به گزارش ایسنا، تا بیش از نیم قرن پیش یعنی دهه ۴۰ شمسی هر دانشگاه در ایران، شیوه متفاوتی برای گزینش دانشجو داشت بر این اساس دانشگاه ها از طریق آزمون یا مصاحبه علمی دانشجویان را براساس معیارهایی که داشتند پذیرش می کردند. اگر چه دانشگاهها و تعداد متقاضیان تحصیل هم محدود بودند.
دانشگاه تهران، دانشگاه پُلی تکنیک سابق (امیرکبیر فعلی)، دانشگاه ملی سابق(شهید بهشتی فعلی)، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه جُندی شاپور اهواز سابق(شهید چمران فعلی) و دانشگاه پهلوی سابق( شیراز فعلی) دانشگاه های آن روزگار بودند و ظرفیتهایی که تکمیل نمیشد. تا اینکه به تدریج تقاضای ورود به دانشگاه افزایش یافت و شرایط تغییر کرد. کنکور آمد و ماندگار و پزشکی اولین رشتهای بود که در دانشگاههای ایران پرطرفدار شد.
در واقع داستان کنکور در ایران از وقتی شروع شد که همه میخواستند دکتر شوند! رقابت برای ورود به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران پایهگذار امتحانی سراسری در ایران شد.
در آن زمان صرفا چند دانشگاه داشتیم که شامل دانشگاه تهران، دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر فعلی)، دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، فردوسی مشهد، جندی شاپور اهواز (شهید چمران فعلی) و دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز فعلی) می شد و همین تعداد کم هم معمولا ظرفیت هایشان تکمیل نمی شد. تا اینکه به تدریج تقاضای ورود به دانشگاه افزایش یافت و شرایط تغییر کرد.
با بیشتر شدن تقاضا برای ورود به دانشگاه ها کنکور سراسری هم از راه رسید؛ بزرگ ترین رویداد علمی کشور رقابتی که تلاش دارد استعدادها را در دورافتاده ترین نقاط ایران شناسایی کند و شاید مزیت مهم و دلیل ماندگاری اش همین باشد. در این روزها که فارغ التحصیلان دوره دبیرستان منتظر برگزاری کنکور سراسری ۹۹ هستند بهتر دیدیم که نگاهی داشته باشیم به تاریخچه این آزمون مهم.
نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دلیل تعداد زیاد متقاضیان امتحانی هماهنگ برگزار شد. بعد دانشکدههای حقوق و فنی نیز امتحان ورودی برگزار کردند. شرایط چنین بود که اغلب متقاضیان ورود به دانشگاه ابتدا در امتحان دانشکده پزشکی شرکت میکردند و اگر قبول نمیشدند، میرفتند سروقت باقی رشتهها و دانشکدهها. سالها وضعیت بر همین منوال بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ قرار شد امتحانی سراسری برای دانشگاهها برگزار شود. مشکل این بود که متقاضیان باید بارها از سراسر ایران به تهران و سایر شهرها سفر میکردند تا در امتحانات دانشکدههای مختلف شرکت کنند.
برای رفع این مشکل و با ایده برگزاری امتحانی باکیفیت بالاتر برای تعیین دقیقتر سطح علمی افراد، نخستین امتحان سراسری دانشگاهها در سال ۱۳۴۲ برگزار شد؛ نخستین کنکور ایرانی. این کنکور را هیات مسابقات ورودی دانشگاهها که هیاتی تازه تأسیس و متشکل از اساتید و مسئولان دانشگاههای ایران بود، برگزار میکردند تا اینکه شیوه برگزاری کنکور و مشکلاتی که برای هماهنگیها پیش آمد با انتقاد جامعه علمی مواجه شد و مجدد وضعیت به روال سابق بازگشت.
