دکتر سید رضا موسوینیا در نشست مجازی «موانع تحقق سیاست همسایگی در دولت سیزدهم»، با بیان اینکه نسبت به سیاست خارجی ایران دو نگاه وجود دارد، اظهار کرد: نگاه اول میگوید دولتها اساسا سیاستهای کلان در جمهوری اسلامی را بازبینی میکنند، اما استراتژیها در سیاست خارجی را نمیتوانند تغییر دهند. نگاه دوم اما این است که دولتها میتوانند جهتگیریهای جدیدی را مطرح کنند و بر اساس این جهتگیریها، طرحی نو و تحولاتی در سیاست خارجی ایران به وجود آورند.
وی با بیان اینکه بر اساس تجربه این ۴۳ سال معتقد هستم که دولتها میتوانند تغییری در سیاست خارجی کشور ایجاد کنند، ادامه داد: اگر رویکرد دولتها را کنشهای کارگزاران و استراژیهای کلان ساختار در نظر بگیریم، این دو در تعامل با همدیگر هستند و به یکدیگر قوام میبخشند. لکن در رابطه با اینکه آیا دولت سیزدهم میتواند سیاست همسایگی را محقق کند یا نه، باید توجه داشت که دولت با موانع ساختاری و منطقهای و ملی مواجه است که این موانع ساختاری آزادی عمل دولت را از او میگیرد و کنشگریاش را محدود میکند. لذا دولت باید بتواند برای ارتقاء سطح سیاست خارجی و به خصوص سیاست همسایگی، بر این موانع فائق آید.
این استاد دانشگاه در ادامه به موانع پیش پای دولت در مسیر بهبود سیاست همسایگی اشاره کرد و افزود: سیاست همسایگی را بایستی از روابط همسایگی جدا کنیم. یکی از مشکلات دولت سیزدهم این است که دولت روابط همسایگان را معادل سیاست همسایگی میداند. همسایگی به معنای روابط همسایگی نیست و این یکی از مشکلاتی است که در ادبیات دولت سیزدهم دیده میشود.
موسوینیا خاطرنشان کرد: کشوری که به دنبال سیاست همسایگی است، باید در میان نخبگان آن یک فهم مشترک از سیاست همسایگی وجود داشته باشد. در حال حاضر این فهم مشترک وجود ندارد. اجماع نخبگان پیرامون منافع ملی یک ضرورت است. ثبات نسبی در منطقه نیز ضرورت دارد و هراندازه در منطقه تعارضات فعالتر باشد، تحقق سیاست همسایگی با افت و خیز بیشتری اتفاق میافتد.
وی اضافه کرد:اگر ایران میخواهد آغازگر سیاست همسایگی باشد، باید از میان کشورهای همسایه یکی را انتخاب و با آن سیاست همسایگی را شروع کند. شاید در میان ۱۵ کشور همسایه عراق و بعد ترکیه بیشترین استعداد را برای این آغاز داشته باشند.
عضو هیات علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در سیاست همسایگی بازیگران غیر دولتی هستند که نقش اصلی را بازی میکنند و دولتها زمینهساز اند. بنابراین در حوزههای فرهنگی، علمی، ورزشی و اقتصادی این بازیگران غیر دولتی هستند که ارتباطات وسیعی را با همسایه آغاز میکنند.
موسوینیا با بیان اینکه یک راهبرد برای ارتقاء سطح سیاست همسایگی، ادراکسازی و اصلاح سو ادراکات نسبت به همسایگان است، عنوان کرد: هم ما نسبت به همسایگان خود چه در سطح نخبگان و چه در سطح جامعه سو ادراکهایی داریم و هم همسایگان نسبت به ما. بخشی از این ادراک ناشی از موضوعاتی است که شاید زمانی واقعیت داشته است و در حال حاضر تبدیل به کلیشه شده است. بنابراین هم نگاهی که سیاستمداران و جامعه کشورهای همسایه نسبت به ما دارند و هم نگاهی که ما به همسایگان داریم، نیاز به اصلاح دارد و این یکی از راهبردهاست.
وی ادامه داد: راهبرد بعدی در ارتقاء سیاست همسایگی ظرفیت مادی و هنجاری است. یعنی کشور آغازکننده روابط همسایگی، باید هم اعتماد به نفس و هم ظرفیتهای مادی لازم را برای ایفای نقش خود داشته باشد.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به کمرنگ بودن تعاملات ایران و آمریکا در ۴۳ سال اخیر، بیان کرد: در حال حاضر این تعامل به شدت فعال است و انرژی را از سیاست خارجه ایران گرفته است. اگر دولتمردان ما تصور میکنند که از طریق سیاست همسایگی میتوانند از تحریمهای بینالمللی فرار کنند، اولا باعث میشود که همسایگان به ما نگاه متفاوتی داشته باشند و اعتماد بلند مدت ایجاد نخواهد شد. ثانیا اینکه تا زمانی که مسئله هستهای حل و فصل نشود، سیاست همسایگی به تعویق میافتد. در سطح بین المللی نیز ایرانهراسی به عنوان گفتمانی در حال ترویج، یک مانع برای ایجاد سیاست همسایگی است.
موسوینیا در رابطه با موانع ارتقاء سیاست همسایگی در سطح منطقهای گفت: اولین مانع قطبیت منطقهای است که سیاست همسایگی ایران را منفی میکند. هرچقدر این دو قطبی افزایش پیدا کند، ارتقاء سطح سیاست همسایگی به تعویق خواهد افتاد و با مانع مواجه خواهد شد. هرچقدر که دو قطبی در سطح بینالمللی به سود ما است و باید از آن استفاده کنیم، در سطح منطقهای دوقطبی بودن به ضرر ما است.
دانشیار گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه ظهور تهدیدهای پیرامونی از قبیل داعش و طالبان نیز ارتقاء سطح سیاست همسایگی را به تعویق میاندازد، بیان کرد: طالبان هم میتواند برهمزننده امنیت باشد و هم میتواند آن را ایجاد کند. بستگی به این دارد که خود را در کدام دایره تعریف کند. تجربه تاریخی در ۵۰ سال گذشته به ما میگوید که حاکمان افغانستان میتواند در هر دوسو خود را تعریف کند، بسته به اینکه از کدام سمت منافع بیشتری را به دست آورد.
وی در پایان تاکید کرد: ارتقاء سطح سیاست همسایگی، فرآیندی است که برای تحقق آن، مجموعهای از عوامل در داخل کشور باید دست در دست هم دهند و پساندازی است که در آینده باید برداشتی از آن صورت گیرد. مطالبات انباشته شده مردم از دولت در این خصوص در سالهای اخیر امکان سرمایهگذاری دولت در سیاست همسایگی را کاهش میدهد. لذا بحث اعتمادورزی و مشارکتطلبی هزینه دارد و این نیز یکی دیگر از موانع موجود است.
انتهای پیام