معلولان و دغدغه‌هایی ناتمام

از بازنشستگی اجباری تا مستمری‌هایی که کفاف باد کردن چرخ ویلچر را هم نمی‌دهد

در روز جهانی معلولان نیز مانند هر روز دیگری تنها به برگزاری همایش و صحبت از سختی‌ها و مشکلات این قشر اکتفا می‌شود اما معلولان هنوز با همان مشکلات همیشگی مواجه هستند و تغییر چندانی در وضع آن‌ها رخ نداده است.

معلولان همچنان از مناسب‌سازی مکان‌های مختلف شهر ناراضی هستند؛ همچنان مستمری کمی دریافت می‌کنند و همچنان‌های دیگری که بعید به نظر می‌رسد به این زودی‌ها برطرف شود.

مستمری معلولان بیشتر به لطیفه شبیه است

علیرضا ترابی ۴۷ ساله که از ۹ ماهگی به دلیل ویروس فلج اطفال دچار معلولیت شدید از ناحیه دست و پا و ویلچرنشنی شده، اظهار می‌کند «من دوران ابتدایی مدرسه معمولی درس نخواندم اما از دوران راهنمایی تنها مشکلی که نه با معلمان و بچه‌ها بلکه با مدرسه داشتم، نبود فضای مناسب برای معلولان بود. در این دوران اگر طبقه بالا کلاس داشتیم، بچه‌ها کمک می‌کردند ویلچر مرا بالا ببرند».

وی که ۲۱ سال است کار تئاتر انجام می‌دهد، عنوان می‌کند «چند وقت پیش جشنواره‌ای برگزار شد و قرار بود از ما تقدیر شود اما سن برای حضور ما مناسب نبود. سن تئاتر شهر مشهد که پرامکانات‌ترین و بهترین سالن‌های استان است اما برای افراد دارای معلولیت مناسب‌سازی نشده است؛ این موضوع واقعا جای تفکر دارد. سالن بهار نیز ۳۰ پله دارد و امکانات برای تماشای تئاتر در این سالن مناسب نیست».

ترابی می‌افزاید «به ما مکانی برای تمرین نمی‌دهند و به ناچار در خانه تمرین می‌کنیم. من موسسه‌ای برای فعالیت‌های هنری دارم که به صورت رایگان در اختیار معلولان است تا کار تولید شود اما هنوز شهرداری و اداره کل بهزیستی استان مکانی را برای ما در نظر نگرفتند تا بچه‌ها در آنجا دور هم جمع شوند».

وی ادامه می‌دهد «هدف ما از تئاتر معلولان این است که در کنار بقیه کسانی که دچار محدودیت نیستند، کار و فعالیت خودمان را انجام دهیم. وظیفه دولت این است این زمینه را برای ما فراهم کند. زمانی که امکانات برای افراد دارای محدودیت فراهم نباشد، آن‌هایی که محدودیت ندارند، از رقابت، رفاقت یا همزیستی در کنار این افراد محروم می‌شوند».

ترابی بیان می‌کند «وقتی مکانی که مرکز هنر و فرهنگ‌سازی است و همچنین دانشگاه مددکاری بهزیستی، مناسب‌سازی نشده باشد، نمی‌توانم از مردم عادی توقع داشته باشم نگاهشان را نسبت به من تغییر دهند. مسئولان مقصر هستند؛ ما باید اول زمینه‌سازی و بستر را فراهیم کنیم و بعد از جامعه توقع داشته باشیم. صدا و سیما باید ۲ ساعت در هفته برای معلولان برنامه‌سازی کند؛ وقتی این کار انجام نمی‌شود، من هیچوقت از جامعه توقع نگاه درست را ندارم».

با این مستمری‌ها جرات رفتن تا سوپر را هم نداریم

ترابی در خصوص مستمری‌هایی که به معلولان پرداخت می‌شود، تصریح می‌کند «معلولان با این مستمری‌هایی که پرداخت می‌شود، جرات رفتن تا فروشگاه را هم ندارند. خانواده من چهار نفره است؛ تا ماه قبل ۹۰۰ هزار تومان واریز می‌کردند که این ماه آن را به یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان افزایش دادند. فرد دارای محدودیت جسمی شدید هزینه‌های زیادی از رفت‌ و آمد تا موارد پزشکی، خورد و خوراک، پوشاک و حتی تعمیر و تعویض ویلچر دارد اما تنها یک‌پنجم حقوق یک کامند را دریافت می‌کند. زمانی که این پول به حساب ما واریز می‌شود، خنده‌مان می‌گیرد زیرا به لطیفه بیشتر شبیه است».