اولین کنکور
نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دلیل تعداد زیاد متقاضیان امتحانی هماهنگ برگزار شد. بعد دانشکدههای حقوق و فنی نیز امتحان ورودی برگزار کردند. شرایط چنین بود که اغلب متقاضیان ورود به دانشگاه ابتدا در امتحان دانشکده پزشکی شرکت میکردند و اگر قبول نمیشدند، میرفتند سروقت باقی رشتهها و دانشکدهها. سالها وضعیت بر همین منوال بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ قرار شد امتحانی سراسری برای دانشگاهها برگزار شود. مشکل این بود که متقاضیان باید بارها از سراسر ایران به تهران و سایر شهرها سفر میکردند تا در امتحانات دانشکدههای مختلف شرکت کنند.
برای رفع این مشکل و با ایده برگزاری امتحانی باکیفیت بالاتر برای تعیین دقیقتر سطح علمی افراد، نخستین امتحان سراسری دانشگاهها در سال ۱۳۴۲ برگزار شد؛ نخستین کنکور ایرانی. این کنکور را هیات مسابقات ورودی دانشگاهها که هیاتی تازه تأسیس از اساتید و مسئولان دانشگاههای ایران بودند، برگزار میکردند تا اینکه شیوه برگزاری کنکور و مشکلاتی که برای هماهنگیها پیش آمد با انتقاد جامعه علمی مواجه شد و مجدد وضعیت به روال سابق بازگشت.
در واقع تا آغاز سال تحصیلی ۱۳۴۲، هر دانشگاه با گرفتن امتحان ورودی خاص، اقدام به پذیرش دانشجو میکرد اما سنجش و پذیرش دانشجویان برای سال تحصیلی ۱۳۴۲ بر عهده «هیات مسابقات ورودی دانشگاهها» گذاشته شد. «مسابقه»ای که بعدها «کنکور» نام گرفت.
سئوالات اولین کنکور
در دهه ۴۰ دانشگاههای جدیدی از راه رسیدند؛ ازجمله دانشگاه صنعتی آریامهر سابق( صنعتی شریف فعلی) و دانشگاه رضائیه سابق (ارومیه فعلی). تب تحصیلات دانشگاهی هم در جامعه مدام بالا میرفت و کنکور سراسری همچنان روشی مناسب برای پذیرش دانشجو بهنظر میرسید. با تأسیس وزارت علوم و راهاندازی واحدی با نام مرکز آزمونشناسی در سال ۱۳۴۷ دوباره برگزاری کنکور سراسری در دستور کار قرار گرفت؛ اتفاقی که سال ۱۳۴۸ رخ داد.
تا اینکه چهارشنبه ۱۵ مرداد سال ۴۸ کنکور با شرکت ۴۷ هزار و ۷۰۳ نفر برگزار شد و داوطلبان برای حضور در ۱۲ دانشگاه و در ۳۰ رشته تحصیلی با یکدیگر به رقابت پرداختند. این آزمون بهصورت سؤالات پاسخ کوتاه (بهجای تستی) برگزار شد و داوطلبان همزمان با آزمون ۱۰ رشته را انتخاب کردند. نکته مهم اینکه منابع سؤالات ناشناخته بود و داوطلبانی که از امتحان بیرون آمدند نخستین نسل ایرانیهایی بودند که سختی کنکور را درک کردند. از آن پس کنکور بهطور مرتب برگزار شد و به همین دلیل آزمون سراسری سال ۴۸ نخستین کنکور رسمی ایران معرفی میشود.
در واقع با اینکه سئوالات در آن دوره بر اساس سئوالات امتحانات سالهای قبل بود، اما شیوه مزبور عاری از عیب و نارسایی نبود. در این روش تحصیلات قبل داوطلب به صورت سئوالات کوتاه جواب که برایش ناآشنا بود مورد امتحان قرار میگرفت و پذیرفتهشدگان بدون اینکه نتیجه آزمون خود را بدانند ضمن امتحان نسبت به انتخاب رشته مبادرت میکردند.
