به گزارش ایسنا به نقل از دفتر ارتباطات سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، محمدعلی کی نژاد که در کاری مشترک با همکاری آزیتا بلالی اسکویی به تبیین الزامات فرهنگی سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخته است، اظهار کرد: فرهنگ یکی از حوزه های تاثیرگذار در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که می بایست به عنوان یک الزام اساسی مدنظر قرار گیرد.
وی با تاکید بر اینکه مهندسی فرهنگی یکی از راهبردهای مهم در راستای مدیریت فرهنگ برای پیشرفت است، گفت: این مهم همواره مورد تاکید رهبری معظم انقلاب بوده است.
مشروح این کار مشترک استاد دانشگاه صنعتی سهند و دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز را در ادامه بخوانید.
بررسی و تامل در بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری، اهمیت بایسته ها و الزامات فرهنگی را در تمام زمینهها به ویژه در تبیین الگوهای اجرایی سند اسلامی ایرانی پیشرفت بیش از پیش نمایان می سازد. اصلی ترین منبع و مرجع در راستای مباحث مرتبط با سند الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی و الزامات اجرایی آن، بیانات عالمانه مقام معظم رهبری است که به روشنی مسیر را ترسیم می نماید.
در عملیاتی کردن این الگو باید به برخی از جنبه ها توجه کرد تا از سوی صاحب نظران کشورمان و برگرفته از بطن نیازهای بومی و متناسب با ارزش های اسلامی باشد. برنامه ریزی برای پیشرفت باید به ابعاد مادی و معنوی به صورت عمیق و متناسب با رهنمودهای رهبری توجه کند تا جنبه های فرهنگ اسلامی ایرانی عمیقا در بطن این برنامه ریزی ها مد نظر قرار گیرد.
ما به دنبال بررسی نقش الزامات فرهنگی در تبیین بایسته های اجرایی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی و به دنبال پاسخ به این دو پرسش است که الزامات فرهنگی موثر در اجرای الگو چیست و اهم زمینه ها و شرایطی که برای تحقق الگوی پیشرفت از منظر فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد کدام است؟
از ظاهر تا باطن نامگذاری اسم مرکز الگو
به نظر ما مهمترین ویژگی یک الگو، نشان دادن اهداف اصلی و کارکردهای یک سیستم یا مفهوم مدنظر است. مدلها می توانند دو نوع کارکرد توضیحی که به شکل اساسی با یکدیگر متفاوت هستند انجام دهند. یک مدل از یک سو می تواند توضیحی از یک بخش انتخاب شده از جهان باشد و بسته به طبیعت هدف، اینگونه مدلها یا مدلهای پدیده ها هستند یا مدلهای داده ها هستند.
از سوی دیگر یک مدل می تواند یک نظریه را از این جهت که قوانین و اصول موضوع آن را تفسیر کند، باشد. این دو می توانند در کنار هم باشند زیرا مدلهای علمی می توانند هر دو کارکرد را در یک زمان داشته باشند. بدیهی است این مفهوم از سند الگو یا مدل نمی تواند در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مقصود باشد زیرا این الگو برای توصیف و تبیین وضع موجود در ایران نیست بلکه برای تغییر و اصلاح آن است.
آنچه تناسب بیشتری با الگوی پیشرفت دارد، مدلهای نظریه ای است زیرا ما نیز درصدد تبیین یک نظریه هستیم با این تفاوت که نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت به تبیین یک واقعیت یا پدیده و سیستم خارجی نمی پردازد، بلکه اهداف و راهبردهای پیشرفت بر اساس احکام و آموزههای اسلامی و مطابق با شرایط ایران را تبیین می کند. سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک الگوی نظریه با کارکرد هنجاری است یعنی ساختاری است که به توضیح نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت که باید ایجاد شود، می پردازد.
این الگو می تواند به زبان ریاضی یا منطقی ارائه شود و لازم است که در آن از روشهای علمی امروزی برای توضیح امور پیچیده استفاده کند. این روشها از قبیل تجرید، ساده سازی و توجه به عوامل مهم و طبقه بندی و تقسیم امور و مانند آن است. نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت و تجربه است و سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم ساختاری است که به تفسیر این نظریه می پردازد به گونه ای که همه جملات نظریه در آن صدق می کند و صحیح است.
