سیاسیون علت ناکارآمدی دولت‌ها در حوزه اقتصاد را چه می‌دانند؟

یکی از مهمترین و اساسی‌ترین چالش‌های کشور ما در طول بیش از ۴۰ سال گذشته مشکلات اقتصادی و معیشتی بوده که البته دولت‌های بعد از انقلاب هر کدام به فراخور زمانه خود برای حل این مشکل و بهبود اوضاع تلاش کرده‌اند، اما آنچه مسلم است اینکه بخش زیادی از ناکارآمدی دولت‌ها به همین موضوع برمی‌گردد.

به گزارش ایسنا، دولت‌های بعد از انقلاب همواره برنامه‌هایی برای حل مشکلات اقتصادی ارائه کرده و به دنبال اجرای این برنامه‌ها بوده‌اند اما شاید بتوان گفت هیچ‌کدام از این دولت‌ها توفیق کاملی در کسب رضایتمندی مردم از جهت بهبود فاکتورهای اقتصادی و معیشتی به دست نیاورده‌اند.

در میان عوامل موثر بر ناکارآمدی دولت‌ها در حوزه اقتصادی آنچه درباره آن بین سیاسیون چپ و راست اتفاق نظر وجود دارد، وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی و همچنین بی‌توجهی یا کم‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی در اقتصاد است. شاید با همین نگاه بتوان انتظار داشت دولت آینده برای قطع وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی و هموار کردن مسیر برای تقویت زیرساخت‌های درونی و تولید داخل برنامه‌ریزی کند.

خبرگزاری ایسنا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، به سراغ اساتید دانشگاه، رییس جهاد دانشگاهی، دبیرشورای عالی امنیت ملی، نمایندگان فعلی و ادوار مجلس شورای اسلامی، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، فعالین سیاسی و داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری رفته و با آن‌ها درباره علل ناکارآمدی دولت‌ها گفت وگو کرده است. حاصل این گفت وگوها استخراج مولفه های فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی به عنوان علل اصلی ناکارآمدی بوده است.

در ادامه نظر مصاحبه شوندگان درباره علل ناکارآمدی دولت‌ها در حوزه اقتصادی را مرور می‌کنیم:

حسن سبحانی، اقتصاددان:

نامتناسب بودن سیاست‌های اقتصادی با شرایط کشور:‌ در ریشه یابی علل ناکارآمدی اقتصادی دولت‌ها باید اشاره کرد که بعد از پایان جنگ تحمیلی، همه دولت‌هایی که سر کار آمدند سیاست اقتصادی واحدی دنبال کرده‌اند که هیچ فرقی با هم نداشته‌اند. من معتقدم که سیاست های اقتصادی یکسانی که در چهار دولت گدشته اجرا شده است، عامل مشکلات امروز بوده زیرا این سیاست‌ها متناسب با شرایط کشور نبوده و نیست.

در دهه هشتاد میلادی قرن بیستم مجموعه سیاست های کلانی از طرف بانک جهانی و صندوق بین الملی پول برای ثبات اقتصاد جهان به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد شد که سیاست های تعدیل ساختار نام داشت و این سیاست ها در ایران هم اجرا شد. سیاست‌هایی از قبیل یکسان سازی نرخ ارز، خصوصی سازی، کوچک کردن دولت، آزادسازی قیمت‌ها و هدفمندی یارانه ها اجرایی و موجب ایجاد مشکلات زیادی شد. به طور مثال سیاست آزادسازی در برنامه های توسعه، تورم متوسط 5 /19 درصد سالیانه را در یک دوره طولانی بر مردم تحمیل کرد. این نرخ تورم به معنای تضعیف مدام ارزش پول ملی، تضییق طبقات فقیر،  سوق دادن طبقات متوسط به طبقات ضعیف و ثروتمند کردن اغنیا و در واقع ایجاد شکاف طبقاتی است. شکاف اجتماعی همیشه منشا فساد و انحرافات است که مظاهر آن را در جامعه امروز می‌بینید.

