محمد درویش که برای حضور در تور سه روزه و تخصصی ارسنجان گردی و تالاب پژوهی به فارس سفر کرده بود، در جمع خبرنگاران گفت: استان فارس به دلیل خشک شدن تالابهایش بهویژه دو تالاب معروف بختگان و پریشان، در معرض جدی هجوم ریزگردها و افزایش سرطان خون قرار گرفته است.
به گزارش ایسنا به نقل از انجمن دوستداران محیط زیست ارسنجان، درویش گفت: خششکسالیهای پی درپی و برداشت بی رویه چاه، تلمبههای روستایی ازمنابع اب های زیرزمینی در دشتهای ارسنجان، خرامه، فسا،جهرم، داراب، استهبان و دیگر نقاط باعث نابودی تالابهای زیبا و دریاچه های مهم این استان شده است.
فارس کانون فرسایشهای بادی جنوب کشور
درویش گفت: فارس امروز به کانون مهم فرسایشهای بادی جنوب ایران تبدیل شده و غم انگیزتر آن که هیچ گروه جدی و مطالبه گر یا جنبشی خود جوش و مردمی و تحول خواه درحوزه محیط زیست و احیای دریاچه های استان در سطح مدارس، دانشگاه ها، شوراها و تشکل های به اصطلاح حامی طبیعت و تالاب ها درشیرازو استان فارس برای مقابله یابررسی علل نابودی دریاچه هاو زیستگاه های جانوری و...وجودندارد.
مدیرکل سابق مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست با تاکید براینکه فارس میتواند ایرانبانان بزرگی را به ویژه در حوزه حفظ اماکنی مثل مجموعه های تاریخی و تالابها و دریاچه ها آموزش و پرورش دهد، گفت: نگاه به ارزشهای محیط زیست همانند برخی ارزشهای والای زندگی است که نمیتوان برسر آنها معامله کرد.
این کنشگر ملی محیط زیست با بیان اینکه در هیچ استانی از کشور، جز فارس ۱۸ منطقه حفاظت شده و این همه تنوع اقلیمی سراغ نداریم، یادآور شد: چنین تنوعی نیازمند مردم و جوانان عاشق و دلباختگانی است که قدر این نعمتها را در کنار مراکز مهم تولید ثروت و اشتغال همچون تخت جمشید، نقش رستم و پاسارگاد، بدانند و درحفظ و نگاهبانی و احیای آنها بکوشند.
سوء مدیریت متهم ردیف اول مشکلات زیست محیطی
این فعال محیط زیست گفت: متهم ردیف اول در زمینه بحران آب، فرسایش خاک و از بین رفتن تالابها سوء مدیریتها است و با توجه به رکوردداری فارس در بحرانهای مختلف طبیعی و غیر طبیعی نظیر خشکسالی و فرونشست زمینها از این موضوع نباید غافل شده یا به راحتی عبور کرد.
درویش گفت: نشست زمین در دو شهرستان فسا و جهرم در استان فارس با ۵۴ سانتی متر عمق، همچنان درحال پیش روی است و تاسف بار اینکه این نشست ها را در کهن ترین زاد بوم تاریخ ایران؛ در دشتهای مرودشت و پاسارگاد و در مجموعه های تاریخی مثل نقش رستم و تخت جمشید و پاسارگاد و ارسنجان نیز شاهد هستیم.
او گفت: یکی ازبزرگترین فروچاله های فارس در ایج استهبان اتفاق افتاده که با توجه به تعدد مناطق حفاظت شده و پارک جنگلی که نشان دهنده پتانسیل بالای استان فارس است و صبغه فرهنگی و مذهبی این استان، شایسته نیست که فارس این وضعیت را داشته باشد.
درویش با بیان اینکه همه بحرانهایی نظیر خشکسالی، بی آبی و ... قابل کنترل است، افزود: متاسفانه هنوز به بهانه خودکفایی در برخی از محصولات کشاورزی نظیر گندم، آن هم با این آب نداشته، به کشت اقلامی مانند گندم و دیگر محصولات آببر مثل برنج، هندوانه و صیفیجات، میپردازند و جشن خودکفایی تولید فلان محصول باغی و زراعی برگزار میکنیم.
فروچالهها بلای جان تخت جمشید
وی گفت: ایران جزو ۵ کشور نخست جهان از نظر جاذبه های گردشگری قرار دارد اما به لحاظ درآمدهای حاصل از گردشگری، رتبههای آخر متعلق با ایران است؛ این سئوال وجود دارد که چرا با داشتن ظرفیتهایی نظیر تخت جمشید و دیگر میراثهای جهانی و ظرفیتهای فراوان دیگر، باید چنین وضعیتی را شاهد باشیم.
درویش افزود: همین فروچالهها برای بلعیدن ۲۵۰۰ سال تاریخ تخت جمشید کافیاست، زمین در اطراف پایتخت هخامنشی دهان بازکرده و آژیر قرمز برای حضور گردشگران در دوران پساکرونا در این منطقه به صدا درآمده است و نمیدانم چرا برخی نسبت به این موضوع بسیار مهم بیخیال و بی تفاوت هستند؛ وجود انبوه چاه های غیرمجاز و فروچاله ها و این نشست زمینها در محدوده آثارتاریخی، حریم درجه یک و درجه دو تخت جمشید چه معنایی دارد؛ حال آنکه یکی از قوانین یونسکو برای ثبت جهانی آثار در فهرست خود، حفظ حریم آثار است.