سال ۱۳۵۴ با تاسیس سازمان سنجش آموزش کشور به جای مرکز آزمونشناسی کنکور در ایران وارد مرحلهای جدید شد. از آن سال معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و نوع مدرک (دیپلم ریاضی، طبیعی و ادبی)، جنسیت، وضعیت نظاموظیفه و سهمیه منطقه نیز در قبولی کنکور تأثیر داشت. البته در سال ۵۷ این شرایط دیگر اعمال نشد و داوطلبان این آزمون در بحبوحه تحولات انقلاب اسلامی قرار گرفتند اما با این وجود کنکور در سال ۵۸ هم برگزار شد اما پس از آن این آزمون نیز همزمان با تعطیلی دانشگاهها در پی انقلاب فرهنگی تعطیل شد. تا اینکه سال ۶۱ مجدداً کنکور در رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، کشاورزی، الهیات و معارف اسلامی برگزار شد. سهمیهها نیز از همین سال آمدند؛ سهمیه مناطق، رزمندگان و.... در این بین دانشگاه آزاد هم در همین سال تأسیس شد. طی سالهای بعد با توجه به رشد جمعیت، ظرفیت دانشگاههای دولتی و تعداد رشتهها افزایش یافت و کنکور مدام به مسابقهای بزرگتر و حساستر تبدیل میشد. به دلیل تقاضای فزاینده برای ورود به دانشگاه، بهتدریج دانشگاههای پیام نور، شبانه، غیرانتفاعی و مراکز تربیت معلم به ظرفیت پذیرش دانشجویان افزود و کنکور هرسال با داوطلبان بیشتری برای تحصیل در رشتههای بیشتر برگزار شد تا اینکه داوطلبان کنکور در دهههای اخیر به یک میلیون نفر افزایش یافت. در حال حاضر نیز از ۵۰ آزمون سراسری برگزار شده در ایران، ۱۱ آزمون قبل از انقلاب فرهنگی در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸ و ۳۸ آزمون در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۹۸ بعد از انقلاب فرهنگی برگزار شده است.
دست رد دنیا بر سینه کنکور
حال که بعد از گذشت بیش از نیم قرن از برگزاری کنکور، مسئولان و متولیان به این نتیجه رسیدهاند که این شیوه جذب و پذیرش دانشجو در دانشگاهها علاوه بر آسیبهای روانشناسی و جامعهشناسی که بر جامعه تحمیل میکند، روش مردودی در سیستمهای آموزشی دنیا محسوب میشود. بر این اساس نیز طرح اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، سال ۱۳۸۶به مجلس رفت و تصویب شد؛ طی این قانون قرار بود نقش کنکور در پذیرش دانشجو به تدریج کم و نهایتا تا سال ۹۰ کنکور حذف شود، اتفاقی که علارغم قول هایی که داده شده بود تا امروز محقق نشده تا فقط بحث دامنهدار کارشناسان و مسئولان حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد.
البته تلاش برای حذف کنکور در ایران از همان دوران قبل از پیروزی انقلاب نیز کلید خورد، به طوری که روزنامه اطلاعات در آن زمان اعلام کرده بود وزارت علوم در پی تایید مسئولان ارشد وقت کشور، مشغول مطالعه و بررسی این طرح است تا نواقص موجود در آن رفع شود و در همین حال وعده داده شده بود که از ابتدای سال تحصیلی ۱۳۵۰، دانشآموزان ششم متوسطه به موازات تحصیلات عادی درباره شیوه امتحانات نهایی جایگزین کنکور، آموزش خواهند دید اما پیش از انقلاب اسلامی نیز بحث حذف کنکور نتوانست حتی به تصویب قانونی منتهی شود.
پس از انقلاب هم وقتی در سال ۱۳۸۶ این موضوع تبدیل به قانون شد، در اجرا دچار تغییرات مداوم در نهادهای اجرایی و همچنین مجلس شورای اسلامی شد که در نهایت نتیجهای نداشت به طوری که هنوز هم سال دقیق پایان کنکور مشخص نیست.
در واقع اولین طرح لغو کنکور در ایران که همانطور که گفته شد در سالهای دور وارد مراحل مطالعاتی و برنامهریزی در وزارت علوم وقت شده بود، اما این طرح هیچگاه به نتیجه نرسید و حتی با تشکیل سازمان سنجش آموزش کشور در سال ۱۳۵۴جایگاه کنکور در نظام آموزشی ایران جدیتر و سازمانیافتهتر از پیش شد.