الان نظام پولی ما در اختیار بانک‌هایی است که عمدتا خصوصی هستند و به مشتریان خود وام می‌دهند در واقع  خلق پول با اراده بانکدار انجام می‌شود و این پول امکان خرید ایجاد می‌کند در حالی که لزوما کالایی تولید نمی‌شود که بتوان خرید کرد که معنای آن ایجاد تورم است. برای مهار تورم باید در قدرت خلق پول توسط بانک‌ها دخالت کرد. اما برای این کار با مقاومت هلدینگ‌های پول مواجه می‌شوید. این اصلاحات غیرممکن نیست اما الان سخت شده است چون مشکلات کهنه شده و همه به آن‌ها عادت کرده‌اند.

در بودجه دولت امکان افزایش درآمدها کمتر از افزایش هزینه‌ها است بنابراین دائم با کسری بودجه دولت مواجه‌ایم. کاهش هزینه‌ها یا عدم افزایش زیاد هزینه‌ها کار سختی است چون از طرف ذی‌نفعان آن مقاومت می‌شود مثلا عوامل وزارتخانه‌ای که هر سال پول می‌گرفته است، نمی خواهند این پول کم شود. دولت باید بایستد و بگوید من به اندازه درآمدم، هزینه می‌کنم و نمی‌توانم مدام قرض کرده و دولت‌های آینده را به گروگان بگیرم؛ اقدامی که البته برای دولت هزینه دارد و با مقاومت مواجه می‌شود.

محمدرضا عارف، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

وابستگی اقتصاد به نفت: مدیران ما در این چهار دهه عموما مدیران هزینه بوده‌اند. گاهی درآمد نفت خوب بوده است و گاهی صوری قیمت و میزان صادرات را افزایش داده و عددسازی کرده‌ایم  تا بگوییم منبع وجود دارد در حالیکه منبع درآمد واقعی نبوده است. گاهی هم از کیسه خلیفه بخشیده‌ایم و برخی معافیت‌ها و تامین هزینه‌ها از طریق صندوق‌هایی انجام شده که وظیفه دیگری دارند. صندوق‌های بیمه و تامین اجتماعی ناکارآمد شده اند چون هزینه‌هایی بر آنها تحمیل شده است که تامین آنها وظیفه این صندوق‌ها نبوده است.

ما دو منبع نفت و مالیات برای تحقق برنامه‌های توسعه بیشتر نداریم، ما هنوز توانایی اخذ مالیات عادلانه را نداشته و عموما از طبقات متوسط به پایین و حقوق بگیران مالیات می‌گیریم و بحث فرار مالیاتی یک بحث جدی است. از سویی باید اقتصاد مستقل از درآمدهای نفتی باشد بنابراین به منابع دیگری نیاز داریم که در کشور وجود ندارد. جذب سرمایه یک واقعیت انکارناپذیر برای توسعه کشور است. باید راهبردی برای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور وجود داشته باشد. در واقع نمی‌توانیم به سرمایه‌گذار تضمین واقعی بدهیم. شکست در جذب سرمایه موجب ناکارآمدی می‌شود چون به رشد اقتصادی لازم دست پیدا نکرده و مشکلاتی مثل بیکاری، فقر و تورم ایجاد می‌شود.

تورم یکی از مسائل مهم اقتصاد است و کارآمدی اقتصای به معنای مقابله موفق با تورم است. مقابله با تورم سازوکار خاص خود را دارد. من معتقدم که با اتکا به منابع داخلی و کمک از منابع خارجی می توانیم شاخص‌های اقتصادی  مثل تورم، ضریب جینی، رشد اقتصادی و بیکاری را سامان بدهیم. مهمترین مساله ما رشد اقتصادی است. ما قطعا رشد لااقل شش تا هفت درصد را لازم داریم و برای رسیدن به این هدف باید بتوانیم حضور و تعامل جدی با دنیا، با کشورهای همسایه و کشورهای هدف داشته باشیم.