نماینده ایران درکمیته محیط زیست جهانی یونسکو، گفت: طبق قوانین ملی و بین المللی هرگونه دخل و تصرف در حریم آثار جهانی به ویژه حریم درجه یک و دو ممنوع است. اما ضمن قدردانی از تلاشهای ارزنده جناب دکتر فدایی و همکارانشان در مدیریت مجمو عههای جهانی پارسه و پاسارگاد باید گفت که وضعیت نگاهداری تخت جمشید به دلیل کمبود نیرو و تخصیص نیافتن اعتبارات کافی به این مجموعه، همچنان نامناسب است.
او گفت: مقصر این موضوع نه یک فرد و مدیر خاص، بلکه همه ما هستیم که به آن توجه کافی نداریم. چند سال پیش شکافهای مختلفی تنها در قسمت شرقی این بنای عظیم هخامنشی به وجود آمده بود اما در این سفر و پس از مدتها شاهد خیز بیشتر این شکافها هستم، به طوریکه در شرق، غرب و جنوب تخت جمشید هم نشانه هایی از شکافهای زمین دیده میشود.
هیچ نیرویی توان مهار نیروی ویرانگر دشتهای فارس را ندارد
درویش ادامه داد: از دیدگاه اینجانب به عنوان کمترین کارشناس در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی، بیش از هر چیز مرگ دشتی مثل مرودشت که آثاری بینظیر تخت جمشید و نقش رستم و نقش رجب و شهر تاریخی استخر و ... را خود جای داده است، به سرعت نزدیک میکند، همین برداشت های بیش از حد آبهای زیرزمینی به بهانه خودکفایی در گندم، طی ۲۵ سال اخیر، که این شهرستان و استان فارس را در زمره بزرگترین تولیدکندگان گندم قرار داده، عامل بروز چنین مشکلی محسوب میشود.
او تاکید کرد: دیگر هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرآیند ویرانگر نشست زمین بایستد. آن زمان که تعداد سدهای حوضه آبخیز کر و سیوند را بیش از ظرفیت نیاز ساختیم و علاوه بر درودزن، سد های ملاصدرا و سیوند را احداث و بختگان را نابود کردیم، باید به فکر وقوع این بحران بودیم؛ با وجود همه مشکلات و هشدارها، وسعت شالیکاری در کامفیروز از ۳۰ هزار هکتار به بیش از ۱۳۰ هزار هکتار، آنهم در اوج بی آبی و خشکسالیها افزایش یافته است.
درویش لزوم ایجاد یک عزم محلی و ملی را ضروریترین برنامه برای نجات دشت مرودشت آثار شاخص تاریخی موجود در این دشت دانست و گفت: وزارت نیرو باید کاری انجام داده و راهی برای کنترل استحصال آب در این منطقه پیدا کند، بحرانهای زیست محیطی زیادی در گذشته ایجاد شده و هیچ برنامهای برای رفع آنها انجام نشده است؛ سد سازیهای غیراصولی، چاههای غیرمجاز، کشت محصولات غرق آبی و پر آب بر و .... همه و همه به این دشت لطمه جدی وارد کرده است.
او از نشست زمین در دامنه شرقی کوه رحمت و حوالی ایوان قدمگاه در توابع ارسنجان خبر داد و گفت: دامنه کوه رحمت و در جانب شرقی صفه کوه تخت جمشید، بناهای خشتی موسوم به خزانه داریوش قرارگرفته است. همانگونه که آقای فدایی نیز قبلا گفته بود، نشست زمین بیشتر در محدوده تخت جمشید خود را نشان داده و مشکل در پاسارگاد به عیانی پایتخت هخامنشیان نیست. اما باید چاهها و وضعیت نشست زمین را در آن مناطق هم دائم رصد کنیم.
درویش گفت: تَرَک ها بیش از آنکه فروچاله ها را به جان تخت جمشید بیندازند، برای نقش رستم خط و نشان کشیده اند اما کمتر کسی به آنها توجه کرده است. این خیزش ابتدا بدنه کوه نقش رستم جایی که مقبره «خشایارشا» قرار دارد را به خطر انداخته، اما ترَک بزرگتر در پای این مجموعه جهانی ایجاد شده که فعالان حوزه میراث فرهنگی آن را نتیجه کاهش سطح سفره های آب زیرزمینی منطقه می دانند. اما این فقط چاه ها نیست که برای تاریخ ۲۵۰۰ ساله این سامان نقشه کشیده؛ بلکه پارکورکارها و پدیده زشت وندالیسم و یادگار نویسی ها و.... نیز برای این چنین آثاری خطرمحسوب میشوند.
این فعال محیط زیست افزود: معدنکاران هم با انفجارهایی که در کوههای نزدیک آثار تاریخی مرودشت و ارسنجان و پاسارگاد و انجام میدهند، شرایط حفظ آثار جهانی با با خطر مواجه کردهاند؛ راهکار اصولی برای حل بحرانی که گریبانگیر ۲۵۰۰ سال تاریخ این منطقه را گرفته، پرکردن چاههای جدید بدون مجوز و ممانعت از کشت های بی حساب و کتاب محصولات کشاورزی مثل برنج و سیفیجات است. ما کاملاً خطرات ناشی از خشکسالی ها و فرو نشست زمین و چاله ها و ترک ها را به مردم و مسئولان گوشزد کرده ایم و آنها خود بهتر بهتر از ما می دانند که چه کاری باید انجام دهند.
انتهای پیام
نظرات