حسنعلی بختیار نصرآبادی، امروز(شنبه، ۱۶ بهمنماه) در برنامه پاسخ به نیازهای معنوی انسان امروز، دیدگاه تطبیقی نهجالبلاغه و مکاتب اومانیسم،لیبرالیسم و مارکسیسم، اظهار کرد: انقلاب معرفت شناسی که از کانت شروع شد، دنبال صورتها یا ایدهآلهای ثابتی میگشت تا انسان را با حقایق انطباق دهد. کانت از یک دیدگاه دیگر از حقیقتشناسی به سمت حرکت معرفتی آمد. کانت شناخت ناپیداها را بررسی کرد، به طوری که به شناخت ناب اشیا بیرونی راهی نداریم.
وی افزود: اگر تربیت تغییر در شناخت انسان را به وجود آوریم، این تغییر در اراده شخص تأثیرگذار است. بعد از رنسانس، انسان جانشین خداوند شد و انسان با شناخت هستی قصد حاکم کردن خود با طبیعت داشت و فلسفه از معنای گذشته دور شد و بشر به این نتیجه رسید که تفکرات قبلیاش از روی جهل و خرافات بوده و باید علم در اندیشههای انسان حاکم باشد.
به گزارش ایسنا، این استاد فلسفه ادامه داد: داروینیسم اجتماعی وارد تعلیم و تربیت شد و حقیقت را به شکل نسبی بیان کرد و ارزشها را زیر سؤال برد و اینطور استدلال کرد که ارزش باید در عمل کارآمد باشد. ارزش به مقدار مفید بودن به شیء است. این اندیشهها در کنگره وین مطرح شد و بحث به این نتیجه رسیدند که علوم ریاضی و تجربی جانشین علوم دیگر شود و اندیشههای نامربوط دیگر از ذهن بشر بیرون رود.
بختیار نصرآبادی گفت: هگل اندیشه جبرگرایی در انسان را مطرح کرد و تکاملگرایی در اندیشههای برخی افراد دیگر هم بود. بنابراین آزادی انسان دیده شد و انسانی که در تاریخ به دنیا بیاید، این انسانِ تاریخی است و عمل او باید باورمند باشد. آیا تاریخ جبر است و انسان در میدان تاریخی پیاده میشود یا میدان اختیار به او داده میشود؟ اگزیستانسیالیسمها این اختیار را به انسان دادند و انسانگرا بودند به طوری که هستی انسان را مرکز و غایت همه مسائل میدانند. جوان امروزی مولوی را با دید امروز میشناسد و بازخوانی اندیشههای او را باید در نظر بگیریم.
همچنین حجتالاسلام احمد فعال اصفهانی، استاد حوزه و دانشگاه گفت: در نهجالبلاغه بهعنوان یک متن دینی با یک نظام معنایی خاصی مواجه میشویم. پس وقتی میخواهیم به انسان و نیازهای او نگاه کنیم، باید آنچه را که در منظر الهی است، تبیین کنیم. حضرت علی(ع) به شیوههای خلق انسان پرداخته و در خطبه اول نهجالبلاغه میفرمایند: «وقتی خدا در روح انسان دمید معنای انسانیت شکل گرفت که در نام وحی با انسانی صحبت میکنیم که هویت الهی دارد و نمیتوان او را از خدا جدا کرد».
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: امام علی(ع) میفرمایند: «خداوند در وجود انسان توانمندیهایی ایجاد کرده است و یک نوع فکر که میتواند مفاهیم خاصی را خلق کند». خداوند متعال یک نوع قوهای به نام معرفت و شناخت در انسان به وجود آورد و نقطه امتیاز انسان در متون وحیانی همین معرفت است. در درون انسان یک نوع فطرت وجود دارد که نیازمند پرورش و حفظ کردن است.
وی ادامه داد: چرخهای که قرار است انسان را نگه دارد قوه تعقل را در وجود انسان نگه میدارد و یکی از نکات دین حفظ همین نکته است. قوه عاقله انسان او را متوجه میکند که رابطه هویتی میان تو و خالق وجود دارد و اگر این هویت گرفته شود، برگشتن به راه کار سختی است.
فعال اصفهانی افزود: اگر متصل به خدا شدیم عمیق میبینیم که در نهجالبلاغه به این مهم اشاره شده است. سلامت انسان در پدیدههای اجتماعی وابسته به این است که تصویر را عمیقتر نگاه کند و انسان امروزی به شدت دچار ظاهربینی شده است.
در ادامه بختیار نصرآبادی گفت: انسانِ محصولِ نهجالبلاغه، خداوند را یگانه و تمام هستی را از آن خدا میبیند. انسان نهجالبلاغه جهان را به شکل شاهد و مشهودی میبیند و این یعنی همه چیز در محضر خدا است. این انسان وقتی به هستی نگاه میکند، هستی را محیط و محاطی میبیند و نمیتواند غیرمسئولانه با این جهان برخورد کند، آن هم در جهانی که هیچچیز در آن به جز ذات الله، پایدار نیست.
وی افزود: این بینشها در نهجالبلاغه در خطبههای مختلف دیده میشود. اندیشه و انگیزه اجتماعی، نوعی ایفای رسالت است و چنین انسانی رسالت خود را در برابر انسانها میبیند. این انگیزه الهی، رسیدن به رضوان الهی است. چنین انسانی، تجلی شخصیتی انسان دنیا و آخرت را در خود جمع کرده و امیدوارانه به آخرت نگاه میکند.
این استاد فلسفه گفت: انسان نهجالبلاغه سادگی و آراستگی و خودجوشی زیادی دارد و ارزشهای مثبت را مسیر راه خود میبیند و تلاش و توکل را سرلوحه خود میداند و به مصوبات عالم یقین دارد و با حداکثر تلاش کار میکند. در میدان احساسی، معتقدم انسان آزاد است و تاریخمندی باید قابل تجربه و لمس باشد. در جنگ تحمیلی این ارزشها در میدان تجلی یافت و خروجی انسان نهجالبلاغه در جنگ دیده شد.
در ادامه فعال اصفهانی در پاسخ به این سؤال که کتابِ ۱۴۰۰ سال قبل منطبق با انسان امروز است؟ گفت: انسان در طول تاریخ بشریت تفکرات مختلفی داشته است و یک فکر و نظام فکری در طول تاریخ بشر وجود داشته و در طول تاریخ انسان با همین توانمندیها اندیشههایی را ایجاد کرده است.
وی افزود: اندیشه امام علی(ع) چون متصل به نظام وحیانی است میتواند الگوی کاملی باشد. در دین انسان را کنار نمیکشیم و وسط میدان با او کار داریم. آنچه که ما شاهد هستیم انسان در طول تاریخ در میدان زندگی میکرده و این فکری است که در طول تاریخ بشر وجود داشته است.
فعال اصفهانی تصریح کرد: افکار و اندیشه انسانها را دنبال خود میکشاند و حضرت علی (ع) در خطبه ۱۷ میفرمایند: «انسان مادیگرا رابطهاش با جریان وحیانی قطع است. امیر مؤمنان میفرمایند همه فضایل انسانی در وجود انسان است و دستههای دیگر انسان به شکلی هستند که در نسل امروز مشاهده میکنیم».
انتهای پیام