گفت‌وگو با حمیدرضا شاه‌آبادی

کرونا و برخورد توریستی با داستان

حمیدرضا شاه‌آبادی نوشتن داستان در گرماگرم یک ماجرا و اتفاق را جذاب نمی‌داند و معتقد است مانند رفتار یک توریست می‌ماند که وارد فضای متفاوتی شده است. 

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره مواجهه ادبیات با بحران‌هایی مثل جنگ، بلایای طبیعی و بیماری‌های همه‌گیر از جمله کرونا، اظهار کرد: داستان زمانی شروع می‌شود که زندگی از حالت معمول خود خارج می‌شود، یعنی زندگی روزمره انسان‌ها به تنهایی داستان نیست و زمانی داستان شروع می‌شود که تعادل زندگی آدم‌ها به‌هم می‌ریزد. آدم‌ها در شرایط معمولی شباهت‌های بسیار زیادی به‌هم دارند و هیچ ‌نوع رفتاری از آن‌ها سر نمی‌زند که بتواند منشأ خلق داستان باشد. اما کافی است که یک روز صبحانه نخورده باشیم یا اتفاقی برای‌مان افتاده و موجب ناراحتی‌مان شده باشد، آن زمان از حالت عادی خارج شده و تصویر دیگری را از خودمان نشان می‌دهیم که این تصویر با تصویر روزمره ما متفاوت است و هرکدام از ما می‌توانیم شخصیت یک داستان شویم. 

او سپس گفت: در واقع زمانی که آدم‌ها از حالت متعادل خود خارج می‌شوند،  دست به رفتارهای متفاوت می‌زنند و موقعیت‌هایی را خلق می‌کنند که از دل آن داستان خلق می‌شود. اگر بخواهم یک مثال بزنم نویسنده‌ای مانند چخوف که همزمان هم نویسنده بود و هم پزشک، همیشه پزشک بودن خود را به نویسنده بودنش ارجح می‌دانست و در بسیاری موارد به این موضوع اشاره می‌کرد که پزشک بودنش موجب شده نویسنده هم باشد؛ زیرا یک پزشک آدم‌ها را در شرایطی می‌بیند که آن‌ها از تعادل خارج شده‌اند، آدم‌هایی که بیمار هستند، آدم‌هایی که هذیان می‌گویند، آدم‌هایی که درد می‌کشند و موقعیتی دارند که موقعیت آدم‌های معمولی نیست و این موضوع باعث می‌شود یک پزشک چهره‌ای را از انسان‌ها ببیند که آدم‌های دیگر نمی‌توانند ببینند.

شاه‌آبادی ادامه داد: زمانی که یک همه‌گیری در یک جامعه اتفاق می‌افتد، جامعه از تعادل خارج می‌شود و از این‌جا به بعد است که ما می‌توانیم چهره‌های دیگری را از زندگی ببینیم و فکر می‌کنم وظیفه یک نویسنده است که آن‌ها را ثبت، درک و به دیگران منتقل کند. 

او درباره تولیدات ادبی مرتبط با کرونا در دوران کرونایی هم گفت: با توجه به این‌که ما می‌توانیم چهره دیگری از زندگی را ببینیم، این موضوع می‌تواند دستمایه‌ای برای خلق داستان باشد، اما شخصا مخالف این هستم که یک نویسنده در گرماگرم یک حادثه و ماجرا بخواهد دست به خلق اثری در ارتباط با آن موضوع بزند، مگر این‌که موقعیت خلاقه خاصی نصیبش شده باشد. تصورم این است که هر حادثه‌ای باید در وجود یک نویسنده ته‌نشین شده، گرد و غبارش فرو بنشیند و بعد به یک داستان تبدیل شود. بنابراین نمی‌شود در گرماگرم یک همه‌گیری به فکر خلق داستان درباره آن بود. 

نویسنده «دروازه مردگان» و «لالایی برای دختر مرده» در ادامه خاطرنشان کرد: واقعیت این است که حتی این کار را جذاب هم نمی‌دانم زیرا مانند رفتار یک توریست می‌ماند که وارد یک فضای متفاوت شده است. مردم دارند با  مسئله‌ای می‌جنگند و درگیر هستند، از آن آسیب می‌بینند، رنج می‌برند و بعد نویسنده‌ای بخواهد آن را دستمایه داستان قرار دهد، فکر می‌کنم در لحظه چیز جذابی نیست ولی به مرور و با گذشت زمان می‌تواند دستمایه خوبی باشد و شک نکنید نویسندگانی که بحران‌های اجتماعی و زندگی‌های از تعادل خارج‌شده را دیده‌اند، داستان‌های بهتری خلق می‌کنند تا نویسندگانی که در یک فضای راکد زندگی کرده و هیچ بحرانی را پشت‌سر نگذاشته‌اند.

شاه‌آبادی درباره نقش ادبیات در جلوگیری از تبعات ناشی از بحران‌ها نیز بیان کرد: من به عنوان یک رفتار ابزاری و کاربردی و کوتاه‌مدت به ادبیات نگاه نمی‌کنم، این‌که الان مشکلی پیش آمده و نویسنده‌ای با نوشتن داستان روحیه مردم را بهتر کند و یا امکان تحمل بیشتری بدهد؛ اما زمانی نگاه عمیقی نسبت به یک موضوع شکل می‌گیرد و از دل آن نگاه عمیق یک اثر داستانی خلق می‌شود، قطعا خواندن آن برای نسل‌های آینده می‌تواند تسکین‌دهنده باشد و می‌تواند آن‌ها را در مواجهه با بحران‌های آینده تقویت کند.

او همچنین درباره این‌که کرونا می‌تواند به عنوان یک سوژه جهانی دریچه‌ای رو به ادبیات جهان باز کند گفت: فکر نمی‌کنم، موضوع یک داستان مهم نیست بلکه نحوه پرداخت مهم است؛ نحوه پرداخت توانایی نویسنده را نشان می‌دهد و صرفا بهره بردن مشترک دو نویسنده از موضوع داستانی نمی‌تواند موجب شود هر دو آن‌ها در یک جایگاه قرار بگیرند.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۰۰:۵۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1400022516886
  • خبرنگار : 71573