تراژدی مرگ کودک پنج ساله بابلی که در اثر گزیدگی سگ خیابانی یکشنبه ۲۱ آذر به کام مرگ فرو رفت یکبار دیگر افکار عمومی در مازندران را جریحه دار کرد .
ماجرا از آن قرار است که در یک روز سرد پاییزی کودکی به نام "متین" که از نعمت سرپرستی والدین محروم است و نزد خانواده پدری زندگی میکند به رسم بازیگوشی کودکانه از خانه خارج میشود تا با همسن و سالان خود به بازی و جنب و جوش بپردازد که از بخت تیره او سگی آلوده به ویروس هاری به وی حمله میکند و در نهایت همین امر منجر به پایان زندگی او میشود .
در استان ما متاسفانه در اقدامی عجیب گروه هایی که بعضا مورد تایید نهاد های دولتی هستند در ازای دریافت مبالغی حیوانات خیابانی را جمع آوری و به منطقه یا شهری دیگر منتقل میکنند و بدین صورت نه تنها مشکل حل نمی شود بلکه به شهر یا منطقه ای دیگر ارجاع داده میشود.
آیا انجمن های حامی حیوانات مسیر را درست می روند؟
یکی از مهمترین دلایل افزایش بی سابقه تعداد سگها طی سالیان اخیر گفتمان سازی گروه های حامی حیوانات در رابطه با نوع برخورد مردم با این حیوانات و تشویق به تامین منابع غذایی و حفظ و نگهداری افراط گونه آنان است، این موضوع به حدی کش پیدا کرد که کمترین برخورد با این حیوانات حتی در دفاع از سلامت خود با واکنش منفی افکار عمومی مواجه می شود، اما جدا از آنکه تردیدی در رابطه با حق انسان به عنوان اشرف مخلوقات و به واسطه عقلانیتش با حیوانات وجود ندارد خود این موضوع (توجه بیش از اندازه به حیوانات به ویژه سگها) نه تنها سودی برای محیط زیست و طبیعت در پی نداشته است بلکه به دلیل غلبه سگها در طبیعت، گونه های جانوری دیگر در خطر از بین رفتن قرار گرفته اند ،به طوری که امروز در منطقه الوند ۲۹ گونه جانوری به همین دلیل منقرض شده است.
این در حالی است که متخصصان محیط زیست به دلایل علمی معتقدند تنها در فصل زمستان و زمانی که به دلیل بارش برف و یخ زدگی زنجیره غذایی حیوانات مورد تهدید قرار میگرد باید به آنان کمک کرد اما متاسفانه زیاده روی در تامین غذای حیوانات و برخوردهای احساسی در کشور ما به حدی است که در برخی موارد جانور غیراهلی حتی شرایط زندگی در طبیعت وحشی را از یاد میبرد.
تجربه کشورهای دیگر
در دنیا تجربه های مشابه ای در مواجه با این موضوع وجود دارد که در برخی موارد میتواند به کمک ما بیاید .
هلند بهترین کشور در زمینه حیوانات خانگی است، در حالی که به طور میانگین به ازای هر خانواده در این کشور یک حیوان خانگی وجود دارد تقریبا هیچ حیوان خیابانی یافت نمی شود.
اما هلندی ها زمانی با بحران ازدیاد حیوانات خیابانی رو به رو بودند که علت آن عمدتا به دلیل رها سازی حیوانات خانگی بود، دولت هلند ابتدا در یک پروسه همگانی به طور رایگان تمامی این حیوانات را عقیم کرد، سپس برنامه تبلیغی و فرهنگی گسترده ای جهت تشویق مردم به نگهداری از حیوانات ترتیب دید و به موازات آن مالیات های سنگینی برای نگهداری حیوانات با نژاد اصیل در نظر گرفت.
در اروپا قوانین سفت و سختی برای صاحبان حیوانات خانگی در نظر گرفته شده است که بخشی از آن مربوط به نظافت و سلامت محیط است جدا از آن قانونگذار جرایم متعددی برای آزار و اذیت صوتی(در آپارتمان ها) و حتی ایجاد احساس ترس در دیگران برای صاحبان حیوانات خانگی در نظر گرفته است .
در کانادا غذا دادن به حیوانات خیابانی مشمول مجازات میشود و در برخی ایالت های آمریکا دولت محلی دست کشاورزان را برای کشتن حیوانات مهاجم از جمله سگ ها باز گذاشته است .
در کشور ما آخرین بخشنامه ای که در این خصوص ابلاغ شده است به زمستان سال ۸۷ برمیگردد، در آن سال سازمان شهرداریها و دهیارها بخشنامه ای تحت عنوان دستورالعمل جمع آوری سگهای ولگرد را تدوین و به تمامی استانداریها ابلاغ میکند، موضوعی که به نظر میرسد مورد غفلت دستگاه های اجرایی قرار گرفته است.
درمان قطعی چیست؟
به گمان بسیاری کشتن این حیوانات تنها راه حل رهایی از این بحران است ،اما تجربه کشورهای مختلف در این زمینه نشان داده است نه تنها کشتن حیوانات خیابانی راه حل قطعی نیست بلکه پس از مدت کوتاهی وضع مجددا به حالت سابق بر میگردد، یک بنیاد جهانی به نام "حیوانات بی سرپرست" که در هلند مستقر است در حال حاضر روش"سی ان وی آر" را که مخفف گرفتن، عقیم سازی، واکسینه و رها سازی است را بهترین روش کنترل و مدیریت جمعیت حیوانات خیابانی میداند، اما نباید از یاد برد که به دلیل گستردگی جغرافیایی و جمعیتی کشور ما،دولت به تنهایی از انجام این عمل ناتوان است و کمک هرچه بیشتر انجمن های مردمی در این زمینه حائز اهمیت است .
البته با توجه به مقتضیات بومی و فرهنگی کشور ما مسئولان مربوطه باید در کنار تجاربی که در دنیا وجود دارد به دنبال راه حل هایی مناسب منطبق بر شرایط جامعه ایرانی نیز باشند به طور مثال با توجه به شرایط مذهبی یا حتی اقتصادی شاید هر خانواده توانایی نگهداری یک حیوان خانگی را نداشته باشد (مشابه آنچه در هلند انجام گرفت) در این حال مسلما باید راه حلی جایگزین منطبق بر شرایط جامعه ایرانی برای آن انتخاب کرد.
محمد قنبرنیا دانشجوی دکترای جامعه شناسی
انتهای پیام