دکتر سید احمد فاطمینژاد در گفتوگو با ایسنا در خصوص ترور به عنوان یک رفتار دائمی در سیاست خارجی برخی از کشورها اظهار کرد: ترور در سیاست خارجی بعضی از کشورها به عنوان یک رفتار دائمی قابل مشاهده بوده است، بدین صورت که رهبران این کشورها مخالفان خود و کسانی را که به منافع آنها ضربه میزدند از سر راه برداشتهاند. این مساله در گذشته نیز اتفاق میافتاده است. اما به طور خاص در مورد ترور سردار سلیمانی مهم این است که ببینیم چهطور زمینهسازی کردند و تحت چه عنوانی دست به این اقدام زدند.
وی ادامه داد: ما باید بین دو حالت تمایز قائل شویم، یکی اینکه در واقع رفتار ترور کردن افراد مخالف که به منافع آنها ضربه زدهاند را به عنوان یک گزینه در سیاست خارجی بررسی کنیم، به عنوان مثال در مورد اسرائیل به این سبک بوده و از گذشته چهرههای برجسته مقاومت را ترور کرده و از این ابایی هم ندارند، هرچند هیچ وقت رسما تایید نمیکنند اما این کار را کردهاند و در شش، هفت دهه گذشته این یکی از شیوههای آنها بری حذف مخالفانشان بوده است.
آمریکا سران گروههای مخالف خود را با عنوان تروریسم مورد هدف قرار میدهد
این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: در سیاست خارجه امریکا هم این سبک به عنوان یک رویه جا افتاده و به مرور زمان بیشتر شده است. البته باید در نظر داشته باشیم که امریکا عمدتا این رویه را در قالب کلیتر مبارزه با تروریسم پیش میبرد، یعنی وقتی به رویه امریکا در مبارزه با تروریسم نگاه میکنیم یکی از سیاستهای امنیتی و سیاست خارجی امریکا این است که سران گروههای مخالف خود را مورد هدف قرار میدهند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: باید در نظر داشته باشیم که بیش از یک دهه در رسانههای امریکا تصویرسازی که از سردار سلیمانی میشد به این صورت بود که چهره ایشان را مانند گروههای تروریستی نشان میدادند و اکنون نیز با همین روش اقدام خود را توجیه میکنند و هیچ ابایی از این مساله ندارند.
فاطمینژاد اضافه کرد: آنها با این جریان به عمل خود مشروعیت میبخشند و با این کار ترور سردار سلیمانی را در کنار عملیاتی که علیه بن لادن، ابوبکر البغدادی و افراد دیگر انجام دادند، قرار میدهند برای همین است که میبینیم که در کشورهای غربی و در خود امریکا هیچ کدام از جریانها این اقدام را محکوم نکردند، منتهی تفاوتی که وجود داشت این بود که سردار سلیمانی یک موقعیت رسمی در دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت دارای حاکمیت مشروع در محیط بین المللی داشت.
وی افزود: کشورهای مختلفی این کار را میکنند یعنی چون مبارزه با تروریسم یک مشروعیت و توجیهی به آنها میدهد، بنابراین مخالفان خود را در این چهارچوب قرار میدهند مثلا در مورد عربستان هم دیدیم که وقتی میخواستند شیخ منر را اعدام کنند، او را با یک گروه از تروریستها که در طول چندین سال گرفته بودند، اعدام کردند و بعد اعلام کردند که ما گروهی از تروریستها را به سزای عمل خود رساندیم.
این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: امریکا هم تلاش کرد که ترور سردار سلیمانی را در همین چارچوب قرار دهد، ولی در مورد اینکه چهقدر در جامعه جهانی پذیرفته شد، میتوانیم ببینیم که موضعگیری کشورها متفاوت بود.
