به گزارش ایسنا، تبریز در ۲۳ اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی شاهد تولد کودکی از تبار امام حسن مجتبی (ع) بود که از 20 سالگی شکوفه های استعداد و هوشش در علوم اسلامی خاصه علوم فقه، فلسفه و عرفان شکوفا شد. آوازه اندیشه فیلسوفانه سیدمحمدحسین جوان چنان از مرزهای ایران عبور کرد و به دانشگاه های اروپا به ویژه دانشگاههای فرانسه رسید که اندیشمندان و فیلسوفان قَدَر روزگار خود را مجذوب خود کرد تا جایی که هانری کربن فیلسوف و شیعه شناس معروف فرانسوی برای رفع برخی پیچیدگی ها و ابهامات نظریش درباره فلسفه به خصوص فلسفه اسلامی و شناخت دقیقتر اندیشه شیعه راهی ایران شد.
پی بردن به عمق اندیشه و شخصیت فردی اندیشمندان و متفکران بزرگی چون علامه سید محمدحسین طباطبایی جز با مراجعه به آثار مکتوب علمی ایشان میسر نیست حال اگر این آثار به زبان عربی نوشته شده باشند، کار قدری سخت تر و پیچیده تر می شود.
عموم مردم ایران و جهان خاصه اندیشمندان جهان اسلام، علامه طباطبایی را صاحب تفسیر المیزان، فقیه، اسلام شناس، شیعه شناس، فیلسوف و عارف می دانند اما شاید افکار عمومی اطلاع کمی از جایگاه ایشان در حوزه فلسفه سیاسی و اجتماعی اسلام داشته باشند. ایشان ثمره یک عمر ژرف اندیشی و تدبر در آیات قرآن کریم و سیره اهل بیت (ع) را در قالب فلسفه سیاسی و نظریه اعتباریات که مشتمل بر دو بخش هستیشناختی و معرفتشناختی است، ارائه کردند.
به روایت برخی اندیشمندان و شاگردان علامه، جنبه هستیشناختیِ نظریه اعتباریات ایشان از این جهت اهمیت دارد که این نظریه یک گزارش و توصیف از رابطه وجودی بین سه ضلع «قوای طبیعی انسان» و «نیازهای طبیعی مختلف بشری و بین دستگاه ادارکی بشر» و «بین صدور افعال اختیاری از انسان» است.
توضیح این سخن این است که قوای انسان برای نیل به مراتب غایی، چگونه دستگاه ادارک بشری را تحت تأثیر قرار داده و ادراکات اعتباری را از این رهگذر تولید میکند که افعال بشری را بسازد. وجه تمایز نظریه اعتباریات علامه با سایر نظریات سیاسی، معرفتشناختی مستتر در آن است زیرا این نظریه بر بخشی از تولیدات و تصدیقات انسانی و تفاوتهای این ادراکات با سایر ادراکات بشری، متمرکز شده و به تفکر و تدقیق میپردازد.
نظریه ادراکات علامه در کنار سایر نظریات فقهی و فلسفی ایشان موجب پرورش و تربیت شاگردان و اساتید نواندیش فراوانی در حوزه های علمیه و اجرایی شد. از جمله سرشناس ترین و سیاسی ترین شاگردان علامه شخصیتهایی چون یدﷲ سحابی، مهدی بازرگان، داریوش شایگان، مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، سیدمحمد بهشتی، سیدحسین نصرزاده، عبدالله جوادی آملی و غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید جلال الدین آشتیانی، علی قدوس، سید محمدحسین حسینی طهرانی، محمداسماعیل صائنی زنجانی، ابراهیم امینی، حسن حسن زاده آملی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمد مفتح، سید محمدباقر و سید محمدعلی ابطحی، سید مهدی روحانی، حسینعلی منتظری، محمدتقی مصباح یزدی، ناصر مکارم شیرازی، حسن و حسین نوری همدانی و سید محمد خامنهای هستند.
به گفته حجت الاسلام احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نظریات سیاسی و غیرسیاسی علامه در مباحث نظری پر دامنه و تأثیرگذار دهههای 1360 تا 1380 از پر ارجاعترین و پر استنادترین نظریات، منابع و آثار بوده است.
اندیشه سیاسی اسلام و نقش علامه در تکامل آن
مطالعات اندیشمندان اجتماعی تاریخ دوران یونانِ باستان نشان می دهد تفکر سیاسی به مرور از آن دوره شکل نظری و علمی به خود گرفته و تا پیش از این، تفکرات سیاسی فارغ از محتوای علمی و نظام مند، در انحصار شهریاران، سیاستمداران و فیلسوفان بود.