این فرد دارای معلولیت بیان می‌کند «دولت باید برای افراد دارای محدودیتی که نیازهای شدیدی دارند، فکری کند. این خیلی بد است کسانی که برای ریاست‌جمهوری، مجلس و شورا کاندیدا می‌شوند، انتظار دارند به آن‌ها رای داده شود اما در عین حال انتظار دارند کسی خواسته‌ای از آن‌ها نداشته باشد».

وی خطاب به معلولان می‌گوید «ما خودمان باید در جامعه حضور پررنگ داشته باشیم تا مردم ما را ببینند. بدانیم معلولیت از بین نمی‌رود. اگر افراد دیگر جامعه، ما و فعالیت مثبت ما را نبینند، زمانی که دچار این محدودیت شوند، نمی‌دانند باید چه کاری انجام دهند و نمی‌دانند می‌توان علی‌رغم محدویت جسمی، کارگردان تئاتر یا مسئول یک بخش یا تولیدکننده بود. وظیفه ماست که پرچم‌دار باشیم تا این فرهنگ‌سازی انجام شود. اکنون که دولت، صداوسیما و بهزیستی کاری برای فرهنگ‌سازی انجام نمی‌دهد، ما خودمان باید برای آینده کاری انجام دهیم».

زمانی که دچار معلولیت شدم، محل کارم به من پیشنهاد بازنشستگی داد

طیبه رضوانی، ۳۶ ساله، کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی و معاون یکی از بهترین مدارس مشهد است. او که ۱۰ سال پیش بر اثر سانحه و شکستگی مهره دچار قطع نخاع و فلج پاها شده و جابه‌جایی وی با ویلچر انجام می‌شود، اظهار می‌کند «افراد دارای معلولیت مادرزادی مشکلات متفاوتی نسبت به ما دارند؛ در بخش‌هایی شرایط آن‌ها بسیار سخت‌تر از ماست».

وی ادامه می‌دهد «یکی از مشکلات اصلی ما معلولان، فرهنگ غلط جامعه است. من در مجتمعی زندگی می‌کنم که رمپ ویلچر آن غیر استاندارد است اما هیات‌مدیره مجتمع با من همکاری نمی‌کند و حتی اجازه نمی‌دهد من با هزینه خودم رمپ را اصلاح کنم زیرا نگاه غلطی به فرد معلول دارند و می‌گویند همیشه باید یک فرد همراه من باشد؛ در حالی که من زنی مستقل هستم و می‌خواهم تنها زندگی کنم. چرا باید به خاطر یک رمپ نامناسب استقلال من تحت‌الشعاع قرار بگیرد؟ این نگاه‌های غلط جامعه موجب می‌شود با وجود داشتن استعدادهای زیاد، تحصیلات فوق‌العاده و هنر فراوان ما را ناتوان ببینند».

رضوانی بیان می‌کند «جامعه واقعا مشکلات زیرساختی دارد. ناوگان شهری و وضعیت خیابان‌ها نامناسب است؛ حتی بخش‌هایی هم که مناسب‌سازی شده، باز هم مشکل دارد. روبه‌روی مجتمع توانیابان را مناسب‌سازی کردند اما من که ویلچر دارم، به جایی می‌رسم که جوی است و نمی‌توانم عبور کنم؛ در نتیجه به بن‌بست می‌خورم».

بسیاری از تاکسی‌ها به خاطر اینکه ویلچر داریم، ما را سوار نمی‌کنند

این فرد دارای معلولیت اضافه می‌کند «بسیاری از تاکسی‌ها به دلیل اینکه ویلچر داریم، ما را سوار نمی‌کنند یا اگر سوار می‌کنند، هزینه گذاشتن ویلچر در صندوق را می‌گیرند. این غیر از غُر زدن است که ویلچر شما خودرو ما را کثیف می‌کند. هزینه تردد برای معلولان بسیار زیاد است. آن‌ها اکثرا شغلی ندارند و وابسته به خانواده هستند. این فشار اقتصادی بر فشار روحی مضاعف می‌شود. خانواده نیز به عنوان سرپرست با مشکلات روحی و اقتصادی و همچنین فشار نگاه‌های ترحم‌آمیز و غلط و فرهنگ نامناسب در جامعه مواجه هستند. ما معلولان تلاش می‌کنیم با کمک و همیاری مسئولان، فرهنگ‌سازی و آشنا کردن مردم با مشکلاتمان به تدریج زندگی را برای خودمان راحت‌تر کنیم».

