معرفی کند که بعدها او با سواد ناکافی و کارِ ناقص، الگوی موسیقایی بسیاری از جوانان مملکت هم شود!
علیشاپور در ادامه با بیان اینکه از شرایط کنونی ایرانی انتظار برنامه دیگری با کیفیت بالاتر را نمیتوان داشت، بیان میکند: به هرحال ضمن خسته نباشید به دست اندرکاران برنامه «عصر جدید»، بیآنکه قصد زیر سوال بردن زحماتشان را داشته باشم، باید عرض کنم که همه چیزمان باید به همه چیز بیاید. زمانی که وضعیت اجتماعی ـ فرهنگیِ موسیقی و شرایط تحصیل آکادمیک آن را و کلا اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی ایران را به شکل کنونی داریم، قاعدتا نمیشود یک برنامه استاندارد جهانی را از یک شوی تلویزیونی ایرانی انتظار داشت و همین که این برنامه با زحمت و سختی ساخته میشود و جوانان میآیند و در آن میخوانند، خودش غنیمت است.
مرزهای شوخی با آثار بزرگان موسیقی
در بخش دیگری از این گفتوگو این مسئله را عنوان کردیم که در برنامههای کمدی مانند «جوکر» شاهد شوخی با آثار بزرگان موسیقی هستیم. آیا حد و مرزی برای شوخی با بزرگان فرهنگ و هنر و آثار آنها وجود ندارد؟
علیشاپور پاسخ میدهد: شوخی فی نفسه نمیتواند کاری بد یا ناشایست به حساب بیاید. نحوه انجام شوخی و این که اصلا این شوخی با چه هدفی انجام میشود مهم است. اگر شوخی، رنگ تمسخر یا لودگی به خودش بگیرد، خب نه تنها با آثار موسیقی و شخصیتهای موسیقی، بلکه انجامش با هیچ چیز و هیچکس پسندیده نیست. بسیاری از هنرمندان چنین چیزی را میدانند و درک میکنند و البته تعدادی هم هستند که متوجه این ظرایف نیستند و بالاخره در اوقات مقتضی از سوی جامعهی هنری مورد اعتراض هم واقع شدهاند.
او ادامه داد: معتقدم که آدابدانی هر کسی به نحوه تربیت و میزان فرهنگ او برمیگردد و کسی که ادب و آداب را بشناسد شوخی میکند و مراقب هدف شوخی هم هست که خرابش نکند. شوخی، به توهین و سخره که برسد دیگر کار خراب است و بالاخره مصادیق سُخره هم مشخص است و اکثر مردم متوجه این مساله هستند.
انتهای پیام