حجت الاسلام حسن بوسلیکی در گفتو گو با ایسنا، عنوان کرد: ما انسان هم به صورت فردی و هم جمعی( ملتها، گروههاو... ) در برخی از زمانها تمایل داریم که ضعف ها و شکست های خودمان را به عوامل بیرونی نسبت بدهیم که به این رفتار در مفهوم قرآنی خودفریبی و در انگلیسی(self deception) میگویند.
وی افزود: در آیه ۱۸ سوره یوسف عبارت سَولَت لَکُم انفُسکم به معنای اینکه نفساش پدیده ای را برای او زینت داده است، آمده ویا در سوره مائده بیان شده که نفس اش، خودش رو وسوسه می کند و شخص بیرونی این کار را نمیکند، که در روانشناسی به اینها فرافکنی می گویند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه بخشی از این فرافکنیها ناهوشیار است و فرد عمدا این کار را انجام نمیدهد، بیان کرد: اگرچه در برخی از موارد فرد دانسته اشتباهات اش رابه دیگران نسبت می دهد؛ اما در بسیاری از اوقات، فرد واقعا باور دارد که دیگران مقصر هستند.
عوامل خودفریبی در فرافکنی
وی با بیان اینکه برخی افراد خودانگارهای غیر واقعی از خود دارند و این ناسازگاری خودانگاره و خود واقعی آنها را آزار میدهد، اظهار کرد: خودانگاره غیر واقعی یعنی یکی نبودن تصوری که من از خودم دارم با خود واقعی، مثلا فرد تصور میکند که پدر و یا مادر خوبی است ودر این امر امتیاز بالایی به خود میدهد درحالیکه اینگونه نیست.
وی ادامه داد: درخودانگاره غیر واقعی، فرد تصور میکند که کارآمدی بالایی دارد و در شکست هایی که متحمل میشود قوانین دستوپا گیر، شرایط و...مقصر هستند و به خاطر این خودکارآمدی کاذب، شکستها را به عوامل بیرونی نسبت میدهد.
این پژوهشگر حوزه اخلاق، سوگیری اولیه را عامل دوم دانست و گفت: در نظریه اسناد روانشناسی، بیان میشود که انسان تلاش میکنند تا علل رخ دادن رفتارهای خودو دیگران را بیابد وعلت بروز آن را به یکی از سه امور درونی، محرک و موقعیت نسبت دهد.
وی ادامه داد: مثلا زمانیکه ازغذای لذت بخش یک رستوران تعریف میکند عدهای به عوامل درونی نسبت میدهند و میگویند به خاطر تمام شدن امتحانات از غذا لذت بردی و برخی عامل محرک یعنی کیفیت واقعی غذای آن رستوران را علت لذت می دانند و عدهای دیگر نیز بیان میکنند فضای دلنشین رستوران و جمع دوستانه سبب لذت بردن از غذا شده که در این تحلیل عنصر موقعیت را مهم میدانند.
بوسلیکی افزود: همه افراد یک سوگیری اولیه دارند که موفقیتهای خود را به عوامل درونی و شکست هایشان را به عوامل بیرونی نسبت میدهند در حالیکه درباره دیگران عکس این قضیه متصور هستند، مثلا موفقیت خود در یک امتحان را نتیجه تلاش هایشان می دانند و موفقیت دیگران در همان امتحان را مدیون کلاس های خصوصی و شرایط محیطی می دانند.
وی خودشیفتگی و یا به تعبیر روایات عُجب را از عوامل دیگر برشمرد و عنوان کرد: به طور طبیعی انسان ها خودشان را دوست دارند و عدهای نیز در این بین با تعریف های افراطی و نادرست به این امر دامن میزنند و این اتفاق در سطح ملی،قومی وقبیله ای، مذهبی و... نیز وجود دارد؛ مثلا همه ادیان متصوراند که درست ترین دین را دارند و یا برخی قومیتها خود را برتر تصور میکنند و همهی ملت ها به این امر مبتلا هستند و در اشعارما نیزمنعکس شده است؛ مثلا هنر نزد ایرانیان است و بس.
وی با اشاره بر اینکه فرهنگ و جامعه ای که در آن هستیم نیز موثر است، خاطرنشان کرد: جامعه و فرهنگی که اشتباهات و خطاهای افراد را نبخشد و شکستها را دست مایه استهزا و تمسخر قرار دهد به این امر دامن میزند؛ زیرا در جامعه ای که خطاها بیشتر از خوبیها در ذهنها میماند افراد شکست های خود را به عوامل بیرونی نسبت دهند تا تفکرات دیگران درمورد آنها تغییر نکند.