وی در خصوص وضعیت شغلی خود تصریح می‌کند «من در حال حاضر شاغل هستم؛ البته قبل از اینکه دچار معلولیت شوم نیز شاغل بودم اما بعد از معلولیت، محل کارم به من پیشنهاد بازنشستگی داد. این نشان می‌دهد جامعه یک فرد دارای معلولیت را به چشم یک از کار افتاده نگاه می‌کند؛ در حالی که ما تفاوتی با بقیه نداریم. من از نظر جسمی دچار مشکل شدم، از نظر ذهنی فرقی با بقیه ندارم؛ حتی ممکن است تواناتر هم شده باشم زیرا مشکلات و سدهایی را در زندگی مشاهده کردم که فقط با نیروی فکر می‌توان آن را حل کرد».

رضوانی می‌افزاید «من شاغل بودم؛ اگر نبودم ۹۹ درصد نمی‌توانستم کار پیدا کنم زیرا کارفرماها ما را ناتوان می‌بینند؛ در حالی که ما از خیلی افراد دیگر توانایی بیشتر، عملکرد قوی‌تر و بازدهی بهتری داریم اما نگاه جامعه مشکل دارد. مشکل اصلی معلولان در محل کار پله است؛ حتی اگر استخدام هم شوند، به این مشکلات برمی‌خورند. هزینه‌های رفت‌ و آمد نیز به قدری سرسام‌آور است که ترجیح می‌دهند در خانه بمانند. مدتی فضای کار آنلاین مناسب بود و بسیاری از دوستان من وارد این فضاها شده بودند اما در حال حاضر به دلیل فیلترینگ بسیاری از کسب‌ و کارها مختل و فشار اقتصادی بیشتر شده است».

این فرد دارای معلولیت با بیان اینکه من مستمری دریافت نمی‌کنم اما وضعیت معیشتی دوستانم را مشاهده کردم و می‌دانم مستمری بهزیستی بسیار ناچیز است، عنوان می‌کند «این مستمری حتی یک‌صدم هزینه مشکلات معلولان را پوشش نمی‌دهد. هزینه‌های دارو، بهداشتی و پزشکی بسیار زیاد است. برخی از معلولان درگیر زخم بستر شدند که درمان آن فشار مالی زیادی به خانواده وارد می‌کند».

وی بیان می‌کند «من دوستانی دارم که تاثیرگذاری آن‌ها فوق‌العاده است. معلولان توانایی‌های بسیار زیادی دارند که جامعه آن‌ را نادیده گرفته است. باید فرهنگ‌سازی از طرف دولت، رسانه و نشریات قوی باشد. ما ظرفیت خوبی برای خدمت به جامعه داریم اما به دلیل نگاه‌های اشتباه جامعه به عنوان افراد نیازمند و وابسته برای کمک شناخته می‌شویم و این توانایی‌ها هرز می‌رود».

رضوانی خاطرنشان می‌کند «من دوستانی دارم که هم خانم و هم آقا معلولیت آسیب نخاعی دارند اما به زیبایی زندگی می‌کنند. هرچه از قدرت و استواری آن‌ها بگویم، کم است. در برخی مشکلات افراد سالم کم می‌آورند و ارزش زندگی را درک نمی‌کنند اما این افراد در نهایت مشکلات جسمی و فرهنگی جامعه به زیبایی زندگی خود را می‌گذرانند و فرزندان و هنر خوبی ارائه می‌دهند».

مهندس شرکتی که کار می‌کردم گفت تو را برای سرگرمی آوردیم

سید محسن میرجلالی، ۴۷ ساله که به دلیل فلج اطفال از ۲ سالگی دچار معلولیت بسیار شدید از ناحیه ۲ پا و ۲ دست شده، اظهار می‌کند «زمان دانشجویی من شرایط بسیار سخت و به گونه‌ای بود که وقتی به خیابان می‌رفتیم، مردم تصور می‌کردند ما موجودات فضایی هستیم. برخوردها بد و مشمئزکننده بود. در حال حاضر هم با وجود اینکه جامعه پیشرفت کرده، هنوز کسانی هستند که این برخوردها را دارند و تصور می‌کنند معلولیت ننگ است».

وی در خصوص وضعیت اشتغال معلولان می‌گوید «معلولان برای پیدا کردن کار خیلی دچار مشکل می‌شوند. من بیش از ۲ سال است بیکار هستم. هر جا برای کار می‌روم یا از سنم ایراد می‌گیرند یا می‌گویند معلولیت شما به گونه‌ای است که کارایی ندارید. البته از دیدگاه افراد سالم که با توانایی معلولان آشنایی ندارند، درست است. تاکنون هر کس به من گفته نمی‌توانی من لج کردم و گفتم می‌توانم».

