به گزارش ایسنا، دبیرکل حزب الله لبنان در گفتوگوی اختصاصی و مشروح با شبکه العالم در خصوص انقلاب اسلامی، نقش امام و رهبری در پیروزی و استمرار انقلاب ایران، محور مقاومت، نقش حزبالله لبنان و دیگر اعضای این محور، ایستاگی محور مقاومت و پیروزیهای مکرر و مستمر این محور در مقابل آمریکا و اسرائیل و بالاخره آینده حرکتی که به رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷ آغاز شد و در منطقه خاورمیانه رشد کرد و جهان را از خود متأثر کرد، سخن گفته است.
مهمترین نکات مطرح شده در این گفتوگو به شرح ذیل است؛
* ورود امام خمینی (ره) از تبعید به تهران از زیباترین مصداق های ایام الله دهه فجر است.
* امروز جمهوری اسلامی ایران الگوی استقلال و آزادی در جهان اسلام و سراسر جهان است.
* بسیاری در منطقه از آزادی و حاکمیت سخن می گویند در حالی که وابسته سفارتخانه های بیگانه هستند.
* جمهوری اسلامی ایران قدرت منطقه ای بزرگی است و نمی توان آن را نادیده گرفت و یا به آسانی با آن جنگید.
* ایران در زمان شاه از سوی آمریکا اداره می شد و در آنجا ۶۰ هزار مشاور آمریکایی در زمینه های مختلف حضور داشتند.
* انقلاب اسلامی، "اسراییل" و آمریکا را از ایران خارج کرد.
* اسلام اصیل اسلامی است که به روی ظلم و جنایت می ایستد و این همان چیزی است که آمریکا نمی پذیرد.
* آمریکا با نظام اسلامی ایران دشمنی می کند زیرا این نظام، نظامی مستقل و دارای حاکمیت است که ظلم را نمی پذیرد.
* به خیلی از کشورهای دیگر، اسلامی میگویند و مردمشان مسلمان هستند؛ اما این وجه تسمیه از روی تسامح است.
* سخن آمریکا از جنگ علیه ایران فقط برای ارعاب و اعمال فشار علیه ایران است.
* ایران کشوری قوی و دارای حاکمیت است و آمریکا از جنگ با آن میترسد.
* آمریکا توانایی متوقف کردن برنامه هستهای مسالمت آمیز ایران را ندارد.
* اگر اسرائیل به ایران حمله نظامی کند جواب ایران بسیار شدید و خشن خواهد بود و اسرائیلی ها از پاسخ ایران میترسند.
* پیروزی انقلاب از بارزترین و مهم ترین مصداقهای یومالله بزرگ بود.
* امارات در اولین حمله موشکی از سوی انصارالله یمن، به حمایت آمریکا و "اسراییل" پناه برد.
* زمانی که رژیم اشغالگر میگوید که میخواهد موشکهای حزبالله را از میان بردارد، او به جنگی کامل نیاز دارد.
* رژیم اسراییل هیچگاه نخواهد توانست از طریق جنگ علیه حزبالله، به هدفش برسد.
* اگر رژیم اسراییل یقین داشت که با جنگ علیه حزبالله، به پیروزی میرسد، لحظهای هم درنگ نمیکرد.
* از جنگ نمیهراسیم و در مقابل تهدیدها تسلیم نمیشویم.
* مهمترین تحولی که اخیرا اسراییلیها از آن سخن میگویند، مساله سامانه پدافند هوایی حزبالله است.
* طی دو سال گذشته، سامانههای دفاع هوایی مقاومت را به منظور مقابله با پهپادهای اسراییلی و دور کردن خطر آنها فعال کردیم.
* رویکرد مقاومت استفاده از هر سلاحی به منظور مقابله با تهدیدات اسراییلیها است.
* طی دو سال گذشته میتوانم امشب بگویم که تحرکات اسرائیل [در آسمان] بسیار کاهش یافته، مثلا در بقاع که روزانه پهپادهای اسرائیل میآمدند، اکنون چندین ماه دیده میشود که دیگر نیامدهاند.
* آنچه که ما را به ایران پیوند میدهد، مساله مقاومت است که یک منفعت امنیتی است.
* سفارت ایران در تصمیمات حزبالله دخالتی نمیکند.
* لبنان تحت اشغال آمریکا نیست اما تحت نفوذ مالی و امنیتی این کشور است.
* هیچ نیرو و یا پایگاه آمریکایی در لبنان وجود ندارد اما آمریکاییها در تشکیلات نظامی لبنان دخالت میکنند.
* ما با نفوذ سیاسی، اقتصادی و مالی ویرانگر آمریکا در لبنان مواجه هستیم.
* فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بر لبنان هرگز مانعی در مسیر مبارزاتی حزبالله ایجاد نمیکند.
* آمریکاییها بارها خواستار دیدار با حزبالله شدند.
* سفارت آمریکا در بیروت، مرکز سازمان سیا در کل منطقه است.
* بعد از سال ۲۰۰۰ آمریکاییها به ما پیشنهاد حمایت مالی در مقابل توقف حمایتها از فلسطینیان و پایان دادن به رویارویی با اسراییل دادند.
* ما موجودیت اسراییل را به رسمیت نمیشناسیم، بلکه این سرزمین فلسطین است.
* آمریکا نه تنها با تروریستها مذاکره نمیکند بلکه همواره با آنها همکاری میکند.
* حزبالله با هرگونه شبهه عادی سازی و یا همکاری و یا هماهنگی از سوی دولت لبنان با دشمن اسراییلی مخالف است و با آن مقابله خواهد کرد.
متن گفتوگو به شرح زیر است:
العالم: در آغاز از مناسبت این دیدار شروع میکنم ... سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جناب سید حسن نصرالله، شما با چه حس و حال و روحیهای چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را جشن میگیرید؟
سید حسن نصرالله: بسم الله الرحمن الرحیم ... با عرض سلام و خوشامد... طبیعتاً، انسان در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، مملو از احساساتی همراه با شادی و سعادت و شور شعف بسیار است.
من به خاطر دارم که در سال ۱۹۷۹ [۱۳۵۷ هجری شمسی]، کل جهان، دوست و دشمن، نهضت امام خمینی قدس سره شریف را در پاریس دنبال می کردند، و به نظر من زمانی که ایشان در داخل هواپیما در حال انتقال از فرانسه به تهران بودند، قلبهای دهها میلیون نفر با امام همراه بود، قلبهای آنان با امام میان زمین و آسمان همراه بود، که آیا امام به فرودگاه تهران خواهند رسید؟ آیا هواپیما سالم به مقصد خواهد رسید؟ پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، همواره این احساسات و خاطره و برداشتها را زنده میکند بنابراین، خوشحالی که بعد از ورود امام به فرودگاه تهران حاصل شد و استقبال میلیونی و عظیم و بی نظیر از ایشان صورت گرفت که در طول تاریخ بی همتا بوده است و سخنرانی ایشان در بهشت زهرا و آرامگاه شهدا و رویدادهایی که تا زمان اعلام پیروزی انقلاب صورت گرفت، در واقع از بارزترین و مهم ترین مصداقهای یوم الله بزرگ بود.
وقتی که از ایام الله سخن میگوییم ... این روز، از باشکوهترین روزهای خداست ... وقتی که انسان، آن روز را به خاطر میآورد، همواره احساس شادی، شعف و امید به آینده دارد. این احساسات ماست، همانطور که احساسات همه دوستداران انقلاب است.
