يك پیشکسوت تئاتر گفت: به نظر من با کارهای شکسپیر نمیشود شوخی کرد.
نعمت نعمتی در گفتوگویی با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ در مورد چگونگی اجرای نمایش مکبث به كارگردانی رضا كيانی در اهواز بيان كرد: ویلیام شکسپیر زندگی سرداری شجاع و لایق را جانمایه داستانی مینماید به نام "مکبث" که طی فراز و فرودهایی دانکن، پادشاه اسکاتلند، او را از میان هواخواهان خود برمیگزیند و به وی لقب و منصب میبخشد اما مکبث بر اثر تلقین جادوگران و وسوسه نفس و نیز به اغوای زن جاهطلب خویش در شبی که پادشاه مهمان او است او را در خواب به قتل میرساند و با این قتل جهنمی برای خویش به وجود میآورد. مکبث از آن پس گرفتار عذاب وجدان میشود به گونهای که هر صدایی او را هراسان میکند.
وی در خصوص پیشینه کسانی که از مکبث فیلم ساختهاند ادامه داد: این تراژدی سنگین را بزرگانی همچون اورسن ولز در سال ۱۹۴۸و رومن پولانسکی در سال ۱۹۷۱ به زیباترین وجه ممکن به تصویر در آوردند و بعدها نیز آکیرا کوروساوا فیلمی از آن ساخت.
نعمتی افزود: همه آن فیلمها باعث اعجاب تماشاگران سینما شد به طوری که هنوز هم بعد از گذشت سالها از ساخت آنها همچنان دیدنی و قابل تامل میباشند.
این مدرس تئاتر و فن بیان در مورد نوع نگاه نمایشی به مکبث گفت: اما مکبث از جمله نمایشنامههایی است که همواره با منظرهای متفاوت مواجه بوده و بیشک تفسیرهای مختلفی از آن به دست داده و همین امر باعث شده که اجراهای متفاوتی از آن نیز در طول تاریخ شکل بگیرد. بنابراین تردیدی نیست که هر کس این متن را در دست گرفته با این هدف بوده که بگوید با نگاهی تازه میخواهد آن را ارايه دهد یا روی صحنه ببرد.
نعمتی در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایسنا که کار کیانی را چگونه دیدید اظهار كرد: این مقدمه را عرض کردم تا بگویم این بار در اهواز این نمایش از روز 14 شهریور به کارگردانی رضا کیانی به مدت سه شب اجرا گردید که من نیز آن را تماشا کردم و در پایان نمایش، رضا کیانی با فروتنی تمام اجرای نمایش مکبث را به بنده و چند تن پیشکسوت دیگر تقدیم نمود که از ایشان سپاسگزارم. اما این محبت و فروتنی دلیل نمیشود تا اگر ضعفی در کار وی بود به دیده اغماض بنگرم چراکه اگر امروز اهواز شاهد اجرای تئاترهای ضعیف است و از پیشینه درخشانش خبری نیست به خاطر سهلانگاری عدهای از متولیان تئاتر است که ضعفهای تئاتریها را به دیده اغماض و چشمپوشی نگریستهاند و متاسفانه فقط و فقط به مصداق ضربالمثل "دوستی خاله خرسه" تیشه بر ریشه تئاتر اهواز زدهاند به نحوی که اکنون تئاتر اهواز در حال احتضار است و اگر آسیبشناسی و چارهجویی صورت نگیرد باید به خاکش بسپاریم!
او ادامه داد: رضا کیانی را به خاطر شهامت در به دست گرفتن کاری سترگ از نویسندهای بزرگ تحسین میکنم و ذکر این نکته را لازم میدانم که کار تئاتر در انجمن هنرهای نمایشی مستلزم پشتیبانی مادی و معنوی است و چنان چه این امر محقق نشود در چرخه حرکت تمامی اعضای کاری یک نمایش خلل ایجاد میشود و در نهایت به اجرای تئاتر لطمه وارد میسازد. به همین لحاظ، هر قدر یک کارگردان بخواهد در ارايه کاری مطلوب و شایسته گام بردارد باز هم با مشکل مواجه میشود.
نعمتی در پاسخ به اين پرسش كه چه قدر از کارگردان این نمایش شناخت دارید پاسخ داد: رضا کیانی را سالها است میشناسم. وی جوان با ذوق و عضو کانون منتقدان تئاتر میباشد. یعنی به تماشای تئاترها مینشیند و آنها را نقد و بررسی میکند به گونهای که مو را از ماست بیرون میکشد. بنابراین از چنین شخصی انتظار میرود وقتی دست به چنین کار سترگی میزند با ریزبینی، تیزبینی و دقت به انتخاب بازیگران بنشیند و با هدفی والاتر از دیگرانی که منتقد نیستند گام بردارد.
وی تصريح كرد: اما متاسفانه در کلِ اجرا نوعی شتابزدگی احساس میشد و به نظر میرسید آن گونه که باید آمادگی اجرای چنین اثری در بازیگران نیست. به همین خاطر، ارزیابی من از اجرای نمایش ضعیف بود و ای کاش کیانی قبل از به صحنه آوردن این نمایش خودش به عنوان یک منتقد مینشست به تماشای مکبث تا بتواند با دیدی انتقادی آن را داوری کند و از پیشکسوتان میخواست تا در مورد کارش نظر دهند چراکه به نظر من با کارهای شکسپیر نمیشود شوخی کرد و میطلبید دست همیاری به سوی همه دراز کند تا از این رهگذر آن گونه که در خورِ تئاتر اهواز و نیز منزلت شکسپیر است کاری شایسته ارايه شود.
