به گزارش ایسنا، در ادامه مطالبه "توقف طرح گسترش ۵۷ هکتاری شاهچراغ" که منتقدان میگویند به تخریب گسترده بافت تاریخی شهر شیراز منجر خواهد شد و پویشهای مردمیای که برای نجات آن راه افتاده است، دکتر غلامحسین معماریان، استادتمام رشته معماری در دانشگاه علم و صنعت ایران که دکتری معماری از دانشگاه منچستر انگلستان دارد و عنوان رساله دکتری او "گونهشناسی مسکن در ایران؛ با ارجاع ویژه به خانههای شیراز" است، نیز در نامهای به محمدهادی ایمانیه، استاندار فارس با اشاره به روند تخریب در شهر شیراز از دهه ۱۳۶۰ تا کنون و همچین مقایسه تطبیقی شهرهای زیارتی ایران و عربستان و با بیان اینکه "متاسفانه به نظر میرسد نگاه عربستانی تخریب بافتهای تاریخی و طراحی مجموعههای زیارتی، الگویی برای ما ایرانیان شده" از استاندار فارس درخواست کرد: این طرح بدون تخریب رسما کنار گذاشته شود.
در این نامه که به آیتالله دژکام، امام جمعه شیراز، آیتالله کلانتری، تولیت آستان شاه چراغ (ع)، دکتر پاکفطرت، نماینده شیراز، مهندس طاهری، رییس شورای شهر شیراز و مهندس اصنافی شهردار شیراز رونوشت شده و نسخهای از آن در اختیار ایسنا قرار گرفته، آمده است: "همانگونه که مستحضرید سرزمین فارس جایگاه شکلگیری دو تمدن بزرگ هخامنشی و ساسانی در پیش از اسلام است و در دوران اسلامی نیز هر کدام از شهرها و آبادیهای آن سهمی ویژه در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند. افرادی مانند سیبویه، حلاج، سعدی و حافظ شیرازی، قوامالدین شیرازی، ملاصدرا و ... و بسیاری دیگر از ادیبان و دانشمندان از این سرزمین ظهور کردند و خود را به قلههای رفیع علم و فرهنگ رساندند. هر کدام از آنها به تنهایی میتوانند نشانِ افتخار برای یک کشور باشند. متاسفانه از مکانهای تاریخی که این بزرگان در آن به دنیا آمدند، رشد کردند و به این درجات رسیدند، چیز زیادی به جای نمانده است. تنها بخشهایی از شیراز کهن باقی مانده که آن هم در چند دهه گذشته مورد مداخلات گسترده قرار گرفته است.
مخربان شهرهای تاریخی چیزی از شهرهای کهن کازرون، جهرم، داراب، آباده، نیریز و... به جای نگذاشتهاند و به حفظ چند تک بنا دل خوش کردهاند.
از حدود ۱۰۰ سال پیش کشورهای پیشرفته قوانینی برای حفظ داشتههای تاریخی خود وضع کردند و به شدت بر پاسداری از آنها و انتقالشان به نسلهای بعدی تلاش کرده و میکنند. کافی است سفری به این کشورها داشته باشیم و تجربیات ارزشمند حفظ بافتها و بناهای تاریخی را از نزدیک مشاهده کنیم. با این اقدامات علاوهبر حفظ بافت تاریخی به عنوان بخشی از هویت کشورشان و یکی از عوامل انسجام ملی، با برنامهریزی دقیق و اجرای طرحهای حفظ و احیاء، میلیونها گردشگر را جذب کرده و باعث رونق اقتصادی کشورشان نیز شدهاند.
تقریباً از حدود ۱۰۰ سال پیش بهویژه از دوران پهلوی اول تخریبهای گسترده شهرهای تاریخی ایران آغاز شد. احداث خیابانهای عریض و طولانی در بیشتر شهرها، آنها را پاره پاره کرد و شیراز نیز از این قاعده مستثنی نشد. با احداث خیابانهای کریمخان زند و لطفعلی خان بخشهای زیادی از بافت تاریخی شیراز تخریب شد. این تخریبها در دوره پهلوی دوم نیز ادامه داشت و چندین خیابان فرعی بخشهای دیگر بافت را نابود کرد و در نامه به وزیر محترم میراث فرهنگی شرح آن بیان شد.