ریشه، اندیشه سیاسی اسلام در وحی و سیره و سنت پیشوایان معصوم است و اساسا این منظومه سیاسی ریشه در وحی، سـنت و سیره ائمه معصومین دارد. برخی از محققان اسلامی مانند علامه جعفری و علامه جوادی آملی ماهیت سیاست از دیدگاه اسلام را »مدیریت حیات انسانها چه از جنبه فردی و چه در بعد اجتماعی برای وصول به عالیترین هدفهای مادی و معنوی» می دانند.
بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی نیز دین اسلام را دینی سیاسی می دانستند که برای همه وجوه زندگی بشر برنامه دارد. )صحیفه امام، ، ج١، ص٦( ایشان سیاست را به سه دسته شیطانی، مادی و اسلامی تقسیم کرده و سیاست انبیاء و اولیای الهی را سیاست اسلامی دانستند و آن را در بر گیرنده مجموعهِ مفاهیم و قوانین و اصولی می دانند کـه در چهارچوب صلاح جامعه و فرد است. )صحیفه امام، ج1، ص١٩٢و١٩٣)
علامه طباطبایی نیز اندیشه سیاسی اسلام را به دلیل توجه ویژه و همزمان به ابعاد مادی و معنوی در بر گیرنده همه زوایای پیدا و پنهان زندگی فردی و اجتماعی می دانستند. ایشان نیز همچون امام امت پس از تبیین ارتباط میان دین و سیاست، سیاست را به بخش سیاست الهی و طاغوتی تقسیم کرده و بر جایگاه برتر سیاست اسلامی تأکید داشتند. ایشان سیاست اسلام را دارای اصول و ویژگیهای منحصر به فردی می دانستند که همین اصول سیاست اسلام را از سیاست مکاتب مادی متمایز می کرد. در این زمینه علامه از چندان ریزبینی و دقتی برخوردار بودند که حتی در تفسیر المیزان نیز ماهیـت، ابعاد و اصول سیاست اسلامی به ژرفا مورد کندوکاو قرار داد.
بخشی از فلسفه سیاسی، مباحث هنجاری است که شامل توصیهها و بایستهها و دستوراتی است که موجب تحقق فضائل جامعه سیاسی می شود. با توجه به این تقسیمبندی میتوان گفت بیشترین کاربست نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، معطوف به جانب توصیفی فلسفه سیاسی است. به عنوان مثال در حوزه فلسفهی سیاسی، یکی از پرسشها معطوف به سرّ تکوین جامعهی سیاسی است. پاسخ مشهور به این سوال، نظریهی معروفِ مدنیالطبع بودن بشر است که البته تقریرهای مختلفی دارد. علامه طباطبایی هم مدنیالطبع بودن را پاسخ این پرسش میدانند اما تقریری متفاوت از اندیشمندانی مانند بوعلی، ملاصدرا، فارابی و ارسطو ارائه دادند.
ایشان با استفاده از نظریهی اعتباریات، روی استخدامگری انسان تأکید ورزیدند و گفتند: «همین روحیهی استخدامگری، موجب میشود انسان چارهجویی کند تا برای رفع خواستههای طبیعیش، دیگران را به استخدام خود درآورد و همین نیاز ذاتیِ انسان او را به این سمت میکشاند که جامعه را ابداع و اعتبار کند و به فایدهمندی و ضرورت تشکیل جامعه تصدیق کند.» این بیان علامه طباطبایی تبیینی جدید از فلسفه سیاسی است.
علامه طباطبایی برای پاسخ به دو پرسش مهم «اصل ضرورت عدالت چیست؟» و «خاستگاه ارزشمندی عدالت کجاست؟» از نظریهی اعتباریاتِ خود بهره بردند. برخی افراد از نظریهی اعتباریات و ادراکات اعتباری علامه طباطبایی در محور ماهیت استدلال سیاسی بهره بردند مبنی بر اینکه تمام مفاهیم حوزهی سیاست، اعتباری است و چون اعتباریات، قابلیت استنتاج عقلی ندارد به همین دلیل باب استنتاج سیاسی بسته شد.
