به گزارش ایسنا، مهدی پورصف در ادامه یادداشت خود در روزنامه «جوان» نوشت: بر اساس یادداشت بایدن در سی. ان. ان بازگشت امریکا به برجام در صورت بازگشت متقابل ایران به تعهدات برجامی سیاست قطعی وی در مقابل تهران خواهد بود. با این حال، سؤال اینجاست که سیاست تهران در قبال این پیشنهاد چه خواهد بود. آیا ایران از هر سیاست امریکا برای بازگشت به برجام استقبال خواهد کرد یا شروطی جدی در اینباره خواهد داشت؟
بازگشت به برجام؛ بدون هیچ پیششرطی
محتوای پیشنهادهای مطرحشده توسط اندیشکدههای امریکایی نشان میدهد که برای بازگشت به برجام تغییر برخی بندهای این توافق مد نظر امریکاییها خواهد بود. این بندها که موسوم به بندهای «غروب آفتاب» هستند، مهلت زمانی برای برداشتهشدن محدودیتهای موجود بر سر برنامه هستهای ایران را تعیین میکنند. اولین بند از این محدودیتها مربوط به تحریم تسلیحاتی ایران بود که در اکتبر سال جاری میلادی برداشته شد. بند بعدی که محدودیت آن نقض میشود مربوط به افزایش توان غنیسازی ایران است که پایان آن مربوط به سال ۱۴۰۲ یا ۲۰۲۳ خواهد بود. بر اساس دیدگاه امریکاییها این بندها باید مورد مذاکره قرار بگیرند و مدت زمان محدودیت آنها تمدید شود یا دائمی شوند. حتی برخی نیز پیشنهاد میکنند که در قبال این تمدید امتیازات جدید اقتصادی همچون استفاده از چرخه دلار برای تسویهحسابهای دلاری ایران مطرح شود. طبیعی است که این رویکرد در خصوص برگشت به برجام هیچگاه مورد قبول ایران واقع نشده و بارها از سوی مقامات وزارت خارجه کشورمان بیان شده است.
محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان یک روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا و در گفتگو با شبکه خبری سی. بی. اس با رد هر گونه مصالحه در این باره تصریح کرده: اگر میخواستیم این کار را انجام دهیم، چهار سال قبل با رئیسجمهور ترامپ انجامش میدادیم. تحت هیچ شرایطی تهران مذاکره مجدد بر سر مفاد برجام را بررسی نمیکند.
بنابراین، میتوان گفت که برگشت به برجام بدون هیچگونه پیششرط یا تغییر در آن مهمترین شرط ایران برای بازگشت به برجام است.
برداشت کامل تحریمها بی کم و کاست
یکی دیگر از نکاتی که میتوان آن را جزو شروط اصلی ایران برای بازگشت امریکا به برجام ذکر کرد، برداشته شدن کامل تمام تحریمها بر اساس برجام است.
برخی اندیشکدههای امریکایی این پیشنهاد را مطرح کردهاند که امریکا برای برگشت به برجام برخی از تحریمها را به صورت محدود برمیدارد و انجام این کار را به صورت کامل منوط به آغاز گفتگوهای فراگیر بین ایران و امریکا بر سر مسائلی همچون بحثهای موشکی و هستهای میکند. بر این اساس، امریکا میتواند محدودیت خرید نفت را تا سقف یک میلیون بشکه برای ایران تمدید و در برخی از امور بشر دوستانه، همچون خرید غذا و دارو تسهیلاتی را برای استفاده از ذخایر ایران در سایر کشورها همچون کره جنوبی و عراق فراهم کند. این پیشنهاد را در حقیقت میتوان تکمیل شده همان پیشنهادی دانست که در جریان سفر ظریف به کشور فرانسه و دیدار با مکرون در جریان اجلاس هفت کشور صنعتی مطرح شده بود.
از سوی دیگر، امریکا حتی میتواند تعریف خود را از برجام به گونهای تنظیم کند که در چهارچوب برجام مانع از فروش نفت ایران شود چرا که بسیاری از مؤسسات مالی و اقتصادی ایران نیز به اتهام واهی حمایت از گروههای تروریستی با تک تحریمهای تروریستی موسوم به SDGT مورد تحریم قرار گرفتهاند با منحصر کردن تحریمهای برداشته در برجام به بحثهای هستهای برچسب SDGT که ذیل کاتسا به صنعت نفت ایران و بانک مرکزی اعمال شده است میتواند باقی بماند. یعنی امریکا به برجام بازگردد بدون آنکه عملاً اتفاقی بیفتد. از این رو میتوان این موضوع را هم حتمی دانست که تمام تحریمها باید به گونهای مؤثر برداشته شود که مردم ایران از منافع عینی بهره شوند.
در همینباره عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه در گفتوگویی میگوید: اگر امریکا برگردد تمامی تحریمهایی که گذاشتهاند، باید برداشته شود، یعنی این نه شرط برجام و بلکه خود برجام است. حضور امریکا در برجام یعنی برداشتن همه تحریمهایی که به خاطر موضوع هستهای به مردم ایران تحمیل کردند. بنابراین، به طور طبیعی باید این اتفاق بیفتد که البته چالشهای دیگری هم هست که باید درباره آنها صحبت کنیم و شرایط بازگشت امریکا به برجام را به گونهای که منافع مردم ایران تأمین شود، فراهم کنیم.
امریکا خسارت ایران را جبران کند
نکته دیگری که باید در موضوع بازگشت امریکا به برجام مورد توجه قرار بگیرد، بحث جبران خسارتهایی است که در جریان تحریمهای بیرحمانه امریکا به ایران اعمال شده است. این خسارات شامل چندین بخش میشود. بخشی از آن مربوط به درآمدهایی است که به دلیل تحریمهای امریکا در حوزه نفت و گاز از دست رفته است. برآورد روشنی در خصوص این خسارات وجود ندارد، اما برخی برآوردها حاکی است که در دو سال گذشته نزدیک به ۲۵۰ میلیارد دلار به ایران خسارت وارد شده است. علاوه بر خسارات مادی ضربات شدیدی به سلامت روانی جامعه ایرانی وارد شده است.
برای مثال تحریمهای یکجانبه دارویی سبب شده تا نه تنها بیماران ایرانی نتوانند از امکان درمان به موقع بهرهمند شوند بلکه برخی از آنان به دلیل این محدودیتها جان باختند. از سوی دیگر امریکاییها جلوی بهرهمندی ایران از وام ۵ میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول در جریان بحران کرونا را نیز گرفتند.
در این میان برخی از مقامات سیاست خارجی کشورمان نیز به این مسئله اشاره کردهاند. به عنوان مثال سعید خطیبزاده در گفتوگوی چهار روز پیش خود با شبکه خبری العالم گفته است: لیست خسارتهای امریکا به ایران و مواردی که واشنگتن باید درباره آنها پاسخگو باشد محفوظ است، امریکا چارهای جز احترام و بازگشت به مسیر قانونمداری ندارد. امریکا در موضع شرطگذاری برای ایران نیست، آنها میلیاردها دلار به ملت ایران خسارت زدند.
انتهای پیام
نظرات