به گزارش ایسنا متن کامل گفتوگوی سید صولت مرتضوی، معاون اجرایی رئیس جمهور در برنامه "دست خط" به این شرح است :
یکی از بارهای مسئولیت دولت سیزدهم به خصوص سفرهای استانی بر دوش شماست.
بله. توفیق است که در رکاب ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران توفیق خدمتگزاری به ملت بزرگ و رشید ایران را داریم. سفرهای استانی آقای رئیس جمهور به دو دسته تاکنون تقسیم شده اند. بخشی از سفرهای سرزده ای که تقریباً سه استان را بصورت سرزده تشریف بردهاند و حدود 12-10 ساعت قبل مطلع میشویم که آقای رئیس جمهور سفر سرزده دارد. مصوبات سفر بعد از تصمیمات و دستورات آقای رئیس جمهور تنظیم میشوند. دسته دوم سفرها که تقریباً 7 سفر برنامهریزی شده آقای رئیس جمهور به 7 استان داشتند که اینها از قبل یعنی ابتدای کار تقریباً دو هفته قبل از سفر برنامهریزی میشد و الان تقریباً یک ماه قبل از سفر برنامهریزی می شود. چندین استان را برنامه ریزی می کنیم. استان منتخب در موعد مقرر مشخص می شود.
اولویت های استانی چگونه است؟
اساساً اولویت های استانی را به این شکل مشخص می کنیم که کارشناسان معاونت اجرایی و نهاد ریاست جمهوری به استان ها اعزام میشوند، با مسئولین و کارشناسان استان جلساتی دارند، جمعبندی می کنند و این جمعبندی را به تهران منتقل میکنند. ما هر هفته روزهای شنبه از صبح اول وقت تا نماز مغرب و عشاء یک استان و پروژه هایی که توسط کارشناسان و مسئولین استان دستهبندی و جمع بندی شده است، در تهران با حضور نمایندگان تامالاختیار وزرا و سایر دستگاه های اجرایی بررسی میکنیم.
تقریباً روزهای شنبه مصوبات سفر نیمه قطعی میشوند. جمعبندی های لازم به عمل می آید و روزهای سه شنبه هر هفته یک جلسه دو سه ساعته با حضور معاون اول رئیس جمهور، یعنی به ریاست معاون اول رئیس جمهور و وزرای محترم مربوطه تشکیل می شود و این توافقات و این مصوبات جهت اجرا نهایی میشوند. بعد از نهایی شدن، سفر صورت میگیرد، حین سفر امکان دارد به پاره ای از موضوعات پی ببریم یا مباحثی را آقای رئیس جمهور دستور بدهد که مجدداً آنها نیز بررسی میشوند، نهایت امر در هفته بعد یعنی روزهای دوشنبه تا 4 شنبه هفته بعد مصوبات سفر استان نهایی می شود و با تایید آقای رئیس جمهور و ابلاغ معاون اول رئیس جمهور به استان ها و دستگاه های اجرایی برای اجرا ابلاغ می شود.
یعنی در دولت این مصوبات نمی آید؟
نه؛ ضرورتی ندارد که این مصوبات در صحن دولت بیاید و تصویب شود، به لحاظ اینکه مصوبات در چارچوب قوانین و مقررات هستند و در چارچوب اختیارات دستگاههای اجرایی، وزرا و مسئولین مرتبط است.
برخی از صاحبنظران میگویند در این شرایط سختی که آقای رئیسی دولت را تحویل گرفته است ممکن است این سفرها انتظارات مردم را بیشتر کند. برای ایجاد این تعادل چه فکری شده است؟
اولاً این سفرها فکر میکنم یک کلاس تکمیلی برای همه است. به عنوان مثال، در برخی سفرها بعضی موانع وجود دارد که تازه کشف می شود و همانجا فی المجلس وزیر به این نتیجه می رسد این مشکل را باید حل کند. باور کنید با نامه، مکاتبه، پیگیری و پیرو این مباحث حل نمی شود.
کارخانه هایی که آقای رئیس جمهور، کارگاه هایی که تعطیل شده و آقای رئیس جمهور بازدید می کند آنجا باید از نزدیک دید و فیالمجلس تصمیم برای حل مشکل مردم گرفت. از سوی دیگر، ارتباط با مردم است که مردم ولی نعمت ما هستند. اگر می خواهند به وضعیت دولت پی ببریم، اگر می خواهیم به وضعیت جامعه پی ببریم به سفره مردم نگاه کنیم، به وضعیت اشتغال نگاه کنیم، به آسیب های اجتماعی که فراروی جامعه ما بوجود آمده است، نگاه کنیم.
