به یاد «رسول» که می‌گفت در سینما سرکوب شد

می‌گفت، «هر چه ساختم و نوشتم فکر کردند منظورم مسئله دیگری است. من محتاط شدم. در سینما سرکوب شدم و این اتفاق وقتی افتاد که منتقدان بی‌سواد مواردی را به فیلم‌هایم نسبت دادند که باعث شد مسئولان فرهنگی به کارهایم حساسیت پیدا کنند.»

به گزارش ایسنا، این جمله‌ها دردل‌ها و گله‌های رسول ملاقلی‌پور است که سال‌ها قبل بویژه پس از ممیزی‌هایی که به فیلمهایش وارد می‌شد مطرح کرده بود. امروز 17 شهریور سالروز تولد او به عنوان یکی از بهترین فیلمسازان حوزه دفاع مقدس سینمای ایران است که 15 سال قبل در سن 51 سالگی درگذشت.  

ملاقلی‌پور فیلم‌های ماندگاری همچون «سفر به چذابه»، «میم مثل مادر»، «نجات یافتگان»، «پرواز در شب»، «مزرعه پدری»، «قارچ سمی» را ساخت و بسیاری از همکارانش معتقدند او در دوران بلوغ و پختگی‌اش در سینما از این دنیا رفت در حالی که بخشی از عمرش برای پیگیری مسائل فیلم‌سازی‌اش هدر  شد و اگر فرصت ساخت چند فیلم بیشتر داشت سینمای ایران صاحب غنای بیشتری بود.

مسعود کرامتی که در فیلم «سفر به چزابه» ملاقلی پور بازی کرده است، زمانی گفته بود: رسول در  همان زمانی که زنده بود به سمت سینمای اجتماعی رفت. این را آثارش نشان می‌دهد و اگر برگشت و «هیوا» یا «مزرعه پدری» را ساخت به این معنا نبود که سینمای دفاع مقدس را رها کرده است. به طور کلی اکثر آثارش اجتماعی بود و قطعا اگر امروز می‌بود، نگاهش خاص‌تر می‌شد و حتی اگر می‌خواست سینمای دفاع مقدس کار کند این نگاه متفاوت می‌بود. او گاهی در گفت‌وگوهایش شعار می‌داد که دیگر کار دفاع مقدسی نمی‌سازد، اما در عین حال که سریع عصبانی می‌شد، به سرعت هم این عصبانیت فروکش می‌کرد. "مزرعه پدری" رسول شاهد این ادعاست که یک کار شسته و رفته و گردن‌کلفت در سینمای دفاع مقدس است. 

البته خود رسول ملاقلی‌پور از برخوردهایی که با آثارش می‌شد بسیار گله‌مند بود. او می‌گفت: «فیلم‌های (دفاع مقدسی) ما در ایران ضد جنگ است، ولی این واژه جوری در کشور ما تعبیر شده که اگر فیلمسازی بگوید کارش ضد جنگ است انگار خائن است.»

کارگردان «هیوا» معتقد بود که نسل جوان نگاه و اندیشه متفاوت و جسورانه‌تری می‌تواند به مقوله جنگ داشته باشد. «از نسل ما گذشته است که نگاهی دیگر و متفاوت به جنگ ارائه کنیم که از جنس نگاه نسل امروز باشد. نسل ما قدرت ریسک و توانای ریسک را از دست داده‌ است، ولی اگر یک فرد جوان، یک سینماگر جوان با استعداد پیدا شود، می‌تواند با خلاقیت‌هایی که دارد از ادبیات جنگ به بهترین شکل استفاده کند.»

او در جایی دیگر گفته بود: «من همان آدم گذشته هستم، اما محتاط‌تر شده‌ام. واقعیت این است که ملاقلی پور در سینما سرکوب شد، نه از جانب ممیزی ارشاد بلکه متاسفانه از جانب منتقدین بی‌سواد این اتفاق افتاد. وقتی منتقدین بی‌سواد مواردی را به فیلم نسبت دادند طبیعتا مسوولین فرهنگی نسبت به کارهای من حساسیت پیدا کردند. هر چه ساختم و نوشتم آن‌ها فکر کردند منظورم مساله دیگری است. مثلا در دورانی که فیلم‌های «سفر به چزابه» ، «نسل سوخته» و.... را ساختم بسیاری از این فیلم‌های مرا برخی منتقدین بی‌سواد به مسخره گرفتند، در حالی که در نقد همان آدم‌ها در رابطه با «میم مثل مادر» می‌خواندم که از آن فیلم‌های قبلی‌ مثل «نسل سوخته» و «هیوا» به عنون آثاری زیبا و شاعرانه یاد می‌کنند ولی این فیلم‌ها را در زمان اکران قبول نداشتند.»

ملاقلی‌پور زمانی که می‌خواست «مزرعه پدری» را اکران کند با حدف و ممیزی صحنه‌هایی از فیلمش مواجه شد که این اتفاق سبب عصبانیت او و نوشتن نامه‌ای برای خداحافظی از سینما شد.

او در نامه خود که شهریور سال 1383 منتشر کرد، نوشته بود:  «چه حاصل از اینکه کی بودم و چه‌ کردم؟ مِنتی هم نیست و صد البته که طلبکار هم نیستم. حرف من بماند با تاریخ. روزگاری نه چندان دور به گوشه‌ای از این دیار عشق و میراث تعرضی شده بود. جوانانی بودند، مردانی بزرگ، زمینی بودند و روحشان آسمانی، دوربین عکاسی و سوپرهشت من شرمنده بود از معرفتشان. هر چند کوتاه ولی مردانه زیستن را دیدم و بی‌دلیل نیست که هر روز دورتر و تنهاتر شدم. جرم من ساختن پرواز در شب و دعوت سفر به چزابه برای دیدن نجات‌یافتگان و ملاقات با بانوی عشق خانم هیوا بود. البته این جرم کمی نبود همزمان با نمایش تحقیرشان کردند و درگوشی و علنی نجوا کردند، برو، فراموش کن، و این زمانه را آنطور که ما می‌گوییم ببین. از نگاه مجنون، نسل سوخته را نبین. در همان خوابگردی بمان تا خوابگرد را نسازی، مگر نمی‌بینی با مزرعه پدری این سرزمین پدریت چه می‌کنیم؟ اگر راه پیروزی فرهنگی عده‌ای در گرو این است که من دیگر فیلم نسازم، به همه دوستداران و ارزش پیشگان و همراهان این قافله مژده‌ می‌دهم که این پیروزی گوارای‌تان باد. رسول ملاقلی‌پور دیگر فیلمی نخواهد ساخت تا ... زهی خجسته زمانی که یار باز آید/ بکام غمزدگان غمگسار بازآید/ به پیش خیالش کشیدم ابلق چشم/ بدان امید که آن شهسوار باز آید»

رسول ملاقلی‌پور قرار بود فیلم «عصر روز دهم» را با همکاری منوچهر محمدی بسازد که با وجود آماده شدن مقدمات آن، عمرش کفاف نداد.

محمدی پیش‌تر گفته بود: در سفری که با هم به کربلا و نجف داشتیم، وجوه دیگری از شخصیت رسول ملاقلی پور برایم آشکار شد و یقین داشتم اگر «عصر روز دهم» را می‌ساخت، صحنه‌هایی در آن رقم می خورد که یادگاری‌هایی مهمی برای سینمای ایران می‌بود.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ / ۱۴:۳۸
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1400061712970
  • خبرنگار : 71219