در چهار دهه اخیر نیز ویرانیهای بافت تاریخی به این شرح ادامه یافت:
۱-تخریب بافت تاریخی شمال مسجد نو با نابودی دهها خانه و ساخت خیابان شهید دستغیب در دهه ۱۳۶۰
۲-تخریب حدود ۸۰ هزار متر مربع از بافت تاریخی در جنوب بارگاه شاه چراغ به نام بینالحرمین در اوایل دهه ۱۳۷۰ و تبدیل آن به پاساژها و هتل و ...
۳-تخریب ۳۵۰۰۰ متر مربع فضای پیرامون مدرسه خان (مدرسه ملاصدرا عالم بزرگ اسلامی) که تبدیل به پاساژ طلافروشی در حریم حفاظتی این مدرسه مهم کمنظیر تاریخی شده است.
۴-احداث خیابان ۹ دی در بافت تاریخی به بهانه ایجاد دسترسی به در غرب شاه چراغ و به بهای تخریب دهها خانه تاریخی، در حالی که دسترسی از طریق خیابان و میدان موجود بود و با ساخت شبستان روی میدان احمدی، راه دسترسی عمومی را بستند و مجموعه را با مشکل مواجه کردند.
۵-طرح ۵۷۰ هزار متری (بیش از نیم میلیون متر مربع) گسترش شاه چراغ (ع) با هدف تخریب بخشهای بزرگی از بافت تاریخی و ایجاد صحن بزرگ ( به اندازه تقریبی ۶ زمین فوتبال)، قبرستان زیرزمینی و مراکز رفاهی، خرید و ... که در نهایت سرنوشتی مانند پیرامون بارگاه امام رضا (ع) را در پی خواهد داشت که تاکنون بخشهایی از آن نیز تخریب شده است.
چنین نگاهی به بافتهای تاریخی در دنیای امروز نه تنها منسوخ شده است، بلکه اقدامی ضد فرهنگی و در جهت از بین بردن هویت ملی و محلی محسوب میشود. به نظر نگارنده تنها دو کشور هستند که به بهانه اکرام زائران و یا بهانههای دیگر به تخریب بافت تاریخی اقدام کرده و میکنند، ایران و عربستان. برای دیدن اقدامات ما ایرانیها کافی است به شهرهای مشهد و شیراز اشاره کنیم. البته بافتهای تاریخی شهرهای دیگر را به بهانه توسعه اقتصادی و ... تخریب کردهاند، مانند شهر بندرعباس که از تاریخ صفوی و دورههای بعد آن چیزی باقی نمانده و یا بوشهر که اداره بندر یکی از مهمترین بخشهای شهر کهن را برای گسترش بندر تخریب کرد و دهها بنای ارزشمند نابود شدند. تخریب بافتهای تاریخی به جز چند شهر و روستای کوچک در همه جای ایران از شمال تا مرکز و جنوب آن به چشم میخورد و این یکی از فجایع بزرگ تاریخی در کشور است که فعلاً از دید پنهان مانده است.