برخی از آمارها موید این است که هر ماه از زمانی که دولت تحویل گرفته شده است حدود 10 هزار میلیارد تومان بابت هزینه هایی که در گذشته در پروژه های عمرانی شده است، تعهد ایجاد شده و اوراق دست مردم است که اوراق را به بانک ها و دستگاه های اجرایی مراجعه می کنند و باید تبدیل به ریال و نقدینگی شود و تحویل آنها داده شود و با این وضع، خوشبختانه در سه ماهی که گذشته است دولت سیزدهم تحت هیچ شرایطی دست خود را در جیب مردم یعنی استقراض از بانک مرکزی نکرده است.
تا الان حرکت دولت را چطور دیده است؟ خود شما راضی هستید؟ در این برنامه آقای دهمرده از طرفداران آقای رئیسی بودیم، ایشان میگفت برای آقای رئیسی کار کرده ولی باید 3-2 کار ویژه می شد. شما وضعیت حرکت دولت را چطور می بینید؟
این که کسی تصور کند در 3-2 ماه و یک سال می توان همه مشکلات را پشت سر گذاشت من فکر نمیکنم تصور مناسبی باشد اما آغاز بکار دولت آغاز بکار بسیار مبارکی است. اراده دولت برای حل مشکلات مردم اراده بسیار پولادین و مستحکمی است. امید دولت به حل مشکلات مردم امید بسیار زائدالوصفی است. لذا این مقدماتی که عرض کردم یک چشمانداز روشنی را فراروی دولتمردان قرار داده است که باید عزم خود را جزم کنند. گریزی جز کار و کار و کار وجود ندارد.
چه شد که بر صندلی معاونت اجرایی نشستید؟ از ابتدای زمزمه های وزارت کشور برای شما بود و جمعبندی چطور شد؟
همه اینها مباحثی بود که در فضای مجازی مطرح میشد. ما هم در فضای مجازی و جاهای مختلف بعنوان یکی از گزینه های وزارت کشور مطرح شده بودیم اما من فکر می کنم شاید اولین یا دومین تصمیمی که آقای رئیس جمهور درباره وزارت کشور گرفته بود انتخاب آقای وحیدی بود، اما شما می دانید اساساً برای نوکری و خدمت خلق شدهایم، لذا آیت الله رئیسی بعد از اینکه دولت رای اعتماد از مجلس گرفت از ما هم دعوت به کار کردند که در حوزه معاونت اجرایی و نهاد در خدمت ایشان باشیم و ما هم با طیب خاطر پسندیدیم و پذیرفتیم و خدا را شکر!
آقای رئیسی قوه قضائیه با آقای رئیسی قوه مجریه و رئیس جمهور با آقای رئیسی آستان قدس چقدر تفاوت دارد؟
الان احساس میکنم آقای رئیسی لطفی شامل حال ایشان شده که خداوند رحمان یک انرژی فوقالعاده ای را به ایشان مرحمت کرده است. برخی مواقع صبح 5:30 فرودگاه هستیم، بامداد روز بعد برمیگردیم، خیلی باانگیزه و پرانرژی است و با برنامه و منظم حرکت می کند. آقای رئیسی را در این بازه چنین یافتیم.
و کابینه چطور است؟
کابینه هم الحمدالله! بالاخره مستحضر هستید که یک کابینه از قبل تعیین شده نبوده است. خود آقای رئیسی نیز عنوان کردند بسیاری از آقایان را حتی قبل از اینکه دعوت به کابینه و عضویت در دولت کنم، ندیده بودم و نمیشناختم و رفاقتی نداشتم. بر اساس سنجشهایی که صورت گرفت، معرفی هایی که شد، کار کارشناسی که انجام شد، کابینه شکل گرفته است. کابینه هم پا به پای آیت الله رئیسی در حال حرکت است اما فکر میکنم قدری فاصله داریم یعنی باید بیشتر تلاش کنیم تا بتوانیم به آیت الله رئیسی و نیازهای جامعه برسیم.
چیزی از آقای رئیسی نقل شد که صریح بیان کردند که به اعضای دولت گفته ام ظرف یک سال ارزیابی میکنم و با کسی شوخی ندارم.
همینطور است. من هم احساس می کنم ایشان عهد اخوت با کسی نبسته است. وقتی حجت شرعی در میان باشد، زد و بندهای متعارف سیاسی و دوستبازی ها کنار می روند، چون این امانت است که ملت دست ایشان داده اند.
یکی از کارهایی که در این دولت صورت گرفت و به گفته خیلی ها یک ریسک بزرگ از سوی آیت الله رئیسی بود بکارگیری جوانان بود. این را قبول دارید؟
بله چون این حاصل تجربه ایشان است. هم در آستان قدس طیفی از جوانان را وارد کردند و خیر این کار را دیدند و هم در قوه قضائیه با توجه به اینکه میدانید قوه قضائیه یک تشریفات خاصی برای رسیدن به مناصب دارد.