مصطفی هاشمی طبا، فعال سیاسی:

حاکمیت تفکر پوپولیستی: چرا در ایران دولت‌ها تاکنون نتوانسته‌اند کارآمدی لازم را حداقل بر اساس شعارها و برنامه‌های اقتصادی خود داشته باشند. در ایران به ویژه پس از انقلاب یک نوع تفکر پوپولیستی حاکم بوده است و به همین دلیل مسئولان و از جمله دولت‌ها و به خصوص نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نوعا در کلام مدینه فاضله را برای مردم ترسیم می‌کنند؛ در حالی که به صورت بسیار بدیهی قابلیت انجام آن وعده‌ها و کلمات ادا شده ممکن نیست و به همین دلیل برنامه‌های پنج‌ ساله که مجلس شورای اسلامی تصویب می‌کند، هرگز عملی نمی‌شود.

جهانبخش محبی‌نیا، نماینده ادوار مجلس:

نبود فهم درست از اقتضائات توسعه:‌ در دولت هاشمی رفسنجانی اقتضای توسعه در ذهن برخی کارگزاران ریخت و پاش بود. این حساسیت به ریخت و پاش در آن زمان به بهانه اینکه می‌خواهیم توسعه را در مملکت اجرا کنیم از بین رفت و حالت سیستماتیک پیدا کرد.

همه دولت‌ها به هر حال با مشکل فساد مواجه بودند. تصور من این است که اگر ما سعی در اصلاح ساختارها نداشته باشیم، موفق نخواهیم شد، ضمن اینکه برخوردهایی که می شود قابل احترام و امیدوارکننده است، اما من به عنوان کسی که مطالعه و تحقیق می‌کنم و تجربه مبارزه با فساد را هم داشته ام می‌گویم که فردای ما فردای عاری از فساد نخواهد بود، زیرا سطح تعریف از فساد و برخورد با آن بیشتر در مراحل اولیه گرفتار شده و در بعضی مواقع ماهیت سیاسی پیدا میکند که اینها اعتماد عمومی را خدشه دار میکند.

علی مطهری، نماینده ادوار مجلس:

وجود نهادهای موازی: نوع رفتار دولت احمدی نژاد در سیاست خارجی و بی‌تفاوتی نسبت به سازمان‌های بین‌المللی و دریافت قطعنامه‌های متعدد (شش قطعنامه) علیه کشور باعث شد به تدریج اقتصاد کشور فلج شود تا این‌که ما به سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ رسیدیم و با آن بحران ارزی و با افزایش شدید نرخ ارز روبه‌رو شدیم.

دوره اول دولت آقای روحانی در مجموع عملکرد خوبی داشت. گشایش اقتصادی به خاطر توافق برجام ایجاد شد. این دولت البته در جاهایی هم اشتباهاتی داشت و باعث شد صدماتی به کشور وارد شود مثل تصمیمی که در مورد افزایش قیمت بنزین گرفته شد. یا مساله‌ ارز ۴۲۰۰ تومانی که خیلی حساب شده نبود و باعث رانت‌خواری شد.

نهادهای موازی هستند که اختلال ایجاد می‌کنند و شاید علت اصلی ناکارآمدی همین است که رئیس جمهور اجازه دخالت به آنها می‌دهد و خود به خود از قدرت و کارآمدی خودش کاسته می‌شود. مثلا در حوزه اقتصاد می‌بینید پالایشگاهی به وسیله قرارگاه خاتم‌الانبیاء سپاه افتتاح می‌شود. ممکن است نیروی نظامی در جایی کمک کند اما همه اینها باید تحت امر و متمرکز در دولت باشد. اگر می‌خواهند مسکن بسازند باید تحت نظر وزارت راه و شهرسازی این کار انجام شود و اگر قرار است پالایشگاه بسازند باید زیر نظر وزارت نفت باشد نه این‌که در عرض دولت کارهایی بکنند.

مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:

عدم توجه به ظرفیت‌های اقتصاد: برای این‌که دولت کارآمد باشد توصیه و تاکید من به مردم عزیز این است که نگاه نکنید چه کسی شعارهای پوپولیستی می‌دهد، گاهی شعارها فریبنده و حاشیه‌ای است. توصیه و تاکیدم به مردم این است که نگاه نکنید چه کسی شعارهای پوپولیستی می‌دهد؟ ببینید حواشی را پررنگ می‌کند یا به متن می‌پردازد؟ اگر مشکلات ما اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است ببینید چه کسی و چه گروه‌هایی توانایی و ظرفیت این را دارند که این مشکلات را در دستور کار قرار دهند؟ ببینید شعارها و پیام‌هایی که داده می‌شود چه آدرسی می‌دهد؟ آیا حواشی را پررنگ می‌کند یا به متن می‌پردازد؟

اقتصاد ایران ۸۰ درصد ظرفیت داخلی و ۲۰ درصد ظرفیت خارجی دارد. متاسفانه ما از این موقعیت‌ها استفاده نمی‌کنیم ما چقدر از ظرفیت اقتصادی کشورهای منطقه استفاده می‌کنیم و چقدر به این کشورها صادرات داریم؟  اگر به جای نفت خام فرآورده تولید کنیم و صادر کنیم چقدر درآمد ارزی بیشتری به دست می‌آوریم. من معتقدم ایران به خوبی می‌تواند ثروت ملی خود را ظرف پنج سال دو برابر کند.

محمدرضا تاجیک، مدرس دانشگاه:

عدم پذیرش مسئولیت از سوی دولت‌ها: مشکل دولت‌های ما این بوده است که در صورت اپوزیسیونی نقش‌آفرینی کرده‌اند یعنی خودشان تورم و تلاطم در بازار بورس و ارز و شکاف‌های مختلف ایجاد کرده‌اند اما در نقش اپوزسیون ظاهر شده و همه چیز را به دست‌های نهان ارجاع می‌دهند.

محمد هاشمی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:

ضعیف بودن دولت‌ها و عدم پاسخگویی نهادهای موازی: دولت‌ها مدام از اصلاح نظام بانکی می‌گویند و مصوبات گوناگونی در خصوص نظام بانکی دارند، اما بانک‌ها راه خود را می‌روند چون دولت‌ها ضعیف هستند. جدا از نهادهای آشکاری که از دولت بودجه گرفته، اما پاسخگو نیستند، نهادهای پنهان وغیرمستقیم هم وجود دارند که از دولت بهره‌مند می شوند، اما پاسخگو نیستند. در یک دوره به اندازه صد سال از زمان کشف نفت درآمد نفتی داشتیم، اما مشکلات اقتصادی و فساد مالی بیشتر شد چون شفافیت وجود نداشت و نهادهای موازی کار به هیچ وجه پاسخگوی عملکرد خود نبودند و دولت هم به اندازه کافی پاسخگو نبود.

سالی 20 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود، اما این کالاها که در جیب کسی جا نمی‌شود و با تریلی وارد کشور می‌شود این یعنی قاچاق سازماندهی شده است و دولت‌ها چون ضعیف هستند و ابزار لازم را ندارند، نمی‌توانند مانع آن شوند. در واقع یک جریان پنهان معادل بودجه عمرانی کشور کالا به کشور قاچاق کرده و تولید داخل ضربه سنگینی می‌زنند. راه‌حل مقابله با این مشکلات فراقوه‌ای است و دولت به تنهایی نمی‌تواند از پس این مشکلات برآید.

حسین دهقان، وزیر دفاع سابق و مشاور رهبر انقلاب:

عدم برخورد با زمینه‌های فساد: ناکارآمدی دولت‌ها موجب فساد مالی و اداری می‌شود. وقتی مجاری رسمی جوابگوی مردم نیستند، مراجع فرعی ایجاد می‌شوند که نتیجه آن گسترش فساد است در حالی که اگر نظام کارآمد و پاسخگو باشد، مراجع فرعی بوجود نمی‌آید. به طور مثال چرا یک سرمایه‌گذار باید برای اجرای طرح خود نیاز به 15 مجوز داشته باشد؟! مشکلات دریافت این تعداد مجوز موجب خرید و فروش آن و در نهایت رانت و فساد شده است. از سوی دیگر ایجاد انحصار حتی در گزینش مدیران، زمینه فساد را فراهم می‌کند. در نهایت اینکه برای مبارزه با فساد، دستگیری مفسد فایده‌ای ندارد؛ چراکه سیستم ناکارآمد مفسدپرور است؛ بنابراین برای حل این مشکل باید با زمینه‌های فساد برخورد شود.

