رجبعلی لبافخانیکی، پژوهشگر و باستانشناس خراسانی، در خصوص تاریخچه و معماری حرم رضوی اطهار کرد: در طول صدها سال استادان و هنرمندان حکیم و فرهیخته به پشتوانه مهارت، حکمت و بهرهگیری از همه علوم از جمله معماری، اسطورهشناسی، روانشناسی، تاریخ هنر و نگارگری تمام فضاها و حجمها از قبیل صحنها، رواقها، گنبدها، منارهها و ایوانها را نمادین و مفهومی برآورده و آراستهاند تا حرم را همچون جهان آفرینش و بهشت برین جلوهگر سازند و ریشهها و بنیادهای فرهنگ و اسطورههای اسلامی ایرانی را به یاد آورند و پاس دارند.
وی اضافه کرد: اما به دلیل عدم معرفی یا معرفی ناقص این گنجینه عظیم این مجموعه صرفا یک زیارتگاه تلقی شده و زائران کمتر رمز و رازهای نهفته در آن را جستجو میکنند.
این باستانشناس خراسانی خاطرنشان کرد: البته معرفی عالمانه حرم رضوی علاوه بر آشنا ساختن مشتاقان با تاریخچه و ساختار آن، ارزشهای فرهنگی، معماری و هنری این مجموعه را نیز آشکار خواهد کرد.
لبافخانیکی ادامه داد: در سال ۱۹۳ هجری قمری هارونالرشید جهت سرکوب «رافع بن نصر سیار» به خراسان آمد و در پی بیماری سختی در سناباد(شهرکی مجاور نوقان) درگذشت و در همان مکانی که اقامت داشت به خاک سپرده شد. بسیاری از مورخان محل اقامت هارون را کاخ «حُمَید ابن قَحطبه» ذکر کردهاند.
وی عنوان کرد: حضرت رضا(ع) نیز در آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در «نوقان» به شهادت رسیدند و به دستور مامون در هارونیه مجاور هارونالرشید به خاک سپرده شدند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی اضافه کرد: در این که مدفن امام رضا(ع) در درون یا خارج از کاخ حمیدبن قحطبه قرار داشته، اختلاف نظر وجود دارد اما از حدیث «اباصلت هروی» که «شیخ صدوق» آن را در کتاب «عیون اخبارالرضا» آورده، میتوان نتیجه گرفت که گور هارون در فضای باز و محلی بوده که مأمون برای آن قبٓهای ساخته به نام «هارونیه» و ۱۰ سال پس از درگذشت هارون پیکر پاک امام رضا(ع) را نیز در همان قبه به خاک سپرده شده است.
لبافخانیکی عنوان کرد: بنا به نوشته متون در اوایل سده چهارم هجری قمری حرم حضرت محل و مامن زائران و مجاوران بوده و حصاری مستحکم داشته است. همچنین از کم و کیف دقیق بنای اولیه «هارونیه» اطلاعی در دست نیست اما با توجه به نحوه قرارگیری مدفن مطهر امام میتوان فرض کرد که محدوده بنای اولیه صرف نظر از دخل و تصرفهای اخیر همان محدوده کنونی روضه منوره بوده است.
وی تصریح کرد: به استناد برخی متون تاریخی از جمله «کامل ابن اثیر» و «سبکتکین غزنوی» در اواخر قرن چهارم هجری قمری حرم امام را که به «مشهد» معروف بود، تخریب کرد و از آن شالودهای به ارتفاع حدود ۲ متر باقی ماند تا اینکه در زمان سلطان مسعود غزنوی(۴۳۲_۴۲۱هجری قمری) حرم رضوی به همت «بوبکر شهمرد» و «سوری بن معتز» تجدید بنا و آباد شد.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی ادامه داد: بدیهی است که بنای بازسازی شده سبک و سیاق بناهای آن دوره را داشته که برجستهترین آنها «آرامگاه ارسلان جاذب» در سنگبست و ۳۰ کیلومتری جنوب مشهد است. ظاهرا حرم مطهر نیز با همان هیات و ساختار دوران غزنوی به همراه مسجد بالاسر یا مقبره «ابوالحسن عراقی» در دوره سلجوقیان نیز وجود داشته، توسط غزها آسیب دیده و با همت «شرف الدین علی قمی» مرمت شده است.
لبافخانیکی گفت: از اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم هجری قمری(دوران خوارزمشاهی) تزئیناتی در ازارههای درون روضه و حاشیه ورودی پیش روی مبارک نصب شده و اکثر آن کاشیهای زرین فام برجسته کتیبهدار معروف به «سنجری» بوده که برخی آن را به سلطان سنجر سلجوقی نسبت میدهند؛ حال اینکه آن کاشیها به استناد تاریخ، متعلق به دوران خوارزمشاهی هستند و انتسابشان به سنجر احتمالا سلطان محمد خوارزمشاه است که او نیز لقب «سنجر» داشته است.
وی عنوان کرد: برخی مانند «ابن اثیر» نوشتهاند که در یورش مغولان حرم مطهر ویران شده و نیز بنا به نوشته «اعتماد السلطنه» در سال ۷۰۰ هجری قمری غازان خان یا بعد از او سلطان محمد الجایتو گنبد بلندی بر فراز آن بر آوردهاند؛ در صورتی که متون تاریخی معتبر و شواهد معماری موجود اظهار نظرهای فوق را تایید نمیکنند.
این پژهشگر خراسانی اضافه کرد: زیرا نه تنها مغولان به مشهد یورش نیاورده بلکه به دلیل وجود حرم مطهر به دستور چنگیزخان مغول مشهد «دارالامان» شده و مشهد نه تنها آسیب ندیده که پناهگاه آوارگان و فراریان دیگر ولایات شده و عوامل توسعه شهر مشهد از آن به بعد فراهم شده است.
انتهای پیام