حجتالاسلام محمد زاهدی مقدم -پژوهشگر اهلبیت(ع) و کارشناس مذهبی- در گفتگو با ایسنا، به بهانه میلاد حضرت مهدی(عج) در مورد موضوع مهدویت و ایجاد شبهات عصر غیبت از سوی دشمنان اسلام گفت: برخی دشمنان تلاش میکنند تا مبانی اعتقادی و اصیل جامعه شیعی را با نشر ادعاهایی کاذب مورد خدشه قرار داده و از این طریق باورهای جوانان را دچار تردید کنند.
وی ادامه داد: موضوع مهدویت یکی از همین مسائل اعتقادی است که دشمن از گذشته تاکنون بر روی آن سرمایه گذاری کرده و با ایجاد شبهات و نشر آنها در فضای مجازی و با استفاده از امپراتوری رسانهای خود، به دنبال تضعیف باورهای مهدوی جوانان و پیشبرد اهداف شیطانی خود است.
این پژوهشگر اهلبیت(ع) خاطرنشان کرد: نیابت خاص نواب اربعه در عصر غیبت صغری از جمله شبهات مهدوی است که دشمن آن را مورد انکار قرار داده و توقیعات صادره از سوی آنان را اندیشهای خرافی و دروغ شمرده که با جعل امضای امام به مردم القاء میکردند. برخلاف ادعایی که شده، شواهد زیادی وجود دارد که نیابت خاص نواب اربعه را ثابت می کند.
نص و تصریح امام بر وثاقت نواب اربعه
زاهدی مقدم دلیل اول خود را اینگونه بیان کرد:
مسأله مهدویت از مسائل بسیار مهم در همه دوران تاریخ به ویژه عصر امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) است. از جمله سؤالات اساسی در این حوزه، بحث از ماهیت حجت پس از امام عسکری(ع) و چگونگی ارتباط با او بوده است که از سوی عدهای از شیعیان مطرح شده و امام هادی و امام عسکری آن را تبیین میکردند. [۱]
وی افزود: عثمان بن سعید اولین نائب سری و ویژه امام عصر(عج) بوده که از سوی امام هادی(ع) و امام عسکری(علیهماالسلام) سخنان والایی بر وثوق او وارد شده است؛ چنانکه امام هادی(علیهالسلام) از او به عنوان فردی مورد اطمینان و امین یاد کرده و در بخشی از سخنان خود در این باره میفرماید: «ابوعَمر مورد اعتماد و امین من است، آنچه به شما میگوید و آنچه به شما میدهد از جانب من است.» امام هادی (علیه السلام) در بیانی دیگر از او با تعبیر «هُوَ عِنْدَنَا الثِّقَةُ الْمَرْضِیُّ؛ او نزد ما امین و مورد رضایت است» یاد کردهاند. [۱]
این کارشناس مذهبی یادآور شد: امام حسن عسکری (علیهالسلام) پس از وفات امام هادی(علیهالسلام) وی را از یاران خاص خود قرار داده و از وی به عنوان فردی امین و مورد اعتماد یاد کرده است. در بخشی از سخنان امام در شأن و جایگاه او چنین آمده است: «او محل اعتماد امام قبلی و مورد اعتماد من در زندگی و مرگ است. پس آنچه به شما گوید، از سوی من میگوید و آنچه به شما دهد، از جانب من میدهد.»[۲]
زاهدی مقدم خاطرنشان کرد: آن حضرت بر وکالت عثمان بن سعید و محمد بن عثمان در جاهای مختلفی تصریح کرده و از این طریق جامعه شیعه را برای ارتباطگیری با دستگاه امامت از مجرای درست آن به ویژه در عصر غیبت صغری آماده میکرد؛ چنانکه امام در گفتاری در این باره میفرماید: «بر من گواه باشید که عثمان بن سعید عمری، وکیل من است؛ فرزندش محمد (نیز) وکیل فرزند من مهدی (علیهالسلام) میباشد.»[۳]
وی اظهار کرد: برخی شواهد نشان میدهد در دیداری که شیعیان با آن حضرت داشتهاند امام (علیهالسلام) پس از نشان دادن چهره حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به آنان، از عثمان سخن به میان آورد و فرمودند: «... در هنگام غیبت به سخنی که عثمان میگوید گوش فرا دهید، حرف او را قبول و از او اطاعت کنید، او جانشین و نایب امام زمان و سخن او سخن امام شماست.»[۴]
این پژوهشگر اهلبیت(ع) اضافه کرد: پس از امام عسکری(ع)، امام مهدی(عج) نیز در توقیعات مختلفی وثاقت او را تأیید و سخنان او را سخنان خود شمرده است. در یکی از توقیعات، امام خطاب به محمد بن عثمان از جایگاه والای پدرش سخن به میان آورده و او را فردی امین و تسلیم فرامین امام برشمرده و فرمودند: «محمد بن عثمان ... خدا از پدرت راضی است ... پس از او، شما امین ما و جانشین مقام پدر هستید.»[۵]
زاهدی مقدم ادامه داد: وثاقت محمد همانند پدر در جلسات مختلفی از سوی امام عسکری(ع) و توقیعاتی از ناحیه امام زمان(عج) تأکید شده است. در توقیعی از ناحیه امام عصر(عج) نیز وارد شده که فرمودند: «... و محمد بن عثمان العمری ... فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی؛ [۶] او مورد اعتماد من و نوشتههای او نوشتههای من است.»
