مراسم افتتاحیه سی و یکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران سهشنبه ۱۱ اردیبهشت با حضور سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه و سفرای کشورهای خارجی، در مصلای امام خمینی برگزار شد.
اخبار مرتبط
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.

نمایشگاه کتاب تب تاب نمایشگاه همه را به وجد می آورد و قدم زدن در راهروهای آن آدمی را به اعلای جان می سپارد. نمایشگاه کتاب معرفت را به حد عالی می شناساند و فرهنگ را به اصل اصیل ایرانی بودن می شناساند. نمایشگاه چندین وجه دارد که بعضی پیچیده، بعضی شاخص، بعضی زیبا و بعضی پنهان هستند. شخصی که قدم زنان در راهرو ها ره می پیماید نمی داند شاخص چیست پیچیدگی نمایشگاه چگونه است و از پنهانی آن هیچ اطلاعی ندارد و به همین خاطر است که گامها در راهرو محکم و استوار دیده می شود. شاید اگر بداند زیر پوشش آن چه چیزهایی نهفته است گامها بلغزد و یا آرامتر برداشته شود. روز آخر ناشر نمونه هم مشخص میشود و یک سال دیگر نشر پایان می یابد و همه به خوبی و خوشی به منزل می روند مردم خریدار خوشحال از خرید تخفیف دار، ناشران خوشحال از فروش زیاد و نمایشگاه داران خوشحال از موفقیت در اجرا. آیا نمایشگاه همین است؟ نویسنده و کارمندان نشر در این وادی ناکجا آباد چه نقشی دارند؟ نویسنده در ایران چند نوع است: اول نویسنده مشهور است که هم ناشر مجبور است به او احترام بگذارد و هم جامعه فرهنگی با اجبار به او احترام میگذارد حتی اگر نویسنده معتاد یا .... هر چه باشد، دوم نویسنده ژن خوب است که او هم با همین مشخصات همیشه در اولویت احترام گذاری است، دیگری نویسنده موجی است یعنی نویسنده ای که در هنگام یک مدیر نشر می آید و مدیر که تعویض می شود باید برود، دیگری نویسنده بدون نام و نشان است که از همه بدبخت تر است نه مدیر آن را قبول دارد نه ژن خوب دارد و نه زمانه او را مشهور کرده، طبع نویسندگی باعث شده بنویسد ولی این نوشن هر چه هم خوب باشد دردی را دوا نمی کند او باید همیشه در پستو باشد تا روزگار بچرخد شاید زره ای بهره هم به او از نشر برسد. حال نوبت کارمندان نشر است: اینان کجا هستند؟ در پایان نمایشگاه خسته از کار مدام نشرها معمولا یک روز به آنان مرخصی میدهند تا خستگی در کنند ولی آیا کسی آنان را به حساب می آورند که تمام پایه نمایشگاه روی دستان آنان چرخیده؟
نظرات