پنهان در کوهها و درههای زاگرس، همرنگ، همخاطره و همسان با سنگ و صخره و بلوط؛ چونان پدران دوهزارسالهشان؛ پرت افتاده و بیخبر و بی اتکا به آهن و ماشین و سیمان. عشایر لر خوزستان و بختیاری، مردمانی با تبار باستانی هستند که در عصر پسامدرن و شتاب و ولع هولناک بشر به سمت ناپیدای تکنولوژی و موشک و خبر، همچنان به سیاق اجدادشان در چراگاههای گمشده در میان کوهها زیست میکنند و آنچنان با طبیعت در پیوندند که گویی نه در آن، بلکه بخشی از خشت و گِل طبیعت خوزستان و بختیاریاند. مادرشان زمین است و پدرشان آسمان و پاسبانشان تفنگ برنو. آنها بازماندگان که نه، یادگاران دوره کوچ آدمیانند از خودِ طبیعت به دیگریِ شهر. پندارشان یکی بودن با صحرا و بیشه و سنگ و درخت است و رنگ و چین و شکن رخسارشان همسو و همنوا با پیچ و خم رودهای پرآب و شکن درهها و کوههای زاگرس. عشایر بختیاری ساکن در حد فاصل شهرستانهای «اندیکا» و «لالی» خوزستان همچنان به جبر طبیعت و فرهنگ میهمان و میزبان کوهها و درههایند و با وجود رشد و پیشرفت جوامع شاید کمترین بهره را از توسعه جوامع انسانی داشتهاند. به برخی از مناطق محل سکونت آنها، برق و جاده رسیده و به برخی دیگر، نه. بطورکلی تمام ساکنان این مناطق به آموزش، بهداشت و رشد اجتماعی و فرهنگی نیاز مبرم دارند. سرپناه و نیازهای حداقلی زندگی از جمله جاده، اولویت آنهاست؛ البته به شرط انطباق با زیست و فرهنگ و روابط درون خانوادگیشان.
نظرات