عباس آخوندی، وزیر سابق راه:

زیرزمینی شدن اقتصاد: بخش عمده‌ای از اقتصاد در ایران زیرزمینی شده است. وقتی اقتصاد زیرزمینی می‌شود مفهومش این است که افراد خاصی به منابع پول و قدرت دسترسی دارند و بقیه ندارند. مابقی داستان شفافیت، عدالت و رقابت در چنین شرایطی به مسائل غیرواقعی تبدیل می‌شود. زمانیکه مبادله مالی در ایران متوقف می‌شود و شما از طریق عادی نمی‌توانید مبادله کنید، کل تجارت ایران باید ۶۰ دور بچرخد و هزار و یک گرفتاری داشته باشد. مفهوم شفافیت و رقابت در چنین شرایطی چیست؟ وقتی شفافیت نباشد فساد رخ می‌دهد. در جامعه‌ای که پر از فساد است مردم چطور می‌توانند آرامش داشته باشند و مفهوم کارآمدی چیست؟  من به صراحت می‌گویم در اقتصاد غیررسمی زمینه برای توسعه فساد فراهم است و شما نمی‌توانید با فساد مبارزه کنید.

علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی:

عدم فعال‌سازی ظرفیت‌های دیگر به دلیل وابستگی به نفت: نکته حائز اهمیت در حوزه کارآمدی این است که مشخص کنیم که دنبال دولت نفتی کارآمد هستیم یا دولت غیرنفتی کارآمد؟ دولت نفتی کارآمد در ذهن مخاطب دولتی است که بتواند خوب نفت بفروشد و خوب کالا وارد کند. اصولا دولت‌های ما در شرایطی موفق هستند که نفت فروخته و کالا وارد کنند و این راحت‌ترین کاری است که دولت‌ها می‌توانند انجام دهند.
کارآمدی دولتی که نفتی است با دولت غیرنفتی متفاوت است و من کارآمدی دولت‌ها در جمهوری اسلامی را تا حالا  کارآمدی نفتی می‌دانم البته برای تغییر این شرایط  تصمیم گرفته و از اول انقلاب شعار داده‌ایم که از نفت جدا شویم ولی واقعیت این است که با حداقل سرعت این کار را انجام می دهیم. واقعیت این است که به نظر من کارآمد نشان دادن دولت با استفاده از دلارهای حاصل از فروش نفت خام بیشتر نمایش کارآمدی است و ارزش خاصی ندارد.

دولت های ما تاکنون ترجیح دادند مسیر آسان و بی دغدغه که فروش سرمایه‌های خدادادی کشور است را برای تامین درآمد در پیش بگیرند و کمتر بدنبال فعال سازی ظرفیت‌های ارزشمند دیگر در کشور بوده اند.

اراده واقعی دولت به معنای کل حاکمیت و همراهی مردم در رسیدن به هدف فاصله گیری از دولت نفتی موثر است. یکی از اهداف  انقلاب نیز کاهش وابستگی  به فروش نفت و تقویت ظرفیت های داخلی برای رونق اقتصاد ملی بوده که به اعتقاد من تاکنون نمره قابل قبولی در این خصوص کسب نکردیم. نمی توانیم بگوییم در تحقق این هدف  شکست خورده ایم، ولی به اندازه کافی موفق نبوده ایم. واقعیت این است که دولت ها نیم نگاهی به کاهش وابستگی به نفت و اثبات کارآمدی خود در این خصوص داشته اند اما این اقدامات به یک روند هدفمند که در طول سال ها نشان دهنده کارآمدی دولت ها برای تامین مطالبات بین نسلی باشد  تبدیل نشده است. در حقیقت زمانی می توان یک دولت را کارآمد دانست که اقدامات آن ضمن آن که تامین کننده نیازهای مختلف جامعه در زمان صدارت آن دولت است، برنامه های آن معطوف به تامین نیازهای مختلف نسل های آینده نیز باشد.