احتمالاً جنابعالی مداخلات عربستان در شهرهای تاریخی مکه و مدینه را از نزدیک مشاهده کردهاید. هیچ بخش بافت تاریخی این دو شهر باقی نمانده است. آنها قبرستان بقیع با دهها مقبره ارزشمند را نیز به بیابان تبدیل کردهاند، محلات پیرامون مسجد پیامبر (ص) را تبدیل به هتل و فروشگاه و خیابان کردهاند و هیچ چیز از خاطرات صدر اسلام را نمیتوانید آنجا بیابید. در واقع به نظر میرسد به طور عمدی این اتفاقات روی داده که بخشی از وقایع صدر اسلام را به صورت عینی نبینیم. همسایگان خانه رسول (ص) را نشناسیم و هیچ پیوند عینی و حسی با تاریخ و زمان حضور بزرگان صدر اسلام ایجاد نشود. در مکه هم چنین چیزی را میبینیم، به جز خانه خدا هیچ اثری از آثار دوران حضرت رسول (ص) نمیبینیم. خانهای را که رسول گرامی در آنجا به دنیا آمدهاند تخریب کردهاند و ... آنها به نام تکریم زائران، اقامت در هتل، نماز جماعت، زیارت و خرید را برای زائران مدینه برنامهریزی کردهاند، آن هم در لوکسترین شکل آن. در این شهرها جایی برای تفکر در تاریخ صدر اسلام و اتفاقات آن دوره از جمله مشقاتی که حضرت رسول (ص) و یارانش برای بنیان نهادن دین اسلام تحمل کردند، دیده نمیشود. بیشترِ آثار عینی را از بین بردهاند و در عوض ساختمانی ۱۰۰ طبقه در حریم دیداری خانه کعبه ساختهاند که در هنگام طواف در جلو رویمان قرار بگیرد.
در فاصلهای نه چندان دور از عربستان، مشاهده میکنیم که رژیم صهیونیستی بر عکس این کشور عمل کرده و نه تنها شهر تاریخی بیتالمقدس را برای درآمدزایی حفظ کرده است، بلکه همزمان به دنبال ساخت و تولید تاریخ و هویت برای خود است و در زیر مجموعه قدس دست به اکتشاف میزند تا اثری تاریخی را بیابد.
متاسفانه به نظر میرسد نگاه عربستانی تخریب بافتهای تاریخی و طراحی مجموعههای زیارتی، الگویی برای ما ایرانیان شده و این را میتوان از تحربیات چند دهه گذشته در شهرهای ایران، بهویژه مشهد و شیراز مشاهده کرد.
تخریبهای گسترده صدها خانه در دهه ۷۰ و تبدیل آنها به پاساژ و هتل در طرح بینالحرمین، تخریبهای پیرامون مدرسه خان شیراز که جایگاه ملاصدرای شیرازی بوده و تبدیل آن به پاساژ طلافروشی در دهه ۸۰ و تخریبهای دهه ۹۰ و احداث خیابان برای عبور و مرور اطراف مسجد نو درحالی که خیابان احمدی موجود بود و احداث این خیابان باعث از بین رفتن دهها خانه تاریخی شد و در نهایت تخریبهای دهه ۹۰ محلات پیرامون شاه چراغ (ع) به مساحت چندهزار متر همه حکایت از حضور تفکر عربستانی در میان مسؤولان دارد؛ چه بسا در سفرهای آنها به سرزمین وحی با خود گفتهاند؛ چرا ما نباید مانند عربستان تفکری مدرن و پیشرو نسبت به ساخت و ساز در پیرامون اماکن مذهبی داشته باشیم، ولی غافل از اینکه در پشت تفکر عربستانی تفکر دیگرانی دیده میشود که از نابودی تاریخ کشورهای کهن اسلامی خشنود میشوند.
در خصوص طرح موسوم به ۵۷ هکتاری توسعه حرم شاه چراغ (ع) باید بیان کرد که این طرح از ابتدا اشتباه بوده و اصولاً این سؤال مطرح میشود که آیا چند مسؤول شهر میتوانند چنین تصمیمی برای تاریخ شیراز که متعلق به همه مردم ایران است بگیرند؟ مشخص نیست این عدد از کجا آمده است و پشت این ماجرا چه چیزی پنهان است و چرا سرمایههای تاریخی که از گذشتگان به دست ما رسیده است و باید آن را به دست آیندگان برسانیم با چنین تصمیمات اشتباهی باید پاک شود.
