این شاعر و مدیر نشر هرمس در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت تبلیغ کتابها و کتابخوانی به ویژه در تبلیغات شهری و همچنین نمود استفاده از چهرههای فرهنگی و ادبی در فضای شهر اظهار کرد: نمود کتاب، نویسندگان و آفرینندگان کتاب در کشور ما بهطور کلی خیلی جلوه پررنگی ندارد. بخشی از این به خاطر آن است که ما اساسا به آنچه در حاشیه کتاب قرار میگیرد (چیزهایی شبیه به محصولات جنبی، یا تندیسها) و هر آنچه میتواند بخشی از این جلوه محسوب شود، مانند اقلامی که در حاشیه کتاب است، از ماگ و دفترچهیادداشت گرفته تا اقلام فاخرتر مثل: مجسمه و امثالهم کمتر در بازار کتاب توجه کردهایم. چون این توجه اساسا کم بوده، طبیعتا تولید محصولاتی از این دست هم در جاهای مختلف کم بوده؛ یعنی بازار کتاب ما همیشه باید بخشی جنبی میداشت که در کنار آن محصولات مرتبط با کتاب را هم تولید کند.
او افزود: در کنار داستانهای مشهور دنیا که بعضا به فیلم تبدیل شدند، همیشه اقلام جانبی مثل مجسمه و آدمک دیده میشود. مثلا یکی از چیزهایی که «تنتن» را اینقدر فراگیر کرده و به فراگیری آن استمرار نیز بخشیده، مجسمههایی است که به عنوان اسباببازی برای بچهها تولید شده و برای آنان جالب توجه است و ما بسیاری از آنها را در کتابفروشیهایمان میبینیم. اما درباره کتابها و شخصیتهای ایرانی، خیلی کمتر شاهد چنین چیزهایی بودهایم.
مرتضی کاردر در ادامه به اقداماتی در جهت نمود پیدا کردن مشاهیر فرهنگی ایران در جامعه اشاره و بیان کرد: در سالهای اخیر کوششهایی صورت گرفته که مثلا گاهی در کنار کتاب، محصولاتی تولید میشود که این محصولات میتوانند از یک قاب عکس کوچک چهره یکی از یک مشاهیر باشند تا اقلام دیگری که در کنار کتاب قرار میگیرند. البته کارهای خیلی اندکی صورت گرفته و فکر میکنم هنوز به تولید انبوه نرسیده است. به نظرم جا دارد این اقدامات قدری انبوهتر و فراگیرتر در دستور کار تولیدکنندگان لوازم جنبی کتاب قرار بگیرد و فکر میکنم اگر این اتفاق بیفتد، حتما استقبال شایانی از آنها خواهد شد.
او ادامه داد: به تبع این کمتوجهی، در برنامههای کلانتر یا اتفاقات و کارهایی که بودجه آن توسط مراکز دولتی و حکومتی تامین میشود هم کارهای کمتری دیده شده. مثلا نقاشی دیواری کاری است که باید برای آن بودجه بیشتری در نظر گرفت و نمیتوان گفت توسط فرد یا شخص قابل انجام است؛ باید ذیل نهادی مثل شهرداریها انجام شود. درخصوص ساخت مجسمهها و تندیسها هم همینطور، شهرداریها یا نهادهای دولتی باید در آن نقش داشته باشند و سرمایهگذاری کنند. اما به تبع آن کمتوجهی، این موارد هم خیلی کم اتفاق افتاده و فکر میکنم جا دارد این موارد خیلی بیشتر از حالا اتفاق بیفتد.