حمیدرضا طیبی، رییس جهاد دانشگاهی:

عدم اتکا به تولید ملی و تولید متکی بر توسعه علمی در داخل: جهت‌گیری کار دولت‌های ما باید مشخص شود و جهت‌گیری اصلی حوزه حکم رانی باید اقتصاد باشد آن هم اقتصاد متکی بر حمایت از تولید ملی و تولیدی که متکی بر توسعه علمی و فناورانه خودمان باشد. ایراد ما این است که دیدگاه دولت‌های ما بیشتر اقتصاد منبع‌بنیان بود یعنی می‌گفتند علم و فناوری خیلی قیمتی ندارد، می‌شود هر بار آن را از خارجی‌ها بگیریم.

ما از دولت و مدیر کارآمد توقع داریم اولا حوزه‌های اصلی توسعه کشور را مشخص کند. خیلی بد است که ما ۴۰ سال از انقلاب‌مان گذشته ولی هنوز استراتژی توسعه صنعتی در کشور حاکم نیست. نمی‌دانیم در چه حوزه‌هایی که مزیت اصلی کشور است اقتصادمان باید در آن حوزه شکل بگیرد و صنعتی‌ شدنمان در آنجا شکل بگیرد.

مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:

اتکای بودجه به نفت: بودجه نفتی عاملی در ناکارآمدی دولت‌هاست. اکثر کشورهای دنیا به منابع سرمایه ای خود مثل درآمد نفت وابسته نیستند، بلکه با درآمدهای مالیاتی اداره می شوند و دولتی که متکی به مالیات است، باید رضایت مردمی که مالیات پرداخت می کنند را جلب کند و از این جهت حساب و کتاب در این دولت ها دقیق تر شده و کارآمدی هم ارتقاء می یابد. وقتی درآمد مالیاتی افزایش می یابد، منابع درآمدی دولت هم افزایش یافته و دولت متکی به رانت درآمد نفتی نخواهد بود.

در ایران پنجاه سال است که دولت ها با اتکا به درآمدهای نفتی در بودجه سر اقتصاد کشور بلا آورده، وضعیت اقتصادی را بدتر کرده و قدرت خرید مردم را کاهش می‌دهند، اما سال قبل و امسال که دولت دسترسی کمتری به دلارهای نفتی داشت، تولید در کشور شکل گرفت و دولت می‌گوید رشد اقتصادی داشته است. مشکل بودجه‌های ما نفتی بودن آنهاست و تا زمانی که درآمد نفت داخل بودجه قرار دارد، مشکلات هم وجود خواهد داشت. از سویی ما  مشاهده می‌کنیم که دولت و مجلس توقعات زیادی برای مردم ایجاد می‌کنند در حالیکه بودجه چنین ظرفیتی را ندارد، بنابراین کسری بودجه ساختاری ایجاد می‌شود که این کسری تورم ایجاد می‌کند. از زمانی که درآمد فروش نفت خام وارد بودجه شد، این مشکلات پدید آمد. وقتی دلار نفتی به ریال تبدیل می‌شود، تورم و مشکلات اقتصادی هم ایجاد می‌شود.

محمدرضا پورابراهیمی، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس:

بی‌توجهی به زیرساخت‌های درونی: در بیانیه گام دوم انقلاب یکی از نقاط مهمی که مقام معظم رهبری به آن اشاره می‌کنند این است که اقتصاد از عوامل بیرونی و درونی متاثر است، مقام معظم رهبری دقیقا نگاه کارشناسانه‌ای دارند و می‌گویند به همان میزانی که ما به عوامل درونی توجه می‌کنیم و آن را بهبود می‌بخشیم، اثر عوامل بیرونی هم به حداقل ممکن می‌رسد، یعنی ما می‌توانیم کشور را به نحوی اداره کنیم که آثار تحریم به حداقل برسد و برعکس هم می‌توانیم عمل کنیم.