العالم: جناب آقای نصرالله، خصوصیات رهبری در ایران از زمان امام خمینی (ره) تا زمان حضرت آیتالله خامنهای، بارز و مشخص بوده است، خصوصیات بسیاری است که انقلاب تاکنون آنها را به عنوان یک وظیفه مستمر متجلی کرده است؛ به نظر شما، بارزترین خصوصیات رهبری در ایران که به این مهم دست یافتند، چیست؟
سید حسن نصرالله: چه زمانی که درباره امام خمینی (قدس سره) صحبت میکنیم و چه زمانی که درباره حضرت آیتالله خامنهای (دام ظله) سخن میگوییم، ویژگیهای بارزی وجود دارد، یعنی ما اولا با شخصی فقیه با درجهای والا از فقه و اجتهاد و علم و تخصص در علوم اسلامی و در شریعت اسلامی روبرو هستیم، قبل از اینکه درباره فقیه بودن او سخن بگوییم، با انسانی مومن روبرو هستیم، انسانی با ایمان و پرهیزگار و باتقوای که تقوای خدا را دارد و جز خداوند سبحان و متعان از کسی بیم و هراس ندارد ... ایشان به مرحله فقه و عالم بودن و اندیشمند بودن و انسان حکیم بودن و انسان شجاع بودن رسیدند، بدین معنا که تدبیر و شجاعت، مهمترین ویژگی است که رهبر انقلاب در این سطح باید از آن برخوردار باشد.
دارا بودن دیدگاه یا تفکر استراتژیک، پیشینه تاریخی، افق گسترده و فراگیر هم از دیگر خصوصیاتی است که یک رهبر باید دارا باشد؛ نگاه ایشان فقط به شهر یا به کشور خود نیست، بلکه نگاهش همواره به کل جهان است، یعنی با پیشینه عقیدتی و ایمانی و شناخت خود، دارای قدرت بسیار در تحمل سختیها و آماده فداکاری است و دارای تجربه بسیار است، ما از رهبرانی سخن میگوییم که دارای تجربه بسیار و فشرده هستند که صرفا حاصل تجربه و یا تحصیل علم و دانش نیست. هیچ تردیدی نیست که شخصیت امام و شخصیت رهبری، از مهمترین عوامل اساسی تاثیرگذار در پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی و نیز پایداری این نظام و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران تا به امروز هستند.
العالم: قطعاً، رهبری موجب نگرانی دشمنان ایران شده است، تاجاییکه یکی از ژنرالهای صهیونیستی گفته است که آنچه بیشتر از همه چیز مایه هراس ما شده، کاریزمای رهبری معنوی و منظورش رهبر کنونی ایران است ... به نظر شما، ایران امروز بعد از ۴۳ سال، در چه جایگاهی در جهان قرار دارد، جایگاهش در منطقه چگونه است، درباره این ایرانی که از ۴۳ سال پیش مورد محاصره واقع شده و با آن جنگ شده است و اکنون در این جایگاه است، چه میتوان گفت؟
نصرالله: میتوان از چند جهت به ارزیابی این مساله پرداخت ... از جنبه الگو بودن، امروز، جمهوری اسلامی ایران، که نتیجه و حاصل انقلاب اسلامی مردمی است که در ایران روی داد، الگویی برای جهان اسلام، جهان سوم و برای کل جهان است، بهویژه برای کشوری که دارای حاکمیت واقعی است ... میدانید ما مشکلی به نام مشکل حاکمیت و استقلال و آزادی در جهان سوم داریم، این شعارها در بسیاری از کشورها و برای بسیاری از ملتها مطرح میشود، اما در زمان اجرا شدن و در عالم واقع، مسئله متفاوت است، بسیاری از حاکمیت سخن میگویند، درحالیکه وابسته به سفارتخانهها هستند.
بسیاری از استقلال سخن میگویند، درحالیکه وابسته و پیرو کشورهای خارجی هستند و منافع کشورهای بیگانه را به منافع کشورهای متبوعشان ترجیح میدهند.
وقتی که امروز از این زاویه به ایران نگاه میکنیم، میبینیم که ایران، کشوری دارای حاکمیت کامل و دارای استقلال واقعی است، ایران کشوری دارای آزادی مطلق است و کسی که در ایران حکومت می کند، مردم ایران هستند، مردم هستند که رهبر را انتخاب میکنند، مردم هستند که رئیس جمهور را انتخاب میکنند، مردم هستند که نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند، مردم هستند که اعضای مجلس خبرگان رهبری و اعضای شوراهای شهر و غیره را انتخاب میکنند؛ یک حاکمیت واقعی مردمی در ایران وجود دارد.
از سوی دیگر، همچنین از جهت الگو، ما با تجربه جالبی به نام کشور اسلامی روبرو هستیم، در جهان اسلام به همه کشورها، کشورهای اسلامی گفته میشود، یعنی با درنظر گرفتن و توجه به هویت که شخصی از والدین مسلمان متولد شود، اکثر مردم در این کشور مسلمان هستند، بنابراین، این کشور، کشوری اسلامی است و این تعریف با کمی ملاحظه، تعریف کشور اسلامی است، بدین معنا که حکومت اسلام را برقرار میکند.
در جمهوری اسلامی ایران از روز اول و از زمان امام خمینی و تا اکنون در دوران رهبری آیتالله خامنهای و همین طور مسئولان و موسسات و نهادها و نخبگان و عامه مردم، تلاش مداوم برای برقراری حکومت اسلامی واقعی صورت گرفته است ...
قطعا نه حضرت امام خمینی و نه حضرت آیتالله خامنهای، هیچگاه مدعی نشدهاند که آنچه در ایران داریم، اجرای کامل اسلام است، آنها میگویند که ما همه تلاش خود را با اخلاص کامل برای اجرای دین اسلام به کار میگیریم و اسلام را اجرا می کنیم و یک کشور اسلامی واقعی را به عنوان الگو به کل جهان معرفی میکنیم.
اما از سوی دیگر، وقتی که از باب ارزیابی سیاسی سخن میگوییم، شما اکنون با یک قدرت بزرگ و مقتدر منطقه ای روبرو هستید و این صرفا سخن من نیست، بلکه همه جهان با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای بزرگ تعامل و برخورد می کنند و ایران دارای تاثیر و حضور عمده در مسائل منطقه و نیز در سرنوشت جهان است.
با وجود همه این موارد جمهوری اسلامی از این مسائل عبور کرده است. همچنین وقتی از نظر پیشرفت به ایران مینگریم، بین ایران در زمان شاه در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ و ایران امروز در حوزههای علوم، تکنولوژی، دانشگاهها (تعداد دانشجویان در داخل و خارج و در تخصصهای علمی)، زیرساختی (همچون فرودگاهها و بندرها و بزرگراهها و مسکن و شهرسازی) و پیشرفت مالی بالا و در حوزههای خودکفایی و کشاورزی و صنایع و تجارت و موضوع صنایع نظامی و قدرت نظامی فرق زیاد را شاهد هستیم.