اسلام در سند
واژه اسلام در بدنه این ترکیب به این معنا است که مبانی نظری، فلسفی و انسان شناختی اسلامی بر این الگو تاثیرگذار است و اسلام و آموزه های آن یکی از ارکان اصلی آن محسوب می شود. مقام معظم رهبری در تاریخ دهم آذر ۱۳۸۹ در باب اسلامی بودن الگو می فرمایند: «این الگو مبتنی بر مبانی نظری و فلسفی اسلام و مبانی انسان شناختی اسلام استوار است به عبارت دیگر غایات، اهداف، ارزشها و شیوه های کار همه از اسلام مایه خواهد گرفت یعنی تکیه ما به مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی است. ما یک جامعه اسلامی هستیم یک حکومت اسلامی هستیم و افتخار ما به این است که می توانیم از منبع اسلام استفاده کنیم. بنابراین، اسلامی همه به این معناست. با این توصیف مبانی اسلامی نه تنها در تبیین مفاهیم الگو بلکه در راستای اجرایی کردن و الزامات آن نیز نقس اساسی و مهمی دارد.
ایران در الگو
ایران به عنوان یک کشور دارای سرزمینی پهناور با تاریخی کهن و مردمی با ضریب هوشی بالاتر از میانگین جهانی است. از نظر جغرافیایی دارای آب و هوایی متنوع و با دو دریای شمال و جنوب، برخوردار از ذخایر عظیم گاز و نفت، از نظر انسانی دارای زبان مستقل، با سابقه طولانی در تاثیرگذاری بر فرهنگ و زبان منطقه ای وسیع از خاورمیانه و شبه قاره هند است. طراحان این الگو باید این ویژگیها را در الگو مدنظر قرار دهند از این رو الگو بومی می شود. به علاوه طراحان الگو، ایرانی هستند. هر ملتی بخواهد از این الگو سرمشق بگیرد، باید ویژگیهای جغرافیایی، انسانی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فرصتها و تهدیدهای خود را در اصلاح الگو مد نظر قرار دهد.
از واژه ایرانی نباید برداشت نادرست کرد و آن را به معنای مکتب تلقی کرد؛ زیرا اولا با اسلام ناب محمدی (ص) که شعار امام (ره) ناسازگاری جدی دارد و نوعی التقاط تلقی می شود. ثانیا چنین برداشتی موجب جدایی انقلاب اسلامی از سایر ملتهای جهان اسلام است.
پیشرفت در سند
پیشرفت عبارت است از فرایند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت موجود، تبیین وضعیت مطلوب، راهبرد حرکت از وضعیت موجود به مطلوب. مقام معظم رهبری در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در تفاوت و تمایز واژه پیشرفت با توسعه غربی می فرمایند: « نکته اول این است که وقتی ما می گوییم پیشرفت، نباید توسعه به مفهوم رایج غربی تداعی بشود. امروز توسعه در اصطلاحات سیاسی و جهانی و بین المللی حرف رایجی است. ممکن است پیشرفتی که ما می گوییم با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده می شود، وجوه مشترکی داشته باشد اما در نظام واژگانی ما، کلمه پیشرفت معنای خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانی امروز غرب نبایستی اشتباه شود. آنچه ما دنبالش هستیم، لزوما توسعه غربی با همان مختصات و با همان شاخصها نیست.» لذا در این الگو پیشرفت بومی و اسلامی مد نظر رهبری می باشد.
مفهوم سند
الگوهای رایج توسعه از لحاظ مبانی عمدتا بر پایه اومانیسم و اصول غیر الهی هستند. مهم، لزوم بازشناسی الگوی پیشرفت است بنابراین می بایست الگوی پیشرفت بومی خود را متکی بر مبانی اسلامی و فرهنگ ایرانی تعریف و ارائه کنیم. تبیین سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در همه عرصه ها بر مبنای تفکر و اندیشه اسلام است به عبارت دیگر مبانی اسلام (سنت و منابع شریعت) اساس کار در طراحی این الگوست و در تمامی مراحل، این مبانی باید به صورت جامع و دقیق مد نظر قرار گیرد؛ بنابراین لازمه موضوع تحقیقات اسلامی، ارتباط وثیق و پیوسته با فضاهای تفکر و نیز رسوخ آن در میان نخبگان و گفتمان سازی در جامعه می باشد.