آنچه خلا اصلی در طول‌های سال‌های اخیر به ویژه دولت آقای روحانی بوده، عدم پرداخت به زیرساخت‌های درونی در کشور است. بی‌توجهی به این حوزه‌ها باعث می‌شود عامل تحریم در اقتصاد ایران ضریب فزاینده داشته باشد و این اثر منفی در اقتصاد گذاشته و این شرایطی است که می‌بینید؛ کوچک‌ترین تصمیمی در خارج از کشور، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد، مثل حوزه ارز و امثال آن. در صورتی که خیلی وقت‌ها این ظرفیت در اقتصاد ایران بوده که اگر اتکای به آن توانمندی را داشته باشیم ، شدت تاثیر تحریم به حداقل ممکن می‌رسد. در صورتی که یک اقتصاد مبتنی بر توانمندی داخلی داشته باشیم این تاثیرها به حداقل می‌رسد.

صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان:

عدم پاسخگویی به مردم به دلیل وابستگی به نفت: با دولتی شدن نفت و آمدن پول نفت به جیب دولت، دولت از پاسخگویی مستثنی شد. دولت پول نفت را داشت و با آن کشور را اداره می کرد و بنابراین پاسخگو نبود، اما سایر کشورها که درآمد نفتی نداشتند، مجبور بودند از مردم خود برای اداره کشور پول بگیرند و بنابراین به مردم پاسخگو بودند.

سال گذشته دولت طرح افزایش قیمت بنزین را اجرا کرد و همه می دانستند این کار خلاف است، اما بعد از ایجاد اعتراضات رئیس جمهور اعلام کرد که من بی‌خبر بودم. اگر من جای رئیس جمهور بودم اعلام می‌کردم این جراحی برای اقتصاد کشور لازم است و اگر لازم باشد من جانم را در این راه می‌دهم.

سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، نایب رییس مجلس:

نبود پیش‌بینی درست از نیازهای آینده: دولت هوشمند دولتی است که نیازهای آتی جامعه بشری را ببیند و پیش‌بینی کند. امروز کل جهان فارغ از اقوام و قومیت‌ها به هم متصل است. وقتی پدیده‌ای جهانی می‌شود به سرعت گسترش می‌یابد همچنان که در مورد کرونا این را شاهد بودیم، یا حتی تکنولوژی بلاک‌چین و بیت کوین. شاید 15 سال پیش یک نفر کاری در حوزه بلاک‌چین انجام داده که الان موضوع روز جهان شده است. دولت هوشمند دولتی است که 15 سال پیش وقتی چنین تکنولوژی ایجاد شد آینده آن را ببیند و از همان موقع آثارش را پیش بینی کند. وقتی مردم به این پدیده رسیدند باید ببینند که دولت در مورد آن حرف دارد ، برایش برنامه دارد و کارهایی انجام می‌دهد. آن وقت خاطرشان جمع می‌شود که یک نفر از طرف آنها هست که دیده‌بانی و امکان‌سنجی کند و نقاط قوت و فواید را بگیرد.

استارتاپ‌ها که در دهه اخیر در کشور ما موضوع جدیدی تلقی می‌شود یک موضوع 40 ساله در دنیاست. اگر دولت‌های چند سال پیش جریان توسعه استارتاپی را می‌دیدند امروز رشد ما در این زمینه سریع‌تر بود و می‌توانستیم استفاده بهتری از آن داشته باشیم. علت نارضایتی از دولت‌ها این است که پشت سر مردم حرکت می‌کنند و به دنبال تامین نیازهایی هستند که ایجاد شده، در حالی که باید نیازهای آتی را پیش‌بینی کنند و به دنبال آن بروند. در تحولات فناورانه، اقتصادی، فضای مجازی و ارتباطات اتفاقاتی در حال رخ دادن است. اینها، فرصت‌ها و تهدیدهایی دارد که باید خود را برای آن آماده کنیم.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۰۵:۱۵
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 1400022215817
  • خبرنگار : 71132

برچسب‌ها