عکس، ثبت لحظههاست. این جمله کلیشهای، تعریفی بارها شنیدهشده از عکس و عکاسی است؛ اما گاه در پس هر کدام از این لحظات، قصه و روایتی نهفته است؛ روایتی که گاه ماجرای عکس را بازگو میکند و گاه تکنیک یا انگارههای پیدا و پنهان عکس را آشکار میسازد. عکاسان ایسنا در یک ماه اخیر، هفت عکس خود را به عنوان عکسهای منتخب ماه انتخاب کردهاند و حالا در اینجا، تجربیات خود در زمان عکاسی را نقل میکنند.
دومین روز بهار بود، تو خیابون ولیعصر راه میرفتیم یهو صدام زد برگشتم و نگاه کردم ، اولش ترسیدم، بین دو راهی آدمی با ظاهر پرستار و یا پزشک با لباس مخصوص و تابلویی به دست که بر روی آن نوشته شده بود “نترسیم “ را دیدم، احتمالا افرادی هم قبلا مثل من ترسیده بودند و با شیطنت خاصی نقطهای زیرش گذاشتهاند که “بترسیم “... دو راهی میان "بترسیم" و "نترسیم" که تفاوتش جای یک نقطه است ، حال و روز ماست ، آدمهایی که میان زندگی عادی و زندگی کرونایی انتخابی نداریم و به ناچار بین این دو راه ایستادهایم. روزهایی که بیدرنگ میگذرد و منتظرمان نمیایستد، چون «زندگی در گذر است»
*********
در هفتمین روز از فروردین و در اوج شیوع ویروس کرونا و روزهای قرنطینه، برای عکاسی از بیمارستان و نقاهتگاهی که به همت نیروی زمینی ارتش آماده شده بود، هماهنگیهای لازم را انجام دادم. این بیمارستان بزرگ در محوطه نمایشگاه بینالمللی تهران و در یکی از سالنهای نمایشگاه برپا شده بود. سالنی بزرگ با ۲۰۰۰ تخت که طی ۴۸ ساعت آماده شده بود و برای مواقع بحرانی در نظر گرفته شد. بیمارستانی که خوشبختانه با کنترل ویروس کرونا و عادی تر شدن شرایط هیچوقت مورد استفاده قرار نگرفت.
*********
زمانی که بسیاری از ما از ضرورت ماندن در خانه میگفتیم و در اینستاگرام کارهایی را که انجام می دادیم با #درخانه بمانیم ، منتشر میکردیم، افرادی بودند که در خانه نماندند. نه اینکه حوصلهشان از خانه سررفته باشد، آنها خانهای نداشتند که بخواهند در آن بمانند تا چرخه انتقال کرونا قطع شود. ایده عکاسی از مردمی که ما آنها را با عنوان «بیخانمان» دستهبندی میکنیم، در یکی از شبهایی به سرم زد که تعدادی از آنها را در گوشه و کنار شهر دیدم، تصمیم به عکاسی از این افراد گرفتم و سه شب پیاپی از نیمه شب تا طلوع آفتاب روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ فروردین تصاویرشان را ثبت کردم. آنها به آخر خطی رسیده بودند که در آن «چه بخوریم و چه کنیم تا کرونا نگیریم» و توصیهها و پروتکلهای بهداشتی از این دست، برایشان معنایی نداشت. آنها ساکن جزیرهای دور افتاده یا منطقهای خارج از نقشه نیستند، ساکنان همین حوالی و در همسایگی ما هستند؛ جایی در زیرپلها، ایستگاههای اتوبوس، کنار خیابان و هرجایی که برایشان کمی شباهت به سقف داشته باشد. این تصویر «علی» پیرمرد ۶۰ ساله ساکن زیر پل سیدخندان تهران است. او ۵ سال است که در اینجا زندگی میکند. انتشار این تصاویر در کنار انتشار فیلمهای دیگری از بیخانمانهای مناطق مختلف تهران، واکنشهای مختلفی را از سوی مسئولان شهری و شهروندان به دنبال داشت، تا جایی که شهرداری تهران ظرفیت پذیرش گرمخانهها را افزایش داد و با کمک ونهای سیار خدمات اجتماعی بهزیستی آنها را به این گرمخانهها هدایت کرد، اما هنوز هم کافیست کمی سربگردانیم؛ در شهر ما هستند کسانیکه نانی برای خوردن و سقفی برای زندگی کردن ندارند.
