«راستی دردهایم کو؟» منتشر شد

کسی انگار شن‌های ساعت شنی را به آسمان پاشیده است. زمان را گم کرده‌ام. می‌روم توی حیاط خانه. بابا و مامان نشسته‌اند روی تخت گوشه حیاط و چای می‌نوشند. آفتاب، از لابلای درختان خانه می‌تابد و رگه‌های نور، خود را به گل‌های باغچه می‌رسانند.

به گزارش ایسنا، «راستی دردهایم کو؟» زندگی داستانی شهید مدافع حرم دهه هفتادی؛ «عباس دانشگر» را روایت کرده است.عباس دانشگر، یک جوانِ دهه‌هفتادیِ پرشورِ اهل فکرِ عاشق‌پیشه بود که در گرماگرم نبردهای سوریه، راهی شام می‌شود و پله‌پله اوج می‌گیرد تا سرانجام پیش‌وند شهید را در کنار نامش بگذارند.

«راستی دردهایم کو؟» روایتی است از حیات عباس که از زبان خود او بیان می‌شود. نویسنده کتاب کوشیده است که از زبان دست نوشته‌ها و گفتار عباس بهره بگیرد، به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پاره‌های بهم‌پیوسته خرده‌روایت‌های مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند و برشی از حیات او را از دوران نامزدی تا شهادت به تصویر بکشد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:«کسی انگار شن‌های ساعت شنی را به آسمان پاشیده است. زمان را گم کرده‌ام. می‌روم توی حیاط خانه. بابا و مامان نشسته‌اند روی تخت گوشه حیاط و چای می‌نوشند. آفتاب، از لابلای درختان خانه می‌تابد و رگه‌های نور، خود را به گل‌های باغچه می‌رسانند.

گنجشک‌ها راه خانه را یاد گرفته‌اند. می‌نشینند روی درخت انار و سروصدایشان حیاط را پر می‌کند. بابا، خیره به گنجشک‌ها و غرق تماشای آن‌هاست. صدایم می‌کند و دستم را می‌گیرد. دست‌های بابا گرم‌اند. گنجشک‌ها را نشانم می‌دهد. طنین صدایش توی گوش‌هایم می‌پیچد و تکرار می‌شود: «عباس! مثل این گنجشک‌ها پرواز کن...» به حرف بابا گوش می‌دهم.»

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۵ آبان ۱۴۰۰ / ۱۱:۲۸
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1400081510996
  • خبرنگار : 71451