من در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب سخنرانی داشتم و در طول یک ساعت و نیم سخنرانی خود اطلاعاتی را جمع آوری کردم که از منابع ایرانی نبود بلکه از منابع سازمان ملل بود، یعنی چیزی که دنیا در خصوص درجه ایران در هر مسئله علمی و تکنولوژی و مقامی که به آن رسیده میگویند، امروز وقتی که دنیا از ایران صحبت میکند از مسئله هستهای و مذاکرات هستهای و مشکلات سیاسی در منطقه میگویند اما در طی این سالها باید در خصوص نمونه انقلاب اسلامی صحبت کنیم، در خصوص نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و اینکه رهبری حکیم و شجاع چگونه ایران را به پیشرفت رساند و ایران در همه موضوعات به چه جایگاهی رسید، توضیح این مسئله وقت زیادی را می خواهد و ما اینجا به اشاره چند نکته اکتفا میکنیم.
العالم: در هر حال جناب نصرالله شما فرمودید که در این خصوص موارد زیادی وجود دارد و میتوان آن را مطالعه کرد اما ما امروز در مورد ایران در بین دشمنی بسیار بزرگی صحبت میکنیم، در راس این دشمنیها ایالات متحده آمریکا قرار دارد و همانگونه که امام خمینی فرمود تمام مصیبتها ما از آمریکاست و رهبر انقلاب و تمامی مسئولین در ایران به گفته امام خمینی (ره) تاکید دارند، اما سوالم از شما این است که آیا این دشمنی آمریکا با ایران دشمنی با عقیده انقلاب نظام اسلامی است یا دشمنی است که ممکن است در یک روزی با تحقق منافع آمریکا پایان یابد؟
نصرالله: شما باید به اصل مسئله برگردید، ایران در زمان شاه توسط آمریکا اداره میشد، درست است که شاه و دولت شاه وجود داشت اما در آن زمان در ایرانی که بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون جمعیت داشت، بیش از ۶۰ هزار مستشار آمریکایی در آن وجود داشت یعنی مستشاران آمریکا در همه قسمتها حضور داشتند، در مسائل امنیتی، نظامی، نفت، حمل و نقل، مسکن، اقتصاد، امور مالی، فرهنگ و ...
انقلاب اسلامی ایران آمد و ببینید ایران انقلابی چه کرد، باید ببینیم که موضع آمریکا چه بود، در کشوری که آمریکا بر آن تسلط داشت، ثروتها، نفت و گاز آن را به غارت میبرد و آن را هرگونه که میخواست اداره میکرد، سالها سعی کرد هویت عقیدتی و فرهنگی و فکری آن را تغییر دهد، غربی سازی که شاه و پدرش در تلاش برای آن بودند، میدانیم که شاه مزدور آمریکا بود و در خدمت اهداف آمریکا و صهیونیستها در منطقه اقدام می کرد، ژاندارم منطقه خلیج فارس بود و تمام کشور های منطقه خلیج فارس از او میترسیدند.
امام خمینی(ره) آمد و همراه او مردم انقلابی ایران بودند، اینگونه انقلاب اسلامی ایران آمد و این نظام را سرنگون کرد و این مزدور و ۶۰ هزار مستشار را بیرون کرد، یعنی نه فقط شاه و نظام ساقط بکند و مستشاران آمریکایی را نگه دارد؛ خیر آمریکا و اسرائیل با شاه از ایران خارج شدند و برای همین انقلاب اسلامی روابط با اسرائیل را قطع کرد و سفارت اسرائیل را تعطیل کرد و تحویل سازمان آزادیبخش فلسطین داد.
فلسطین دارای یک سفارت شد که تاکنون فعال است، بله آمریکا به طور کامل از ایران خارج شد، یعنی به تعبیر امام (ره) دست آمریکا را در ایران قطع کردند، در هر حال مشکل آمریکا این نیست که ما نماز میخوانیم یا نمی خوانیم یا روزه میگیریم یا نمی گیریم، نه ... آمریکا ضد این نظام اسلامی است که میخواهد کشورش و مردمش آزاد و صاحب تصمیمگیریهای خود باشد و اجازه ندهد که ثروتهای آن به غارت برود.
اما اسلامی که نماز میخواند روزه میگیرد و به حج میرود و در مقابل اشغالگری سکوت میکند یا با اشغالگر سازش میکند و یا به هیمنه آمریکا تن در میدهد، آمریکا با آن مشکلی ندارد و این همان اسلامی است که امام خمینی آن را اسلام آمریکایی نامید، اسلامی آمریکایی این است که آمریکا با آن مشکلی ندارد، نماز بخوانید روزه بگیرید و به حج بروید، اصلا هر ساله به حج بروید، آمریکاییها با این موضوع مشکلی ندارند و مساجدی را در آمریکا ساختهاند و مشکلی ندارند، اما شما در قبال موضوع فلسطین و قدس و کشورت و منابع کشورت و امت ات و تصمیم گیری ات در کجا ایستاده ای؟ آیا آلت دست آنها هستی؟ آیا از پیروان آنها هستید؟ یا تو بنده خدایی؟ اسلامی که تو را بنده خدا قرار می دهد قطعا آمریکا با آن مشکل دارد و این همان اسلامی است که در ایران پیروز شد.
آنها (آمریکایی ها) وارث سنت انگلیسیها هستند، انگلیسیها هم در طی سالهای گذشته مشکلی ندارند که این جنبش اسلامی باشد یا لائیک یا مارکسیست، نماز میخواند یا روزه میگیرد یا نمیگیرد، آنها به این مسائل کاری ندارند، مهم برای آنها این است که در موضوع هیمنه و تسلط و استعمار و استکبار و اشغالگری موضعات چیست؟ اسلام اصیل شما را در موضع رد اشغالگری و مبارزه و جهاد و مقاومت در مقابل هر ظلم و تسلط و هیمنه و استکبار قرار میدهد و این اسلام قطعا با این مسائل مخالف است و این اسلامی است که امام خمینی(ره) و ملت ایران به آن ایمان داشتند و برای آن به پا خواستند و در سال 57 به پیروزی رسیدند.
العالم: یعنی هیچ پایانی برای این دشمنی با آمریکا تا زمانی که نظام اسلامی در ایران وجود دارد، نیست؟
نصرالله: ببینید در داخل ایران هم برخی به دلیل تلاش رسانههای خارجی به دنبال خلط مبحث هستند، میگویند که حمایت ایران از فلسطین و از قدس تنها دلیل دشمنی با ایران است، من میگویم این یکی از دلایل است، قطعا از دلایلی است که در آن شکی وجود ندارد، اما از مهم ترین دلایل این است که نظام اسلامی در ایران نظامی آزاده و مستقل است و سرسپردگی را بر نمیتابد و آلت دست آمریکا نیست و اجازه نمیدهد که ثروتهای آن به غارت برود، تا زمانی که این نظام در ایران حکومت می کند و این رهبری وجود دارد و اراده ملت ایران اراده استقلال و آزادی و استفاده از ثروتهایش و ممانعت کردن مستکبرین از غارت ثروت است این دشمنی ادامه دارد.