حجت الاسلام بوسلیکی بیان کرد: ما تکنیک ها و روش های حفظ عزت نفس در شکست و اشتباهات را بلد نیستیم و نمیپذیریم که همه ی افراد اشتباه میکنند و زمانی که با شکست مواجهه میشویم نمیتوانیم خود را آرام کنیم و نزد خودمان نیز شکسته می شویم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: برای مثال فلان کشوری با همه ی تلاش ها در پرتاب ماهواره با شکست مواجهه میشود اما بلد نیست که اعتراف کند که ما باهمه ی تلاشهایی که کردیم شکست خوردیم اما درس هایی گرفتیم تا در آینده موفق شویم، و بجای آن خطا هارا میپوشاند یا به عوامل بیرونی نسبت میدهند.
به فرزندان بیاموزیم که افراد ترکیبی ازنقاظ ضعف وقدرت هستند
وی عامل ششم را تربیت دانست وتصریح کرد: به فرزندان آموزش داده نمیشود که هرشخصی نقص هایی دارد و افراد در همه زمینه ها موفق نیستند مثلا با تعریفهای افراطی و نادرست از نقاشی فرزندمان او را متوهم می کنیم که در نقاشی مهارت دارد و زمانیکه در مسابقه نقاشی شکست می خورد چون متصور است که در نقاشی مهارت داردعوامل بیرونی رامقصر قلمداد می کند
مدیرگروه تربیت پژوهشکده اخلاق ومعنویت پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی عنوان: ما به دلیل نداشتن خودشناسی درست و آگاه نبودن به ناهوشیار خود متوجه زمینه های درونی خطا های خود نیستیم وخطاهای شناختی و ساختاری خود را نیز قبول نداریم.
وی با اشاره بر اینکه باور، چیزهایی است که وجود دارد؛ اما میل، ان چیزی است که دوست داریم وجود داشته باشد، اظهار کرد: در روانشناسی مفهمومی به نام دید ارزومندانه وجود داردکه افراد تمایلات شان را واقعیت درنظرمیگیرند؛مثلا فرزند من ضریب هوشی متوسطی دارد اما من میل دارم که آن را بالاتر از متوسط تصور کنم.
وی خاطرنشان کرد: قبل از یک ازمایش تخمین مسافت،به شرکت کنندگان غذا دادند و غذای برخی از این افراد شور بوده ونتیجه این ازمایش نشان داد که افرادی که غذایشان شورتر بوه به خاطر تشنگی و میل به اب، فاصله ی خودشان را با بطر آب نسبت به افرادی که غذایشان شور نبوده کمتر تخمین زده بودند ودر کودکان نیز سکههایی نشان داند واکثر افراد سکه هایی که مبلغ بیشتری روی آن نوشته شده بود را بزرگتر تصور می کردند درحالیکه همه سکهها هم اندازه بودندکه این آزمایشات نشان میدهد که تمایلات ما درفهم از واقعیت اثر میگذارد که به آن دیدن ارزومندانه می گویند.
پژوهشگر حوزه اخلاق بیان کرد: ذهن ما به گونه ای طراحی شده که از شک وتردید اذیت می شود و سعی میکند که سریع به قطع و یقین برسد به همین خاطربه نظرات مخالف توجه نمی شود، مثلا در تصمیم گیریهای گروهی، فردی که درراس قرار دارد نظرات مخالفین را کم اهمیت تر در نظر می گیرد؛ زیراتمایل دارد که همه مسائل زود قطعی شود.
وی ادامه داد: در یک آزمایش، محتوای صوتی کم کیفیتی درباره مضرات سیگار را همراه با دستگاه افزایش کیفیت صوت در اختیار افراد قرار دادند و نتیجه آزمایش نشان داد که افرادی که سیگاری بودند کمتر از دستگاه افزایش کیفیت استفاده کرده بودند؛ زیرا تمایل به شنیدن نظرات مخالف نداشتند.
حجت الاسلام بوسلیکی با بیان اینکه مغز افراد از دو نیم کره تشکیل شده که هر نیم کره سمت مخالف بدن را کنترل میکند، عنوان کرد: نیم کره چپ مغز که دلیل رفتارها را بیان میکنددائما درحال قصه پردازی و دلیل تراشی است واین مسئله درهمه ی افرادوجود دارد وماهمهی این دلیل تراشی هارا باورمیکنیم.
انتهای پیام
نظرات