برجستهترین محکومیتهای بینالمللی علیه سردار سلیمانی
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه کشورهایی مثل روسیه، چین و کشورهای پیرامون ایران و خیلی از کشورهای بیطرف طبیعتا این را نمیپذیرفتند، ادامه داد: یعنی درست است که امریکا از مدتها قبل نیروی قدس سپاه را جز گروههای تروریستی محسوب کرده بود و به مرور سپاه را هم در این قالب قرار داد، اما این فقط محدود به امریکاست و بقیه کشورها این رویه را غیرقانونی میدانند که نیروی نظامی رسمی یک کشور را گروه تروریستی تصور کنند و این را نوعی بدعت میدانند. برجستهترین محکومیتهایی که در سطح بینالمللی علیه ترور سردار سلیمانی انجام شد در قالب کمیسر حقوق بشر سازمان ملل دیدیم که بعد از چند ماه ترور سردار سلیمانی را غیرقانونی و جنایت معرفی کرد.
وی در مورد شخصمحوری سازمانها و نهادهای بینالمللی عنوان کرد: شخصمحوری سازمانها یک نقطه ضعف است، اما در این مورد خاص باید در نظر داشته باشیم که بین پایهگذاری یک ساختار و تداوم آن تفاوت وجود دارد، همچنین باید در نظر داشته باشیم که زمانی که سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس شد، نیروی قدس اثرگذاری محدودی داشت و از دوران جنگ بود و پس از آن نیز فعالیتهایی داشت و محدود به گروههای مقاومتی بود که در فلسطین و لبنان بودند.
ساختارسازی نیروی قدس در منطقه توسط سردار سلیمانی
این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: در دوره سردار سلیمانی حال تحت تاثیر ابتکار ایشان و یا موقعیتی که پیش آمد و در نتیجهی فضای بهار عربی و بهمریختگی منطقه، حمله امریکا به افغانستان، تنشهایی در کشورهایی مانند پاکستان بود، همه اینها فضا را فراهم کرد تا نیروی قدس در منطقه خیلی قدرتمند شود و در واقع سردار سلیمانی خیلی ساختارسازی کرده است.
فاطمینژاد افزود: بنابراین کسی که به جای ایشان میآید در یک مسیر آماده است، یعنی یک مسیری وجود دارد و گروههای مختلف هستند و اینها بهم پیوند دارند که در زمان سردار سلیمانی در منطقه ایجاد شدهاند.
گروههای متحد سپاه قدس مانع فروپاشی دولتهای مرکزی سوریه و عراق شدند
وی در مورد تغییر موازنه قدرت در منطقه تصریح کرد: مجموعهای از عوامل در تغییر موازنه قدرت در منطقه تاثیرگذار بوده و قطعا حذف سردار سلیمانی یکی از آنها بوده و همچنین نوعی راهبردی بوده است که دولت ترامپ در پیش گرفت، تغییر در الگوهای روسیه، بارگشت نوع نگاه ترکیه و تغییر و تحولات داخلی کشورهایی مانند سوریه و عراق است. اکنون دولتهای مرکزی سوریه و عراق احساس میکنند که مسلط به امور هستند در حالی که در آن برهه امور از دست آنها خارج شده بود و این گروههای متحد نیروی قدس سپاه بودند که مانع فروپاشی کامل این کشورها شدند.
این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: در مجموع باید در نظر داشته باشیم که اوج فعالیت نیروی قدس و سردار سلیمانی در شرایطی بود که منطقه به شدت بهم ریخته بود و امور عملا از دست دولتهای مرکزی خارج شده بود.
وی خاطرنشان کرد: اکنون در سالگرد ترور سردار سلیمانی سیاست رسمی و حتی غیررسمی ایران این است که هیچگونه تنشی در منطقه اتفاق نیافتاد اما میبینیم که گروههای دیگری هستند که شاید خیلی در این چهارچوب حرکت نکنند و برای همین امریکا احساس تهدید میکند. در صورتی که منطق و عقلانیت جمهوری اسلامی حکم میکند که در این مدت باقیمانده از دولت ترامپ تنشی ایجاد نشود تا از این برهه بگذریم و این اثرگذاری همان ساختاری است که هنوز باقی مانده و این ساختار هم به معنای تداوم نفوذ ایران است و همچنین نشان دهنده این است که یک برنامهای در چهارچوب مقاومت شکل گرفته که هنوز اثرگذار است.
انتهای پیام
نظرات