*********
بیش از یک هفته وقت گذاشتم ، تا مسئولان آرامستان اهواز را راضی کنم اجازه بدهند از غسل قربانیان کرونا عکاسی کنم. برای ورود به غسالخانه باید از تجهیزات حفاظتی مخصوص استفاده میکردم. لباس ایزوله، دستکش، ماسک، عینک و محافظ جلوی صورت. استفاده همزمان از این وسایل، اجازه تحرکم رو گرفته بود و کار عکاسی را برایم سخت کرد. با هر دم و بازدم، بخار جلوی عینکم صحنه روبروم رو محو میکرد. دیدن برایم سخت شده بود، در لحظه پیدا و ناپیدا، کارگر غسالخانه را بین دو تابوت دیدم که از شدت خستگی برای لحظهای رو صندلی نشست، از او عکس گرفتم. اصلا نمیتوانستم تشخیص بدهم که عکس خوبی شده یا نه! تا خواستم دوباره از او عکس بگیرم، صدایش زدند که جنازه جدید آمده و باید برای غسل آماده بشوی...
*********
در روزهایی که بیماری کوید-۱۹ واژهای جهانشمول برای همه انسانهاست، حس جدا افتادگی از زندگی، اولین حسی است که انسان به آن دچار میشود. همانند قوی تنها که ساخته دست بشر است و در دنیایی که انسان برایش تعریف کرده محصور شده است و راههای بیکرانگی را بر او بستهاند. بیماری کوید-۱۹ این روزها باعث شده تا همه انسانها به نوعی در قرنطینه خانگی به سر ببرند. روز طبیعت امسال، بر خلاف همه سالهای گذشته روز جدایی انسان از طبیعت بود.
*********
طرح فاصله گذاری هوشمند با دستور ستاد ملی مقابله با کرونا از روز شنبه ۲۳ فروردین آغاز شد. در این طرح مشاغل کم خطر از نظر ابتلا شناسایی و فعالیت آنها با رعایت پروتکلهای بهداشتی به تدریج از سرگرفته شد. ولی پاساژها هنوز اجازه بازگشایی نداشتند. برای تهیه گزارش به مرکز شهر گزارش آمده بودم که به بازار امام خمینی (ره)، یکی از شلوغترین مراکز تجاری شهر اهواز رسیدم. از در یکی از پاساژها که تعطیل بود رد شدم و دیدم که چند مغازهدار کرکره های مغازهها یشان پایین کشیدهاند و در حال بازی هستند. در حال و هوای خودشان و کسادی کاسبی بودند، از آنها عکس گرفتم و به راهم ادامه دادم.
*********
ویروس کرونا از وقتی آمد همه چیز را تحت تاثیر قرار داد، از اقتصاد گرفته تا سیاست و از همه مهمتر سلامت مردم. شاید نقطه امیدوار کننده در خصوص این ویروس در روزهایی که تازه به ایران رسیده بود، آن چیزی بود که در مورد مصونیت کودکان در مقابل این ویروس گفته میشد، اما کرونا دست بردار نبود و شاید هرچه جلوتر رفت جهش پیدا کرد و اخباری مبنی بر ابتلای کودکان در نقاط مختلف جهان منتشر شد. با انتشار این خبر، کرونا چهرهای ترسناکتر به خود گرفت و حالا خانههایی که کودک در آنهاست مجبورند قرنطینه را بیشتر رعایت کنند.
*********
نظرات