به گزارش ایسنا، در ابتدای این بیانیه آمده است:
«به طور قطع و یقین عاملان و آمران این جنایت باید بدانند که به فرموده رهبر شجاع و فرزانه انقلاب، دوران "بزن در رویی" تمام شده است و همانطور که در ترور شهید سلیمانی ثابت کردیم این اقدام ددمنشانه بدون پاسخ نمیماند و دیر نیست که اخبار آن در صدر اخبار رسانههای جهان قرار خواهد گرفت.
وقوع این جنایت در سالگرد ترور دیگر شهدای هستهای کشور نشاندهنده این نکته است که راه پیمودهشده در زمینه دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای مسیری درست و خلاف میل استکبار جهانی است و لازم است این مسیر با قدرت و صلابت از سوی مسئولین امر بدون هرگونه مصلحتاندیشی و ضعف پیموده شود.»
در بخش دیگری از این بیانیه با اشاره به موضوع احتمال مذاکره با آمریکا، آمده است:
۱ - بدیهیست ترور معاون وزیر کابینه در هر دولتی از اعضای سازمان ملل به عنوان یک "تنش با مقیاس بزرگ" ارزیابی و در تراز آن اقدام متناسب انجام میپذیرد. لذا ملت ایران این پرسش را دارد که چرا هنوز عدهای این حادثه دهشتبار را "تله تنش" نام مینهند و ظاهرا هرگونه پاسخ را افتادن در این تله!! بهراستی باید شاهد چه اقدام شگرف دیگری باشیم تا این جمع متوجه "اصل تنش" ایجادشده توسط دولتهای تروریست بخصوص آمریکا و اسرائیل گردند.
حامیان این نظریه معتقدند تا موعد رفتن ترامپ باید صبر کرد تا دست بایدن برای اقدامات مناسب باز باشد و گرنه در تله اسرائیل افتادهایم. البته ملت میداند که از روز آغاز دولت جدید آمریکا نیز نسخه خواهند داد که تا شروع مذاکرات باید صبر کرد، سپس تجویز خواهند کرد که تا پایان مذاکرات باید صبر کرد، و بلاخره این خوشخیالیها همانند اعتمادهای بیحد و حصر انجام شده در برجام به کری و اوباما ادامه مییابد تا مشابه همان دور باطل ۸ سال گذشته، فقط فرصت بسوزانند، کشور را متوقف کنند و مردم ایران را هر روز فقیرتر نمایند. در انتها نیز شاهد این وضعیتی باشیم که میبینید. با توجه با گذشته و بررسی برخورد آمریکا با ایران، بایدن و ترامپ تفاوتی ندارند. چرا عدهای فکر میکنند که فقط ترامپ دشمن ملت است و بایدن دوست ملت!! اگر ترامپ جمهوریخواه دستور ترور سردار دلها حاج قاسم سلیمانی را صادر و اجرا میکند، بایدن در شب شهادت اسطوره سدههای اخیر ایرانزمین و در حالیکه ایرانیان غرق در بهت و ماتم و اشک بودند، در اظهاراتی سخیف گفته بود؛ (شهید) سلیمانی مستحق مرگ بود و هیچ آمریکایی در مرگ وی عزاداری نمیکند!! آیا انتظار گشایش از چنین جرثومهای با تدبیر همخوانی دارد؟! آیا تظلم خون شهیدمان را پیش این قاتلتر از ترامپ باید ببریم؟!
در دوره ترامپ با همه خوی وحشیگریاش، تنها دو ترور از ایرانیان انجام شد. مگر مردم ایران فراموش میکنند که ترور شهیدانی چون مجید شهریاری، مصطفی احمدیروشن، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد، رضا قشقاییفرد و ترور نافرجام فریدون عباسی، همه و همه در دوره دولت همین پیرمرد خونریز انجام شد که انصافا روی سیاه ترامپ را در خونریزی سفید کرده!
آیا دولتی که به جان مردم ایران رحم نمیکند و سابقه سیاه در ترور و دفاع از منافقین تروریست را در پرونده خود دارد، با کدام گواه منطقی ممکن است در جهت کمک به ملت ایران، به فکر رفع تحریم باشد؟ آیا همانطور که رهبر حکیم و فرزانه فرمودند ما چارهای جز خنثیسازی تحریم داریم؟ آیا مگر مردم میتوانند فراموش کنند که همانند ترامپ جمهوریخواه در دوران اوبامای دموکرات نیز تحریمهای نفت و سوییفت و دارو تنظیم شد و به امید میوههای خیالی برجامش، شیره جان کشور را کشیده و "تقریبا هیچ" نصیب طرف ایرانی شد؟!
نخبگان منصف سیاسی و اقتصادی امروز به این نتیجه رسیدهاند که "راهبرد امتیاز دادن پیاپی" به آمریکا به نتیجه مطلوب نمیرسد. اگر همان روزی که اولین تحریم پس از برجام در دولت اوباما توسط جو بایدن اعمال شد، یک کنش متقابل ولو اندک صورت پذیرفته بود، شاید امیدی به برجام بود و شاهد به قهقرا رفتن آن نمیبودیم.