العالم: ایالات متحد آمریکا تمام انواع جنگهای نظامی را از طریق صدام امتحان کرد، جنگ های امنیتی و ترور رهبران اقتصادی و محاصره و تحریم را امتحان کرد و شکست خورد، علیرغم این شکست به دشمنی ادامه می دهد، اما ما امروز در مقابل تهدید های رئیس جمهور آمریکا هستیم و همچنین وزارت خارجه آمریکا از گزینههای غیر دیپلماتیک در مقابله با ایران صحبت میکنند، به نظر شما آیا این تهدیدهای نظامی آمریکا میتواند واقعی باشد و آمریکا با ایران وارد جنگ شود؟
نصرالله: این موضوع در دوره دولت فعلی آمریکا بعید به نظر می رسد اما این احتمال همچنان وجود دارد، و ممکن است در زمان ترامپ این احتمال بسیار بالا بود، ترامپ تهدید به جنگ کرد و تا نزدیک جنگ مسائل منطقه را پیش برد اما به سوی جنگ نرفت، این دولت آمریکا بعید است به سوی جنگ برود، صحبت از جنگ همیشه برای جنگ روانی است و برای فشار و تهدید ایران است اما اینکه آمریکا بتواند به سوی جنگ برود، ایران دولت عادی نیست، ایران دولت قوی منطقه است که در منطقه حضور بسیار گسترده ای دارد و من در گذشته گفتهام که هر جنگی با ایران به انفجار کامل منطقه منجر خواهد شد که به هیچ وجه به نفع آمریکا نیست، علاوه بر اینها اولویتهای فعلی آمریکا جنگ با ایران نیست، اولویت فعلی آمریکا بیشتر تلاش برای توافق با ایران در موضوع توافق هستهای است.
اولویت آمریکا مسائل دیگری است، یعنی چین و روسیه ... با توجه به صحبتهای مسئولان آمریکایی اعم از وزارت خارجه، پنتاگون و ….. روشن است که اولویت آنها اکنون جنگ علیه ایران نیست.
تصمیم آنها برای امضای توافق هستهای به این معنی است که امور به سمت تنش زدایی مشخصی پیش میرود؛ اگر توافقی صورت نگیرد، آنها گزینههای تحریمهای بیشتر، تحریک، فشار و استفاده از فضای داخلی ایران را اجرا خواهند کرد، همان اقدامی که در زمان ترامپ انجام شد.
العالم: تهدیداتی از سوی رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مطرح میشود؛ فرماندهان نظامی این رژیم میگویند که ایران از خطوط قرمز فراتر رفته و ما آماده حمله به آن هستیم؛ به نظر شما با وجود خودداری آمریکا از برافروختن چنین جنگی، آیا رژیم صهیونیستی میتواند با متحدان کنونی خود در منطقه دست به این اقدام بزند؟
نصرالله: متحدان رژیم اشغالگر اسرائیلی هیچ کمکی نمیکنند زیرا خود به کسی نیاز دارند که از آنها حمایت کند. من با این فرضیه بیشتر موافقم که هدف اسرائیلیها از این صحبتها تنها ارعاب است؛ در داخل "اسرائیل" شکافی واقعی در سطح سیاسی، امنیتی و نظامی وجود دارد و من بخاطر پیگیری این مسئله از آن اطلاع دارم؛ اکثر مقامات امنیتی و نظامی این رژیم با حمله نظامی به ایران مخالف هستند؛ به دو دلیل، نخست اینکه این حمله را بی فایده میدانند زیرا تاسیسات هستهای ایران برخلاف تصور بسیاری، در یک مکان واحد نیستند بلکه پراکنده هستند؛ مهم تر از مسئله مادی، مسئله علم هستهای است که هزاران دانشمند متخصص در ایران دارد. حال آیا میتوان هزاران نفر را با بمباران هوایی از بین برد؟
حتی عملیاتهای امنیتی نیز نتوانستند پیشرفت برنامه صلح آمیز هستهای ایران را متوقف کنند؛ آنها خودشان میگویند که این کار بی حاصل است و نتیجه عکس دارد و برنامه هستهای ایران را که از آن میترسند تسریع میکند.
آیتالله خامنهای در مناسبتهای بسیاری اعلام کرده است که ایران قصد ساختن سلاح هستهای یا استفاده نظامی از انرژی هستهای را ندارد و مسئولان دیگر ایران نیز بر این مسئله تاکید کردهاند، حتی اگر اسرائیلیها و آمریکاییها باور نکنند و این مسئله را بهانه خود قرار دهند.
دلیل دوم، حجم پاسخ ایران است. ایران شوخی ندارد و از زبان رهبر معظم انقلاب و مسئولینش بارها گفته است، ایران پاسخ خواهد داد. برخی تصور میکنند که اگر "اسرائیل" به ایران حمله نظامی کند، جمهوری اسلامی به یاران خود در منطقه تکیه خواهد کرد، درحالیکه جمهوری اسلامی اگر از سوی اسرائیلیها مورد چنین حملهای قرار گیرد، خود مستقیما پاسخ خواهد داد و پاسخش سخت، شدید و خشن خواهد بود، اسرائیلیها نیز این را به خوبی میدانند. از همین رو است که اکثریت مقامات نظامی و امنیتی آنها مخالف چنین اقدام نظامی هستند. من نیز چنین اقدامی را از سوی دشمن اسرائیلی بعید میدانم و اگر دست به این کار بزند، حماقتی کرده که پیامدهای ناگواری برایش به دنبال خواهد داشت.
العالم: آیا جنگ گستردهای با مشارکت محور مقاومت در خواهد گرفت و محور مقاومت در آن متحد خواهد شد؟
نصرالله: روشن است که پاسخ سختی از سوی جمهوری اسلامی ایران وجود خواهد داشت. در پرتو این پاسخ قاطعانه ایران، میزان بازتابها و تحولات را خواهیم دید و در آن لحظه محور مقاومت آماده است و متناسب با شرایط آن زمان تصمیم خواهد گرفت.
العالم: مقامات رژیم صهیونیستی امروز از ائتلافی نظامی صحبت میکنند، بدان معنا که میخواهند با دولتهای سازشگر مانند بحرین و امارات و شاید عربستان، ائتلافی نظامی برای رویارویی احتمالی با ایران ایجاد کنند، صحبت از این ائتلاف جدی شده و مانورهایی نیز در حال انجام است، با این وجود به نظر شما تهدید رژیم صهیونیستی صرفا یک تهدید باقی خواهد ماند؟
نصرالله: ممکن است عادی سازی این دولتها با رژیم اشغالگر اسرائیلی به لحاظ اقتصادی به سود "اسرائیل" باشد و برخی دولتهای خلیج فارس اقدام به سرمایه گذاری در فلسطین اشغالی و برقراری روابط اقتصادی با این رژیم کنند یا به لحاظ رسانه ای، سیاسی، شکستن موانع روانی و ارتشهای سایبری در شبکههای اجتماعی برای آن سودبخش باشند، اما از بعد نظامی نه تنها نمی توانند هیچ نفعی برای "اسرائیل" داشته باشند، بلکه باری بر دوش آن نیز خواهند بود.
نمونه اخیر آن تحولاتی بود که میان انصارالله و امارات متحده عربی اتفاق افتاد. گذشته از اینها، نکته بسیار عجیب این است که دولت امارات از بدو تاسیس خود تا به امروز به عنوان دولتی نوپا، ده ها میلیارد دلار موشک، جنگنده، سلاح و فناوری نظامی خریداری کرد، اما در اولین درگیری مستقیم با انصارالله، فریاد کمک خواهی سر داد و آمریکایی ها برای حمایت از آن، کشتی، موشک و جنگنده فرستادند. انگلیس و فرانسه نیز به کمک آن شتافتند و "اسرائیل" نیز به کمک فراخوانده شد.
دولت امارات در مقابل انصارالله و در اولین درگیری با آن، به ابرقدرتهای جهان و "اسرائیل" پناه برد تا از آن حمایت کنند. حال امارات و بحرین چگونه میتوانند در منطقه خلیج فارس یا جای دیگر، به اسرائیلی ها کمک نظامی کنند؟
العالم: آنها به حمایت شدن از سوی رژیم صهیونیستی امید دارند؟
نصرالله: آنها امیدشان را از شن و در بهترین حالت از شیشه میسازند!