در هر جلسه ای که استانداری منصوب می شود آیت الله رئیسی بعد از اینکه دولت رای اعتماد به یک استاندار یا چند استاندار داد، دوباره استانداران را در جلسه هیئت دولت فراخوان می کند، مطالبی را مطرح می کند. یکی از مهمترین توصیه های آیت الله رئیسی این است که از ظرفیت جوانان استفاده کنید.
استاندارهایی که مشخص شدند تعداد زیادی از جوانان هستند؛ با توجه به تجربه استانداری شما و وزارت کشوری شما این مسئله را چطور می بینید؟
از انرژی جوانی خیلی خوب میتوان استفاده کرد مخصوصاً جوانان خلاق و امیدوار امروز که هم صاحب دانش روز هستند و هم توانمندی های فردی دارند. حتماً آیتالله رئیسی این سیاست و برنامه را دارد که از جوانان عزیز استفاده مطلوب بعمل آورد و این یک اعتقاد برای آیت الله رئیسی است، به لحاظ اینکه ایشان جوانان را تجربه کرده است.
آقای مرتضوی شاید اگر این سوال را نپرسم مردم بر من خرده بگیرند و حق هم دارند، مردم میگویند چرا گرانی ها کنترل نمی شود؟
تمام تلاش دولت این است که گرانی ها را کنترل کند، ولی قطعاً شیپورهایی که در گذشته نواخته شده است الان صدای آن در میآید! تصمیمات غیرمنطقی که در گذشته گرفته شد بخش اعظمی از آنها الان خودنمایی می کند و قطعاً تصمیمات امروز دولت هم در 6-5 ماه آینده خودنمایی خواهد کرد. همه اراده دولت بر کنترل و مهار گرانی و تورم است.
شما مستحضر هستید که جلسات آیت الله رئیسی با ستاد اقتصادی، با صاحبنظران در حوزه اقتصادی برگزار می شود. همه تلاش این است که انشالله مهار شود و سفره مردم یک تغییری داشته باشد. آیت الله رئیسی چند برنامه کوتاهمدت تعریف کرده اند. برنامه کوتاه مدت اول ایشان، مهار کرونا در کشور بود که خوشبختانه مشاهده میکنید دولت با توفیقات مطلوبی مواجه شده است. برنامه دوم، کنترل بازار است البته این برنامه ها تقدم و تاخر ندارند، همزمان با هم شروع شدند و برخی از برنامه ها زودتر به نتیجه میرسند و برخی از برنامه ها ضرورت دارد زمان بگذرد تا ان شاءالله به منصه ظهور برسند.
در خبرها آمده بود معاون اول هم می روند و بصورت ناشناس قیمت ها را پیگیری می کنند و وزرای مربوطه را می خواهند که این هم ارزشمند است. به نظر من کار خوبی است که در این وانفسا انجام می شود، اما مردم میگویند اثر ملموس این را باید دید. شما میگویید این اثر در 5 – 6 ماه دیگر دیده می شود؟
من امید دارم که انشاءالله اثرات مناسبی تصمیمات دولت داشته باشد، نه اینکه معاون اول، بلکه همه دولتمردان کف خیابان هستند. اینطور نیست که فاصله اجتماعی با مردم در این حوزه داشته باشند. ما در بازار خرید می کنیم، بقیه وزرا و معاونین رئیس جمهور هم به همین سبک هستند. برخی مواقع در جلسات وقتی مبحثی مطرح می شود وزیر جهاد کشاورزی می گوید قیمت مرغ و تخم مرغ این است، یکی از دوستان میگوید نخیر، من دیروز خرید کردم و قیمت به این شکل است؛ یعنی همه آقایان حضور دارند.
خود شما خرید میکنید؟
بله. چرا خرید نکنیم؟
لبنیات، مرغ و تخم مرغ واقعاً درگیری مردم است. گوشت تا حدودی کنترل شده است، ولی قیمت ها طوری است که مردم عادی نمی توانند این اجناس را تهیه کنند.
من فکر میکنم بیشتر از هر کسی آیت الله رئیسی دغدغه مردم را دارد. ما از همین سفر زنجان که برمیگشتیم، در هواپیما از ابتدا تا انتها بحث آقای رئیس جمهور با وزیر جهاد کشاورزی و وزیر صمت و رئیس سازمان برنامه و بودجه همین مباحث بازار بود. نهایت امر در جمعبندی ایشان گفت باید تلاش کنیم که افزایش قیمت به هیچ وجه نداشته باشیم. ولی خب بالاخره پاره ای از مشکلات وجود دارد. مشکلات پیشبینی نشده و مشکلاتی از گذشته منتقل شده است.