همان طور که پیش تر اشاره شد، شریعت اسلامی به واسطه منابع اساسی خود اصول مشخصی را وضع کرده که در راستای نیل به اهداف نهایی اسلام و نیز تسهیل و نظم بخشی به زندگی مسلمانان وجود آنها ضروری است. این اصول که در یک چهارچوب و ساختار اجتماعی منسجم ادغام شده در قالب مجموعه ای ارزش نمایان شده اما این ارزشها باید به گونه ای عملی در زندگی مسلمانان پیاده شود تا بتواند آن گونه که شایسته است بر روش حیات مسلمانان اثر گذارد به عبارت دیگر قرآن و سنت حاوی گزاره های ارزشی است که می تواند مجموعه ای از مَنِش ها را به عنوان راهنما و چارچوب برای سبک زندگی، در اختیار مسلمانان قرار دهد.
اسلام مَنِش زندگی را بیان می کند مَنِشی که از اصول و بنیانهای اسلامی به دست می آید. این مَنِشها به عنوان شیوه زندگی مطرح می شود و اصولی را جهت زندگی فرد مسلمان و روابط وی با محیط اجتماعی و مادی و به عبارت دیگر شیوه و سبک زندگی مسلمانان را تعیین می کند.
مهندسی فرهنگی
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که برگرفته از دیدگاه اسلام است به منظور اجرایی شدن، نیازمند الزامات و ضرورتهایی است که در الزامات اسناد بالادستی، سیاسی، نهادی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، فناورانه و نیروی انسانی کارآمد خلاصه می شود.
مقام معظم رهبری سال ۱۳۸۳ در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ویژگی های مدیریت فرهنگی را به این شرح بیان فرمودند: «یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول، مهندسی فرهنگ کشور است؛ یعنی مشخص کنیم فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی وحرکت عظیم درون زا و صیرورتبخش و کیفیتبخشی که فرهنگ نام دارد و در درون انسان ها و جامعه بوجود می آید، چگونه باید باشد؛ اشکالات و نواقص اش چیست و چگونه باید رفع شود؛ کندی ها و تعارضاتش کجاست؟ مجموعه ای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی، هوای این فرهنگ را داشته باشد. نمی گویم به طور کامل کنترل کند؛ چون کنترل فرهنگ به صورت کامل کنترل کند؛ چون کنترل فرهنگ به صورت کامل نه ممکن است، نه جایز؛ چرا که رشد فرهنگی با ابتکار و آزادگی و آزادی همراه است؛ دراین تردیدی نیست؛ منتهی هوای کار را باید داشت.»
ما نمی خواهیم با نگاه افراطی به مقوله فرهنگ نگاه کنیم. باید نگاه معقول اسلامی را ملاک قرار دهیم و نوع برخورد با آن را طبق ضوابطی که معارف و الگوهای اسلامی نشان می دهد، تنظیم کنیم. برخورد افراطی از دو سو امکان پذیر است و تصور می شود. اول اینکه ما مقوله فرهنگ را مقوله ای غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم. مقوله ای رها و خود رو که نباید سر به سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ مردم نمی شود مردم را در زمینه مسائل فرهنگی پیش برد و مقوله فرهنگ عمومی مردم و رشد فرهنگی آنها را رها کرد که متأسفانه این تفکر در بخشهایی وجود دارد و عده ای طرفدار رها کردن و بی اعتنایی و بی نظارتی در این قبیل امور هستند.
این تفکر، تفکر درستی نیست و افراطی است. در مقابل تفکر افراطی دیگری وجود دارد که سخت گیری خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق چه در زمینه فرهنگ عمومی چه حتی در زمینه مسائل و اخلاق شخصی. قالب گیری کردن و قالبها را تحمل کردن، ترویج می کند. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه می شود فرهنگ را در جامعه رها کرد که هر چه پیش آمد، پیش بیاید و نه می شود آن طور سختگیریهای غلطی را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار داد.
در مقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان بهنگام نهال می کارد، بهنگام آبیاری می کند، بهنگام هرس می کند، بهنگام سمپاشی می کند و بهنگام هم میوه چینی. باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد یعنی مسئولانه و با دقت این مقوله را دنبال کرد.
فرهنگ یک ملت، منشاء عمده تحولات است. بلاشک عوامل گوناگونی روی فرهنگ ملت اثر می گذارد یعنی این تاثیر، دو جانبه است اما عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی یا اظهارات ذلت در مقابل دیگران یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران، به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیکارگی و خمودی تحریک می کند یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران، فرهنگ ملی است. فرهنگ با همین تعریف ویژه محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش موثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل دهنده هویت یک جامعه است.