العالم: به تهدیدهای اسرائیلی علیه حزبالله میپردازیم. امنیت ملی رژیم صهیونیستی آتشی که اطرافش را گرفته، یعنی موشکهای نقطه زن حزبالله، را هدف قرار داده و توصیه کرده که گزینه نظامی برای حمله به حزبالله آماده شود تا این موشکها را از بین ببرند. آیا این ارزیابی منطقی است؟ پاسخ شما به آن چیست؟ بخصوص اینکه این تهدیدی آشکار به استفاده از گزینه نظامی علیه حزبالله است.
نصرالله: آنها همیشه در حال تهدید کردن هستند. لبنان از سال 1948 یعنی پیش از به وجود آمدن حزب الله و حتی پیش از به دنیا آمدن من و شما، همواره در معرض تهدید بوده است. از همان زمان دشمن اسرائیلی لبنان را تهدید می کرد و این تهدیدها همچنان ادامه دارد. در موضوع مقاومت این تهدیدها مشخص هستند و ما با آن برخوردی جدی داریم. ما با تهدیدها صرفا به عنوان یک جنگ روانی برخورد نمی کنیم ، البته شکی نیست که جنگ روانی است، اما آنها را جدی میگیریم. حال آیا آنها قادر به عملی کردن تهدیدهای خود هستند؟ یعنی مثلا وقتی "اسرائیل" میگوید که میخواهم موشکهای نقطه زن حزبالله را به طور کامل از بین ببرم، آیا از تعداد این موشکها اطلاع دارد؟ آیا از مکان آنها چیزی میداند؟ این موشکها در یک، دو، سه یا چهار محل ذخیره نشدهاند تا اسرائیلیها بتوانند بیایند، آنها را نابود کنند و این ماجرا را خاتمه دهند.
**
اما چون به نتایج مطمئن نیستند و از حجم واکنش ها در هراسند.. از شکست خیلی واهمه دارند.. از شکست و چیزی بزرگتر از شکست می ترسند.. آنها به اقدامی با چنین حجمی متوسل نمی شوند. مکانیزم های آنها جای دیگری است، و همان چیزی است که در سال های گذشته درباره آن صحبت کردیم و هنوز هم وجود دارد: فشار اقتصادی، محاصره اقتصادی، که لبنان را به عنوان یک دولت، ملت و مردم به سقوط اقتصادی.. ناامنی و به آنچه انقلاب مردمی علیه مقاومت می خوانند، سوق داد.
یعنی فشار اعم از فشارهای بین المللی، منطقه ای، استفاده از مسائل معیشتی، مالی و اقتصادی... شاید بتوانند به این نتیجه برسند که می گوید - این سلاح را بگیر- اگر به خاطر داشته باشید چند ماه پیش گانتز وزیر جنگ دشمن صهیونیستی به فرانسه رفت و صحبت شد که فرانسوی ها می خواهند به لبنان کمک کنند وکنفرانس بین المللی تشکیل دهند. و امثال اینها..
او به فرانسه رفت و با مکرون رئیس جمهور ملاقات کرد. این چیزی است که در رسانه ها گفته شد و اطلاعات بخصوصی از آن درز نکرد.. وی اعلام کرد که من به فرانسه آمدم و از مقامات فرانسوی خواستم که هیچ گونه اقتصادی یا مالی به لبنان ارائه نکنند جز در ازای این نتیجه... حداقل "مشکل موشک های نقطه زن را برای ما حل کنند... اگر او راهی برای حل مشکل موشک های نقطه زن داشت به فرانسه نمی رفت.
برای انجام این کار از مدتها قبل، در اشکال نظامی یا امنیتی این کار را انجام می داد. میدانید که اسرائیلیها گزینههایی از این دست دارند، اما آنها به خوبی میدانند که به نتیجهای نمیرسد، نگاه آنها همچنان روی وضعیت داخلی لبنان مانند وضعیت اقتصادی..و وضعیت مردم متمرکز است و تا الان به شدت ناامید شده اند، حتی برای انتخابات پارلمانی شرط بندی کرده بودند که اگر فرصت شد، در موردش صحبت می کنیم، از آخرین آنها می گویم:
اینها توهم است ... مقاومت امروز یعنی حضور، استقبال بزرگ مردمی از آن، قدرت اجتماعی اش، قدرت مردمی آن، حضورش، انسجام، اتحادش، صلابتش، اعتماد به نفس و روحیه اش. نظر شخصی من است که ما موضوع خطر را به مقاومت منتقل کرده ایم، اما این بدان معنا نیست که من بروم بخوابم، ما محتاط و حاضر خواهیم بود.
==
* غافلگیری های ما همواره وجود دارد
العالم: از سوی دیگر، جناب سید پس از موشک های نقطه زن و ورود به الجلیل و 100 هزار جنگنده، آیا در این زمان غافلگیری برای اشغالگران اسرائیلی وجود دارد؟
نصرالله: غافلگیری های ما همواره وجود دارد، به طبع آنچه را که برای شما آشکار کنم غافلگیری نخواهدبود ... همیشه همانطور که همه ما در حزب الله می گوییم دنبال جنگ نیستیم. ما هشدارها، عواقب و آثار جنگ را درک می کنیم، اما از آن نمی ترسیم، در برابر تهدیدات تسلیم نمی شویم. ما به خاطر تهدید به جنگ، از کشورمان و منافع ملی خود دست نمی کشیم. به هر حال
مسلماً عواملی غافلگیری دشمن وجود دارد، اما البته در طول سالیان تحولات بدست آمده است، مثلاً مهمترین تحولی که اسرائیلی ها شروع به صحبت در مورد آن کردند. مدتی است که در فکر ارائه گزارش مفصل بودم. اما هنوز فرصت نشده.. موضوعی است که شروع کردیم یعنی پدافند هوایی، بعد از یک حادثه که خساراتی به حومه جنوبی وارد شد، اعلام کردیم که با پهپاد با این موضوع مقابله خواهیم کرد و ما برای اولین بار در مقاومت اسلامی پدافند هوایی را فعال کردیم که تاکنون نتایج بسیار خوبی داشته است.
البته اگر پهپادها سقوط کند بهتر است اما هدف فقط پایین انداختن پهپاد ها نیست بلکه رفع خطر و تهدید آنهاست و مهم ترین خطر برای آنها در زمان صلح جنبه اطلاعاتی است. پهپادها پایین می آمدند و جزئیات روزانه را در طول روز پوشش می داند و ضبط می کردند.
در طول دو سال گذشته یعنی از زمانی که این رویه را شروع کردیم به شما و بینندگان محترم می گویم که این حرکت اسراییلی کاهش چشمگیری داشته است، بسیار بسیار زیاد، البته برادران می توانند انشاءالله گزارش تهیه کنند و آن را با اعداد و جزئیات منتشر کنید.
مثلاً در منطقه بقاع که پهپادها روزانه و در محدودههای مختلف به پرواز درمی آمدند، گاهی یک ماه میگذرد، دو ماه، سه ماه میگذرد و حتی یک پهپاد هم نمیآید البته این موضوع از زمانی که دشمن شروع به فرستادن پهپاد به آسمان لبنان کرد، سابقه نداشته است. این مسئله در جنوب نیز کاهش چشمگیری داشته است، البته در جنوب نمی توانم ادعا کنم که ظرف یکی دو هفته هیچ پهپادی مشاهده نشده است.
