«حسین مسرّت» محقق و پژوهشگر فرهنگی استان یزد در گفتوگو با ایسنا در این رابطه، از میرزا عبدالعلی نوّاب یزدی ملقّب به صدر رکاب و متخلّص به کوکب به عنوان یکی از مشاهیر این دیار یاد میکند و در موردش میگوید: میرزا عبدالعلی که در برخی منابع به اشتباه نام او را محمّدعلی ذکر کردهاند، فرزند نوّاب میرزا محمّد محسن خراسانی بود که حدود سال ۱۱۶۴ هجری قمری در خراسان به دنیا آمد ولی نیای خاندان نوّابهای یزدی است.
وی اضافه میکند: محمّد تقی خان یزدی پس از بنیان مدرسهی خان یزد، او و پدرش را برای تدریس به یزد دعوت کرد و میرزا عبدالعلی پس از سفر به یزد با یکی از دختران محمّدتقی خان ازدواج کرد و پس از درگذشت محمّدتقی خان در سال ۱۲۱۳ قمری در شمار نزدیکان محمّد ولی میرزا، شاهزاده و حاکم قاجاری یزد در آمد و او از فتحعلی شاه درخواست لقب «صدر رکاب» برایش کرد.
این محقق فرهنگ عامه یزد با اشاره به این که فرمانی از «عبدالعلی نوّاب» در اختیار «محمّدعلی عسکری کامران» است که نشان میدهد خانوادههای صدر از نوادگان کوکب یزدی هستند، ادامه میدهد: «دیوان بیگی» مینویسد که میرزا عبدالعلی « از علومات رسمی و کمالات ظاهری بهرهی تمام داشته است» و «مهدی بیانی» مینویسد؛ «از فضلا و شعرا و هنرمندان آغاز دورهی قاجاریّه و مدّتی از ملتزمین حضور فتحعلی شاه و به محاسن صفات و ظرافت و نکته دانی معروف بوده است .. هنگامی که دوباره به یزد رفت، فتحعلی شاه وی را بار دیگر به تهران احضار کرد».
مسرت با بیان این که میرزا عبدالعلی خطّ نسخ را نیکو مینوشته است، خاطرنشان می کند: بیشتر کتابهای رایج آن روزگار، خطّ وی را ستودهاند چنان که «محمود میرزا قاجار»، «محمد فاضلخان» راوی گروسی و «مهدی بیانی» او را با «میرزا احمد نیریزی» نسخنویس نامی ایران مقایسه کردهاند. «مفتون دنبلی» میآورد؛ «خطّ نسخ را به جایی رساند که دست هیچ کسی به او نرسید. از بس که بطاء کتابت داشته، رایت شهرت نیفراشته و سایر خطوط را نیز نیکو مینوشته».
وی میگوید: نسخهای به خط و کوشش کوکب یزدی به سال ۱۲۲۱ هجری قمری در کتابخانهی مرکزی آستان قدس مشهد وجود دارد و «منشی زاده» نیز در سفرنامهی مکّه خود میآورد؛ «در مقامات کوفه سنگهایی اغلب از مرمر ارسالی محمّد تقی خان و علی نقی خان در سال ۱۲۲۱ هجری قمری نصب شده است. بعضی به خط عبدالعلی نوّاب رقم شده است».
به گفتهی حسین مسرت، در حال حاضر پنج نمونه از خطوط نسخ و رقاع کوکب یزدی در موزهی قصر آیینهی یزد موجود است.
وی در ادامه با اشاره به طبع و ذوق شاعرانه کوکب که با همین تخلّص نیز شعر میسروده است، به برخی نمونه اشعارش که در تذکرههای گوناگون درج شده است، اشاره و بیان میکند:
ساقی است به کف شراب دارد یا مه به کف آفتاب دارد؟
گفتا: آیم شبی به خوابت پنداشت که دیده، خواب دارد
*****
تویی مقصودم از عالم و گر نه سر و کاریم با عالم نباشد
نگارم بر سر مهراست و ترسم که چشم آسمان برهم نباشد
*****
به من چشم عنایت دارد آن ماه اگر برهم گذارد آسمان چشم
زبیم انکه چشمش برمن افتد نیندازد به سوی دیگران چشم
(تذکرۀ میکده: ۴۶۵)
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی استان یزد با بیان این که میرزا عبدالعلی در زمان حکومت نوّاب اشرف والا «محمد ولی میرزا»، مأمور کتابت شد امّا او از فرمان سرپیچی کرد، اظهار میکند: به هنگام ورود وی به یزد که همه به استقبال رفته بودند، او همراه برادر کوچکترش شیخ المشایخ میرزا محمّدعلی شیخالاسلام و یکی دو نفر از اولاد و اقوام از راه ابرکوه به شیراز فرار کرد و در آنجا مورد احترام بسیار از سوی حسین علی میرزا فرمانفرما شد. علی اکبر نواب شیرازی که او را در تهران ملاقات کرده است، میگوید؛ «وی در سال ۱۲۳۷ هجری قمری راهی شیراز شده است.
وی ادامه میدهد: البته در سال ۱۲۳۹ زلزلهی شدیدی در آن دیار روی داد و به اندک زمان، بیماری نوبۀ غشی رایج شد و کوکب به واسطهی «نوبۀ غشی» که در آن ولایت شایع شده بود، چندی بعد در سال ۱۲۴۰ قمری که در برخی منابع تاریخ ۱۲۳۹ هجری قمری قید شده، در همان جا در گذشت و در تکیهی حافظیّه به خاک سپرده شد و پس از آن برادرش شیخ الاسلام درگذشت و در کنار برادرش دفن شد.
مسرت در پایان و در وصف کوکب یزدی به نوشتهی «وامق یزدی» در توصیف او که مینویسد:« درخشان کوکب، سپهر صدارت و برتری و فروزان اختر آسمان جلالت و نیک اختری، مظهر کمالات خفی و جلی .. ناسخ کلکش پایل خط نسخ را برلوحی نگاشته که دست قلم از دامن توصیف آن کوتاه و نوشتتجاتش بر این مطلب گواه است. فی الحقیقه بدون شایبۀ اغراق، در این صنعت، سرآمد اهل آفاق و مملکت خط را مالک بالاستحقاق بود .. دعوات و مرقعات و قطعات بسیار به خطّ ایشان در هر یک از ولایات یافت میشود.. خلاصهی کلام، نوّاب معظّم الیه در مراتب نظم و نثر هر دو مدخلیّت مینمود و از صنوف شعر بیشتر به غزلسرایی مایل بود.»
انتهای پیام