اگرچه در این راستا پذیرش بیش از ۸۵ درصد رشتههای دانشگاهی بدون آزمون صورت میگیرد و دانشگاه های دولتی نیز ۲۰ درصد از ظرفیت پذیرش خود را با این شیوه پر میکنند، اما گویا تا رسیدن به روش جایگزین مطلوب برای شیوه فعلی پذیرش دانشجو راه زیادی در پیش است به طوری که بسیاری از دانشگاههای برتر حتی یک رشته نیز برای پذیرش بدون آزمون به سازمان سنجش اعلام نکردهاند و رشتههای پرطرفدار و دانشگاههای پرطرفدار که اساس ایجاد اشکال و تصویب قوانینی چون «حذف کنکور» بودند، همچنان بر اساس کنکور پذیرش میگیرند.
امروزه سرنوشت حذف کنکور پس اظهار نظرهای مختلف و برگزاری صدها نشست کارشناسی در نهایت به اینجا ختم شد که رشته های پرطرفدار باید کنکور داشته باشند اما در عین حال بار سوابق تحصیلی بر پذیرش دانشجو باید افزایش یابد.
۵ مصوبه سرنوشت ساز
در این رابطه اخیرا دکتر سعید رضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص تغییرات کنکور ۱۴۰۲، پنج مصوبه این شورا را تشریح و عنوان کرده بود که مصوبه اول مبنی بر این بود که در آزمون سراسری سهم آموزش و پرورش به لحاظ سابقه تحصیلی ۶۰ درصد و سهم کنکور سراسری ۴۰ درصد خواهد بود.مصوبه دوم این بود که کنکور سراسری مختص دروس تخصصی باشد و دروس عمومی به بخش سوابق تحصیلی منتقل میشود و سوابق تحصیلی مبنای ارزیابی نهایی خواهد بود و مصوبه سوم این بود که آزمون سنجش (کنکور) دو بار در سال برگزار شود که فشار و اضطراب از روی دانش آموزان برداشته شود و دانش آموزان وقتی در این آزمون شرکت میکنند نگران نباشند که تا سال دیگر فرصت دیگری نخواهند داشت.
به این ترتیب اعلام شد که کنکور دو بار در سال برگزار خواهد شد. بر اساس مصوبه چهارم شورا، مقرر شد نتایج آزمونی که دانش آموزان در آن شرکت میکنند تا دو سال اعتبار داشته باشد و دانش آموزان بتوانند از نتایج آن تا دو سال استفاده کنند.
مصوبه پنجم نیز درباره پذیرش بود که بر اساس آن دانشگاههای کشور می توانند یک حد نصاب برای معدل بگذارند و بر اساس آن مشخص کنند که تا چه معدلی را پذیرش میکنند و اگر معدل داوطلب از میزان مشخص پایینتر باشد این اختیار به دانشگاه ها داده میشود که داوطلب را پذیرش نکنند.
تغییرات کنکور ۱۴۰۲ قطعی نیست
این در حالی است که دکتر منصور غلامی وزیر علوم در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: طرح تغییرات کنکور ۱۲ ماده دارد که فقط ۹ ماده آن در جلسه ۸۴۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی که با موضوع ساماندهی نظام سنجش و پذیرش کنکور در مقطع کارشناسی برگزار شد، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
وی در ادامه تصریح کرد: با توجه به اینکه هنوز تمامی مواد طرح مذکور مورد بررسی قرار نگرفته است، بنابراین امکان هر گونه تغییر در جلسات بعدی وجود دارد و تصمیمات نهایی در جلسات آتی گرفته خواهد شد.
وزیر علوم خاطر نشان کرد: در حال حاضر نمی توانم در خصوص وضعیت و تغییرات کنکور اظهار نظر قطعی داشته باشم.