علامه در نگاه رهبران سیاسی انقلاب
دکتر سیدصادق حقیقت، استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم درباره شخصیت محافظه کار علامه طباطبایی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، گفت:«علامه متاثر از اساتید مشروطه خواه مثل مرحوم نایینی بودند. عبدالباقی طباطبایی پسر ایشان در یک گفتوگوی شفاهی گفت پدر علامه در ماجرای مشروطه به شهادت رسیده است. علاوه بر این، در جریان ملی شدن صنعت نفت کشور نیز ایشان به دولت مصدق تمایل داشتند و آیتالله بروجردی را ترغیب کردند از مصدق حمایت کند. در کنار مساله سیاسی بودن خانواده، نوعی محافظهگرایی در اندیشه سیاسی و رفتار علامه مشاهده میشود مثلا ایشان در زمان شاه به شکل خاص عملی سیاسی انجام ندادند و در دوره جمهوری اسلامی نیز به شکل خاص طرفداری یا مخالفتی در حوزه اندیشه سیاسی با کسی نداشتند بنابراین علامه در صحنه عمل اصلا فعالیت سیاسی نداشتند. از نظر شخصیتی نیز علامه، علاوه بر فیلسوف بودن، مفسر قرآن هم بودند. فلسفه ایشان صدرایی است پس بنابراین یکی از کاربردهای فلسفه صدرایی در اندیشه سیاسی علامه است. ایشان روش خاصی در تفسیر داشتند و معتقد بودند که آیات قرآن مفسر یکدیگرند و 20 جلد تفسیر المیزان ایشان جزو مهمترین تفاسیر شیعی قرار گرفته است. علامه در کنار تفلسف (مهارت داشتن) و تفسیر، فقیه برجسته ایی بودند و در عرفان عملی نیز ید طولایی داشتند.»
آیت الله مرتضی مطهری درباره علامه گفت: «علامه طباطبایی رابطه عاطفی و فکری بسیار نزدیکی با امام خمینی(ره) داشتند.»
امام خمینی (ره) در اوایل انقلاب خطاب به علامه طباطبایی بیان کردند: «همجواری شما برای ما مغتنم است.» ایشان درباره این مفسر قرآن کریم گفتند: «آقای طباطبایی مرد بزرگی است و حفظ ایشان با این مقام علمی لازم است.»
آیت اللّه سیدعلی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی نیز در توصیف شخصیت علمی و معنوی علامه طباطبایی در پیامی که به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان نوشتند، بیان کردند: «او مجموعه ای از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقیه بود، حکیم بود، آگاه از اندوخته های فلسفی شرق و غرب بود، مفسر قرآن بود. از علوم اسلامی، یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است، مطلع بود. ... شخصیت او در لابه لای این دانستنی های بسیار، به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام میتواند امثال او را در دامان پر برکت خویش پرورش دهد.»
آیتالله عبدالله جوادی آملی، از مراجع تقلید شیعه که خود سالها از محضر علامه کسب فیض کرده است، پیرامون مقام علمی استادش در تفسیر قرآن، در نشریه «معرفت» چنین نوشت: «تبیین سیرت و سنت این استاد بزرگوار در سایه شرح کوتاهی پیرامون قرآن، تفسیر قرآن و علوم قرآن از یکسو و اخلاق از سوی دیگر میسور است زیرا مهمترین شاخصه این مرد الهی علوم قرآنی و عترت از یک سو و عمل به رهاورد و زاد راه عترت، از سوی دیگر بود، لذا او هم عالم به علم قرآن و عترت و هم متخلق به خلق قرآن و عترت دانسته شده است. نمیشود متخلق به اخلاق الهی نباشی و بتوانی تفسیری کم نظیر را بر کلام حق بنگاری در واقع علاوه بر جامعیت علم علامه آنچه تفسیر او را از سایر تفاسیر متمایز میسازد، انعکاس و بازتاب آیات حق در وجود و ذات این استاد گرانقدر است.»
دکتر سیدحسین نصر اسلامشناس ایرانی مقیم آمریکا یکی دیگر از شاگردان علامه در گفتوگو با شبکه رادیویی فرهنگ از استادش چنین گفت: «سعادت داشتم حدود 20 سال از 1337 تا 1357 در خدمت مرحوم علامه تلمذ کنم و روزهای بسیاری را با ایشان در تهران، قم و دماوند بگذرانم. این سعادت در تمام عمر من فراموش نخواهد شد. بنده نهتنها مجنون و شیفته تعالیم علمی، ذهنی و مفاهیم فلسفی ایشان بودم بلکه تعالیم شخصی و القائات معنوی که در شخصیت ایشان بود همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند».
