تجربههای اینچنینی مراجعهکنندگان به افرادی که خود را مشاور یا روانشناس جا میزنند، هر روز بیشتر میشود. برخی مورد سوءاستفاده مالی قرار گرفتهاند و برخی دیگر ضربههای جبرانناپذیری از نحوه درمان اشتباه خوردهاند تا جایی که نسبت به روانشناس و مشاور بدبین شدهاند و همه را به یک چشم میبینند.
۲۲ ساله بوده که برای اولین بار تصمیم میگیرد برای حل برخی از مشکلاتش به یک روانشناس مراجعه کند. بعد از سه جلسه متوجه میشود رفتار آقای روانشناس خارج از عرف است و اصرار دارد برای ادامه درمان از هیپنوتیزم استفاده کند. درمان را در همان جلسه متوقف میکند و با پرس و جو، روانشناس معتمدی را پیدا میکند. حالا بعد از گذشت چند سال، از روند درمانش راضی است گرچه برای سلامت روانش مجبور شده هزینه بسیاری بپردازد و حتی در مقطعی درمان را رها کند و بعد از تامین هزینه درمانش، دوباره آن را از سر بگیرد.
رشد قارچگونه روانشناسان و مشاوران موجب رصد ۳۴۰۰ پیج، کانال، صفحه و سایر کانالهای ارتباطی غیرمجاز در فضای مجازی توسط معاونت انتظامی و رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفهای سازمان نظام روانشناسی شده است.
تمایل به تحصیل در رشته روانشناسی و مشاوره هم هر سال بیشتر از سال قبل میشود تا جایی که طبق آخرین اظهارات رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور - محمد حاتمی - در حال حاضر روانشناسی رقیب رشتههای پزشکی شده و ۳۰۰ هزار دانشجوی روانشناسی و مشاوره در این زمینه مشغول به تحصیل هستند. همچنین بزرگترین و مهمترین نهاد حمایتی، نظارتی، آموزشی و توانمندسازی جامعه روانشناسان و مشاوران کشور، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره است که بیش از ۳۲ هزار عضو دارد.
حالا با وجود حضور افراد کاسبکاری که خود را روانشناس یا مشاور معرفی میکنند چطور میتوان یک فرد معتمد و تحصیلکرده در این زمینه را شناخت و با خیال راحت برای درمان به او مراجعه کرد؟
دکتر مجتبی صداقتی فرد که در دو حوزه روانشناسی و جامعهشناسی تدریس و فعالیت میکند نظرش را در اینباره به ایسنا میگوید: «ویژگیهای روانشناس مناسب از دو منظر علمی و اخلاقی قابل بررسی است. به لحاظ علمی و در عصر مدرن که تخصصگرایی مطرح است، روانشناس هم باید صاحب تخصص و رویکرد در کار خود باشد. منظور از تخصص، فقط تحصیلات دانشگاهی خاص نیست بلکه منظر و رویکردی است که از آن استفاده میکند یعنی لازم است کار روانشناس بر اساس تئوری و مکتب خاصی باشد که آن را آموخته، در همان حوزه کار کرده و در حال افزایش دانش خود در همین زمینه است. روانشناسی که فاقد چنین رویکردی باشد نه تنها کار مفیدی برای مراجعان خودش نمیتواند انجام دهد بلکه ناگزیر است مراجعهکنندهاش را مثل تجربه عمومی که نزد همه مردم است نصحیت کند و آن را به شکل سطحی و شعاری توصیه کند. کما اینکه میبینیم صحبت روانشناس در جلسه درمانی با مردم عادی (به معنای غیرمتخصص) تفاوتی ندارد و متاسفانه این موضوع در فضای مجازی و نشریههای زرد و غیرعلمی نیز دیده میشود. چنین عملکردی نهتنها سازنده و مفید نیست بلکه موجب بدنامی و بیاعتمادی مردم میشود. پیامد چنین اتفاقی در طولانیمدت نیز سنگین است زیرا رواندرمانی و مشاوره صحیح از طرف یک روانشناس تضمینکننده سلامت جامعه است درست مثل اینکه تصور کنیم بیشتر پزشکان در حیطه کاری خودشان به شکل ناکارآمدی عمل کنند و پیامد چنین اتفاقی یک جامعه مملو از مردم بیمار، بیمارستانهای شلوغ و ناتوانی نیروی انسانی جامعه است. این موضوع درباره روانشناسی نیز صادق و حتی مهمتر است.»