این کارگردان و پیشکسوت تئاتر خاطرنشان كرد: یکی از ضعفهای بارز کیانی انتخاب بازیگر بود. به عنوان مثال انتخاب بازیگر نقش "لیدی مکبث" یعنی خانم گلین میر ضعف بزرگی بود چراکه بسیاری از بزرگان تئاتر و اندیشمندان دنیا عقیده دارند که نقش بانو مکبث یکی از سختترین نقشهایی است که برای بازیگران تئاتر نوشته شده است. بر این اساس، ماندهام که چنین انتخابی چرا صورت گرفته است. بازیگری که در طول نمایش تمام بازیاش را تخت ارايه داد بیآنکه کوچکترین میمیک چهرهای از وی دیده شود. قوز کرده راه میرفت، دیالوگهایش را بدون فراز و فرود ادا میکرد و در صدایش کوچکترین حسی وجود نداشت و با بازیگر مقابل خود هیچ تعاملی نداشت تا بتواند هم با وی و هم با تماشاگران نمایش ارتباط برقرار کند.
این مدرس فن بیان در مورد دیگر بازیگران اضافه کرد: آرش شمشیرگران (بانکو/ ملکم) نیز گاهی وقتها ـ با این که در یک قدمی تماشاگران بازی میکرد ـ باید گوشهایت را تیز میکردی تا بدانی چه میگوید و متاسفانه دیالوگهایش را جویده ادا میکرد. آرش تنها کسی بود که به دلیل نقشی که داشت میتوانست بهترین "بازی در سکوت " را ارايه دهد اما حرکاتش معنادار نبود و بازی در سکوت وی هیچ سنخیتی با شخصیت نمایش و واکنش در برابر بازیگر مقابلش نداشت.
نعمتی ادامه داد: تنها کسی که به نظرم میتواند در آینده بازیگر خوبی شود ـ اما در این نمایش کار چشمگیری ارايه نداد ـ محمد فلاحت در نقش مکبث بود. وی دارای پتانسیل خوبی است به شرطی که قدر خودش را بداند و در هر نمایشی بازی نکند مگر این که به پرورش خویش بپردازد و مدام این واژه در گوش جانش پژواکی خوش داشته باشد: "آموزش، آموزش، آموزش".
این پیشکسوت تئاتر در خصوص میزانسن نمایش مکبث ادامه داد: متاسفانه در میزانسنها نیز آشفتگی به چشم میخورد و حرکت بازیگران با دیالوگها ربط منطقی نداشت. گاهی بازیگری بی آن که بداند چرا از این سو به آن سو میرفت و هر چه فکر میکردی چرا باید چنین رفتاری از خود بروز دهد به جایی نمیرسیدی و چه بسا خود آن بازیگر نیز نمیدانست چرا به چنین حرکتی دست زده است. در کنش و واکنش بازیگران کمترین اثری از تعامل و ایجاد ارتباط وجود نداشت که این موضوع به ذهنت خطور نکند که هر کس صرفا به فکر ادای دیالوگ خود نیست. بدین لحاظ، بیآنکه بده بستانهای گفتاری و رفتاری وجود داشته باشد هر بازیگری به فکر ادای دیالوگش بود و بس. به نظر میرسید از دیدگاه آنان همین قدر که میتوانستند به ادای دیالوگ خود بپردازند کار خود را درست انجام دادهاند.
نعمتی افزود: با این امید که رضا کیانی و دیگر دستاندرکاران عرصه نمایش اهواز برای بازنگری یا بازخوانی هم شده نگاهی به تاریخچه تئاتر خوزستان بیندازند تا بدانند پیشکسوتانی بودهاند که برای اجرای نمایشها هدفمند کار میکردند و قبل از هر گونه اقدام مراحل مختلفی مانند تجزیه و تحلیل نمایش، شناخت فضا، شناخت تکتک شخصیتهای نمایش، زبان نمایش و... را به کار میبستند آن گاه به تمرینهای تنفس، بدن و بیان میپرداختند و سپس میزانسنها را با توجه به طبیعت نمایش و ادای دیالوگها انتخاب میکردند. همچنین طراحی صحنه، لباس، نور، موزیک و تمامی ابزاری که بایستی در خدمت ارايه یک نمایش خوب باشند را به نحو مطلوب و شایسته به کار میگرفتند و از همه مهمتر این که تکتک بازیگران یاد میگرفتند که به دور از تک روی و خودمحوری تفکر سیستمی را سرلوحه کار خویش قرار دهند که این مهم بیتردید همراه با خلاقیت و عزت نفس و بزرگ منشی بود و دیگر این که میدانستند ویلیام شکسپیر کیست؟ مکبث کیست؟ زبان و بیان مکبث چیست؟ و زبان مکبث و شکسپیر همراه گویشِ محلی نیست و زبان و دانستنِ رمز و راز "فن بیان" جزء لاینفک تئاتر است که هر بازیگر تئاتر باید آن را بشناسد و به دور از هر گونه لهجه آن را ادا کند.
این مدرس فن بیان بيان كرد: مثل همیشه از متولیان تئاتر تقاضا میکنم به خاطر جوانان خوب اهوازی و ارج نهادن به تئاتری پویا و در خور به آسیبشناسی جدی تئاتر اهواز بنشینند و آموزش فن بیان، بازیگری، کارگردانی، نمایشنامهنویسی را احیا كنند و اگر مایلند این هنر به درستی اشاعه یابد و جوانان نیز به درستی و از راه اصولی با آن آشنا شوند آموزشی پویا با بهرهگیری از استادان مجرب را برنامهریزی کنند. به امید آن روز.
كد خبرنگار: 17006
نظرات