به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «اختصاص سومین بخش از این سلسلهنوشتارها به «خاقانی شَروانی» به دو سبب است: یکی خود این شاعر و دیگری به بهانۀ توجه این روزها به ضرورت مرمت «طاق کسری» که در شکل «تاق کسرا» پارسیتر است.
هم ۱۱ باستانشناس و معمار ایرانی که نامهایی در سطح جهانیاند برای مشارکت مالی و فنی اعلام آمادگی کردهاند و هم شماری از هنرمندان و فعالان فرهنگی در نامۀ سرگشاده یا سرگشودهای از دو دولت ایران و عراق خواستهاند: «طاق کسری را نجات دهند.»
ایوان طاق کسری، بزرگترین طاق آجری جهان است و میراث فرهنگی هر دو کشور ایران و عراق به حساب میآید و به تازگی کارزاری مردمی برای نجات فوری آن به راه افتاده و هزاران نفر ذیل نامه به وزیر میراث فرهنگی را امضا کردهاند.
ایرانیان البته طاق کسری را بیشتر به نام «ایوان مداین» میشناسند؛ بزرگترین یادگار و شاهکار معماری دوران ساسانی که در تیسفون و عراق امروز واقع است.
ایوان مداین، جدای دورۀ ساسانی و جنبۀ میراثی آن به خاطر شعر مشهور خاقانی آشناست:
هان، ای دل عبرت بین، از دیده عِبَر کن هان
ایوان مداین را آیینۀ عبرت دان
یک ره ز لب دجله منزل به مداین کن
وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران...
امروز اما نگاه ایرانیان به ایوان مداین نه از منظر عبرتآموزی تاریخی به سبب زایل شدن قدرتها که از حیث معماری و میراث فرهنگی و یادآوری شکوه ایران ساسانی است؛ چرا که این طاق آجری از نمادهای معماری ایرانی است وگرچه از سرزمن مادر دور افتاده اما یک دنیا تاریخ را در دل خود جای داده است.
شعر خاقانی اما تنها با ایوان مداین ضربالمثل نشده است. شعری از نظامی گنجوی هم با اشاره به نام خاقانی زبانزد پارسی زبانان است:
همی گفتم که خاقانی دریغاگویِ من باشد
دریغا من شدم آخر، دریغا گویِ خاقانی
این بیت را هنگامی میخوانند که فردی عزیزی را از دست میدهد که از او بزرگتر است و گمان نمیبرده زودتر از او از دنیا برود و میپنداشته وقتی خودش چشم از جهان بربندد آن دوست افسوس میخورد نه این که خود در سوگ آن عزیز بنشیند و در رثایش سخن بگوید.
هر چند شهرت اصلی خاقانی به خاطر قصیدههای اوست اما غزلیاتی هم داشته که وقتی بدانیم بر حافظ تأثیر گذاشته نیاز به توضیح بیشتر باقی نمیگذارد. بر این غزل او مثل خیلی دیگر از اشعار خاقانی گرد زمان ننشسته و همچون قصاید پیچیده نیست:
کاشکی جز تو کسی داشتمی
یا به تو دسترسی داشتمی
یا در این غم که مرا هردم هست
همدم خویش، کسی داشتمی
کی غمم بودی اگر در غم تو
نفَسی، هم نفَسی داشتمی
خوان عیسی بر من و آنگه من
باکِ هر خرمگسی داشتمی
ویژگی دیگر خاقانی این است که کمتر شاعری چون خاقانی به عیسی مسیح اشاره کرده و در ابیات خود اصطلاحات مسیحی را آورده و آن بدین سبب است که مادرش پیشتر مسیحی بوده و بعد اسلام آورده است و شاید ادعای تأثیرپذیری حافظ از انجیل که به تازگی دکتر سروش مطرح کرده نیز ناشی از همین باشد. (تأثیر از شعر خاقانی)
در گفتار پیشین به سه قرن طلایی چهارم و پنجم و ششم در بیداری ایرانیان و عصر روشنایی زودتر از اروپا اشاره شد. خاقانی هم مربوط به قرن ششم است و ۷۵ سال در این دنیای خاکی زیسته است. (از ۵۲۰ تا ۵۹۵ ).
این یادآوری هم ضرورت دارد که نام او (خاقانی شَروانی) و تسلط او بر زبان پارسی برخی را به این وادی اشتباه انداخته که «خاقانی شیروانی»است حال آن که به شیروان ارتباطی ندارد و در تبریز چشم از جهان بسته و هم اکنون نیز آرامگاه او در مقبرهالشعراست.»
انتهای پیام
نظرات