به نظر او یک روانشناس خوب دارای این ویژگیهاست: «منظر اخلاقی مربوط به سلامت روانِ روانشناس است و به عقیده من روانشناسی تنها حیطه درمانی است که چنین اصلی درباره آن ضروری است حتی یک پزشک متخصص لازم نیست برای درمان بیمارانش از نظر جسمی سالم باشد اما روانشناسی حیطه حساسی است و با بهزیستی و کیفیت زندگی افراد سر و کار دارد. متاسفانه در سالهای اخیر غفلت از این اصل موجب شده آسیبها و بیاعتمادی بسیاری به مراجعان وارد شود. در نتیجه روانشناس و رواندرمانگری که به این دو ضرورت مجهز باشد توانایی کمک سازنده و مفید به مراجعان خود را دارد در غیر این صورت، نتیجه سردرگمی یا سطحینگری یا نادیدهگرفتن ملاحظات دقیق اخلاقی است که باید رواندرمانگر در کار خود داشته باشد.»
صداقتی فرد در پاسخ به این پرسش که یک مراجعهکننده بعد از چند جلسه میتواند اطمینان حاصل کند که به روانشناس معتمد و کاردرستی مراجعه کرده، پاسخ میدهد: «روانشناس خوب کسی است که ابتدا این دو نکته را مد نظر داشته باشد: یکی داشتن نگاه و رویکرد تخصصی که همیشه و به مرور زمان در حال افزودن و اصلاح باشد و دیگری داشتن سلامت روان نسبی و چارچوب اخلاقی تا توانایی همدلی صحیح با مراجعان را در کار و حیطه درمانگری خود داشته باشد. در عین حال در حیطه درمانگری باید با مراجعهکننده خود صاحب مرزهای روشن و پررنگی هم باشد که هرگز اجازه خارج شدن از خطوط را در جلسههای مشاوره و درمان به طرفین نمیدهد. روانشناس خوب شاخصهای دیگری هم دارد و باید صاحب هوش هیجانی بالایی باشد و صرف فارغالتحصیلشدن حتی در بالاترین مدارج آن، دلیل بر انجام کار رواندرمانی نیست. حتی در کشورهای صاحب نام دنیا هم کار روانشناسی چنین نیست که تمام فارغالتحصیلان این رشته به کار رواندرمانی و مشاوره بپردازند. شاخص دیگری که وجود دارد مسئولیتشناسی و اشتیاق به کار است که مشخصه اول یعنی مسئولیتشناسی موجب اشتیاق هم میشود. مثل همه کارها، روانشناس هم باید به شکل مسئولانه در کار خود رفتار و عمل کند و به کارش هم علاقمند باشد در غیر این صورت بازتاب بیعلاقه بودن آن به مراجعان هم منتقل میشود و به علم شریف روانشناسی آسیب میزند. از طرفی روانشناس باید از انسجام و نظم ذهنی و فکری مناسب برخوردار باشد که این عمل برای هر فردی محصول مطالعه و نوشتن است. روانشناس خوب کسی نیست که مثل یک کارمند به اتاق درمان رفت و آمد کند بلکه روانشناس خوب کسی است که دانش خود را با مطالعه، مدام بهروز کند و در حیطه دانش خود تولیدی داشته باشد.»