و شرایط سخت کشور؛ قطعاً کشور شرایط سختی دارد.
بله. مردم به زیبایی درک می کنند ما در شرایطی دولت را تحویل گرفتیم و آیت الله رئیسی در چه شرایطی بر مسند کار آمدند و چه مشکلاتی فراروی کشور بوده است. بحمدالله الان تلاش بر تامین است.
نکته دیگری که پیش آمد قضیه آب بود که بحث اصفهان و استان های دیگر بود. کشاورزان و مردم می دانند یکی از بزرگترین مشکلات دنیا بحث آب است و فقط موضوع کشور ما نیست. الان چند استان ما با این مشکل مواجه هستند؟
متاسفانه خشکسالی های پی در پی آسیب جدی بر منابع آبهای جاری و هم منابع آبهای زیرزمینی وارد کرده است. راهکار چیست؟ استفاده مطلوب از آب.
مستحضر هستید در همین مدت تا جایی که ذهن من یاری می کند دو جلسه شورای عالی آب به ریاست آقای رئیس جمهور تشکیل شده است و همه دغدغه این است که مشکل آب کشور را برای بلندمدت حل و فصل کنند. یکی بحث انتقال آب از دریا به چند استان کشور مخصوصاً تا استان اصفهان، آب از خلیج فارس منتقل می شود و در برخی استان ها از دریای عمان برنامه دارند، مطالعات خوبی که خوشبختانه صورت گرفته آبهای ژرف هم با حفاری که صورت گرفته بسیار نتیجهبخش بوده است. اطلاعاتی که من دارم تا الان 3 چاه ژرف در استان سیستان و بلوچستان حفر شده و برنامه حفاری تعداد بیشتری در نظر است. در برخی نقاط کشور هم آب های ژرف را شناسایی کردند که امیدواریم بخشی با این شکل حل شود، اما بخش اعظم با مدیریت آب و استفاده مطلوب از آب حل می شود.
الان هر استانی که سفر کردیم تقریباً این 10 استان اولین مشکل و اولین چالشی که مردم مطرح می کنند مشکل آب است. مسئولین مشکلاتی که مطرح می کنند اولین مسئله آب است، به لحاظ اینکه بحران آب یک بحران جهانی است، جهان با کمبود آب مواجه شده است. حالا بنا به دلایل مختلف کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. امیدوارم با تدابیری که صورت میگیرد انشاءالله مردم عزیز کشور ما با کمکی که می کنند و با مصرف مناسبی که در حوزه های مختلف انجام میدهند، مخصوصاً در بخش کشاورزی انشاءالله با مشکل کم آبی نیز مبارزه شود و از خداوند رحمان طلب می کنیم با نزول باران رحمتش مشکلات کشور ما و همه مردم جهان را برطرف کند.
تعامل دولت و مجلس چطور است؟
بسیار عالی است. من فکر میکنم تعامل بسیار مطلوب است، هم مجلس در چهارچوب قانون عمل میکند و هم دولت مقید به اجرای قانون است. در عین حال هر کس به وظیفه خودش عمل می کند و دوستی ها و رفاقت ها به قوت خود باقی است و تعامل هم بسیار بالاست.
دورنمای این روابط را چطور میبینید؟ این ارز 4200 تومانی کالاهای اساسی چطور میشود؟
در خصوص ارز 4200 تومانی همه کارشناسان بر این باورند که اگر ما یارانه را مستقیم به اهل آن واگذار کنیم، بهتر است؛ البته من در این حوزه خیلی مطالعاتی را انجام ندادم و حوزه کاری من نیست، هنوز تصمیمی اتخاذ نشده است.
و تیم اقتصادی چطور کار می کند؟ برخی فکر میکنند محسن رضایی از یک سو و آقای میرکاظمی و خاندوزی و آقای مخبر از سوی دیگر، آیا هماهنگ هستند؟
هماهنگترین تیم اقتصادی است که تاکنون شکل گرفته است. آدم های سلیمالنفس، کارشناس و صاحبنظری هستند که تمام هم آنها این است که گره ای از مشکل مردم باز کنند.
بحث های طلبگی هم سر جای خودش است.
قطعاً. اینکه اختلاف نظر بین کارشناسان وجود داشته باشد امر طبیعی و بدیهی است.
(بخش دوم برنامه)
متولد 6 بهمن 1340 در باباحیدر فارسان هستید؟
بله. استان چهارمحال بختیاری.
پدر چه کاره بودند؟
پدر من چندین شغل داشتند. کشاورزی می کردند، مغازه داشتند، زمین خرید و فروش می کردند، به حل و فصل مشکلات مردم میپرداخت، چندین کار داشتند. کارهای مختلفی را انجام می دادند.