کنکور و کرونا
موضوع "حذف کنکور" وتعیین تکلیف قطعی این آزمون، طی دو سال گذشته که با شیوع کرونا ویروس و تعطیلی تمامی فعالیتهای حضوری دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مواجه بودیم بسیار با اهمیتتر و جدیتر از سالهای گذشته به نظر میرسید چرا که داوطلبان بزرگترین و کلیدیترین آزمون زندگی تحصیلی، یعنی کنکور نیز از تبعات ناشی از این مهمان ناخوانده در امان نماند و با ادامهدار شدن شیوع کرونا و همچنین تعطیلی و محدود شدن بخشی از فعالیتهای اقتصای و اجتماعی کشور برگزاری این آزمون در موعد مقرر به یکی از مباحث اصلی کشور تبدیل شد.
به طور کلی، کنکور پس از کش و قوسهای فراوان و قول های مسئولان ذی ربط امسال هم تعیین تکلیف نشد و در حالی، پایان هفته جاری پنجاه و یکمین کنکور در کشور برگزار می شود که امیدها برای رسیدن به یک تصمیم قاطع و تعیین روش جایگزین مطلوب پذیرش دانشجو در دولت فعلی که چند هفته بیشتر به اتمام آن باقی نمانده است، بی فایده است.
اگر چه اولین طرح لغو کنکور در ایران از ۵۰ سال گذشته وارد مراحل مطالعاتی و برنامهریزی در وزارت علوم وقت شده بود اما هیچگاه به نتیجه نرسید و حتی با تشکیل سازمان سنجش آموزش کشور در سال ۱۳۵۴جایگاه کنکور در نظام آموزشی ایران جدیتر و سازمانیافتهتر از قبل شد و در حال حاضر نیز مسئولان آموزش عالی طی سالهای اخیر با اعلام آمار ۸۵ درصدی پذیرش دانشگاه ها بر اساس سوابق تحصیلی سعی در کم اهمیت کردن کنکور داشتند و برای کاهش تبعات ناشی از استرس های این آزمون تلاشهایی انجام دادهاند، اما باید توجه داشت که متقاضیان ورود به دانشگاهها همچنان کنکور را گزینه اول انتخاب نحوه ورود به عرصه آموزش عالی مد نظر دارند و سرنوشت خود را منوط به حضور و موفقیت در این آزمون میبینند.
به گزارش ایسنا، به باور بسیاری کنکور غول بی شاخ و دمی است که زندگی سال های نوجوانی را خراب می کند. سال هایی که فرزندان باید مهارت و چگونه زندگیکردن بیاموزند، با حفظکردن جدول تناوبی، صرف افعال بی قاعده و با قاعده عربی و درگیری با انواع فرمول و آمار، تباه می شود. این افراد ۸ ساعت را در مدرسه و ۱۱ ساعت را در خانه پشت میز می گذرانند و گاه در نهایت افسرده و بی حال می شوند.
در مقابله با تبلیغ های تو خالی ولی روحیه تخریب کن، صدها شب از استرس نمی خوابند و بیماری های افراد ۴۵ ساله را در 17 سالگی تجربه میکنند و بعد وقتی ستون فقرات جوانانمان زیر بار کتب قطور خم شد، آن وقت به آنها افتخار می کنیم که فرزند شایسته خانواده و مدرسه شدند!
حال سئوال این است چرا نباید برای گزینش دانشجو در طول سه سال تحصیلی، ریز نمرات دانش آموز مورد بررسی قرار گیرد، چرا فعالیت های فرهنگی و هنری دانش آموزان نباید ملاک گزینش آنها باشد، چرا کسیکه هدفش مهندسی پزشکی است باآن که هدفش مهندسی نفت است. هردو باید حجم زیادی از عربی و نکات تقریبا بی استفاده ادبیات یاد بگیرند، چرا شخصی که می خواهد دندان پزشک شود، فیزیک می خواند، چرا در این کشور هیچ چیز بر پایه نظم نیست، چرا مسئولان پس از سال ها بحث وبررسی و اظهار نظر به جای پیدا کردن جایگزین برای کنکور از کشورهای دیگر در این زمینه الگو نمی گیرند. بنابراین با قطعیت می توان گفت "کنکور حذف شدنی است فقط نمی خواهند حذف شود".
انتها یپام