رونق خرید و فروش کتاب‌های دست دوم

قبلاً شاید کتاب‌های دست دوم را فقط می‌شد در دست دوم فروشی‌ها یا کنار خیابان دید اما حالا برای خودشان در کتابفروشی‌ها صاحب یک قفسه شده‌اند.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «کتابفروشی خلوت است و جز چند نفری که کنار برخی قفسه‌ها مشغول وارسی کتاب‌ها هستند، باقی فضای به آن بزرگی تقریباً خالی است. دختر جوان داخل می‌آید و یکراست سراغ قفسه‌ای گوشه فروشگاه می‌رود که بالای آن نوشته شده: «کتاب‌های دست دوم». قبلاً شاید کتاب‌های دست دوم را فقط می‌شد در دست دوم فروشی‌ها یا کنار خیابان دید اما حالا برای خودشان در کتابفروشی‌ها صاحب یک قفسه شده‌اند.

«ما در کتابفروشی‌مان قفسه فروش کتاب‌های دست دوم داریم و اتفاقاً خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته است و این کاری است که خیلی کتابفروشی‌ها انجام داده‌اند.»

این را کیمیا اشرفی، کتابفروش، می‌گوید و ادامه می‌دهد: «تهیه این کتاب‌ها یا به این صورت است که کسانی آنها را هدیه می‌دهند یا می‌فروشند. مبادله کتاب هم داریم به این صورت که برخی کتاب‌های دست دوم خود را می‌آورند و برای آنها قیمتی گذاشته می‌شود و بر اساس آن قیمت کتاب‌های نو می‌گیرند. در واقع کتاب دست دوم خود را با نو معاوضه می‌کنند.»

او درباره دلیل علاقه مردم به کتاب‌های دست دوم هم این‌ طور می‌گوید: «استقبال از کتاب‌های دست دوم خیلی بیشتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتیم. خیلی وقت‌ها کتاب‌هایی هستند که دیگر تجدید چاپ نمی‌شوند و خریداران در میان کتاب‌های دست دوم به‌ دنبال آنها می‌گردند. خیلی وقت‌ها هم خریدار ترجیح می‌دهد کتاب‌ها را با قیمت پایین‌تری تهیه کند و وقتی می‌بیند از همان کتابی که نیاز دارد دست دوم آن به قیمت پایین‌تر موجود است خیلی استقبال می‌کند؛ چرا که الان قیمت کاغذ خیلی بالا رفته و قیمت پشت جلد کتاب‌ها ماه به ماه بالا و بالاتر می‌رود.

یک نکته جالب دیگر هم وجود دارد و آن این که مردم خوش‌شان می‌آید کتاب‌هایی را بخرند که در صفحه اول آن نوشته و تاریخی وجود دارد، مثلاً کسی آن کتاب را هدیه کرده و تاریخ زده و حالا چنین کتابی برای فروش وجود دارد. این نشان می‌دهد مردم به تاریخ و تاریخچه این کتاب‌ها و این که چه سرنوشتی داشته علامند هستند و مثل یک شیء قدیمی با آن برخورد می‌کنند و به خاطر همین خیلی‌ها بر اساس سرگرمی و علاقه‌مندی به خرید کتاب‌های دست دوم اقدام می‌کنند. البته ما فقط کتاب‌های دست دوم را که مجوز چاپ دارد در کتابفروشی می‌فروشیم وگرنه اگر بخواهیم کتاب‌های ممنوعه بفروشیم که استقبال خیلی بیشتر هم می‌شود.»

اشرفی درباره معیار قیمت‌گذاری این کتاب‌ها هم این‌ طور می‌گوید: «برای قیمت‌گذاری هم فاکتورهای مختلفی در نظر گرفته می‌شود مثلاً سالم بودن کتاب و این که چاپ چه سالی است یا این که در بازار در حال حاضر وجود دارد یا نه. در قیمت‌گذاری اگر کتاب خیلی کتاب سالمی باشد و در حال حاضر هم چاپ جدید آن در بازار وجود داشته باشد چیزی بین ۲۰ تا ۲۵ درصد پایین‌تر از قیمت بازار به فروش می‌رسد و اگر کمی کهنه‌تر باشد تخفیف آن بیشتر است اما اگر کتابی نایاب باشد ممکن است خیلی قیمتی شود و شرایط آن فرق می‌کند. اما در هر صورت مردم برای خرید کتاب‌های دست دوم خیلی چانه نمی‌زنند و می‌دانند کتابی که نیاز دارند در بازار موجود هست یا نه. وقتی کتاب مورد نیازشان در بازار موجود باشد ترجیح می‌دهند آن را به قیمت پایین‌تر و دست دوم خریداری کنند و اگر کتاب در بازار موجود نباشد که دیگر فقط همین امکان وجود دارد و خیلی هم مورد اقبال است.»