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه از دیگر شاگردان علامه ضمن تأکید بر رابطه عمیق علامه با شاگردانش گفت: «علامه با شاگردانش جلسات شبانهروزی بسیاری داشت که هر جلسه در منزل یکی برگزار میشد، در این مجالس چای و بحث به راه بود و هر کس هم که میخواست سیگار میکشید، علامه هم زیاد سیگار میکشید. در این جلسات بحثهایی مطرح میشد که نظیر آنها را ندیدهام».
یک پژوهش علامه شناسانه
محمد ملک زاده در مقاله ماهیت سیاست اسلامی در قرآن از منظر علامه طباطبایی نوشت: «موضوعی که در حوزه فلسفهی سیاسی مطرح است این است که بحث سیاسی چه تفاوتی با اموری مانند بحث اجتماعی، تاریخی و اقتصادی دارد. پاسخ این است که بحث سیاسی به جمعی بودن، ارادی بودن، سیال و تغییرپذیر بودن و عرفی و بشری بودن شناخته میشود. سوال این است که نظریهی اعتباریات می تواند چه کمکی به امر سیاسی کند. باید توجه داشت که امر سیاسی غیر از پدیدههای سیاسی است. کاربست نظریهی اعتباریات منحصر به حوزهی فلسفهی سیاسی نیست، و میتوان از آن در حوزههای دیگری مانند فلسفه عمل به کار گرفت.»
وی ادامه داد:«علامه طباطبایی از بزرگترین مصادیق فیلسوفان سیاسی در قرن اخیر است. ایشان با آنکه فیلسوف، مدرس و مفسری عالی مقام بود و به ظاهر در صحنه های اجتماعی و سیاسی حضور فیزیکی کمرنگی داشت اما آثار این فیلسوف عـارف نشان می دهد که ایشان بیش از بسیاری از اندیشمندان معاصر خویش در عرصه های سیاسی و اجتماعی، حساس و صاحبنظر بوده اسـت. آثار علامه دارای طرح اصلاحی برای جامعه و نظام اجتماعی اسـت. ایشـان در ایـن آثار همواره بـر اجتماعی بـودن دیـن، همبستگی دنیا و آخرت و دین با سیاست تأکید داشته و کوشیده است شئون اجتماعی اسلام را به نمایش گذارد و نشان دهد حتی بسیاری از احکام عبادی نیـز دارای صبغه اجتماعی و سیاسی است. مروری بر آثار علامه نشان می دهد ایشـان در بین متفکران اسلامی معاصر از نادر متفکرانی است که درباره نظام اجتماعی اسلام با استفاده از آیات و روایات دیدگاه مستقلی ارائه داده است.»
ملک زاده یادآور شد:«هر چند که ایشان در تفسیر المیزان مباحث فلسفی و قرآنی را از هم جدا کرده اما پشتوانه تحلیل فلسفی - سیاسی خود را آیات قرآن کریم قرار داده است. اساس و بنیان فلسفه سیاسی علامه را می توان حاصل رویکرد ایشـان به نظریه «ادراکات اعتباری» دانست. ایشان موضوعات مختلف در حیطه فلسفه سیاسی را در چارچوب همین نظریه ابتکـاری مـورد تحلیل و بررسی قـرار می دهد. مطالعه آثار مختلف علامه نشان می دهد که ایشان این موضوع را علاوه بر تفسیرالمیزان در آثاری چون رسالةالاعتباریات، رسالةالانسان فی الدنیا، حاشیه بر کفایه، اصول فلسـفه و روش رئالیسم نهایةالحکمـه تبیین کرده است.»
پایان جسمانی علامه
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی 24 آبان 1360 دیده از جهان فرو بست. ایشان در زمان حیات دو همسر به نام های قمر السادات مهدوی و منصوره روزبه برگزیدند و دو فرزند به نامهای سید عبدالباقی و نجمه سادات از ایشان به یادگار ماند.
امام خمینی 25 آبان 1360 در پیامی رحلت این مفسر بزرگ قرآن کریم و متحول کننده فلسفه سیاسی اسلام را اینگونه تسلیت گفتند: «من قبلاً باید از این ضایعه ای که برای حوزه های علمیه و مسلمین حاصل شد ـ و آن رحلت مرحوم علامه طباطبایی است ـ اظهار تأسف کنم و به شما و ملت ایران و خصوص حوزه های علمیه، تسلیت عرض کنم. خداوند ایشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولیای اسلام محشور فرماید و به بازماندگان ایشان و به متعلقین و شاگردان ایشان صبر عنایت فرماید.»
انتهای پیام
نظرات