«درخت معجزه خشکیده است و کیمیای زمان، آتش نبوت را، بدل به خون و طلا کرده است و رنگ خون و طلا، بوی کشتزاران را، ز یاد بدبدههای ترانهخوان برده است و آفتاب، مسیحای روشنایی نیست و ابرها، همه آبستن زمستاناند و جویها، همه در سیر بیتفاوت خویش، به رودخانۀ بی آفتاب میریزند و کوچهها، همه در رفتن مداومشان، به نا امیدی بنبستها یقین دارند... چه روزگار غریبی است، سحر، پیامبر اندوه است و شب، مفسّر نومیدی.»
این شعر نادر نادرپور، آغازگر سخنرانی آنلاین شب گذشتۀ مهدی کیوان، اصفهان شناس و مدرس تاریخ دانشگاه اصفهان به میزبانی عمارت هنرمند بود. او با رجوع به یک برش تاریخی از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا انقلاب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، زایش و پالایش مدرنیته تجددخواه را بررسی کرد و ابعاد مختلف آن را به چالش کشید.
کیوان تصریح کرد: اصفهان به دلیل شرایط استراتژیک و جریان داشتن رودخانه زایندهرود در آن، نسبت به سایر شهرهای ایران دوام بیشتری داشته و در سه دوره؛ «آلبویه»، «سلجوقیان» و «صفویه» که ایران به کشوری مرفه و ثروتمند تبدیلشده بود، خوش درخشیده است.
این مدرس دانشگاه، انقلاب مشروطه را نقطه عطفی در تاریخ اصفهان دانست و افزود: بازخوانی این برهه از تاریخ و بررسی ابعاد آن بهمنظور هشدار، اخطار و انذار به نسل جوان ضروری است با این هدف که آنها اصفهان را بشناسند و مسئولیت اصفهانی بودن را درک کنند و با شناخت وظایف خود در قبال اصفهان، به آن عمل کنند.
او خاطر نشان کرد: سؤال «چرا دیگران پیشرفت کردهاند و ما بهجایی نمیرسیم؟» آغاز مدنیت مدرن است. پسازاین سؤال است که صاحبان اندیشه مداقه میکنند و زایش، در لایههای اجتماعی، به دست روشنفکرانی که باید در جامعه صاحب اثر بوده و سکان هدایت تعلیم و راهنمایی مردم را به دست گیرند، اتفاق میافتد.
کیوان با اشاره به از دست رفتن یکسوم خاک ایران بهموجب جدایی هرات و بحرین در سالهای گذشته، از لزوم تجلی تجدد در کنار مدنیت گفت و توضیح داد: عملکرد ایرانیان در همه عرصههای تاریخی همواره انفعالی بوده، بهنحویکه ابتدا اجازه فعالیت و هر گونه رفتاری را به غیر داده و در انتها عکسالعملی نشان داده است؛ چنان که پس از شکست در برابر روسها نیز محصل به خارج از کشور فرستاد و حاصل آن ورود مدنیت تجددخواه به سرزمینمان بود.
این تاریخپژوه، تجدد و مدنیت را فراتر از پیشرفتهای ظاهری نظیر آسفالت خیابان و آوردن مترو ... دانست و گفت: در ایران و اصفهان، خرابی خاصی وجود دارد و تا زمانی که این خرابی شناسایی و ترمیم نشود نباید انتظار روزهای روشن و بهتر را داشته باشیم.
او یادآور شد که تجدد در فکر و اندیشه تبلور میکند و تأکید کرد: عبور از سنتها به معنای کنار گذاشتن آنها نیست، بلکه باید سنتها را شناخت، تکریم کرد و آنچه را که در زندگی امروز مؤثر نیست، در موزه قرار داد.
به عقیده این مدرس دانشگاه، منظر فرهنگی اصفهان خاستگاه تکستارههایی است که زود خاموش میشوند و آقا سیدعلی جناب روزنامهنگار، نمونه بارزی از این تکستارههاست که آغازگر تجدد در اصفهان بوده.
او پنج نسل را از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ در سیر زایش، پالایش و بروز مدنیت تجددخواه در اصفهان مؤثر دانست و گفت: تمام تحصیلکردگان مدرن و روشنفکران این برهه زمانی، عالم زادگان و افرادی از ریشه و خانواده روحانیت بودند و امروز نیز، همه ما باید اهمیت و مسئولیت ایرانی و اصفهانی بودن را بهجای بحثهای بیهوده سیاسی به جوانان بیاموزیم تا با پرهیز از عملکرد انفعالی و نداشتن اندیشه، مانع از خاتمه یافتن زایش، با مرگ تک ستارهها شویم.
انتهای پیام