العالم: جناب سید الان فقط در مورد سلاح های ضد پهپاد صحبت می کنید.. رسانه های دشمن صحبت می کنند.. از بخش اطلاعات ارتش اسرائیل گزارش شده که حزب الله دارای سامانه های واقعی پدافند هوایی است و صحبت از موشک های SA8 و SA17 روسی به میان آمده است.. امکان دارد که جنابعالی در این مورد صحبت کنید؟
نصرالله: البته در مورد آن چیزی نمی گویم (می خندد) همه اینها - اگر وجود داشته باشد - نشان داده می شود.
العالم: آنها از پدافند هوایی صحبت می کنند.. هواپیماهای جنگی نه فقط پهپاد..
نصرالله: همه چیز ممکن است.. همه چیز احتمال دارد. داشتن هر سلاحی که بتواند از این کشور و این مردم در مقابل اسرائیل دفاع کند.
العالم: آیا می توان گفت اکنون قواعد درگیری هوایی با دشمن اسرائیلی تغییر کرده است؟
نصرالله: بخشی از آن تغییر کرده است و آنچه من گفتم یعنی فعال سازی.. وقتی می گویید تغییر کرد یعنی ما به سمت فعال شدن رفتیم.. «فعال سازی در مقابل پهپادها» این تصمیم از زمان حادثه سقوط پهپادها بر فراز حومه جنوبی گرفته شده است یعنی سرنگون شده است.
العالم: این روزها حمله های گسترده و سازمان یافته ای از داخل و خارج به حزب الله صورت می گیرد. برخی حزب الله را متهم می کنند که یک حزب ایرانی است نه لبنانی، آنها ادعا میکنند که شما هیچ تعهد و وابستگی ملی به لبنان ندارید، پاسخ شما چیست؟
سیدحسن نصرالله: ما این قبیل سخنان را از الان تا زمان برگزاری انتخابات به وفور خواهیم شنید اما این ادعاها جدید نیستند و از قدیم مطرح بوده اند و سخنان بی سر و تهی هستند اما من می خواهم پاسخی علمی به این موضوع بدهم. می خواهم بگویم این حزب در لبنان حضور دارد و به جز انبوه نهادها و تشکیلات دیگر، صد هزار رزمنده دارد.
اگر یک حزبی با تمام تشکیلات و نهادها و توده هوادارانش می گوید من لبنانی هستم اما متهم می شود به اینکه ایرانی است یا سعودی یا آمریکایی، قطعا در نهایت معیارهایی وجود دارند. طبق چه معیاری و تحت چه عنوانی می گویند فلان حزب لبنانی است یا غیر لبنانی. طبق ابتدایی ترین و ساده ترین معیارها، همه رهبران، اعضا و کادرهای حزب الله اعم از زن و مرد و پیر و جوان همه و همه لبنانی هستند آنها از وقتی که لبنان به وجود آمده است و تابعیت لبنانی وجود داشته است، هویت و تابعیت لبنانی داشته اند.
لبنانی ها از صدها سال پیش در این کشور حضور داشته اند و این یک معیار است و اگر کافی نیست باید بگوییم رهبرانی که برای حزبالله تصمیم گیری می کنند و عملیات ها و نهادهای آن را اداره می کنند، اگر ایرانی هستند، پس غیر لبنانی هستند و این حزب هم لبنانی نیست یا حزبی دو تابعیتی است که این، غیر ممکن است. حزب الله از فرق سر تا نوک پا لبنانی و همه اعضایش لبنانی هستند.
دومین معیار و مهمترین آن، این است که این حزب یا گروه یا جماعت، برای منافع لبنان فعالیت می کند یا کشوری دیگر؟ این یک معیار مهم و اصلی است. زیرا در مرحله ادعا همه حزب ها، خود را لبنانی می دانند، اما معیار واقعی (در این ادعا ) این است که وابسته به این کشور و تاریخ و فرهنگ و بافت اجتماعی باشد که اگر اینگونه باشد جواب آری است و معیار این است که آیا برای منافع ملی این کشور تلاش می کنید یا منافع کشورهای دیگر.
حال طبق این معیار آیا ارتش آنتوان لحد، لبنانی است یا یک سازمان یا حزب لبنانی است، قطعا نه. این ارتش یک ارتش مزدور است که به طور کامل در خدمت رژیم صهیونیستی است که در نوار مرزی اشغال شده در آن زمان، برای "اسرائیل" کار می کرد. لذا به نفع این رژیم و در خدمت آن است. بنابراین معیار، در اینجا منافع ملی است.
اینجا ماجرایی را تعریف می کنم. یک بار در سال 2006 قبل از آغاز جنگ، دور یک میز جمع بودیم. همه حاضر بودند. در این گفتگو (نمایندگان) پارلمان به ریاست نبیه بری هم حضور داشتند و من هم بودم. بحث درباره رابطه با ایران و وابستگی و تصمیمات سیاسی و غیره بود. من به آنها گفتم بسیار خوب، معیار ملی بودن و لبنانی بود این حزب را می خواهید آیا این حزب به دنبال منافع کشور خودش بوده یا کشورهای دیگر. آیا می توانید حتی یک مثال بیاورید که حزب الله از زمان تأسیسش در سال 1988 تا امروز حتی یک بار هم به نفع ایران کار کرده باشد. ایران و نه برای مصلحت لبنان، برای من مثالی بیاورید، کسی جواب نداد، نیم ساعت بعد که قضیه تمام شد، یکی از آنها یادش آمد که مثالی وجود دارد، نبیه بری از او خواست صحبت کند. او در پاسخ گفت هواپیمای TW800 در دهه هشتاد قرن بیستم از فرودگاه بیروت ربوده شد و ادعا شد که این اقدام به مصلحت ایران است، خواستم که پاسخ وی را بدهم اما بری از من خواست که منتظرم بمانم و خودش پاسخ داد.
به او گفت که موضوع ارتباطی به سید ندارد، بلکه عده ای این هواپیما را ربودند و من با آنها برای حل این مشکل گفت وگو کردم که یکی از نتایج آن آزادی هزاران زندانی لبنانی در انصار و عتلیت بود. لذا ایران هیچ ربطی به این موضوع ندارد، آن شخص ساکت شد و نتوانست جواب دهد، به آنها بارها گفتم که اگر موضع، عملکرد، رفتار یا اقدامی از سوی حزب الله را به یاد دارند که به نفع لبنان نبوده و به نفع ایران بوده را بگوید و آن را یادآوری کند، این موضوع در سال 2006 روی داد.
الان در فوریه 2022 این سوال را برای همه کسانی مطرح می کنم که متهم میکنند و صحبت میکنند، من مشکلی با این موضوع ندارم که صحبت کنند، آنچه می گویند هیچ تاثیری ندارد، اما اگر بخواهیم با منطق صحبت کنیم، یک نفر بیاید بگوید: ای سید، ای حزب الله شما فلان کار را انجام دادید که به نفع لبنان نبود بلکه به نفع ایران بود، یک مثال بیاورند.