در قید حیات هستند؟
نخیر. چندین سال است که به رحمت خدا رفته اند.
خدا ایشان را رحمت کند. در همان فارسان زندگی می کردند؟
بله. در باباحیدر فارسان از استان چهارمحال بختیاری زندگی می کردند.
شما هم در کشاورزی و مغازه داری کمک می کردید؟
بله. به شدت کمک میکردم، ما هم دامداری داشتیم، هم کشاورزی داشتیم. دورانی که من مدرسه می رفتم، بعد از اینکه از مدرسه برمیگشتم وظیفه من این بود که در زمان بهار از بیرون علفِ تر برای دام های داخل خانه بیاورم. زمستان هم به این شکل کمک می کردیم.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال 61 ازدواج کردم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
آن زمان خیلی راحت بود. خواستگاری من در دوران دانشآموزیام بود. من دبیرستانی بودم که به جبهه می رفتم. مرحوم پدرم گفت باید زن بگیرید. گفتم اگر زن بگیرم فکر می کنید جبهه نمیروم؟ گفت نه پسرم، به این نتیجه رسیدم که به سن بلوغ رسیدید و باید زن بگیرید. من به تکلیف خود عمل می کنم. اگر تکلیف شما این است که به جبهه بروید این کار را انجام دهید.
خیلی راحت بود و به شکل امروز نبود. مرحوم پدر من تقریباً جزو متمولین آبادی ما بود. اما همه اتاق هایی که داشتیم 5-4 اتاق بود که برادر بزرگم ازدواج کرده بود، زن برادرم و همسر من و مادرم با هم زندگی میکردند و چقدر آموزش دیدند و هر چه خیر میبینم از ازدواج بهنگام بود.
مهریه چقدر بود؟
مهریه صد هزار تومان بود.
از مادر می خواستید نکته ای بیان کنید که من کلام شما را قطع کردم، چیز خاصی می خواستید بیان کنید؟
مادر من نازنین بود. ایشان مانوس با قرآن بود، در آبادی ما هر کسی فوت می کرد ایشان تقریباً چند سوره قرآن برای متوفی میخواندند و در طول سال هم مرتب قرآن میخواندند. مخصوصاً ماه رمضان چندین بار قرآن را ختم می کرد و بسیار پُرکار بودند. من در دوران کودکی صبح ها با صدای قالی بافتن مادرم از خواب بیدار میشدم. ما دام داشتیم و میرفت شیر دام را می دوشید، بعد از آن فضولاتی که از دام باقی مانده بود جمع می کرد، بعد خمیر ور می آمد و میرفت نان می پخت. ما پیشرو یا پسرو بودیم و کارگران ما در زمین های کشاورزی میرفتند و کسانی که همراه گوسفندان بودند آنها را میبردند و ایشان بعد از پخت نان، ما برای صبحانه کارگران میبردیم. باز برای نهار این روند بود. ایشان بسیار زحمت می کشیدند.
با حاج خانم رابطه رفاقتی است؟
بله. با هم دوست هستیم، البته بار زندگی ما روی دوش حاج خانم است.
5 پسر دارید.
بله.
پسرها چه می کنند؟
مشغول هستند، یکی در همان استان چهارمحال بختیاری مشغول است و 4 پسر دیگر در تهران هستند.
ایشان همان کسی است که روابط عمومی استانداری بود؟
یک زمانی بله.
که بخاطر دعوت آقای رئیس جمهور برکنارش کردند.
(میخندد) بله. دو تا پسر دیگرم یکی دانشجو است و دیگری دانشآموز است و دیگری شغل آزاد دارد و دیگری هم در شهرداری تهران کار می کند.
با همدیگر گعده هفتگی دارید که با هم گپ بزنید؟
ما اینجا با تمام بستگان خود گعده هفتگی داریم.
قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید؟
قبل از انقلاب چند معلم خوب داشتیم. از جمله برادر عزیزم حاج محمد نیکخواه بودند. علاوه بر ایشان، طلاب انقلابی هم بودند. در آن حوادثی که در قم بوجود آمد و برخی از علما مجبور شدند قم را ترک کنند، تعداد قابل توجهی در آن محله آمده بودند، البته لباس را درآورده بودند و منزل ما سکونت داشتند. مرحوم پدرم تعریف میکرد که این طلاب در منزل ما مخفی شده بودند. لذا مرحوم پدر ما روحیه انقلابی داشت به لحاظ اینکه انس با روحانیت داشت. به تبع از ایشان ما نیز این روحیه را داشتیم.
جنگ که شد به جبهه رفتید.
بله. از آغاز جنگ رفتم، البته ابتدا به کردستان رفتم. بعد از آن جبهه های جنوب بودم و یکی دو سال هم عضویت بعنوان نیروی ویژه در سپاه پاسداران داشتم و بعد تربیت معلم قبول شدم و همینطور ادامه تحصیل دادم. در سال اول و دوم فارغ التحصیلی از تربیت معلم من بعنوان معاون آموزش و پرورش انتخاب شدم. یک سال و خرده ای معاون آموزش و پرورش بودم.
معاون آموزش و پرورش کجا بودید؟
شهرستان فارسان چهارمحال و بختیاری. بعد بخشدار مرکزی شهرستان فارسان شدم. بعد از چند سال بعنوان فرماندار شهرستان لردگان انتخاب شدم. بعد خراسان جنوبی رفتم که داستان خاص خودش را دارد. از استان چهارمحال و بختیاری به استان خراسان جنوبی رفتم. یکی دو سال توفیق داشتم خدمتگزار مردم خوب شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی بودیم.
بعد از آن با آقای سید مرتضی بختیاری آشنا شدیم و ما را به سازمان زندان ها در قوه قضائیه دعوت کرد و به ایشان کمک میکردیم. چند سالی در خدمت آقای بختیاری بودیم که دولت نهم آمد و بعنوان استاندار خراسان جنوبی انتخاب شدم. تقریباً جزو اولین استانداران بودم. بعد که به وزارت کشور آمدم و معاون سیاسی شدم از من سوال کردند الان منصب معاونت سیاسی مناسبتر است یا استانداری خراسان جنوبی؟ یعنی سوال این بود که خراسان جنوبی بهتر است یا تهران؟ گفتم یک ثانیه از آن به همه تهران می ارزد. من 4 سال در خراسان جنوبی احساس میکردم دائم در حال عبادت هستم.
با همه سختی هایی که وجود داشت؟
سختی نداشت؛ همه لذت و خدمت بود. باور کنید برای یک لحظه در آن 4 سال احساس خستگی نکردم. احساس اینکه کار سخت است نداشتیم. یک وحدت و انسجام و یک خدمت عظیمی به مردم آن خطه در جای جای آن منطقه بود و ما توفیق خدمت داشتیم.
به یاد دارم شما که استاندار خراسان جنوبی شدید اولین سفر استانی دولت نهم به خراسان جنوبی انجام شد.
بله.
من آن زمان خبرنگار بودم و برای ما هم جالب بود و چنین سفرهای استانی را تجربه نکرده بودیم. واقعاً استان محرومی بود.
نگاه مدیریت به کشور تغییر پیدا کرد. نگاه از بالا به پائین تغییر پیدا کرد. نگاه خادم و مخدومی ایجاد شد. ایکاش این نگاه ها همواره باقی میماند.
چی شد؟
آدم ها مختار هستند. این اختیار کار دست آدمی میدهد.
علت اصلی را چه چیزی می دانید؟
آدم ها اگر توفیقات خود را لطف خدا نبینند و فرض کنند این توفیق را من بودم که به دست آوردم، دچار اعوجاج و آسیب میشوند.
سال 88 بعد از یک فتنه بزرگ معاون سیاسی وزارت کشور شدید.
بله.
آقای نجاز از شما دعوت کرد.
بله.
خیلی سخت بود. زمانی مسئولیت گرفتید که شرایط سختی بود.
بله. واقع امر این است که عبور از فتنه لطف خدا را میخواهد و تدبیر انسان ها! فتنه گران ظلم بزرگی به اسلام کردند، نه فقط جمهوری اسلامی! جمهوری اسلامی به نقطه قوت اسلام تبدیل شده بود. فتنهانگیزان تمام تلاش خود را کردند این نقطه قوت را تبدیل به نقطه ضعف کنند. مشارکت وسیع مردم در انتخابات یک آورده بزرگی بود که امنیت جمهوری اسلامی را تضمین میکرد اما متاسفانه طراحی کردند تا این مشارکت بزرگ، این حضور معنادار مردم، این قوت و قدرت مردم را تبدیل به نقطه ضعف کنند.
دوران سختی در وزارت کشور بر ما گذشت. اخبار و اطلاعاتی که می رسید، طراحی هایی که دشمن می کرد، وزیر کشور هم مسئول امنیت داخلی بود. ما هم معاون سیاسی وزیر کشور و عضو شورای امنیت بودیم. تمام تلاش دستگاه ها این بود که دشمن را ناکام بگذارند.
آن زمان تلاش نمیشد با کسانی که اعتراض داشتند صحبت شود؟
مرحوم والده من برخی مواقع میگفتند «بر سیه دل چه سود خواندن وعظ!». مقام معظم رهبری در جایگاه رهبری و پدری جامعه همه اینها را دعوت کرده بود و با آنها صحبت کرد. چندین جلسه از تلویزیون مشاهده کردید بخشی که قابل پخش بود، پخش کردند اما متاسفانه دشمن تصمیم گرفته بود از قبل انتخابات این تصمیم را گرفته بود که نقطه قوت جمهوری اسلامی را تبدیل به نقطه ضعف کند.
ناگفته ای از آن زمان ندارید؟
تقاضا میکردند، می آمدند، بعضاً با برخی آقایان صحبت می شد و تقاضای تجمع بعنوان فلان جریان سیاسی می شد. مینوشت طبق بند فلان قانون اساسی من تقاضای تجمع دارم و می گفتیم طبق فلان قانون تجمع باید محور داشته باشد. باید کسی باشد که مسئولیت این تجمع را بپذیرد. کسی مسئولیت تجمع را نمیپذیرفت. بالاخره برخی از خواص کملطفی کردند.
روزگار سختی بود.
بله.
البته من معتقد هستم شما روزگار سختتر هم گذراندید که انتخابات 92 بود. آن انتخابات هم کم نبود، خدای ناکرده قابلیت این را داشت با یک اشتباه یک آتش دیگری روشن شود.
خاطره ای خدمت شما عرض کنم. روز انتخابات صبح اول وقت بود که آقای دکتر روحانی تماس گرفت و گفت آقای مرتضوی واقعاً دلواپس هستم. دلیل را پرسیدم. گفت فلان آقا که امین من است، شعبه اخذ رای فلان منطقه تهران رفته و دیده اسم آقای عارف که انصراف داده حذف نکرده اند. گفتم آقای دکتر حتماً در شعبه نیست، اگر در شعبه است بیاورید و من بررسی می کنم. چون میدانستم این می تواند تبدیل به یک فتنه شود بلافاصله به صداوسیما اعلام کردیم که زیرنویس کند نظر به اینکه آقای عارف انصراف داده است لذا اسم ایشان از فهرست حذف شده است و اگر در جایی وجود دارد مردم و متولیان انتخابات حذف کنند که بعد کاشف به عمل آمد که خارج از شعبه اخذ رأی کسی یک فُرمتی را چاپ کرده بود و اسم ایشان نیز بود و می خواستند برنامهریزی کنند!
انتخابات میلیمتری پیش می رفت. یعنی برخی مواقع آرای دکتر روحانی زیر 50 درصد میرسید و برخی مواقع 50 و خرده ای درصد میشد. یعنی اگر اینجا دقت کافی به عمل نمیآمد هر لحظه ممکن بود حقوقی تضییع شود، یا اشتباهی صورت بگیرد. لحظه به لحظه، شعبه به شعبه، روستا به روستا، بخش به بخش، شهرستان به شهرستان، استان به استان همکاران ما محکم ایستاده بودند و کارها را پیگیری میکردند. بعد از آن، برخی از حقوقدانان شبهه ایجاد کردند که «نصف بعلاوه یک» یعنی 51 درصد! ما محکم ایستادیم و قبول نکردیم و گفتیم 50 درصد بعلاوه یک رای!
از قبل ما، شورای محترم نگهبان و همگی دست در دست هم گذاشتیم و اعلام حقوق کاندیداها را داشتیم. آقای سلطانیفر که وزیر ورزش و جوانان بود، نماینده آقای روحانی در ستاد انتخابات بود. من به اتاق خودم بردمش و گفتم این مانیتوری که می بینم درباره مصرف تعرفه، کمبود تعرفه و غیره را شما هم مشاهده کنید. اطلاعات لحظه به لحظه می دادیم. وقتی نتیجه انتخابات را شمارش می کردیم پای مانیتور شمارشگر گذاشتیم. اعلام کردیم در تمام شعب اخذ رای ...
میتوانستید این کار را نکنید؟
بله. من معاون سیاسی وزیر کشور بودم و سال 96 بعنوان نماینده رسمی آقای رئیسی جلو درب وزارت کشور رفتم و من را راه ندادند. آقای ذوالفقاری پائین آمد و گفت به آقای مرتضوی اجازه دهید داخل بیاید.
درباره فتنه 88 صحبت شد و یاد یک صحبت شما افتادم که درباره آیت الله واعظ طبرسی که بیان کردید درباره فتنه خیلی سفت ایستاد با اینکه قبل از آن درباره برخی از خواص نظراتی داشت. خاطره ویژه ای از ایشان دارید؟
مرحوم آیت الله واعظ طبسی وقتی پرده کنار میرفت و حق برای ایشان ثابت می شد سماجتی بر غیر حق نداشتند. همواره از حق پیروی میکردند. همچنین به پایداری جمهوری اسلامی و حفظ نظام جمهوری اسلامی از عمق جان وفادار بود. من در یکی دو جای سخنرانی ایشان دیدم، تمامقد فتنه را محکوم و مخالفت کردند.