۲ - مطمئنا در راهبرد کلانتر، امروز باید به فکر غلبه بر تحریم بود و نه در انتظار گشایش رفع تحریم از دولت بعد آمریکا. کلا تفاوت قائل شدن بین دولتهای آمریکا در خصومت با ملت ایران، مبتنی بر هیچ اصل عقلانی و تاریخی نیست. همگان دیدهاند که ۴۰ سال است که مردم ما زیر تحریمهای ظالمانه دشمنان انقلاب هستند. نخبگان سیاسی و آحاد مردم ایران به سادگی با یک نگاه از بالا به قضیه، میتوانند قضاوت کنند که آیا امکان دارد در سال ۱۴۰۰ تحریمها توسط امریکا رفع شود؟! چرا باید پس از چهار دهه همچنان بهراحتی با چند کرشمه و چشم و ابرو انداختن باز هم فریب بخوریم و در پی سراب رفع تحریم بدویم و بدویم و بدویم و به "تقریبا هیچ" یا " معیشت سختتر مردم" برسیم؟!!
امروز مناسبات اقتصادی دنیا به سرعت، به شدت و به شکل شگرف تغییر کرده است. تنها کسانی که در دهه ۹۰ میلادی گیر کردهاند و به طرز حیرتانگیزی از فهم دنیای امروز عاجز ماندهاند، دنیا را تنها در پنج کشور خلاصه کرده و راهحل همه مشکلات را در گرو رضایت این پنج کشور که خود درگیر مشکلات متعدد اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و سلامت هستند، میدانند. که یقینا از ما راضی نمیشوند مگر تبعیت محض از آنها که بعد از آن یقینا حمایت الهی را از دست میدهیم.
پیمانهای پولی دوجانبه، پیمانهای پولی چندجانبه، استفاده از رمز ارزها، حضور در اتحادیههای تجاری منطقهای (مانند اوراسیا)، جایگزینی فروش نفت با طلا، توسعه زنجیره فراورده نفت بهجای خامفروشی، توسعه تعامل با کشورهای همسایه، گشایش شرکای تجاری جدید در فراسوی اقیانوس اطلس، ایجاد ائتلافهای اقتصادی با غولهای نوظهور همانند قرارداد ۲۵ ساله با چین، اصلاح نظام پولی و مالی کشور، اصلاح ساختار بودجه، مبارزه جدی با فساد، بهرهمندی از دولتمردان غیرخسته، و دهها اقدام دیگر که همگی روی زمین ماندهاند، راه غلبه بر تحریم هستند. چگونه میشود در عرصههای بهمراتب سختتر دفاعی و موشکی که از ابتدای انقلاب در تحریمهای سنگین بودیم، پیروز و موفق شویم، ولی در عرصههای سادهتر نظیر خودروسازی، کشاورزی، پتروشیمی و دیگر صنایع کشور دچار ضعف و شکست باشیم و بیعرضگی خود را به گردن تحریم بیندازیم؟!!
ترور ناجوانمردانه شهید فخریزاده یکبار دیگر نسیم خنکی بود به صورت خوابآلوده کسانی که میخواهند از خواب امید به گشایش از طریق مذاکره با امریکا، بیدار شوند. شهادت این دانشمند فداکار نشان داد مذاکره با کسانی که همواره انگشت سبابه آنها بر روی ماشه عقب و جلو میشود، اندیشهای باطل و خسارتبار است و ملت شریف ایران به هیچ عنوان تکرار لبخندهای گذشته را برنمیتابد. لذا از نگاه مردم و نخبگان هرگونه اظهارنظری که میل مذاکره از آن استنباط شود، ممنوع است.
۳- صد البته که نحوه مجازات عاملان ترور اخیر، یک امر تخصصیست و لازم است که به خبرگان دلسوز و متعهد سپرده شود که الحق و الانصاف در سالهای اخیر با همه فراز و نشیبها، جزیره امنی در آتشدان غرب آسیا برای مردم ایران فراهم کردهاند. لکن با اطمینان کامل میتوان تحلیل کرد که اصل مجازات از منظر اقتصادی و امنیتی حتما به نفع کشور است.
۴- دشمن غدار بایستی بداند که دوران محدود بودن دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی به نفرات انگشتشمار به پایان رسیده است. امروز به حول و قوه الهی، شاگردان دانشمندانی چون فخریزاده، شهریاری و... در عرصههای مختلف اعم از دانش هستهای و غیرهستهای درخشیدهاند. بهطوری که این علوم نه تنها به یک دانش بومی تبدیل شده، بلکه مراحل صنعتی و تجاری شدن را نیز طی کرده است. بنابراین شهادت فخریزادهها خللی در سیر صعودی رشد علمی کشور ایجاد نمیکند.
در پایان لازم است، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی که تا امروز در عرصههای گوناگون خنثیسازی توطئهها خوش درخشیدهاند، به این نکته توجه داشته باشند که امروزه حفظ و صیانت از جان دانشمندان هستهای از اولویت و اهمیت ویژهای برخوردار است و لازم است بیش از گذشته نسبت به صیانت از این سرمایههای ارزشمند، بیدار و هوشیار باشند.»
انتهای پیام
نظرات