• چهارشنبه / ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ / ۱۶:۵۸
  • دسته‌بندی: خبر بازار
  • کد خبر: 99112922151
  • خبرنگار : 30054

در هفتمین نشست خیر و خرد مطرح شد

مردم باید در زندگی دیده و شنیده شوند

مردم باید در زندگی دیده و شنیده شوند

هفتمین نشست خیر و خرد به همت موسسه خیریه دارالاکرام و همکاری نشر نی برگزار شد.

به گزارش ایسنا، بنابراعلام روابط عمومی موسسه خیریه دارالاکرام، هفتمین نشست موسسه خیریه دارالاکرام با موضوع "بررسی تطبیقی نهادهای خیریه در ایران و سایر کشورها"سه شنبه ۲۸ بهمن ماه در این موسسه برگزار شد.

در این نشست سخنران حسین افشین منش مترجم و پژوهشگر حوزه مطالعات ژاپن بود.

در ابتدا مروری بر نشست های قبلی، به منظور یادآوری برای مخاطبان شد. سپس حسین افشین منش سخنران جلسه بعد از معرفی توسط مجری صحبت های خود را پیرامون موضوع مطرح شده آغاز نمود.

کلیپی که مشاهده فرمودید برای آقای مجتبی کاشانی بود که من سالها در خدمت ایشان تلمذ می کردم و و کارهای مشترک بسیار زیادی را عاشقانه با یکدیگر انجام می دادیم. ایشان در روزهای آخر بیماری و زندگی خود، بر روی کتابی سه جلدی کار می کردند، کتاب پنج اس ژاپنی که در آن نظم و ترتیب را به زبان ساده و بسیار شکیل درس می داد.

ایشان در وضعیتی که بیماری شان بسیار حاد بود تاکید بسیاری بر روی کلمات، واژه ها و عنوان های کتاب داشت که معانی کاملا درست به مخاطب القا و رسانده شود. چیزی که هر دو ما درباره کتاب به جمع بندی رسیدیم مشکل فقدان نظم و انضباط در ساختار کشور و ساختار انسان ها و عدم هارمونی در میان خودمان بود.

ما با خودمان همراه نیستیم و هارمونی نداریم. شما به یک گیاه نگاه کنید، اگر همه چیز طبق قاعده به این گیاه برسد شما رشد و هارمونی را در آن به خوبی احساس می کنید و همین گیاه هماهنگی را به ما درس می دهد.

چرا از ما بعضا فعل ناصواب سر می زند؟ حس و تجربه به من می گوید، من انجام دهنده یا من فاعل نمی دانم با خود چند چند هستم و هماهنگی با خود در من وجود ندارد.

این هماهنگی که خداوند عالم در وجود من قرار داده در واقع من آن را از خود دور و به نوعی از ریل آن خارج شده ام و به همین علت کارهای ناصواب از من صادر می شود.

از بسطام آغاز می کنم که پانزده سال پیش ما از دگرگونی ها و مشکلات تهران و سردرگمی ها گریختیم و به محلی رفتیم که دو بزرگ عرفان کشورمان هزار سال پیش در آنجا حضور داشتند؛ جناب سلطان بایزید بسطامی و جناب شیخ ابوالحسن خلقانی.

هرکس که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، آن کس که نزد خدای سبحان به جان ارزد اعصای ابوالحسن به نان ارزد. این پیام پانزده تا بیست سال ما را در آن محل نگه داشت و کماکان نگه داشته است.

این کلام به نوعی هماهنگی در ما ایجاد کرد و از این هارمونی مدرسه ای خلق شد به نام بنیان ادب، بنیان خیریه متین و مبین. مدرسه ای که در آن بچه ها خیرخواهی و خیر دیدن را تمرین می کردند و کماکان مدرسه ای که معلمان تمام وجودشان در این مدرسه است.

در این مدرسه دانش آموزان خیلی از رفتار ها را تمرین می کنند برای بالا رفتن فهم و درک شان. امروز از ما خواسته شده درباره بحث خیر و خرد صحبت کنیم. مدتهاست با خود فکر می کنم چطور می شود این دو را به صورت هماهنگ به منصه ظهور رساند، به نوعی عقل و قلب ضربانشان هماهنگ باشد، از یکدیگر پیشی نگیرند بلکه همراه و هماهنگ باشند و با هم بتوانند به تصمیم درست برسند.

هر کدام که کند یا مختل فعالیت کند کار ابتر می ماند. در کار خیر چیزی که از نظر من بسیار مهم بوده و باید در نظر گرفته شود، حفظ عزت نفس فردی است که بدان کمک می شود. زمانی که با آقای کاشانی صحبت می کردم ایشان به من می گفتند که ما باید این حس خوب نیکوکاری را در همه زنده کنیم حتی هموطنانمان از خارج از کشور تا گذران عمر آنها هم به خیر ختم شود.

و ایشان با همین لطافت صحبت و دکلمه ها بسیاری از هموطنان را به خود جذب کرد و سرمایه های فراوانی منتقل شد و در بسیاری از مناطق کشورمان مدرسه ساخته شد. حس ایشان این بود که در همه انسان ها عرق شکفته شدن ایجاد شود.

این حس شکوفایی در همه ما وجود دارد اما چطور می توان آن را زنده کرد؟ ما در مرکز خیریه کودکان در مشهد به این جمع بندی رسیدیم دلیل اینکه کودکان شکفته نمی شوند دیده و شنیده نشدن آنهاست. ما در این مرکز تلاش کردیم کودکان را بهتر و بیشتر ببینیم و بشناسیم. این یک درد جهانی است که مردم دیده یا شنیده نمی شوند و در نهایت رشد هم نمی کنند.

اگر ما می خواهیم کار خیری انجام دهیم باید افراد را ببینیم و برای آنها وقت بگذاریم؛ با دیدن آنها در واقع ما خودمان را می بینیم. یک خیر باید تمرین کند برای دیده شدن کسانی که به آنها کمک می رساند تا کار او جلوه پیدا کند. زمانی هم یک خیر می تواند فرد دیگری را ببیند که در ابتدا خودش را دیده باشد.

اولین دوست همه ما خودمان هستیم. آیا ما به اندازه کافی خود را می بینیم؟ من توصیه می کنم دوستان فیلم «سه شنبه ها با موری» را حتما ببینند. آیا شده شما زمانی که با نوه خود به پارک می روید تاب بازی کنید؟ خودتان را دیده اید؟ من از شمایی که در موسسه خیریه فعالیت می کنید می خواهم خودتان را ببینید تا بتوانید کودکان را ببینید.

در پایان این جلسه سوالاتی توسط مخاطبان مطرح شد که حسین افشین منش پاسخگو آنها بود.

انتهای رپرتاژ آگهی

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha