این نویسنده، ناشر و از دوستان نزدیک خلیل عمرانی که کتابی نیز درباره این شاعر فقید نوشته و منتشر کرده، در یادداشتی که به مناسبت سالروز درگذشت او (۱۹ آذرماه) در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «یادی از خلیل شعر ایران
به مناسبت آسمانی شدن خلیل عمرانی (پژمان دیّری)
همیشه نگران دانشآموزان شاعر بود. دغدغهاش شعر دانشآموزی و گرایش دادن آنان به سمتوسوی شعر مکتبی بود. خلیل یک شاعرمعلم بود. بیشتر عمرش را وقف آموزش شعر به دانشآموزان کشور کرده بود. «نسل مروارید» را به راه انداخت و خانهاش شد حسینیه شعر «نسل مروارید».
خودش هم مثل شعرهایش بود، صاف و ساده اما پرمغز. گاهی مثل مثنوی، پر از حماسه بود؛ گاهی مثل غزل شورانگیز؛ گاهی مثل دوبیتی لبریز از احساس بود و گاهی مثل رباعی غیرمنتظره و محکم!
خلیل در شعرهایش جاری بود. شاگردانش نیز از شعرهایش فراوان استقبال میکردند. به هر روی، خلیل عمرانی را میتوان یکی از شاعران متعهد پس از انقلاب دانست که تاثیر زیادی بر روی شاعران جوان داشت.
این شاعر صمیمی جنوبی با بهرهگیری از باورها و پشتوانههای فرهنگی و مذهبی در شعر خود، تلاش کرد جریان «شعر انقلابی و شعور انقلابی» را در روح اشعارش بدمد و همواره در بسیاری از اشعارش، از این روش بهره ببرد. وی در آموزش به شاعران جوان و شاگردانش نیز به این موضوع تاکید داشته است. شاعری که زندگی شخصیاش با شعرهایش تفاوتی نداشت و در حقیقت خود شخصیت عمرانی را به روشنی میتوانیم در آیینه اشعارش بیابیم؛ به دیگر سخن، شخصیت واقعی این شاعر شوریده جنوبی را میتوان در بیت بیت اشعارش جستوجو کرد و به تماشا نشست.
زبان صمیمی و ساده این شاعر موجب شد تا از او در بین همنسلانش، به عنوان یک شاعر تاثیرگذار در بین جوانان یاد شود. شخصیت مردمیاش و شخصیت روستاییگونهاش، همواره او را در بین دوستانش زبانزد کرد، به همین دلیل، ایشان در ذهن و زبان اطرافیان و همنسلانش، به عنوان یک شاعر دوستداشتنی یاد میشود.
اما درونه و مضمون شعر «پژمان دیّری» روی چند مسأله بیشتر تأکید دارد. یکی از مباحثی که در اشعار عمرانی زیاد به چشم میآید، «باورهای مذهبی» است. بنمایهها و باورهای مذهبی و دینی، مهمترین ارکان اشعار وی را تشکیل میدهد. به سخن دیگر، میتوان گفت اگر چه عمرانی یک شاعر انقلابی و اجتماعی است و گاهی نیز «عشق» چاشنی شعرهای این شاعر است اما درونه اصلی شعر این شاعر «باورهای مذهبی» است.
البته نقش باورها و پشتوانههای مذهبی در شعر شاعران پارسیگوی این سرزمین، از دیرباز بسیار مهم بوده است. و همواره بین «مذهب» و «هنر» یک خویشاوندی بوده است. دکتر شریعتی درباره این موضوع میگوید: «خویشاوندی بین مذهب و عرفان و هنر را تاریخ نیز شاهد بوده است. هنرها، مذهبیترین و عرفانیترین موجودات این عالماند. در دامن مذهب و عرفان زادهاند و از این دو پستان شیر خوردهاند. هنر، هنری معراجی است و یا شوق معراجی که در آن هنرمند هرچه از بار «هست» سبکتر است سدره المنتهایش از زمین دورتر است و روشنایی و گرما و قداست و زیبایی ماوراء را بشر احساس میکند... .»( شریعتی، مجموعه آثار هنر، ص ۱۰۷).
به هر روی، با توجه به اهمیت این موضوع، چنین مضامینی را در اشعار رزمیسرای بزرگ توس - حکیم فردوسی - و کسایی مروزی، عطار، سنایی، مولوی، سعدی و حافظ و... میتوان به وضوح دید.
مثلاً حکیم فردوسی در دفتر اول شاهنامه میگوید:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزیده رهنمای
و یا:
... تو را دانش و دین رهاند درست
ره رستگاری ببایدت جست
و یا:
که من شهر علمم علیام در است
درست این سخت گفت پیغمبر است
...منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
(شاهنامه، دفتر اول)
اما خلیل عمرانی به پیروی از شاعران صاحب سبک پیشین، تلاش کرد بخشی از محتوا و مضمون شعرش، دغدغههای مذهبیاش باشد و عقیدهاش را و باورش را در شعرش قرار دهد تا شعرش با این مضمون، در ذهن و زبان مردم ایران، بخصوص جوانان این کهن بوم و بر بهتر ماندگار شود.
در این جستار کوتاه، به برخی از نمونهها در اشعار این شاعر انقلابی اشاره میکنیم:
۱. تأکید به قرآن:
به گریه گریه گذشتند لحظهها افسوس
گرفتهاند به «قرآن» دل و دماغم را (ساعت به وقت شرعی دریا، ص ۶۸)
۲. یادکردی از اذان:
شعلهها برخاستند اما نه بر آیین عشق
در تقلای «اذان»، تکبیرها آتش گرفت
(همان، ص ۵۰)
۳. یادی از نماز
در سایه غرور «دو رکعت نماز» رنگ
دلهایمان «ابوذر» و «سلمان» نمیشود
(همان، ص ۳۱)
۴. تفکر عاشورایی:
تجلی عاشورا و حماسه کربلا در بسیاری از سرودههای خلیل عمرانی یافت میشود. یکی از زیباترین این نمونهها، شعر «دلتنگی» این شاعر است که تقدیم به حضرت رقیه (س) شده و در مجموعه «مروارید فراموش» شاعر منتشر شده است:
امشب سری به گوشهی ویرانه میزنی؟
گامی در این سکوت اسیرانه میزنی؟
ای روشنای دیدهی دلهای تیرهبخت
امشب سری به خانهی پروانه میزنی؟
... با با دلم برای تو یک ذره شد، بگو
سر میزنی به دختر خود یا نمیزنی؟!
(مروارید فراموش، ص ۴۴)
و یا در شعری دیگر این گونه به توصیف «ظهر عاشورا» میپردازد:
هنوز از سینه میجوشد مصیبتخوانی دریا
برایت نوحه میخواند دل توفانی دریا
تو را نشناخت دریا، آه... ای دریاترین جاری
پریشان کرد روز آب را نادانی دریا
نشانده در عرق لب تشنگیهای تو باران را
در آن ظهر بلا، باران و نافرمانی دریا
چه نامم لالههایت را که پرپر کرد بیآبی
به صحرای عطش عریانتر از عریانی دریا
بمیرم خواب اصغر را که میآشفت هر روزش
میان خیمه رویاهایی از مهمانی دریا
فدای دست اقیانوسی سقای طفلانت
که شد موج شجاعت برلب عصیانی دریا... (همان، صص ۴۷-۴۸)
به هر تقدیر، آنچه شعر عمرانی را از برخی از همنسلانش متمایز کرده است، همین بهرهگیری از باورهای مذهبی با زبانی ساده و روان است. غیر از این مواردی که برشمرده شد «تجلی انتظار» از دیگر مضامینی است که در سرودههای پژمان دیری فراوان یافت میشود که ما خوانندگان محترم را به خوانش مجموعه آثار این شاعرِ صمیمیِ درگذشته، ارجاع میدهیم تا بیشتر با مفهوم نغز و پرمغز سرودههایش آشنا شوند و هدف این جستار کوتاه یادکرد آسمانی شدن این شاعر بوده است که در سحرگاه نوزدهم آذر ۱۳۹۱ اتفاق افتاد. روحش شاد و یادش هماره جاودان باد.
منابع:
۱. شریعتی، علی(۱۳۶۶) مجموعه آثار هنر، تهران: چاپخش.
۲. فردوسی، ابوالقاسم(۱۳۷۴) شاهنامه، دفتر اول، به تصحیح سعید حمیدیان، تهران:داد.
۳. عمرانی، خلیل(۱۳۸۰) ساعت به وقت شرعی دریا، تهران: واش
۴. عمرانی، خلیل(۱۳۷۶) مروارید فراموش، قم: همسایه.»
انتهای پیام