جهانگیر شاه ولد، استاد دانشگاه به مناسبت روز بزرگداشت سعدی (اول اردیبهشتماه) در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: حدود ۳۰ سال پیش، آن زمان که دانشآموز دبیرستانی بودم، برای خرید کتابی درسی با اتوبوس واحد به میدان انقلاب تهران رفتم. ۳۰۰ تومان پول همراهم بود. همان ابتدا که از اتوبوس پیاده شدم، پیرمردی دستفروش را دیدم که چندین کتاب قدیمی را روی یک زیلو چیده بود که میان آنها، کتابی مندرس و قطور با عنوان کلیات سعدی توجهم را جلب کرد. قیمتش را پرسیدم. ۵۰۰ تومان بود. از پیرمرد خواستم کتاب را برایم نگه دارد. به خانه برگشتم و کسری پول کتاب را برداشتم و بازگشتم و کتاب را خریدم. بر بوی پسته رفتم و بر شکّر اوفتادم. برای نسل من که آنچه از سعدی در کتابهای فارسی مدرسه خوانده بود، تنها اشعار و حکایات اخلاقی بود و بس، بوستان و ملمعات و غزلیات عاشقانه، گنجینهای تمامناشدنی مینمود.
سالروز بزرگداشت سعدی، شاعر بلندآوازه ایرانی بهانهای است که به این گنجینه دوباره رجوع کنیم. سعدی بی هیچ تردید، یکی از بزرگترین سخنورانی است که جهان به خود دیده است. باید خرسند باشیم از اینکه فارسیزبان هستیم و میتوانیم این اشعار ناب، این سهل ممتنع را بخوانیم و ظرایفش را درک کنیم؛ چرا که مستشرقین بسیاری هنگام آشنایی با سخن و فلسفه سعدی، شگفتزده و مبهوت، به ترجمه آثار او به زبان مادری خود همت گماردهاند.
«هلن اولایینیا» در مقالهای که به مقایسه گلستان سعدی و کتاب «داستان راسلاس، شهزاده حبشه» اثر ساموئل جانسون، نویسنده و شاعر قرن ۱۸ انگلیسی پرداخته، مینویسد: «فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان توسط مبلغان مسیحی که پس از بازدید از ایران در قرن یازدهم و دوازدهم میلادی به خانه بازگشتند، به کشورهای اروپایی رسید. مسافرانی که به ایران آمده بودند، هنگام بازگشت به کشورهای خود، فرهنگ و میراث معنوی ایرانی را معرفی کردند. در این میان قرار بود شرقشناسی به تدریج شکل بگیرد. در زمان عید پاک مؤسسات پایداری کردند و نقش مؤثری در ایرانشناسی داشتند. در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم اروپاییان به ادبیات ایران توجه داشتند. برای اولین بار سعدی معرفی شد و شاعرانی مانند لافونتن، د سنس، ولتر و لو بالی از او الهام گرفتند. خیام رباعیات به خوبی توسط ادوارد فیتز جرالد، نیکلاس و دیگرانی مانند ژان لاهور ترجمه شد. فردوسی توسط چمپیون، اتکینسون و برخی دیگر به اروپایی ها معرفی شد. نویسنده مشهوری به نام ماتیو آرنولد با الهام از شاهنامه داستانی به نام رستم و سهراب نوشت.
تاثیر سعدی بر نویسندگان و ادبای اروپایی و آمریکایی بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه شاید کمتر شنیده باشیم، نام «نیکولاس سعدی کارنو» است. دانشآموختگان رشتههای فیزیک و شیمی و برخی رشتههای مهندسی، نام کارنو را از مبحث «چرخه کارنو» در ترمودینامیک به خوبی به یاد دارند. عجیب است که در ترجمه کتابهای مختلف ترمودینامیک و شیمی، به این موضوع اشاره نشده است که نام اصلی کارنو، سعدی است.
در بیوگرافی نیکولای کارنو در تارنمای دانشگاه سنت اندرو آمده است:
سعدی کارنو، فرزند ارشد لازار کارنو، از فرماندهان انقلاب کبیر فرانسه و بعد از آن یکی از اعضای اصلی حاکمیت بود. او نام فرزند اولش را به دلیل علاقه بسیار به سعدی، فیلسوف و شاعر قرن چهاردهم میلادی انتخاب کرده است.
هنوز همنشین گاه و بیگاه من در خلوت، همان کلیات سعدی است و هر بار که غزلی از آن میخوانم، مقهور قدرت بیانتهای سعدی در چینش واژگانش میشوم.
سیاستمداران و حاکمان و شاعران امروز این مرز و بوم، بیش از هر زمان دیگری باید سعدی را بخوانند و پند گیرند. سیاستمداران ره و رسم دولتمردی بیاموزند و شاعران طریق شاعری. و سعدی آموزگار هر آن کسی است که مایل است مردمی بیاموزد.
انتهای پیام