بعد شهردار مشهد شدید و 4 سال این دوره را گذراندید.
بله.
به غیر از درگیری که با دیوان محاسبات پیدا کردید...
البته آن هم بودیم. آن دوره هم شهردار بودیم.
بر اساس قانون دیوان محاسبات نمی توانست ورود کند، یعنی شما نامه ای به رئیس مجلس نوشتید که در نهایت حق به جانب شما داده شد، ولی به رغم این به دیوان محاسبات جا دادید.
آن زمان کاملاً شفاف عمل میکردیم. جلساتی بود که شهرداران کلان شهرها بودند و به استناد قانون اینها حق ورود ندارند، در عین حال می گفتیم می خواهند چه کنند؟ بیایند، اما همواره متذکر می شدیم که بخاطر صیانت از قانون اساسی که حدود اختیارات شما بر اساس قانون این است. تفسیر شورای نگهبان هم این مطلب را عنوان میکند، استفساریه از مجلس نیز این را بیان می کند. در تفریغ بودجه هم دوباره اختیار قانون اساسی داده شد که به نفع شهرداری ها بود. لذا اختلاف به این شکل بود. تمام کلانشهرها با هم بودند و اتفاقاً من هم بیشترین همکاری را داشتم، چون همواره به معاون اداری مالی می گفتم اجازه دهید بیایند. می گفتند خارج از وظیفه آنهاست ولی من اعتقاد داشتم بالاخره کمک می کنند و نهایتاً آن مطلبی شد که ساخته و پرداخته شد و در سال 96 مطرح شد.
دو سال انفصال از خدمت برای شما زده بودند.
نه، یکی دو ماه بود
عصبانی هم می شوید! خبرنگاری از شما در زمان شهرداری پرسیده بود چرا کارهای شهرداری مشهد را تلویزیون نشان می دهد شما گفته بودید مگر شما مدعی العموم هستید؟
(میخندد) آدم ها همیشه خوب نیستند. برخی مواقع من هم عصبانی می شوم و بعد هم پشیمان می شوم.
در سال 96 برای آقای رئیسی خیلی کار کردید.
کار کردم، البته نه خیلی!
واقعاً نگران از شکست ایشان نبودید؟
نه.
برخی از دوستداران ایشان نگران بودند ایشان 96 بیایند و شکست بخورد.
آقای رئیسی ابتدای کار به من گفتند من احساس تکلیف کردم. وقتی کسی احساس تکلیف میکند شکست و پیروزی برای او علیالسویه است، به وظیفهاش عمل می کند. ما هم به تکلیف خود عمل کردیم. از روز اول هم احساس پیروزی نمی کردیم که ما میآییم به شرطی که 100 درصد پیروز شویم. اساساً انتخابات به صورت حتم و یقین قابل پیشبینی نیست.
آن مناظرات هم آقای رئیسی کسی بود که همه میگفتند چرا ایشان اخلاق را رعایت میکند! در هر دو مناظره اخلاق را رعایت کردند و حتی در جاهایی از این قصه ضربه خورد.
خاطره ای برای شما عرض کنم. آن شب اولی که مناظره بود ما در ستاد نشسته بودیم و دوستان زانوی غم بغل کرده بودند که چرا حاج آقا مطالب را بیان نمیکند. گفتم آیا انتظار جامعه از شخصیتی مثل آیت الله رئیسی این است که هر چه میداند بگوید؟ دانسته های آقای رئیسی به لحاظ جایگاهی که داشت، نسبت به تمام سیاسیون کشور از همه بیشتر است و بیشتر بود اما آن چه وجه تمایز آیت الله رئیسی با سایرین است، همین مسئله است؛ ایشان برای آبروی مردم عزت قائل است.
خیلی ممنون. با همه پرکاری تشریف آوردید.
خواهش می کنم.
من خداحافظی می کنم، آخر برنامه با دستخطی که آقای سید صولت مرتضوی به یادگار برای ما مینویسند.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که توفیق خدمت به ملت بزرگ و شریف ایران را در طول حیات پربرکت جمهوری اسلامی ایران نصیب من فرمود و امیدوارم مشمول دعای خیر همگان قرار گیرم.
برنامه محوری دستخط که با همت برادر محترم جناب رنجبران مدیریت میشود سبب شد تا قدری از مکنونات قلبی و ناگفته ها را بیان نمایم.
امید است مورد رضایت خداوند رحمان قرار گیرد».
انتهای پیام