وی همچنین گفت: حسین بن روح نوبختی از دیگر نواب خاص دستگاه نیابت و وکالت است که از سوی محمد بن عثمان معرفی شد. محمد، قبل از وفاتش بزرگان شیعه را جمع کرده و بر نیابت حسین بن روح پس از خود تصریح کرد. در بخشی از سخنان ایشان درباره این نیابت چنین آمده است: «اگر مرگ من فرا رسد، کار به دست ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی خواهد بود. به من «از سوی امام زمان(عج)» فرمان داده شده تا او را پس از خود به جای خویش قرار دهم؛ پس به او (در امور مادی و معنوی) مراجعه کرده و در کارهای خود بر او تکیه کنید.»[۷]
اجماعی بودن عدالت نواب اربعه نزد شیعه
به گفته این کارشناس مذهبی، دلیل دوم بر اثبات نواب اربعه این است که نص و تصریح امام بر وثوق نواب اربعه سبب شد تا جامعه شیعه به امانتداری و عدالت گفتاری و رفتاری نواب حضرت اعتماد کرده و توقیعاتی که از سوی آنان نوشته میشد، بپذیرند.
زاهدی مقدم تصریح کرد: شواهد نشان میدهد شیعه همواره بر عدالت این پدر و پسر تأکید داشته و سخن آنان را سخن امام عصر(عج) میدانستند. شیخ طوسی در این باره میگوید: «شیعیان، بر عدالت و وثوق و امانتداری «محمد بن عثمان» اتّفاق نظر داشتند؛ زیرا در همان روزگار حیات پدرش، به امانتداری و عدالت او و لزوم مراجعه به وی در روزگار امام حسن عسکری(علیه السلام) و نیز پس از حیات ایشان، تصریح شده بود. در عدالتش اختلاف نظر و در امانتداریاش، شکّی نبود و شیعه، کسی را جز او در این امر نمیشناخت و به کسی جز وی مراجعه نمیکرد.»[۸]
وی تاکید کرد: در برخی روایات شیعه، بر عدالت و وثاقت حسین بن روح نوبختی از سوی محمد بن عثمان تصریح شده و چنین آمده است: «شیعیان و اصحاب ما در آنچه حسین میگوید شک نمیکنند ... پس از من سخن او را بشنوید و او را انکار نکنید و به وی طعنه نزنید که طعنه بر او طعنه بر امام زمان(عج) است.»[۹]
تهمت جعل امضاء یا تبیین توقیع امام
این پژوهشگر اهلبیت(ع) در مورد تهمت جعل امضاء یا تبیین توقیع امام نیز گفت: مدعی در سخنان خود و بدون استناد به هیچ سندی، جعل امضاء را به نایبان خاص امام مهدی(عج) نسبت میدهد. این در حالی است که در هیچ منبع تاریخی و روایی چنین موضوعی مطرح نشده و اگر در جایی نیز سخن از امضاء آمده ناظر به حواله دادن امور شیعه از سوی نایب قبلی به نایب بعدی میباشد.
زاهدی مقدم ابراز کرد: علاوه بر اینکه وثاقت و انتخاب نواب از سوی امام زمان(عج) حاکی از اعتماد به سخنان آنها در همه امور است و نیازی به نشان دادن امضاء حضرت وجود ندارد. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد امام زمان(علیه السلام) شیعیان را در غیبت صغری به سازمان نیابتی و نایبان خاص خود ارجاع داده و شیعیان نیز پس از اقامه معجزه و شاهدی از سوی امام، به آنها اعتماد و بر قول آنها صحه میگذاشتند. [۱۰]
وی در پایان گفت: از جمعبندی سخنان نتیجه میشود که نواب اربعه هرگز سخنی غیر از سخن امام به مردم ابلاغ نمیکردند و این وثاقت و سلامت نفس آنها در بیان مسائل و رساندن سخن امام به مردم از راههای مختلفی قابل اثبات است. نص امام(عج) بر توثیق و امانتداری و نیز عدالت آنها از سوی امام و جامعه شیعه از جمله این راهها میباشد.
پینوشت:
۱. شیخ طوسی، الغیبة، ص ۳۵۵ - ۳۵۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۷.
۲. الغیبة، ص ۳۵۴.
۳. همان، ص ۳۵۶؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۵ - ۳۴۶.
۴. الغیبة، ص ۳۵۷.
۵. طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص ۴۸۱.
۶. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۵، باب ۴۵، ح ۴.
۷. الغیبة، ص ۳۶۸.
۸. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۳.
۹. الغیبة، ص ۳۷۰.
۱۰. الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص ۴۷۷ - ۴۷۸.
انتهای پیام