میرجلالی می‌افزاید «من زمانی در یک شرکت کار می‌کردم؛ در برهه‌ای سوال کردم چرا من را استخدام کردید؛ گفتند تو را برای سرگرمی آوردیم. این برخوردهای بد از گذشته بوده و اکنون هم وجود دارد. متاسفانه فرهنگ‌سازی در ایران زمان می‌برد و مردم هم مقاومت دارند. من با دیدن این برخوردها دوست ندارم برای کسی کار کنم. تمایل داشتم کار متعلق به خودم باشد و کار آزاد داشته باشم اما متاسفانه ورشکست شدم. برخورد کارفرمایان با افرادی مانند من خوب نیست. آن‌ها انتظار دارند مانند فردی سالم کار کنیم و وقتی می‌گوییم حق و حقوق ما را بدهید، توجه نمی‌کنند».

این فرد دارای معلولیت بیان می‌کند «مسئولان ما باید برای کسانی که دچار محدودیت فیزیکی و مخصوصا ویلچری هستند، خدماتی ارائه دهد و امکانات داشته باشند. من بارها در خصوص پایانه آزادی مشهد به مسئولان مربوطه گفتم که برای سکوها رمپ ایجاد کنید. یک مرتبه در این پایانه از فردی خواستم به من کمک کند؛ گفت به من ربطی ندارد. مگر درست کردن رمپ چقدر کار دارد که این پروژه‌ بزرگ را مناسب‌سازی نکردند».

وی ادامه می‌دهد «یک مشکل دیگر استفاده از سرویس بهداشتی در محیط بیرون است که برای معلولان مناسب نیست. اگر سرویس بهداشتی مناسب وجود داشته باشد یا انباری بوده یا در آن قفل است. چند بار در این خصوص با ۱۳۷ تماس گرفتم. مشکل دیگر مناسب‌سازی خطوط اتوبوسرانی است که تعداد بسیار کمی اتوبوس مناسب وجود دارد و باید ساعت‌ها منتظر این اتوبوس‌ها باشیم».

میرجلالی در خصوص مستمری معلولان بیان می‌کند «قانون از کارافتادگی بیان می‌کند که فرد از کار افتاده باید حداقل حقوق یک کارگر را دریافت کند و این قانون شامل حال معلولان نیز می‌شود اما اجرا نمی‌شود. مستمری معلولان که آن را در بوق و کرنا می‌کنند، تا ماه گذشته برای هر معلول ۴۲۰ هزار تومان بود که با افزایش ۳۰ درصدی به بیش از ۵۰۰ هزار تومان رسیده و برای هر فرزند نیز ۲۰۰ هزار تومان است. برای خانواده چهار نفره ما ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان مستمری پرداخت می‌کنند».

مستمری معلولان هزینه باد کردن چرخ ویلچر هم نمی‌شود

این فرد دارای معلولیت اضافه می‌کند «یک چرخ ویلچر من خراب شده بود که هزینه آن سه میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شد. این مستمری هزینه باد کردن چرخ من هم نمی‌شود. من ۲ پسر هنرستانی دارم که تربیت بدنی می‌خوانند؛ هزینه ۲ جفت کفش آن‌ها چهار میلیون تومان می‌شود. نمی‌دانم چرا به این مستمری افتخار می‌کنند؛ شبیه مسخره کردن است».

وی تصریح می‌کند «مسئولان در خصوص اقداماتی که برای معلولان انجام می‌دهند، علم و دانش کافی ندارند؛ حتی برخی کارشناسان بهزیستی آگاهی کافی ندارند و افراد قدیمی دانش بیشتری دارند. ما در زمینه مددکاران بهزیستی مشکل داریم. حتی برخی‌هاشان نمی‌دانند مددکار آن‌ها چه کسی است. مددکار من یک جوان ۲۰ ساله است که من ۴۷ ساله باید با وی صحبت کنم».

افراد دارای معلولیتی که با آن‌ها گفت‌وگو کردیم خواستار توجه مسئولان و رسانه‌ها در زمینه فرهنگ‌سازی بودند تا بتوانند راحت‌تر زندگی و در جامعه تردد کنند. امیدواریم مسئولان تنها با برگزاری همایش و جلسه از کنار این روز عبور نکنند و درصدد برطرف کردن دغدغه‌های آن‌ها بربیایند.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۲ آذر ۱۴۰۱ / ۱۱:۵۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 00062102481
  • خبرنگار : 50107