مهمترین چیزی که بیانگر رابطه ما و اتکای ما به جمهوری اسلامی ایران است، مقاومت است، مقاومت در لبنان یک مصلحت بزرگ ملی است، آن، مصلحت حاکمیت، امنیت، موجودیت، عزت و آزادی است. برخی ما را متهم می کنند که این موضوع بدان معنا نیست که ما یک حزب لبنانی هستیم بلکه لبنانی تر از هر موضوع دیگری هستیم، من می گویم در واقع ما خودمان تصمیماتمان را می گیریم، این مشکلی است که در سیاست در لبنان به آن اهمیت نمی دهند، مثلا آنها تصورشان بر اساس رفتار کشورها با احزاب است و موضوعات را با معیارهای قدیمی مقایسه می کنند.
زمانی که در آخرین سخنرانی در مراسم سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه پادشاه عربستان سعودی سخن طفتم، آنها تصور کردند که مذاکرات بین ایران و عربستان شکست خورده است، سید نصرالله به پادشاه سعودی پاسخ داد. اما برخی از آنها فکر می کردند که امور در وین روشن نیست. امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران فردای آن روز گفت که مذاکرات با عربستان ادامه دارد و تدابیری برای روابط با عربستان سعودی ترسیم شده است.
اینجا بود که بهانه شان در لبنان خنثی شد، گاهی می گویند که میان حزب الله و ایران اختلاف وجود دارد، برخی می گویند که نقش ها را تقسیم می کنند تا اشتباهاتشان را توجیه کنند، زیرا اصلی که به آن استناد می کنند، ادعاهای نادرست است، زیرا تصمیمات حزب الله، لبنانی و بر اساس منافع کشور و ملت است، بنابرین ایران می تواند دوست این کشور یا هر کشور دیگری باشد که ما با آن دوست نباشیم.
دوستی جمهوری اسلامی با یک کشور شما را ملزم به این دوستی نمی کند. ما بر اساس اصول، محاسبات و منافع کشورمان با این کشور یا آن کشور دوست هستیم، بنابراین آنها اشتباه ارزیابی می کنند زیرا نمی توانند بفهمند که حزب الله خودش تصمیم گیرنده است.
در یمن انصارالله و رهبری انصارالله تصمیم گیرنده هستند نه ایران که به آنها بگوید این کار را انجام بده یا انجام نده یا به آنها چیزی را دیکته کند، همچنین وقتی به عرصه های دیگر می رویم، اینگونه است، نتیجه این سردرگمی آن است که به اشتباه مسائل را تحلیل می کنند و تصمیمات اشتباه اتخاذ می کنند.
معروف است که ما در حزب واقعیت ها را متواضعانه می گوییم. واقعیتی که باید بررسی شود آن است که این لبنانی است یا غیر لبنانی یا این حزب لبنانی است یا غیرلبنانی، برخی احزاب و اشخاص در لبنان از دستورات سفارتخانه ها پیروی می کنند و به دستورات سفارتخانه ها پایبند هستند و علیه مقاومتی که از حاکمیت ، نعمت ها، آب ها و مرزهای لبنان دفاع می کند، توطئه می کنند. من می خواهم با شما موضوع را بررسی کنم، آیا تو لبنانی هستی یا غیرلبنانی، اما ما این مساله را بررسی نمی کنیم، و اتهام زنی نمی کنیم، نمی گوییم که این حزب آمریکایی است یا این حزب سعودی است یا این حزب اماراتی است یا غیره، زیرا باعث می شود احساس کنی وارد دور باطلی شده ای که بی ارزش است.
العالم: اینجا به ایران و نقش آن می پردازم، جمهوری اسلامی ایران همواره گفته که بر اساس مسئولیت هایش از ثبات، حاکمیت، دولت، ملت، مقاومت و حقوق لبنان در محافل بین المللی و دیپلماتیک دفاع می کند و در امور داخلی لبنان دخالت نمی کند و آماده ارائه کمک در صورت درخواست دولت لبنان در بحران فعلی اش است، در مقابل می بینیم که اصطلاحات عجیب و غریبی علیه ایران مطرح می شود و گفته می شود که ایران بر لبنان سیطره دارد و یا نفوذ ایران و مسائل مشابه...
سیدحسن نصرالله: آنها چیزی ندارند، گروهی که با مقاومت لبنان دشمنی می ورزد، بیایید از قبل از سال 2005 سخن بگوییم، چون قبل از آن درباره حضور سوریه حرف می زنند و اینکه مانع ما شدند و غیره، شما از سال 2005 در حیات سیاسی در مجلس نمایندگان و دولت حضور دارید و در ادارات آن در داخل و خارج آن وقت اینها می گویند که برای لبنان چه کار کرده اید، من این سوال را از یک نفر نمی پرسم، بلکه از تمام گروهی می پرسم که الان برنامه ای برای نجات لبنان ندارند تا بگویید چگونه می خواهید لبنان را از مشکلاتی نجات دهید که از آن رنج می برد مانند پرونده اقتصادی و مالی، آنها برنامه ای جز حمله به مقاومت، حزب الله و ایران و شعاردادن ندارند.
بگذارید بگویند از سال 2005 تا کنون چه کرده اند. بگذارید مردم دستاوردهای شما را حس کنند، غیر از سر و صدا، اتهام زدن، درگیری ها و گاهی اوقات قرار دادن کشور در آستانه جنگ داخلی چه کار کردید. در حالی که از سال 2005 تاکنون توانسته ایم دستاوردهای محسوسی را در سطوح مختلف به کشور و مردم خود ارائه کرده ایم که می توانیم آن را ذکر کنیم، مشکل اینجاست که اینها همان دیگران هستند، من درباره دشمنان یا مخالفان صحبت می کنم و می توان درباره این عبارت مسامحه کرد که آنها دشمنان هستند، اما آنها واقعا مانند دشمن رفتار می کنند و یا روحیه دشمن و با اندیشه دشمن و با اصطلاحات دشمن، وقتی از آنها سوال می کنیم که چه دستاوردهایی دارند و چه برنامههایی دارند، پاسخ می دهند که باید سلاح مقاومت را تحویل دهید، آیا این همان طرفی است که می خواهد کشور را نجات دهد؟
او هیچ چیز دیگری برای ارائه ندارد، بنابراین در این موضوع، ما پیش بینی می کنیم که شعارهای بیشتر، اتهام زنی و توهین های بیشتری انجام شود، آنها می دانند که این درست نیست. اما در امتحان حاکمیت و استقلال و آزادی، آنها مدتهای مدید است که شکست خورده اند، ما نیازی نداریم که بگوییم ببینید، آنها درباره این موضوع یا آن موضوع ساکت شدند، اما امروز باید آن را یادآوری کرد.
مثلاً در پرونده انتخابات مجلس یا هر پرونده دیگری همه می دانند که سفارت آمریکا دخالت می کند، هیچ رازی وجود ندارد، سفیر آمریکا در رسانه ها درباره انتخابات مجلس صحبت می کند و با رهبران سیاسی دیدار می کند، در پایان دیدار، آنها درباره انتخابات صحبت می کنند، هیئت هایی از سفارت آمریکا در کشور پرسه می زنند و در موضوع انتخابات دخالت می کنند، بنابراین من با صداقت می گویم که سفارت سفارت ایران از سفیر گرفته تا جوان ترین کارمند سفارت در انتخابات لبنان دخالت نمی کند و هیچ طرف ایرانی وجود ندارد که در انتخابات ما دخالت کند و این موضوع به حزب الله واگذار شده است.
