کیمیا نخعی
«یکم: نمایشگاه مهدی سحابی در موزه هنرهای معاصر تهران دو چالش مهم را یادآوری کرد: هنر ایران ده ها و بلکه صدها هنرمندان با پتانسیل های بزرگ دارد که می روند بدون آنکه شناخته شوند.
هنر ایران با اختلاف بسیار، پربسامدترین هنر منطقه است؛ این شعار نیست، گزاره خبری است، فارغ از کیفیت، کافی است کمیت و شمار هنرمندان ایران را با همه کشورهای پیرامونی مقایسه کنید، برتری ایران بلامنازع است و همه تئوریسین ها بدان اعتراف دارند اما حکمرانی بازار هنر سبب شده فقط تعداد بسیار بسیار معدود و محدودی از هنرمندان کشورمان در خاورمیانه و دیگر نقاط، شناسانده شوند و انبوهی از استعدادهای درخشان دیروز و امروز در محاق بمانند و هنرشان هیچگاه از مرزها بیرون نرود.
تعلل تاریخی نهادهای فرهنگی در عدم برپایی نمایشگاههای بین المللی برای هنرمندانمان سبب شده فقط شماری از هنرمندان ما را در گستره فرای مرزها بشناسند و نام های بزرگ با تجربه های ناب و متفاوت مانند مهدی سحابی تقریبا ناشناس دار فانی را وداع گویند، فهرست چنین نمونه هایی دستکم سه رقمی است.
از این منظر نمایشگاه مروری بر آثار مهدی سحابی با کیوریتوری مژده طباطبایی، به همت گالری مژده با همکاری بنیاد مهدی سحابی و موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد بسیار حائز اهمیت بود. به گفته احسان آقایی، مدیر موزه این نخستین همکاری موزه با بخش خصوصی بود که از آن ابراز رضایت فراوان کرد.
در این نمایشگاه ۱۲۶ اثر از مهدی سحابی بر دیوارهای سه گالری ۷، ۸ و ۹ موزه هنرهای معاصر تهران نشست و بخش ادبی در رمپ ورودی به نشانه وجهه مهم مترجم بودن این هنرمند آغازگر این نمایش بود.
دوم:
این اظهار نظرات هنرمندان شناخته شده مان را در مواجهه با نمایشگاه مهدی سحابی بخوانید، آن وقت خواهید گفت نه تنها منطقه که حتی در جغرافیای خودمان هم به درستی هنرمندان مان را معرفی نکرده ایم:
رضا کیانیان: وقتی مجموعه مهدی سحابی را دیدم واقعا حیرت کردم تنوع کارهای او بسیار زیاد است و عکس های او بی نظیر است نه تنها من بلکه دوستان عکاسمان هم هرگز انتظار نداشتند که او چنین عکس های گرفته باشد. عکس او از امام خمینی در حالی که در گوش شهید بهشتی صحبت می کند، از عکس های خوب تاریخ عکاسی است.
محمد فرنود: من با سحابی دوست بودم اما او هرگز به من نگفت عکاس هم است، زمانی که قدم به گالری ۹ موزه گذاشتم و با عکس هایش مواجهه شدم، واقعا حیرت کردم. او بی شک یکی از بهترین فتوژورنالیست های ایران است.
سیف الله صمدیان: با این که من و مهدی سحابی با هم دوست صمیمی بودیم نمی دانستم عکاسی هم می کند. عکس های او بی نظیر است و با این که من بیشتر عکس های انقلاب را دیده ام، اما به نظرم عکس های او از بهترین عکس های این موضوع است.
تاها بهبهانی: اصلا چنین تصوری از تنوع چشمگیر آثار مهدی سحابی نداشتم، واقعن دستمریزاد به خانم مژده طباطبایی که در نبود هنرمند او را چنین جامع معرفی کرد.
عباس مشهدی زاده: از این همه تنوع و پیچیدگی در عین سادگی حیرت کردم، سحابی لئوناردو داوینچی ایران است.
در واقع نه منطقه از طیف گسترده و رنگین تنوع هنرمندان مان اطلاع دارد، نه حتی خودمان! در حالی که چنین شناختی نخستین نقطه توسعه است.
سوم:
مهدی سحابی ۱۲ سال پیش رفت، زمانی که من فقط ۱۲ سالم بود، او را هرگز از نزدیک ندیده بودم اما دیدار از نمایشگاه مروری بر آثارش که تا چند روز پیش در موزه هنرهای معاصر تهران برپا بود جذابیت هایی برایم به ارمغان آورد که اکنون" غریب آشنایی ست که همذات پنداری برمی انگیزد".