این روانشناس درباره باور بسیاری از مردم که معتقدند بسیاری از روانشناسان مشکل دارند و بیشتر به فکر درآمدزایی هستند، میگوید: «اعتماد مراجع به درمانگر وابسته به عملکرد تخصصی اوست. طبیعتا مراجعهکننده وقت و هزینه خود را برای این کار صرف کرده تا گرههایی از کار فروبستهاش باز شود و نسبت به شروع جلسات خود وضعیت مطلوبتری را تجربه کند. از نظر من کار متمرکز درمانگر روی مشکل مراجع از همان ابتدای جلسه، بالاترین سطح همدلی با بیمارش است و توانایی ایجاد حداکثری از اعتماد را در مراجعهکننده دارد. معنی این حرف آن است که اگر روانشناس کار خود را به خوبی انجام دهد و روی مشکلی که بیمار دارد متمرکز باشد، میتوانیم از لحاظ علمی اسم آن را همدلی با بیمار بگذاریم که به بالاترین درجه آن یعنی کمک به فرد برسد. جلسات اول و دوم و اینکه مراجع شاهد چه عملکردی در درمانگر باشد اهمیت بسیاری دارد. فراموش نکنیم مراجعان درمانِ روانشناختی با مکانیزمهای دفاعی بیشماری در جلسه حاضر میشوند و بخش ناسالم روان آنها گرایش شدیدی به گریز از کار متمرکز درمانی دارد اما همنوا شدن درمانگر با این بخش ناسالم و گریزناپذیر مراجع در عین حال بیاعتمادی زیادی را به او میدهد زیرا آن چیزی که مراجع را به جلسه درمان آورده بخش سالم اوست که نیاز به کمک و درمان به بخشهای ناسالم دارد. وقتی مراجعهکننده احساس میکند جلسات او تکراری شده و هیچ اتفاقی در روند درمان نمیافتد، به معنای این است که پروسه کار وارد یک دایره بسته شده است. البته این توضیحات به معنای این نیست که روانشناس باید شتابزده عمل کند اما آنچه مسلم است تسلط و تمرکز روانشناس روی کارش است تا بتواند در یک فرآیند علمی و با تکنیکهای خود که محصول رویکرد درمانی است، پیش برود و بیشترین اعتماد را ایجاد کند. از طرفی درآمدزایی درباره تمام علوم صادق است و به این پدیده در جامعهشناسی «تجاریشدن علم» هم گفته میشود که در مبحث علم پزشکی هم به چشم میخورد. متاسفانه صورتهای ناخوشایندی از رفتارهای تبلیغاتی برخی روانشناسان در فضای مجازی بیداد میکند تا جایی که رواندرمانگر به قید قرعه در ویزیت مراجعهکنندگان تخفیف یا جایزه میدهد و از بیان برخی از این کارهای تجاری در حوزه علم که یکی از شریفترینها محسوب میشود، معذورم. کارهای بیزنسی و تبلیغاتی اینچنینی چهره و نام روانشناسان را بشدت مخدوش میکند. من فکر میکنم کار یک روانشناس به درستی فقط در دنیای واقعی پیش میرود و اصلا قابل تقلیلدادن به بازار و تجاریکردن آن نیست. این کار شان روانشناسی و رواندرمانی را پایین میآورد.»
صداقتی فرد در پاسخ به این پرسش که به نظر شما چند درصد از روانشناسان در ایران شایستگی ویزیت یا مشاوره را دارند، توضیح میدهد: «اشاره به عدد، آمار و درصد نیازمند پژوهشهای علمی، دقیق و گسترده است. به عقیده من این حجم و درصد آنقدری هست که به شدت دغدغه ایجاد میکند و نیازمند رسیدگی همدلانهای برای کمک به روانشناسی و رواندرمانی است. البته این مشکل خاص کشور ما نیست اما در کشور ما در سالهای اخیر رشد فزاینده و بشدت نگرانکنندهای پیدا کرده است.»
انتهای پیام