کاردر با بیان اینکه یکی دیگر از جلوههایی که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد، مسئله نامگذاری کوچهها و خیابانها است، گفت: اتفاقات اندکی در این زمینه صورت گرفته که استقبال زیادی هم از آنها شده است اما جا دارد فراگیرتر شود. چون خیلی وقتها شاهد این هستیم که فقط به یک شخصیت توجه میشود و بسیاری از شخصیتها در حاشیه قرار میگیرند. مثلا از دهه ۷۰ تا امروز، انبوهی از مدارس به نام دکتر محمود حسابی نامگذاری شدهاند، یا امروزه بسیاری از مراکز به نام پروفسور سمیعی شده است. این در حالی است که به بسیاری از شخصیتهای دیگر بیتوجهی کردهایم. البته گاهی وقتها اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته است، از جمله اقدامات ماههای اخیر شهرداری که بعضی از خیابانها را به نام مشاهیر نامگذاری کرده است، مثل خیابان مرحوم نجف دریابندری، خیابان احمدرضا احمدی، خیابان مهدی آذریزدی و... .
این ناشر در عین حال اظهار کرد: مایه خوشحالی است که بعضی از این اتفاقات در زمان حیات آنها صورت میگیرد و این نوعی توجه به مشاهیر و مفاخر ما است که به نظرم جا دارد تسری پیدا کند، یعنی آموزش و پرورش در برنامه خود قرار دهد که مثلا تعدادی از مدارس به نام هوشنگ مرادی کرمانی، سلمانی هراتی، قیصر امینپور و بسیاری از شاعران و نویسندگانی که جزئی از فرهنگ ما شدهاند و شعرهایشان هم به کتاب درسی آمده، شود.
مرتضی کاردر همچنین از رویکردهایی برای پیشنهادات خود گفت و بیان کرد: برای این اتفاق به دو رویکرد نیاز داریم؛ این کار هم باید در دستور کار نهادهای دولتی و حاکمیتی قرار بگیرد تا بخشی از این بار را متحمل شوند و هم در بخشهای پایینتر، کسانی که در حاشیه کتاب کار میکنند و خلاقیت دارند هم باید این را در برنامهشان قرار دهند. من فکر میکنم استقبال زیادی از آنها خواهد شد. چون کمتر در دستور کار قرار داشته و برای همین نتیجه آنها هم خیلی وقتها مطلوب نبوده است؛ یعنی نیت افراد صادقانه و خیرخواهانه بوده که مثلا مجموعهای از مجسمههای مشاهیر را در خانه هنرمندان نصب کنند اما چون این بیتوجهی همواره وجود داشته، شاید نتیجه کار چندان مطلوب درنیامده است. همانطور که در ماهها و سالهای گذشته هم شاهد بودهایم که مجسمههایی نصب و با اعتراض اهالی هنر مواجه شدند و از این رو مجبور شدند آنها را تغییر بدهند و اصلاح کنند.
او در ادامه گفت: به نظرم، بخشی از ماجرا به خاطر آن است که تجربه در این حوزه کم بوده و هنرمندان ما سابقه کمی در زمینه خلق مجسمه، آثار هنری و تندیس از چهره مشاهیر داشتهاند. و این باعث شده نتیجه گاهی مطلوب از آب درنیاید. گاهی هم البته نتیجه خیلی مطلوب از آب درآمده؛ از جمله مجسمهای که در کوچه استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در خیابان وصال نصب شده که به نظرم کاری بسیار خوب و درجه یک است و فکر میکنم جا دارد هم در دانشگاهها و هم در مدارس و هم در عین حال در نهادها و موسسات فرهنگی این ماجرا مورد توجه قرار بگیرد.
کاردر در پایان با اشاره به لزوم توجه بیشتر به شخصیتهای ایرانی بیان کرد: میبینیم که در خیلی از جاها مجسمههای شخصیتهای مشهور ادبیات دنیا نصب شده است. جا دارد که مثلا درباره شخصیت «قصههای مجید» و دیگر شخصیتهای ایرانی که بچههای چند نسل با آنها همراه بودهاند و همچنین درخصوص مشاهیر ایرانی هم این اتفاق بیفتد.
انتهای پیام