نتایج این طرح از پیش مشخص است و طرحهای گسترش حرم در مشهد و طرح موسوم به بینالحرمین در شیراز بخشی از آینده طرح ۵۷ هکتاری را نشان میدهند. تبدیل یک محله تاریخی شهر شیراز به یک صحن حتی با حفظ چند بنای ارزشمند منجر به از بین رفتن بخش بزرگی از هویت و حافظه تاریخی شیراز میشود. تبدیل محله تاریخی به یک فضای نیمهباز که نه در تابستان و نه در زمستان قابل استفاده است و مانند یک بیابان عمل میکند هیچ ارزش معمارانه و هنری و فرهنگی و اجتماعی نخواهد داشت و عملاً همان اتفاقی را که در صحن رضوی مشهد نیز اتفاق افتاده است دوباره تکرار خواهیم کرد. بسیاری از زائران حرم امام رضا (ع) برای رسیدن به ضریح باید از صحن رضوی عبور کنند که در زمستان بسیار سرد و در تابستان بسیار گرم است و برای این منظور خدام آستان قدس با وسیله نقلیه گروه زیادی از مردم را از این صحن به صحنی دیگر میبرند. نگارنده در یکی از زمستانهای سرد از این وسیله برای رسیدن به حرم استفاده کرده است؛ زیرا تحمل سرمای موجود در صحن رضوی را نداشته است.
در بافت تاریخی شیراز حداقل ۱۴۰۰ سال وقایع تاریخی نهفته است و برای شناخت آن نیاز به کاوشهای محققین است. در همین بافت تاریخی بدنهای نسبتاً سالم حضرت شاه چراغ (ع) و برادر ایشان بعد از حدود ۴۰۰ سال از فوتشان در قرن هفتم از زیر یکی از ساختمانها پیدا شد و پس از آن در قرن هشتم برای آن بارگاه ساختند. این موضوع نشان میدهد برای هر اقدامی در بافت تاریخی نیاز است با دقت عمل کرد، اما ما در این دوره با بولدوزرها و لودرها به سراغ بافت تاریخی میرویم و آن را شخم میزنیم و آثار ارزشمند روی زمین و زیر زمین را تبدیل به خاک میکنیم و رویش را آسفالت کرده و خوشحال از این که اقدامی مثبت انجام دادهایم، غافل از اینکه آیندگان، نسل ما را ویرانگران تاریخ ایران قلمداد خواهند کرد. "
در ادامه این نامه یادآوری شده که "دغدغه دوستداران تاریخ و فرهنگ شیراز، حفظ هویت تاریخی این شهر است. بسیاری از این افراد ریشه در این شهر تاریخی دارند و یا خود و یا پدران و مادرانشان در این شهر زندگی کردهاند و تجربه بودن در این محلات را دارند، به ائمه اطهار ارادت دارند و برخی نیز عمر خود را صرف معرفی تاریخ و فرهنگ ایران کردهاند، ولی به دلایلی که بیان شد بهویژه با نام زیارت و به کام شرکتهای سرمایهگذاری، نمیخواهند تاریخ و هویت شهرهای ایران بهویژه شیراز با تصمیماتی اشتباه نابود شود. چنانکه در طرحهای پیشین چنین شده است. "
غلامحسین معماریان، استاد دانشگاه علم و صنعت ایران در پایان این نامه از استاندار فارس، به عنوان بالاترین مرجع مدیریتی و سیاسی استان درخواست کرده "طرح موسوم به گسترش ۵۷ هکتاری شاه چراغ (ع) رسماً کنار گذاشته شود و بدون تخریبهای بیشتر و با حفظ وضع موجود از دانشگاهیان و متخصصانِ دیگر برای ساماندهی حرم مطهر کمک گرفته شود. همچنین طرحهای استحکامبخشی بناها برای جلوگیری از تخریبهای ناشی از زلزله برای همه بافت تاریخی اجرا شود، بدون شک با این اقدامات نامی نیک در تاریخ فرهنگ و هنر کشور از جنابعالی به یادگار خواهد ماند. "
انتهای پیام