به گزارش ایسنا، صفحه «شبکه متنپژوهی» اینبار با استفاده از کتاب «واژهها میرمند» نوشته مسعود هوشیار در نوشتاری با عنوان «واژههای در حال فراموشی» به واژه «چک کردن» پرداخته و آورده است: «زبان انگلیسی در دنیای امروز ما زبان علم است. این زبان بیشترین واژهها را به زبان فارسی آورده است و میآورد. اگر واژههای وارداتی از زبان انگلیسی در زمینههای علوم و فناوری باشد، کموبیش پذیرفتنیاند که البته در این زمینههای تخصصی هم باید واژههای بههدفخور را جایگزین کنیم؛ اما خردهگیری من از رواج واژههای عمومی انگلیسی در زبانمان است. این واژههای عمومی، کلمههای زبان فارسی را کنار زدهاند و بیشترین کاربرد را در گفتار و نوشتارمان یافتهاند.
یکی از این لغتهایی که روزانه بسیار میشنویم و در زبانمان میگردانیم، «چککردن» است. این ریشهواژه انگلیسیفارسی در زبانمان رگوریشه کرده است. آنچنان ریشه دوانده است که کنارگذاریاش دشوار مینماید. کار بهجایی رسیده است که مترجمان هم این ساختواژه را جایگزین واژههای فارسی کردهاند:
«کارخانه دو نگهبان داشت که نشانهایمان را چک میکردند.» (برودسکی، ۱۳۹۸: ۳۷)
نکته شگفتانگیز اینجاست که ما به این واژه نیاز نداشتهایم. نخستینبار آن کسانی که این کلمه را به کار بردهاند، میخواستهاند طبقه اجتماعی خود را فراتر از حدی که هستند، نشان دهند تا بلندپایهتر جلوه کنند؛ اما همین خودتافته جدابافتهنمایی، سبب جاافتادن این لغت بهجای چندین واژه فارسی شده است. در ادامه نمونههایی از این کاربردهای نابجا را با جایگزینهای فارسیشان میآورم.
«وقتی داری از خونه بیرون میری، درِ خونه رو چک کن.»
ویراسته: «وقتی داری از خونه بیرون میری، در خونه رو قفل کن (ببند).»
«میشه واتساپتون رو چک کنید.»
ویراسته: «میشه به واتساپتون سر بزنید.»
«وقت کردید ایملتون رو چک کنید.»
ویراسته: «وقت کردید به ایملتون سر بزنید.»
«امروز هنگام رانندگی در بزرگراه، چراغ چک اتومبیلم روشن شد.»
ویراسته: «امروز هنگام رانندگی در بزرگراه، چراغ بازدید فنی اتومبیلم روشن شد.»
«خواستی بری بیرون خودت رو جلو آینه چک کن.»
ویراسته: «خواستی بری بیرون خودت رو جلو آینه ببین.»
«مادرم به بهانه مرتبکردن اتاقم جیبهای لباسم را چک میکند.»
ویراسته: «مادرم به بهانه مرتبکردن اتاقم جیبهای لباسم را میگردد.»
«ورقه امتحانی را قبل از تحویل به ممتحن دوباره چک کردم.»
ویراسته: «ورقه امتحانی را قبل از تحویل به ممتحن بازبینی کردم.»
«منو چک میکنه.»
ویراسته: «منو زیر نظر داره.»
پولهای توی کیفمو چک کردم.»
ویراسته: «پولهای توی کیفمو شمردم.»
«پرونده پزشکیم رو دکتر چک کرد.»
ویراسته: «پرونده پزشکیم رو دکتر خوند.»
«توی خیابون که میری اطرافتو چک کن.»
ویراسته: «توی خیابون که میری به اطرافت توجه کن.»
«نوبت واکسنتون رو چک کنید.»
ویراسته: «نوبت واکسنتون رو بررسی کنید.»
«لطفا قبل از سوارشدن کمربندتان را چک کنید.»
ویراسته: «لطفا قبل از سوارشدن کمربندتان را ببندید.»
«پول ریختم. حسابتون رو چک کنید.»
ویراسته: «پول ریختم. به حسابتون نگاه کنید.»
«قبل از سفر لنتهای ماشین خود را چک کنید.»
ویراسته: «قبل از سفر به لنتهای ماشین خود نگاهی بیندازید.»
«لطفا هویت دستوری همه این واژهها را در فرهنگ بزرگ سخن چک کنید.»
ویراسته: «لطفا هویت دستوری همه این واژهها را در فرهنگ بزرگ سخن بررسید.»
همچنین واژههای «سرزدن، دیدزدن، نگاهانداختن، چشمانداختن، چشمیگرداندن» را میتوانیم جایگزین چککردن کنیم.
کتابنامه
جوزف برودسکی، ۱۳۹۸، اگر حافظه یاری کند؛ چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید، برگردانِ طهورا آیتی، ویراستار: محمدسامان جواهریان، تهران: اطراف.
مسعود هوشیار
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰»
انتهای پیام