برای پیداکردن یک کتاب چاپ قدیمی همه جا را زیر پا گذاشته. کتاب منبع امتحان دانشگاه است و از سال ۷۳ تا حالا تجدید چاپ نشده است. الکترونیکی و پی‌دی‌اف آن هم وجود ندارد پس آخرین امیدش پرس و جو میان کتاب‌های دست دوم است.

«برای دانشجو، پیداکردن تمام منابعی که در طول ترم معرفی می‌شود کار راحتی نیست. کتاب‌ها را خیلی وقت‌ها با هزار زحمت پیدا می‌کنیم. همین کتاب را اگر پیدا نکنم ناچارم از روی عکس صفحات بخوانم که خیلی سخت است. یکی از همکلاسی‌هایم گفت که اتفاقی دست دوم کتاب را پیدا کرده و من هم امیدوار شدم.» پسر جوان اما ناامید از پیدا کردن کتاب در این کتابفروشی، باز هم به پرس و جو لابد ادامه می‌دهد.

یکی دیگر از خریداران کتاب‌های دست دوم زن میانسالی است که می‌گوید اصلاً به این شکل کتاب‌ها علاقه دارد: «من از این که کتابی را که حداقل یک نفر دیگر آن را خوانده بخرم، لذت می‌برم. حس می‌کنم الان دانسته‌هایمان از کتاب یک جورهایی با هم عجین شده. البته بحث قیمت هم هست. برای نسل ما کتاب‌خواندن روی کامپیوتر و موبایل راحت نیست. بنابراین باید کتاب بخریم و با این قیمت‌ها هم که دیگر نمی‌شود راحت خرید کرد. کتاب‌های دست دوم گزینه خوبی است و به صرفه‌تر است البته اگر کتاب‌های مورد علاقه آدم در این قفسه‌ها پیدا شود چون معمولاً بیشترشان کتاب‌های روانشناسی و رمان‌های ایرانی هستند که از نظر من خیلی جذاب و مفید نیست. در واقع کسانی که این‌ طور کتاب‌ها را می‌خرند بیشتر در همان وهله اول جذب می‌شوند و بعد می‌بینند خیلی به کارشان نمی‌آید. آدم وقتی مشکل دارد سراغ کتاب‌های روانشناسی و موفقیت می‌رود و بعدش فراموش می کند. برخی کتاب‌های داستان را هم فقط برای وقت‌گذرانی و سرگرمی می‌خوانند اما علاقه شخصی خود من کتاب‌های جامعه‌شناسی است و نوشته‌های فوکو را خیلی می‌پسندم.»

«کتابخانه شما را یکجا خریداریم» این جمله با فونت قدیمی روی شیشه مغازه نوشته شده. یک کتابفروشی قدیمی است که سال‌هاست در این حرفه فعالیت می‌کند. از چاپ برخی کتاب‌هایش نیم قرنی می‌گذرد، همان‌هایی که قصد فروش‌شان را ندارد. «اینجا برای من دیگر به پاتوق دوست و رفیق‌های قدیمی‌ام تبدیل شده. تقریباً مشتری ندارم چون خیلی هم علاقه به فروش کتاب‌هایم ندارم. یک جور عشق است دیگر، آدم به خودش می‌آید و می‌بیند کتاب‌ها مثل بچه‌هایش شده‌اند. اینها همه قدیمی‌اند. حالا هم کسی دیگر کتابخانه یکجا برای فروش ندارد. کتابخانه‌ها کوچک شده‌اند و کتابخوان‌ها، کم‌شمار. نهایتش چند جلد کتاب قدیمی بیاورند که آن هم معمولاً از کسی برایشان مانده و نمی‌خواهند نگه‌اش دارند. معمولاً آن عشقی را که صاحب کتاب‌ها دارند دیگران درک نمی‌کنند. یک خانمی بود که تماس گرفت بروم برای خرید کتابخانه. کتابخانه شوهرش بود که تازه فوت شده بود. گفت این آشغال‌ها را بردار ببر، همه‌شان را... کتابخانه فوق‌العاده و ارزشمندی بود و آن خانم شاید به خاطر این که شاید شوهرش همیشه سرش توی کتاب بوده، از کتاب‌ها حرص داشت. به‌ هر حال صاحب کتابخانه رفته بود و کتاب‌ها انگار یتیم شده بودند. کتابخانه را یکجا خریدم. از بین آن کتاب‌ها خیلی‌هایشان را فروختم اما چندتایی را برای خودم نگه داشتم.»

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۵ تیر ۱۴۰۰ / ۱۲:۴۹
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1400041510691
  • خبرنگار :

برچسب‌ها