این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا و در پی اظهارنظر مطرحشده از سوی کازوئو ایشیگورو، نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار برنده نوبل ادبیات مبنی بر اینکه «در آینده پیش رو ممکن است ماشینها با رماننویسان رقابت کنند و شاید از آنها پیشی بگیرند»، در خصوص احساس خطر نویسندگان ایرانی درباره خلق داستان و آثار ادبی از سوی رباتها به واسطه هوش مصنوعی و امکانسنجی این مسئله اظهار کرد: اول از همه اینکه هر احتمالی ممکن است، ما در جهانی زندگی میکنیم که اگر بخواهیم آن را محدود ببینیم، عملا انگار هیچ شناختی از آن نداریم. هر احتمالی میتواند ایجاد شود؛ برای مثال در حال حاضر همه اطلاعات من در لپتاپم است، پس لپتاپ من از نظر ظرفیت ذهنی میتواند به من مثل یک ربات کمک کند و حافظه آن از من قویتر است. اما آنچه ما در اینباره (خلق اثر ادبی توسط رباتها) نادیده گرفتهایم، روند خلاقه داستاننویسی است.
او در توضیحی افزود: یک کامپیوتر هر چقدر هم اطلاعات مربوط به داستاننویسی را جمعآوری، نگهداری و دستهبندی کند، نمیتواند آنها را تدوین کند، حالا فرض کنیم رباتی را خلق کنیم که میتواند این تدوین را هم انجام دهد، در این صورت فقط یک عامل برای خلق اثر ادبی خلاقه باقی میماند؛ خلاقیت در کجای این کار است؟
ناتاشا امیری در ادامه به بیان تصوری که به گفته او درخصوص نگارش داستان اشتباه است، پرداخت و گفت: تصور میشود که در نگارش داستان، برای خلاقیت از ذهنمان استفاده میکنیم، در حالی که روند خلاقه یک روند شهودی است؛ یعنی از سطح ذهن و حتی از سطح نیمهآگاه ما هم فراتر است. چون به نظر این مسئله خیلی خوب درک نشده، اغلب فکر میکنند که یک ربات میتواند جایگزین یک نویسنده شود. اگر در نظر بگیریم که این روند شهودی فقط از طریق انسانها امکانپذیر است، در این صورت ربات نمیتواند این کار را انجام دهد.
امیری همچنین بیان کرد: شاید خیلی از نویسندهها تصورشان از نویسندگی این است که کتابهایی را میخوانیم، اطلاعاتی را جمعآوری میکنیم و بر مبنای اینها دیدگاههایی برایمان شکل میگیرد که بر اساس آنها داستان را خلق میکنیم؛ در حالی که این داستان نیست.
نویسنده «گربهها تصمیم نمیگیرند» سپس از لزوم وجود روند شهودی در رباتها برای خلق اثر ادبی توسط آنها گفت: من در مقالهای با عنوان «خلاقیت یعنی اتصال به بینهایت» کاملا در این خصوص توضیح دادهام چون به روند شهودی در داستاننویسی خیلی اعتقاد دارم. اما بعید میدانم که یک ربات بتواند چنین روند شهودیای را ایجاد کند. هرچند که میتواند تدوینگر خیلی خوبی باشد و حتی به ذوق شخصیاش مطالب را دستهبندی کند و به آنها شکل دهد. ولی با وجود روند شهودی در داستان، خلق اثر ادبی توسط رباتها ممکن نیست.
او ادامه داد: آثار اغلب نویسندههای بزرگ ما که تعدادشان هم کم است، از ذهن بشر فراتر بوده و به این ترتیب ماندگار شده است. اما با این حال وقتی این همه نویسنده میتوانند چیزهایی بنویسند، چرا ربات نتواند؟!
ناتاشا امیری با تقسیم نویسندگان به دو دسته کوششی و شهودی اظهار کرد: بعضی اطلاعات خیلی زیادی دارند و سعی میکنند این اطلاعات را تدوین کنند، این افراد در گروه نویسندگان کوششی قرار میگیرند، کارهای اینها فاقد عنصر خلاقه شهودی است، البته نویسندههایی به این شکل زیاد داریم. اما نویسنده شاخص چیزی را مینویسد که به قدری عنصر خلاقیت در آن پررنگ است که با واقعیت خیلی فرق میکند. آنها مطمئنا این را از جایی دریافت میکنند و ذهنشان صرفا بشری نیست، وقتی که داستان مینویسند انگار یک کانال شهودی به آنها اطلاعات و کدهایی میدهد و آنها تساویای را میسازند که فارغ از جهان بیرونی ما است و جهانی را میسازند که کاملا متفاوت است؛ و آن چیزی که در این مسئله مهم است، خلاقیت است. برای همین من فکر میکنم که بعید است یک ربات چنین خلاقیتی داشته باشد، هرچند میتواند چیزهایی را بنویسد که بویی از خلاقیت هم دارند اما نه مانند موجودی که سیستمی فراذهنی دارد. بنابراین اگر این فراآگاهی در رباتها ایجاد شود، شاید بتوانند اثر ادبی خلاقه خلق کنند، هر چند که ساخت این با سختافزار و نرمافزار ممکن نیست.
این نویسنده با بیان اینکه حس شهودی حسی نیست که ربات به وسیله برنامهنویسی بتواند آن را به دست بیاورد، گفت: این حس کاملا اتفاقی و ناگهانی است. حتی اغلب انسانها هم کانال شهودیشان بسته است و فعال نیست.
ناتاشا امیری در پایان درباره اظهارنظرهایی مبنی بر محدودیتهای زبان فارسی در مقایسه با انگلیسی در خلق اثر ادبی توسط رباتها بیان کرد: من فکر نمیکنم این خیلی مطلق باشد، همه چیز نسبی است. امروزه آثار بسیاری مثل شعرهای حافظ و مولانا از زبان فارسی به خوبی ترجمه شدهاند. البته نمیدانم دقیقا منظورشان چه نکتهای از زبان بوده یا چه سختافزار یا نرمافزاری را مد نظر داشتهاند که زبان فارسی نمیتواند در آن قرار بگیرد. من متخصص این امر نیستم اما من بعید میدانم وقتی میتوانیم زبان فارسی را به خوبی ترجمه کنیم، نتوانیم آن را به این سختافزارها بیاوریم. خیلی مطلقگرایانه به این مسئله نگاه کردهاند و قصد دارند بگویند زبان فارسی تمایزی با دیگر زبانها دارد. این را هم در نظر بگیریم که همه زبانها از یک زبان واحد منشق شده و اگر این تمثیل برج بابل را در کتاب مقدس در نظر بگیریم، مبنی بر این است که ابتدا یک زبان واحد بود و بعد بین زبانها فاصله افتاد، اما عملا ریشه یکی است؛ شاید این کار سخت باشد اما غیرممکن نیست.
انتهای پیام