العالم: ما میخواهیم در مورد علت هجمه شدید علیه مقاومت و حزب الله لبنان صحبت کنیم، اما در مقابل ایران، آمریکا در لبنان است و حضرتعالی در مورد نفوذ آمریکا به نهادها و موسسات صحبت کردهاید. ارزیابی شما در مورد نفوذ امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در لبنان و نقش سفارت آمریکا در لبنان که بزرگترین سفارت در منطقه به شمار میرود، چه است؟ آمریکاییها چه می خواهند؟
سیدحسن نصرالله: البته نفوذ آمریکا در لبنان وجود دارد و ما نمیخواهیم مانند آنها درگیر جنجالهای رسانهای باشیم، آنها از اشغالگری ایران صحبت میکنند و این حرف مضحک است ولی ما پاسخ میدهیم و میگوییم نه. بحث اشغالگری آمریکا در لبنان مطح نیست، اما نفوذ آمریکا در لبنان وجود دارد، این درست است، نفوذ سیاسی، نفوذ مالی نظامی و امنیتی.
مثلاً با توجه به نفوذ مالی، آیا بانک مرکزی می تواند از هر محدودیت، کنترل یا جزئیاتی که توسط وزارت خزانه داری آمریکا دیکته می شود، فراتر رود و این تسلیم مطلق است. کل سیستم بانکی لبنان تابع تصمیمات خزانه داری آمریکاست و این معلوم است که از آمریکا دستور حذف حساب فلانی را میگیرد و بلافاصله حذف می شود و در مورد آن بحث نمیکنند. معاون وزیر خزانه داری یا معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور مالی برای جمع آوری رؤسای بانکها و مراجع ذی ربط در امور مالی و پولی حاضر می شود و در حین اجرای تصمیمات خود را به اطلاع آنها می رساند و آنها (مسئولان بانکی لبنان) هم اجرا می کنند.
در بحث سیاسی بازتاب اقتصادی دارد، مثلاً حتی برای وارد کردن محموله گازوئیل با دشواری زیادی مواجه شدیم. می گفتند چگونه کشتیهای حامل گازوئیل را از فاصله 270 کیلومتری منطقه بقاع به بانیاس میآورید، چون نمی توان کشتی را از سواحل لبنان آورد و آمریکا هم اجازه نمیدهد. این اسمش نفوذ سیاسی است و دولت لبنان میگوید ما نمیتوانیم این موضوع را تحمل کنیم و آنها مشخص میکنند که ما به تنهایی چشم خود را بر روی سواحل لبنان بستهایم، بلکه رسماً به ما خطاب کردند که خجالت میکشند و اینکه ممکن است دولت لبنان تا این حد سقوط کند، کشتی بیاورد تا گازوئیل بفروشد، با قیمتی ارزان تر از بازار، ممکن است دولت لبنان سقوط کند و این نفوذ سیاسی آمریکا محسوب می شود.
با توجه به بحث نظامی، نیروهای آمریکایی در لبنان حضور ندارند، پایگاه های نظامی آمریکا در لبنان وجود ندارد، بلکه برخی افسران و تعدادی سرباز هستند که از سفارت یا مستشاران ارتش لبنان محافظت می کنند.
مشخص است که تعداد محدودی وجود دارند، اما حضور دائمی در نهاد نظامی دارند که در آن افسران و ژنرال های آمریکایی در وزارت دفاع لبنان نشسته اند و خدا می داند که در چه سطحی در تشکیلات نظامی لبنان دخالت می کنند، حضور دارند و این کاملا علنی است و پنهانی نیست.
همچنین سفیر آمریکا همیشه در لبنان حضور دارد، بنابراین حتی اگر یک قایق و یا هلیکوپتر کوچکی وارد لبنان شود، سفیر آمریکایی باید حضور داشته باشد (در همه امور لبنان دخالت میکند) و بلافاصله به ارتش لبنان میچسبد و این امری نه عادی و نه خوب تلقی میشود و لذا رصدهای جدی روی این مسئله وجود دارد و باید به آن رسیدگی شود اما مهم ترین موضوع بحث امنیت است، همه می دانیم که سفارت آمریکا در لبنان مرکز اصلی سیا نه در سطح لبنان بلکه در سطح منطقه است. سفارت آمریکا در لبنان برای لبنان ساخته نشده برای کل منطقه است. یک سفارت بزرگ در عراق و یک سفارت بزرگ در لبنان وجود دارد. بنابراین تنها سفارت لبنان دغدغه آمریکا نیست، بلکه نفوذ امنیتی، به کارگیری افراد از سوی سازمان سیا و مخبرانی است که فعالیت (جاسوسی) میکنند.
ما میگوییم اطلاعات مرکزی آمریکا که در سطح خاصی در لبنان فعالیت میکند، به سفارت آمریکا در عوکار (شرق بیروت) تبدیل شد و لبنانیها را برای جمع آوری اطلاعات نظامی که اسرائیلیها به آن نیاز دارند و سیا به آن نیازی ندارد، جذب میکند. بنابراین ما با نفوذ سیاسی، امنیتی، مالی و اقتصادی مواجه هستیم و هرکس می گوید ما یک کشور مستقل می خواهیم و از حاکمیت، آزادی و استقلال صحبت می کند، باید با این نفوذ مخرب مقابله کند.
العالم: طی سالهای گذشته تحریمهایی علیه حزب الله اعمال شده است که آخرین آن تحریمها علیه برخی از لبنانیها از جمله تاجر عادل دیاب و دیگران و یک شرکت مسافرتی بود، تاثیر این تحریمها بر حزبالله به ویژه مقاومت چیست؟
سیدحسن نصرالله: اگر کسی ادعا کند که این مجازاتها هیچ اثری ندارد و با جوهری که در آن نوشته شده برابری نمی کند، این ادعا بی پایه و اساس است، بنابراین این تحریمها آسیب میرساند، به عنوان مثال با این تحریمها در حق تجار و بازرگانان ظلم می شود نه اموال و دارایی آنها برای حزب الله است و نه آنها با حزب الله شریک هستند و حزب الله را تامین مالی نمیکنند و کافی است که طرفدار مقاومت و یا حامی یا دوست باشند تا در این مورد ظلم واقع شوند، پس طبیعی است که متضرر می شوند، بانک ها برای آنها مشکل ایجاد می کنند و تجارتشان مختل می شود.
در مورد ادعای آنها مبنی بر اینکه تحریمها مانع حزب الله می شود، قبلاً گفتم که حزب الله پروژه های اقتصادی یا شرکت های تجاری ندارد تا تحت تأثیر این تحریم ها قرار بگیرد. حزب الله در خارج از کشور هم مال و اموال و املاکی ندارد و اینکه حزب الله به عنوان یک حزب ممکن است به عنوان یک محیط تحت تأثیر قرار گیرد و دوستان آسیب ببینند و برخی از کسانی که مبلغی را به حزب الله کمک می کنند از انجام آن به دلیل تحریمها اکراه داشته باشند، اما در هر صورت حجم کمک هایی که قبلا ارائه شد و در حال حاضر ارائه میشود تا زمانی که تبعات منفی و خطرناکی از خود بر جای نگذارند، در اختیار حزب الله قرار می گیرند. بنابراین تاثیر اساسی در مسیر حزب الله و راه حزب الله ندارند. بنابراین میگوییم که تحریمها بدون شک برای برخی از محیطها مضر است، اما نمیتواند بر توسعه و تداوم حزب الله تأثیر منفی بگذارد و بیش از آنکه تأثیر مادی داشته باشد، تأثیر روحی و اخلاقی دارد.
انتهای پیام