آنچه دیدار کننده این نمایشگاه را متحیر می کرد توازن دو وجه جدی و طناز مهدی سحابی است، اگر در ترجمه مارسل پروست ، بالزاک و ... در همان ورودی موزه با یک روشنفکر دقیق روبرو می شدید در بخش نقاشی ، مجسمه و حتی عکس، یک کودک درون باهوش و خلاق را مشاهده می کردید که از هر فرصتی برای شیطنت تصویری و بازیگوشی معنایی بهره می برد.
چنانکه خوانده ام مهدی سحابی آدم شوخ، خوشمشرب، خوش ذوق، باهوش و جستجوگری است. این ویژگیهای ها را آشکارا در آثار سحابی میتوان مشاهده کرد. او کنجکاوانه با استفاده از متریال های متفاوت از چوب تا اکرولیک روی بوم مواد مختلف را تجربه میکند. تجربهای که یادآور کنجکاوی و شعف کودکانه در برابر دنیای ناشناخته ها است. شاید حتی بتوان در مورد بعضی از مجموعههای او مانند آدمکها این جستجوگری و کنجکاوی را به هنر بدوی و یا primitive نسبت داد. در مجموعهی پرندههای او هوش سرشارش به شدت خودنمایی میکند، جایی که با استفاده از چوب و وسابل دمدستی پرندههایی را خلق میکند که در عین تداعی کردن پرندههای دنیای واقعی هیچ گونهای از آنها را بازنمایی نمیکند و تخیلات بیننده را از دنیای واقعی دور میکند و مخاطب را به سوی بهشت شخصیاش دعوت میکند تا از آنها در آنجا بازدید کند.
از همین آثار متنوع او می توان دریافت که آغوش سحابی به روی رخدادها و جریانات اجتماعی فرهنگی زمانه خود باز بوده و او آنها را از فیلتر نگاه خویش عبور داده و اکنون مرور آثارش نوعی تاریخ نگاری اجتماعی ست.
حتمن مهدی سحابی روزنامهنگار در این کنش هنری نقش مهمی داشته است.
سحابی در طول زندگی اش مجموعه های متنوع هنری خود را از دل آفریده های دیگر خویش پدید آورده است، در همین عکس های انقلاب کافی ست به گرافیتی هایی توجه کنید که پیداست توجه سحابی در مقام عکاس را حسابی به خود جلب کرده است، او سال ها بعدتر همین گرافیتی ها را در مدیوم نقاشی بازآفرینی کرده است، و به همین ترتیب شاید ماشین قراضه های ردیف شده در سری عکس های انقلاب الهام بخش او برای آفرینش معروف ترین سری نقاشی هایش در دهه ۷۰ خورشیدی باشد.
اما ستایش کردن او از جانب من صرفا به خاطر این ویژگیهای او نیست بلکه بارزترین و مهمترین ویژگیهای مهدی سحابی شجاعت او در تجربه گرایی و نو شدن است.
شاید برای بعضیها این دو ویژگی وی در نوع دیدگاهش به دنیا در آثارش قابل رویت باشد اما من از شهامت و شجاعت دیگری حرف میزنم. شهامت کنار گذاشتن. شجاعت دست کشیدن و از نو شروع کردن. شهامت نترسیدن. من او را میستایم به دلیل از این شاخه به آن شاخه پریدنهایش که هنرمندان می دانند در عالم هنر یک کار به غایت سخت است.
مهدی سحابی برای من نماد شهامت شد چرا که ترس او را وادار نکرد بماند و تا آخر عمر یک سری نقاشی را مدام تکرار کند. او جرأت خارج شدن از نقطه امن خودش را داشت و برایش مهم نبود که در چه سنی هست، به این نتیجه میرسید که باید راهش را تغییر دهد با قدرت و اعتماد به نفس مسیرش را عوض میکرد.
آری، من دوست خوبی پیدا کردم: مهدی سحابی، مردی چند وجهی.
حالا شما می توانید دو کتاب جالب این نمایشگاه را ببینید: مروری بر آثار مهدی سحابی شامل ۳۱۰ اثر هنری و کتاب مجموعه مقالات تکاپوی واژه، شاید مهدی سحابی برای شما هم غریب آشنا جلوه کند.»
انتهای پیام