البته فرهنگ ملی را می شود به مرور در طول زمان تغییر داد، یعنی مثل کوههای عالم که در طول قرنهای متمادی جا به جا نمی شوند، جزء ثوابت نیست. فرهنگ یک ملت را می شود با عوامل تأثیرگذار به تدریج عوض کرد. یک ملت عزیز را می توان از لحاظ فرهنگی تبدیل کرد به یک ملت تو سری خور و ضعیف؛ متقابلا یک ملت تنبل را می شود تبدیل کرد به یک ملت زرنگ؛ این رنگ ثابت لایزالی و لایزولی نیست.»
الزامات فرهنگی
مفهوم تأثیر فرهنگی به پیامدهای هر نوع اقدام یا سیاست جمعی یا خصوصی افراد انسانی گفته می شود که تا اندازه زیادی بر ارزش ها، هنجارها، باورها، کردارها، نهادها، سبک زندگی، کار، جامعه پذیری و سازماندهی آنها اثر می گذارد و قابل ارزیابی است.
هدف اصلی ارزیابی تأثیر فرهنگی عبارت است از شناخت منابع فرهنگی و تاریخی ارزشمند و مهم، شناخت هویت و دامنه منابع فرهنگی و تاریخی ارزشمند و مهم و ارائه راهکاری مناسب برای جلوگیری از ایجاد تغییرات نامناسب فرهنگی و حفظ تنوع فرهنگی.
پیوست فرهنگی در راستای عملیاتی شدن مطالب مذکور در واقع مجرایی است که از طریق آن، پیشرفت کشور بدون آسیب به هویت فرهنگی و بومی و بدون تغییر ارزشهای فرهنگی و دینی انجام می شود.
برخی زمینه ها و شرایطی که برای تحقق الگوی پیشرفت از منظر فرهنگی باید مدنظر قرار گیرد عبارتند از ترویح معرفت شناسی اسلامی، گسترش خودباوری و اعتماد نفس، احیای ارزش های اسلامی، ترویج فرهنگ کار جهادی، ارتقای روحیه مسئولیت پذیری، ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی، ترویج فرهنگ صحیح مصرف و پرهیز از تجمل گرایی، بهره گیری از سرمایه اجتماعی و فرهنگی نخبگان کشور، گفتمان سازی فرهنگ اسلامی ایرانی و الگوی پیشرفت در جامعه و هم راستایی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی با بیانیه گام دوم انقلاب.
نتیجه
الگوی پیشرفت، الگوی نظری است. به عبارت روشن تر مجموعه نظاممندی از مفاهیم، اصول موضوعه، قوانین و راهبردهاست که در ساختاری منطقی وضعیت موجود را تحلیل، وضعیت مطلوب را تبیین و راهبرد حرکت از وضعیت موجود به مطلوب را ارائه می دهد.
این الگو در بخش تحلیل وضعیت موجود نوعی الگوی توصیفی و در بخش ارائه وضعیت مطلوب و راهبردها یک الگوی هنجاری است. مقام معظم رهبری معتقدند «پیشرفت برای همه کشورها و همه جوامع عالم، الگوی واحدی ندارد. پیشرفت یک معنای مطلق ندارد شرایط گوناگون، شرایط تاریخی، شرایط جغرافیایی، شرایط جغرافیای سیاسی، شرایط طبیعی، شرایط انسانی و شرایط زمانی و مکانی در ایجاد مدلهای پیشرفت، اثر میگذارد. ممکن است یک مدل پیشرفت برای فلان کشور یک مدل مطلوب باشد؛ عیناً همان مدل برای یک کشور دیگر نامطلوب باشد.» بنابراین طبق نظر رهبر انقلاب اسلامی باید در هر زمینه الگوی بومی پیشرفت را متناسب با شرایط کشور یافت. وجود پیشرفت در سطوح گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مربوط به گسترش فرهنگ و البته با توجه به تاکید مقام معظم رهبری فرهنگ اسلامی ایرانی است که بر میزان تلاش و همت می افزاید و پیشرفت همه جانبه را در کشور به ارمغان می آورد.
مطالبات فرهنگی زیربنای مطالبات دیگر در جامعه محسوب می شود. بر این اساس محوریت فرهنگ باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. با توجه به سخنان مقام معظم رهبری اصلی ترین شاخصهای پیوست فرهنگی که می تواند به عنوان الزامات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مدنظر قرار گیرد عبارتند از رشد و بالندگی انسان، عدالت اجتماعی و اقتصادی، انتفاع انسانیت، ایجاد روابط انسانی، ایجاد دنیایی آباد و آزاد، ایجاد حکومت حق، معنویت گرایی که ان شاءالله تداوم بخش حیات طیبه در کشور عزیزمان باشد.
انتهای پیام